هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_صد_و_بیست_و_پنج((قسم به رحمت تو))
🌷طول کشید تا باور کنم. اما چطور می شد این همه همخوانی و نشانه اتفاقی باشه؟ به حدی سریع، تاوان دل سوخته یا ناراحت کردنم رو می دادند، که از دل خودم ترسیدم. کافی بود فراموش کنم بگم:
ـ خدایا ! به رحمت و بخشش تو بخشیدم.
🌷یا به دلم سنگین بیاد و نتونم این جمله رو بگم.
خیلی زود، شاهد بلایی می شدم که بر سرشون فرود می اومد. بلایی که فقط کافی بود توی دلم بگم:
ـ خدایا ! اگه تاوان دل شکسته منه، حلالش کردم.
و همه چیز تمام می شد.
🌷خدا به حدی حواسش به من بود که تمام دردی رو که از درون حس می کردم و جگرم رو آتش زده بود، ناپدید شد.
وجود و حضورش، سرپرستی و مراقبتش از من برام از همیشه قابل لمس تر شده بود، و بخشیدن به حدی برام راحت شده بود که بدون هیچ سختی ای می بخشیدم.
🌷ـ خدایا ! من محبت و لطف رو از تو دیدم و یاد گرفتم. #حضرت_علی گفته: ” تو خدایی هستی که اگر عهد و قسمت نبود، که ظالم و مظلوم در یک طبقه قرار نگیرن، هرگز احدی رو عذاب و مجازات نمی کردی. تو خدایی هستی که رحمت و لطفت، بر خشم و غضبت غلبه داره.”
🌷نمی خوام به خاطر من، مخلوق و بنده ات رو مجازات کنی. من بخشیدم، همه رو به خودت بخشیدم، حتی پدرم رو. که تو و بودنت، برای من کفایت می کنه.
🌷و بخشیدن به رسمی از زندگی تبدیل شد. دلم رو با همه صاف کردم. از دید من، این هم امتحان الهی بود.
امتحانی که تا امروز ادامه داره و نبرد با خودت، سخت ترین لحظاته. اون لحظاتی که شیطان با تمام قدرت به سراغت میاد و روی دل سوخته ات نمک می پاشه.
🌷ـ ولش کن، حقشه، نبخش. بزار طعم گناهش رو توی همین دنیا بچشه. بزار به خاطر کاری که کرده زجر بکشه، تا حساب کار دستش بیاد. حالا که خدا این قدرت رو بهت داده، تو هم ازش انتقام بگیر.
و هر بار، با بزرگ تر شدن مشکلات و له شدن زیر حق و ناحق کردن انسان ها، فشار شیطان هم چند برابر می شد.
🌷فشاری که هرگز در برابرش تنها نبودم.
و خدایی استاد من بود، که رحمتش بر غضبش، غلبه داشت.
خدایی که شرم توبه کننده رو می بخشه و چشمش رو روی همه ناسپاسی ها و نامردمی ها می بنده. خدایی که عاشقانه تک تک بنده هاش رو دوست داره. حتی قبل از اینکه تو به محبتش فکر کنی
✍ادامه دارد......
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_صد_و_بیست_و_شش ((پیشنهاد عالی))
🌷توی راه دانشگاه، گوشیم زنگ زد
– سلام داداش، ظهر چه کاره ای؟ امروز یه وقت بذار حتما ببینمت.
علی حدود ۴ سالی از من بزرگ تر بود. بعد از سربازی اومده بود دانشگاه. هم رشته نبودیم، اما رفیق ارزشمند و با جربزه ای بود که لطف الهی ما رو سر هم راه قرار داد. هم آشنایی و رفاقتش، هم پیشنهاد خوبی که بهم داد. تدریس خصوصی درس های دبیرستان، عالی بود.
🌷ـ از همون لحظه ای که این پیشنهاد رو بهم دادن، یاد تو افتادم. اصلا قیافه ات از جلوی چشمم نمی رفت، هستی یا نه؟ البته بگم تا جا بیوفتی طول می کشه، ولی جا که بیوفتی پولش خوبه.
منم از خدا خواسته قبول کردم. با هم رفتیم پیش آشنای علی و قرارداد نوشتیم.
🌷شیمی … هر چند بعدها #ریاضی هم بهش اضافه شد. اما من سابقه تدریس #شیمی رو داشتم،
اول، دوم و سوم دبیرستان
هر چند رقابت با اساتید کهنه کار و با سابقه توی تدریس خصوصی، کار سختی بود، اما تازه اونجا بود که به حکمت خدا پی بردم.
🌷گاهی یک اتفاق می تونه هزاران حکمت در دل خودش داشته باشه. شاید بعد از گذر سال ها، یکی از اونها رو ببینی و بفهمی. یا شاید هرگز متوجه لطفی که خدا چند سال پیش بهت کرده نشی. اتفاقی که توی زندگیت افتاده بود و خدا اون رو برای چند سال بعدت آماده کرده.
درست مثل چنین زمانی، زمانی که داشتم متن قرارداد رو می خوندم و امضا می کردم. چهره معلم شیمی از جلوی چشمم نمی رفت.
