داستانک
عارفي را پرسیدند:
که این پایگاه به دعای مادر یافتی، این معروفی (شهرت) به چه یافتی؟
گفت: آن را هم به #دعای_مادر که شبی مادر از من آب خواست. بنگریستم در خانه آب نبود، کوزه برداشتم.
به جوی رفتم آب بیاوردم. چون بر سر مادر آمدم، خوابش برده بود. با خود گفتم که اگر بیدارش کنم من بزهکار باشم.
بایستادم تا مگر بیدار شود.
تا بامداد بیدار شد. سربلند کرد و گفت: چرا ایستاده ای؟ قصه بگفتم. برخاست و نماز کرد و دست بر دعا برداشت و گفت:
الهی چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، اندر میان خلق او را بزرگ و عزیز گردان.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
داستانک
عارفي را پرسیدند:
که این پایگاه به دعای مادر یافتی، این معروفی (شهرت) به چه یافتی؟
گفت: آن را هم به #دعای_مادر که شبی مادر از من آب خواست. بنگریستم در خانه آب نبود، کوزه برداشتم.
به جوی رفتم آب بیاوردم. چون بر سر مادر آمدم، خوابش برده بود. با خود گفتم که اگر بیدارش کنم من بزهکار باشم.
بایستادم تا مگر بیدار شود.
تا بامداد بیدار شد. سربلند کرد و گفت: چرا ایستاده ای؟ قصه بگفتم. برخاست و نماز کرد و دست بر دعا برداشت و گفت:
الهی چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، اندر میان خلق او را بزرگ و عزیز گردان.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💔🍃 #دعای_مادر 🍃💔
💖روزی از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند :
❤️این حُسن شهرت را از کجا آوردی ؟
💖ابوسعید گفت :
❤️شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول
💖کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم،
❤️خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که
💖بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه،
❤️مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی
💖کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به
❤️ماجرا برد و گفت:
💖فرزندم، امیدوارم که نامت عالمگیر شود"
❤️بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و
💖آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون
❤️یک دعای مادر میداند ...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
داستانک
عارفي را پرسیدند:
که این پایگاه به دعای مادر یافتی، این معروفی (شهرت) به چه یافتی؟
گفت: آن را هم به #دعای_مادر که شبی مادر از من آب خواست. بنگریستم در خانه آب نبود، کوزه برداشتم.
به جوی رفتم آب بیاوردم. چون بر سر مادر آمدم، خوابش برده بود. با خود گفتم که اگر بیدارش کنم من بزهکار باشم.
بایستادم تا مگر بیدار شود.
تا بامداد بیدار شد. سربلند کرد و گفت: چرا ایستاده ای؟ قصه بگفتم. برخاست و نماز کرد و دست بر دعا برداشت و گفت:
الهی چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، اندر میان خلق او را بزرگ و عزیز گردان.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💔🍃 #دعای_مادر 🍃💔
💖روزی از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند :
❤️این حُسن شهرت را از کجا آوردی ؟
💖ابوسعید گفت :
❤️شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول
💖کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم،
❤️خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که
💖بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه،
❤️مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی
💖کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به
❤️ماجرا برد و گفت:
💖فرزندم، امیدوارم که نامت عالمگیر شود"
❤️بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و
💖آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون
❤️یک دعای مادر میداند ...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🤲#دعای_مادر
✍از #بایزید_بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟
گفت:شبی مادرم از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود.
🔸#کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود.
پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود.
🔹#هنگام_بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم.
او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و
🔸گفت:«#خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».
▫️#پیام_متن:
✍اشاره به جلب #رضایت_مادر و تأثیر دعای او در حق فرزند، و این که جلب رضایت مادر، آدمی را به مقام های والای معنوی می رساند.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