eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.9هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌙🌟 هر شبــــــ پیش از آنکه به خواب بروید، همه ی آدمها را ببخشید و با قلبی پاک بخوابید... "شبتون آروم و زیبـــــا" 🌙✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدایی که مهر او قوت قلب ما، و یاد او راحتی روح ماست، آباد آن زبان که بر آن ذکر اوست، آزاد آن کس که وی دربند اوست! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
یڪ سلام از راه دور و یڪ جواب از سوے تو این تمام دلخوشے هاے من جا مانده اسٺ یڪ سلام از راه نزدیڪ و زیارٺ نامہ اے ایݧ تمام آرزوے ایݧ دلِ وا مانده سلام ارباب ✋🏻 صبحتون حسینی
#آیه_روز 👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز #چهارشنبه 5 دی ماه 1397 🌞اذان صبح: 05:42 ☀️طلوع آفتاب: 07:12 🌝اذان ظهر: 12:05 🌑غروب آفتاب: 16:57 🌖اذان مغرب: 17:18 🌓نیمه شب شرعی: 23:20 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼من خانه‌ام را 🌸پر از رنگ مي‌كنم 🌺پر از عطر زندگي 🌼گل مي‌خرم 🌸نان گرم مي‌كنم 🌺شعر مي‌نويسم 🌼و باور دارم زندگي يعني 🌸همين بهانه هاي 🌺کوچك خوشبختي @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghan
🌸یک باغ سلام 💜یک جهان زیبایی 🌸یک تن سالم 💜یک صبح دلنشین 🌸همه تقدیم شما 💜دوستان و همراهان 🌷چهارشنبه‌تون گـلبــارون🌷 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔅 #حضرت_عيسى_عليه_السلام: 🔹 حكمت، روشنگر هر دلى، و خداترسى، سرآمد هر حكمتى است، و حق، درِ هر خيرى و رحمت خدا درِ هر حقّى است، و كليدهاى آن، دعا و زارى و كردار (نيك) است، و چگونه درى بدون كليد، باز می‌شود؟! 📚 تحف العقول: ص ٥١٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🌺 🍃🌺عیسی مسیح (علیه‌السلام): «سوال کنید، که به شما داده خواهد شد. بطلبید، که خواهید یافت. بکوبید، که برای شما باز کرده خواهد شد. زیرا هر که سوال کند، یابد؛ و کسی که بطلبد، دریافت کند؛ و هر که بکوبد، برای او گشاده خواهد شد.» 🎉🎊🎉🎊🎉🎊 🍃🌺حضرت_عيسى_عليه_السلام: 🔸 إنَّ الحِكمَةَ نورُ كُلِّ قَلبٍ، وَالتَّقوى رَأسُ كُلِّ حِكمَةٍ، وَالحَقُّ بابُ كِلّ خَيرٍ، ورَحمَةُ اللَّهِ بابُ كلِّ حَقٍّ، ومَفَاتِيحُ ذَلِكَ الدُّعاءُ وَالتَّضَرُّعُ وَالعَمَلُ، وكَيفَ يُفتَحُ بابٌ بِغَيرِ مفتاحٍ؟! 🌺حكمت، روشنگر هر دلى، و خداترسى، سرآمد هر حكمتى است، و حق، درِ هر خيرى و رحمت خدا درِ هر حقّى است، و كليدهاى آن، دعا و زارى و كردار (نيك) است، و چگونه درى بدون كليد، باز می‌شود؟! 📚 تحف العقول: ص ٥١٢ 💖میلاد پیامبر مهربانی حضرت عیسی مسیح علیه السلام بر همگان مبارک باد💖 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ ✨إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ ✨مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی ✨اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ ✨قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ(۶) ✨و هنگامى را که عیسى پسر مریم گفت ✨اى فرزندان اسرائیل من فرستاده خدا به ✨سوى شما هستم تورات را که پیش از من بوده ✨تصدیق میکنم و به فرستادهاى که پس از من ✨میآید و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتى ✨براى آنان دلایل روشن آورد گفتند ✨این سحرى آشکار است(۶) 📚سوره مبارکه صف ✍آیه ۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌷 اثر دعای مادر 🌷 از ابوسعیدابوالخیر سوال کردند:این حسن شهرت را از کجا آوردی؟ او گفت شبی مادرم از من آب خواست،دقایقی طول کشید تا آب بیاورم؛وقتی به کنارش رفتم خواب اورا گرفته بود! دلم نیامد که بیدارش کنم،بکنارش نشستم تا پگاه،مادر چشمانش را باز کرد و کاسه آب را در دستان من دید!! پی به ماوقع برد. گفت:((فرزندم امیدوارم نامت عالم گیر شود.)) داستانی بود کوتاه که به ارزش و اعتبار مقام مادر در پیشگاه حضرت دوست داشت!!! بیاییم با بلند نکردن صدا و پشت گوش نیانداختن سخنان این موجود عزیز،او را از خود راضی کنیم! که بدست آوردن دل والدین(مخصوصا مادر)و وجود دعای ایشان پشت سرهمه مان باعث سعادت و نیک بختیمان خواهد شد❤️💚 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 فرواردیادتون نره❣
بسیاری از انسان های شکست خورده در زندگی مردمانی هستند که متوجه نبودند چقدر به موفقیت نزدیک بودند زمانی که دلسرد شدند http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
مسلماني رفت خانه يك مسيحي، برايش انگور آوردند خورد، برايش شراب آوردند گفت حرام است! مسيحي گفت: عجیب است شما مسلمانان انگور ميخوريد اما ميگوييد شراب حرام است، در حالیکه اين از آن بدست آمده... مسلمان گفت: ببين اين زن شماست و اين هم دختر شماست درسته؟ گفت بله!!! گفت: ببين خدا اين را به شما حلال كرده و آن را حرام... در حالي كه آن از اين به دست آمده است... مسيحي همانجا مسلمان شد❤️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 فرواردیادتون نره❣
این روزها طرح روی جلد آدمهاست که پرفروششان میکند نه متنشان . . . http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
💠🌀⭕️✨🔷🔹 🌀 ⭕️ ✨ 🔷 🔹 🔶 🔶 نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده... "صادقانه زندگی کنید" ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم... ✨"استادالهی قمشه ای"✨ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰برای تحول در زندگیتان باماهمراه شوید🔰 🆔 @zendegiasheghaneh 💎 🔹 🔷 ✨ ⭕️ 🌀 💠🌀⭕️✨🔷🔹
هدایت شده از خانواده بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️يك فنجانِ چاىِ شادى بخش ✨مهمانِ من باش دراين عصر زیبا ⚪️بهترينها را ازدرگاه ایزد منان برايتان ✨صميمانہ طلب ميكنم😍 عصرتون بخیر🍩☕️🍰 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💙🍃 🍃🍁 💠 ✨شیخ شهریار ڪازرونی 120 سال به سلامت عمر ڪرد و در تمام طول عمر خود مریض نشد. ❣✨ روزی بر بسترِ بیماری٬ برای دعا حاضر شد ڪه بیمار، پسر دوست او بود. مریض گفت: ای شیخ این انصاف است ڪه تو چهل سال از من بزرگ‌تری ولی من از تو پیرتر و در شرف مرگم؟ عدالت خدا ڪجاست؟ 💠✨ شیخ گفت: عدالت خدا را زیر سوال بردی مرا خشمگین ڪردی و باید پاسخ تو را بدهم تا از دوست خود دفاع ڪرده باشم. ❣✨120 سالی ڪه خداوند به من عمر عنایت ڪرده، بیش از 90 سالش را در راه او و عبادت و یادگیری علم و تربیت مردان دین و ڪمڪ به نیازمندان صرف ڪرده‌ام ولی تو در این 60 سال فقط برای خودت خوردی و خوابیدی و مال جمع ڪردی و لذت دنیا بردی. خدا ایام عمری را ڪه در طاعت او برای او تلاش ڪنی بر عمر تو می‌افزاید. تو برای خود زندگی ڪردی ولی من برای او! می‌خواهی بین من و تو فرقی نباشد ڪه بگویی آن‌گاه خدا عادل است؟؟ 💠✨فرض ڪنیم یڪ شرڪت بزرگ در تهران، در شهرستان نمایندگی دارد ڪه اجاره‌ی آن نمایندگی و هزینه‌های آن را می‌دهد، اگر این شرکت سودی نداشته باشد و فقط فڪر درآوردن خرج خودش باشد و به شرڪت اصلی‌اش بهره‌ای نرساند، طبیعی است ڪه به زودی بسته می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
تو مهربان باش🕊🌸 بگذار بگویند ساده است! فراموش کار است! زود میبخشد. سال هاست دیگر کسی در این سرزمین، ساده نیست... اما تو تغییر نکن! توخودت باش ونشان بده آدمیّت هنوزنفس میکشد... 👤استاد الهی قمشه ای
💙🍃 🍃🍁 💌✨چوپان جوانی با مادرش در کوهستان زندگی می‌کرد. مزرعه سرسبز و دامداری بزرگی داشت. روزی گرگی در آنجا پیدا شده و چند تا از گوسفندانش را کشت. 💌◄✨چوپان شب و روز در فکر و کینه انتقام از گرگ بود. طوری که مزرعه و تمام کار خود را رها کرده و به دنبال ساخت تله‌ای برای صید گرگ بود. تله‌ای در بیرون طویله گذاشت و شبی دم گرگ در تله گرفتار شد. 💌◄✨صبح که چوپان گرگ را در حال زوزه کشیدن در تله دید، بسیار خوشحال شد. روغنی آورد، بدن گرگ را به روغن آغشته کرد. مادر پیر و کار کشته‌اش پرسید: چه می‌کنی پسرم؟ 💌◄✨گفت: می‌خواهم گرگ را آتش بزنم، سپس تله را باز می‌کنم تا فرار کند. باد که به آتش بخورد یقین دارم خواهد سوخت و دوست دارم با بدنی سوخته مدتی زجر بکشد و بمیرد. مادرش گفت: فرزندم اگر بسیار از او دل‌ ناخوشی داری او را بکش ولی چنین انتقام نگیر که کار انسانی نیست. 💌◄✨گرگ بر اساس فطرتش که شکار است گوسفند تو را چنین کرده است ولی تو حتی اگر او را بکشی باز کار درستی نکرده‌ای، بهتر است به جای کشتن او فکر محکم کردن طویله‌ات باشی؛ چون این گرگ برود گرگ دیگری می‌آید. 💌◄✨جوان که چشمش را آتش انتقام پر کرده بود، کبریت بر بدن گرگ کشید و تله را گشود، گرگ با بدنی آتش گرفته فرار کرد. چوپان فکر انتقام را کرده بود ولی فکر این را نکرده بود که گندم‌هایش رسیده و مزرعه‌اش پر از خوشه‌های گندم خشک است. 💌◄✨گرگ سمت گندم‌زار خشک دوید و آتش جانش به مزرعه افتاد و تمام محصول‌اش در آتش سوخت. زانوی غم بغل کرد و آنگاه به ذهنش رسیده که مادرش چه پند حکیمانه‌ای به او داده بود. 💌◄✨گاهی مادری فرزند خود را نفرین می‌کند و به دنبال خنک کردن آتش دل خود است. ولی نمی‌داند همین فرزند بر اثر نفرین این مادر بیمار می‌شود و این مادر خودش می‌سوزد و داستان انتقام از گرگ دوباره تکرار می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
♦️ ♦️ بلعم باعورا از علمای بنی‌اسرائیل بود، و کارش به قدری بالا گرفت که اسم اعظم می‌دانست و دعایش به استجابت می‌رسید. روایت شده: موسی با جمعیتی از بنی‌اسرائیل به فرماندهی یوشع بن نون وکالب بن یوفنا از بیابان تیه بیرون آمده و به سوی شهر (بیت‌المقدس و شام) حرکت کردند، تا آن را فتح کنند و از زیر یوغ حاکمان ستمگر عمالقه خارج سازند. وقتی که به نزدیک شهر رسیدند، حاکمان ظالم نزد بلعم باعورا (عالم معروف بنی‌اسرائیل) رفته و گفتند از موقعیت خود استفاده کن و چون اسم اعظم الهی را می‌دانی، در مورد موسی و بنی‌اسرائیل نفرین کن. بَلْعَم باعورا گفت: «من چگونه در مورد مؤمنانی که پیامبر خداو فرشتگان، همراهشان هستند، نفرین کنم؟ چنین کاری نخواهم کرد.» آن‌ها بار دیگر نزد بَلْعم باعورا آمدند و تقاضا کردند نفرین کند، او نپذیرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نیرنگ و ترفند آنقدر شوهرش را وسوسه کرد، که سرانجام بَلْعم حاضر شد بالای کوهی که مشرف بر بنی‌اسرائیل است برود و آن‌ها را نفرین کند. بَلْعم سوار بر الاغ خود شد تا بالای کوه رود. الاغ پس از اندکی حرکت سینه‌اش را بر زمین می‌نهاد و برنمی‌خاست و حرکت نمی‌کرد، بَلْعم پیاده می‌شد و آنقدر به الاغ می‌زد تا اندکی حرکت می‌نمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهی به سخن آمد و به بَلْعم گفت: «وای بر تو ای بَلْعم کجا می‌روی؟ آیا نمی‌دانی فرشتگان از حرکت من جلوگیری می‌کنند.» بَلْعم در عین حال از تصمیم خود منصرف نشد، الاغ را رها کرد و پیاده به بالای کوه رفت، و در آنجا همین که خواست اسم اعظم را به زبان بیاورد و بنی‌اسرائیل را نفرین کند اسم اعظم را فراموش کرد و زبانش وارونه می‌شد به طوری که قوم خود را نفرین می‌کرد و برای بنی‌اسرائیل دعا می‌نمود. به او گفتند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: «خداوند بر اراده من غالب شده است و زبانم را زیر و رو می‌کند.» در این هنگام بَلْعم باعورا به حاکمان ظالم گفت: اکنون دنیا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حیله و نیرنگ باقی نمانده است. آنگاه چنین دستور داد: «زنان را آراسته و آرایش کنید و کالاهای مختلف به دست آن‌ها بدهید تا به میان بنی‌اسرائیل برای خرید و فروش ببرند، و به زنان سفارش کنید که اگر افراد لشکر موسی خواستند از آن‌ها کامجویی کنند و عمل منافی عفّت انجام دهند، خود را در اختیار آن‌ها بگذارند، اگر یک نفر از لشکر موسی زنا کند، ما بر آن‌ها پیروز خواهیم شد.» آن‌ها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرایش کرده به عنوان خرید و فروش وارد لشکر بنی‌اسرائیل شدند، کار به جایی رسید که «زمری بن شلوم» رئیس قبیله شمعون دست یکی از آن زنان را گرفت و نزد موسی آورد و گفت: «گمان می‌کنم که می‌گویی این زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستور تو اطاعت نمی‌کنم.» آنگاه آن زن را به خیمه خود برد و با او زنا کرد، و این چنین بود که بیماری واگیر طاعونبه سراغ بنی‌اسرائیل آمد و همه آن‌ها در خطر مرگ قرار گرفتند. در این هنگام «فنحاص بن عیزار» نوه برادر موسی که رادمردی قوی‌پنجه از امرای لشکر موسی بود از سفر سررسید، به میان قوم آمد و از ماجرای طاعون و علّت آن باخبر شد، به سراغ زمری بن شلوم رفت. هنگامی که او را با زن ناپاک دید، به آن‌ها حمله نموده هر دو را کشت، در این هنگام بیماری طاعون برطرف گردید. در عین حال همین بیماری طاعون بیست هزار نفر از لشکر موسی را کشت. موسی بقیه لشکر را به فرماندهی یوشع بازسازی کرد و به جبهه فرستاد و سرانجام شهرها را یکی پس از دیگری فتح کردند. داستان بلعم باعور در قرآن نقل نشده است بلکه در کتب بنی اسرائیل او از اولیا الهیست که خداوند به او حکمت داد تا به بنی اسرائیل بفهماند که بلعم مقامی شایسته برای رهبری آنان دارد اما آنان از او پیروی نکردند و او را لعنت کردند و دچار عذاب الهی شدند. @tafakornab @shamimrezvan
💥بـدون دارو بیماریتون رو درمان کنید. 🔹اگر عصبی هستید موز بخورید 🔹اگر سنگ کلیه دارید زردآلو بخورید 🔹اگر فشارخونتان بالاست کشمش بخورید 🔹اگر مشکل معده دارید ماست بخورید.