🌷توی راه برگشت، رفتم از خیابون سعدی. کتاب های درسی و تست شیمی رو گرفتم. هر چند هنوز خیلی هاش یادم بود، اما لازم بود بیشتر تمرین کنم.
شب بود که برگشتم. سعید هنوز برنگشته بود.
🌷مامان با دیدن کتاب ها دنبالم اومد توی اتاق
ـ مهران، چرا کتاب دبیرستان خریدی؟
ماجرای اون روز که براش تعریف کردم. چهره اش رفت توی هم، چیزی نگفت اما تمام حرف هایی که توی دلش می گذشت رو می شد توی پیشونیش خوند.
🌷– مامان گلم، فدای تو بشم، ناراحت نباش. از درس و دانشگاه نمیزنم. همه چیز رو هماهنگ کردم. تازه دایی محمد و دایی ابراهیم و بقیه هم گوشه کنار، دارن خرج ما رو میدن. پول وکیل رو هم که دایی داده. تا ابد که نمیشه دست مون جلوی بقیه بلند باشه. هر چی باشه من مرد این خونه ام. خودم دنبال کار بودم، ولی خدا لطف کرد یه کار بهتر گذاشت جلوم
✍ادامه دارد......
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#موعود_در_اسلام
🔹آيا آيه شريفه « وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»[1] دلالت بر وجود و ظهور حضرت مهدي (علیه السلام) دارد؟
☑️خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: « ما مي خواستيم بر مستضعفين زمين منّت گذاريم و آن ها را پيشوايان و وارثين زمين قرار دهيم.
❤️ #حضرت_علي (عليه السلام ) مي فرمايد: «دنيا پس از چموشي و سركشي ـ همچون شتري كه از دادن شير به دوشنده اش خودداري مي كند و براي بچه اش نگه مي دارد ، #به_ما_روي_مي_آورد و...
👈و سپس آيه و نريد ان نمن... را تلاوت فرمود»[2]
ونيز آن حضرت در تفسير آيه شريفه فوق مي فرمايد:
✔️ «اين گروه آل محمد (ص) هستند، خداوند مهدي (ع) آن ها را بعد از زحمت و فشاري كه بر آنان وارد مي شود بر مي انگيزد و به آن ها عزت مي دهد و دشمنان شان را ذليل و خوار مي كند.»[3]
📚 قصص / 5.
📚نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 209.
📚 مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 16، ص 18، به نقل از تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 110.
🔴 #حلال_زادگی_شیعیان!
روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابيطالب (عليهالسلام) فرمود: آيا به تو بشارت ندهم، آيا تو را مژده ندهم؟
🥀 #حضرت_علي (عليهالسلام) عرض كرد: چرا يا رسولالله.
حضرت فرمود: اي علي! من و تو از يك سرشت آفريده شديم و مقداري از آن سرشت زياد آمد و شيعيان ما از آن آفريده شدند.
پس چون روز قيامت شود همه مردم به نام مادرانشان خوانده شوند (تا اگر بین آنها کسی حلال زاده نبود جلوی دیگران خجالت زده نشود)
بجز شيعيان تو كه به نام پدرانشان خوانده ميشوند آن هم به جهت آن است كه ولادتشان پاك است (يعني نسبت آنان به پدران خود حتمي و صحيح است
📚امالی شيخ مفيد، ج 1
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احظار کردند.
پیرمردبه اشتباهش اعتراف کرد
ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم.
قاضی گفت:
تو خودت میدانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و
میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری، به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم.
درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و
درخواست کرد تا به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود.
سپس ایستاد و به حاضرین درجلسه گفت:
همه شمامحکوم هستید و باید هرکدام ده دلار جریمه پرداخت کنید
چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیر مجبور میشود تکه ای نان دزدی کند!
درآن جلسه دادگاه ۴٨٠دلار جمع شدوقاضی آن را به پیرمرد بخشید.
🍃🍂 #حضرت_علی میفرمایند:
اگر در شهر مسلمانان فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهر مال ان ها را می دزدند!
👍👌
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔴 #حلال_زادگی_شیعیان!
روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي بن ابيطالب (عليهالسلام) فرمود: آيا به تو بشارت ندهم، آيا تو را مژده ندهم؟
🥀 #حضرت_علي (عليهالسلام) عرض كرد: چرا يا رسولالله.
حضرت فرمود: اي علي! من و تو از يك سرشت آفريده شديم و مقداري از آن سرشت زياد آمد و شيعيان ما از آن آفريده شدند.
پس چون روز قيامت شود همه مردم به نام مادرانشان خوانده شوند (تا اگر بین آنها کسی حلال زاده نبود جلوی دیگران خجالت زده نشود)
بجز شيعيان تو كه به نام پدرانشان خوانده ميشوند آن هم به جهت آن است كه ولادتشان پاك است (يعني نسبت آنان به پدران خود حتمي و صحيح است
📚امالی شيخ مفيد، ج 1
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان