eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانی به حکیمی گفت : وقتی همسرم را انتخاب کردم ، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است ! وقتی نامزد شدیم ، بسیاری را دیدم که مثل او بودند . وقتی ازدواج کردیم ، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم چند سالی را که با هم زندگی کردیم ، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهترند ! حکیم گفت : آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست ؟ جوان گفت : آری . حکیم گفت : اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی ، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند...!! جوان با تعجب پرسید : چرا چنین سخنی می‌گویی ؟حکیم گفت : چون مشکل در همسر تو نیست . مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد ، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند . آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد ؟ جوان گفت: آری حکیم گفت : مراقب چشمانت باش.... 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎
👈 🌴احمد پسر داود می گوید: همسایه ای داشتم، به نام علی پسر محمد، نقل کرد: ماهی یک مرتبه از کوفه به زیارت قبر امام حسین علیه السلام می رفتم، چون پیر شدم و جسمم ناتوان شد، نتوانستم به زیارت امام بروم. یک بار پای پیاده به راه افتادم، پس از چند روز به زیارت قبر مطهر امام مشرف شدم و سلام کردم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و خوابیدم. 🌴در عالم رؤیا دیدم امام حسین علیه السلام از قبر بیرون آمد و فرمود: ای علی! چرا در حق من جفا کردی؟ در صورتی که تو به من مهربان بودی؟ عرض کردم: سرورم! جسمم ضعیف شده و پاهایم توان راه رفتن ندارد و احساس می کنم عمرم به پایان رسیده است و اکنون که آمده ام چند روز در راه بودم و با سختی بسیار به زیارتت مشرف شدم، دوست دارم روایتی را که نقل کرده اند از خود شما بشنوم. 🌴حضرت فرمود: بگو کدام است؟ عرض کردم: روایت کرده اند؛ که فرموده اید: هر کس در حال حیاتش مرا زیارت کند، من او را پس از وفاتش زیارت خواهم کرد؟ 🌴امام علیه السلام فرمود: بلی من گفته ام. (افزون بر این) هرگاه ببینم زوار من گرفتار آتش جهنم است، او را از آتش جهنم بیرون می آورم. 📚 بحار ج 46، ص 68 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
┄┅═✼💟✼═┅┄ 👈 خانم ها بدانند: 🌻آهن موجود درتخمه آفتابگردان باجوانه گندم ، جگر و زرده تخم مرغ رقابت میکند 🌻 تخمه آفتابگردان بمب آهن است و یک مشت از آن ۹۰% نیاز روزانه به ویتامین E را تامین می‌کند. 🍎 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ┄┅═✼💟✼═┅┄
دیگر چیزی به تاریخ انقضای آرزوهای این سال هم نمانده... مرا ببخش ای دوست!!! اگر ناخواسته دلت را شکستم... اگر در ازدحام صداهای شهر، نشنیدم صدایت را... اگر همراه روزهای غمگینت نبودم... مرا ببخش... اگر نتوانستم آنگونه باشم که می‌خواستی اگر خستگی‌هایم کلامی شد که قلبت رنجید... مرا ببخش... حواسمون باشه این روزها فرصت خوبی برای از بین بردن کدورت ها و برگردوندن دوستی و محبت به زندگی هاست... لحظه لحظه زندگیتون سرشار از عشق♥️ ❣🍃✿●•۰@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📚 داستان کوتاه مراقبت پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمین‌گیر نشدم ازش مراقبت می‌کنم. پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. زن جوان انگار با نگاهش به او می‌گفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا !✨ در طوفانهاے سنگین و بنیان ڪن بعضے تو را از دست مےدهند و برخے تورا بہ دست مےآورند دست ما را از دست خودت در نیاور و دست و دلمان را از خودت خالے نڪن! شبتون بخیر🌙 نگاهتون به آینده پراز امید ‎‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️وقتی خــ💖ـــدا با من است همه چیز از آنِ من است روزمان راباتوڪّل‌وتوسّل‌به‌خــ💕ـدا شروع می ڪنیم ✨بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم✨ ✨الهی به امید تو✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 قسم بخورم باور میکنی؟! بـاشـه! قــسـم می‌خــورم! 🌞 قسم به  روز 🌃 قسم به شب 👏که من تو را رها نکرده‌ام... 👏وبزودی آنقدر به تو عطا خواهم کرد که راضی شوی!    🌸وعــده‌ی خـــدا را بـاور کنیــم🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☕️ چای را باکشمش بخورید 👈آنتی اكســـیـــــدان قوی است 👈پیشگیری ازپوکى استخوان 👈بهبود گرفتگی عـضـــلات 👈خوشبــوکردن دهـــان 👈رفــــع سستی بدن 👈کاهش اسـتــرس 👈تقویت حافظه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠✨ ☘️ 👈 دعای زیر برای اصلاح عموم،خصوصاً فرزندان و خواهران و برادران نافع است و تأثیر آن در دعای قنوت نماز وتر زیادتر است : 🌿🎀 رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی،فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ، رَبِّ أَصْلِحْ لِی ذُرِّیَّتِی، فَإِنَّهُمْ يَدِي وَ عَضُدِی،رَبِّ وَ أَصْلِحْ لِی أَهْلَ بَيْتی، فَإِنَّهُمْ لَحْمِي وَ دَمِی،رَبِّ أَصْلِحْ لِي جَمَاعَةَ إِخْوَتِی وَ أَخَوَاتِی وَ مُحِبّینی،فَإِنَّ صَلَاحَهُمْ صَلاحِی 🎀🌿 📚منبع: شفا و درمان، ج2،ص150 💎✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🖋 علامه حسن زاده ؛ شش آیه اول سوره حدید و سه آیه پایانے سوره حشر را بخوان و حاجت بخواه🔺 📚 نور علی نور ۳۰ مطالب مشابہ ↩️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️💫دوشنبه تون بی نظیر ❄️💫ان شـــاءالله ⚪️💫خدا قسمت کنه هرآنچه ❄️💫آرزو داریــــد ⚪️💫لحظه های خوب ❄️💫لحظه های موفقیت ⚪️💫لحظه های لـبـخـنـد ❄️💫رضایت و خوشبختی را ⚪️💫امــروز تـجـربـه کـنـیـد ⚪️💫تنتون از سلامتی سرشار ❄️💫زندگیتون از برکت جاری ⚪️💫و خداوند پشت و پناهتون باشه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
35.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(4) ✅این قسمت بیماران 👈به نظرتون یه فرد بیماری که نه توان مالی داره و نه حرکتی میتونه امام زمانش رو یاری کنه؟ موقعیتی در اختیارش هست؟ 👌انتشار گسترده حداقل کاریه که...... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام باقر علیه‌السلام: كار نیک از مرگ بد، جلوگیری می‌کند و هر كار نيكى، است و نيكوكاران در دنيا، نیکان آخرتند و نخستين واردشوندگان به بهشت، نيكوكارانند. 📚 دعائم الاسلام ۲۱۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم🦋 امروز با انديشه‌های بلند برای زندگيم و اجرای تصميمات عالی بسوی عظمت پيش ميروم و ايمان دارم تابيكران هستی گامی بيش نمانده است خدایا سپاسگزارم❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌼هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست ... 🔸پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ... روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 💚امام على عليه السلام: كسى كه متكبّر باشد، از نابودى در امان نيست⚠️ ⚠️مَن كانَ مُتَكبِّرا لم يَعدِمِ التَّلَفَ⚠️ 📚ميزان الحكمه جلد10 صفحه 23 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ 🔅وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ ✨وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ 🔅إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۳۷﴾ ✨و از نشانه هاى حضور او شب و روز 🔅و خورشيد و ماه است نه براى خورشيد ✨سجده كنيد و نه براى ماه و اگر تنها او را 🔅مى پرستيد آن خدايى را سجده كنيد ✨كه آنها را خلق كرده است (۳۷) 📚 سوره مبارکه فصلت ✍آیه ۳۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📚 قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. 👨‍⚕طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی. گرچه لای زخم بودی استخوان لیک ای جان در کنارش بود نان @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
تابلوی تالار آینه کمال‌الملک در طول اقامت خود در دربار قاجار نزدیک به صد و هفتاد تابلو خلق کرد که معروف‌ترین آن‌ها تابلوی«تالار آینه»است که اتمام آن حدود هفت سال طول کشید . پس از کشیدن این اثر از سوی شاه زمان به لقب کمال‌الملک نایل شد. «تالار آینه» اولین اثری است که محمد غفاری آن را با نام کمال‌الملک امضا کرده‌است. کمال‌الملک هنگام کشیدن این اثر و صرف وقت بسیار در کاخ گلستان، به دزدیدن جواهرات تخت طاووس محکوم شد که او را بسیار رنجیده‌خاطر ساخت. در نهایت پس از اقرار متهم اصلی سوءظن‌ها از وی برطرف شد. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان