هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆
❣🌸❣🌸❣
🌸❣🌸❣
❣🌸❣
🌸❣
❣
#تفسیر_سوره_نور
#لطفا_توجه_بفرمایید
👇👇👇
❣برای جمع آوری و نوشتن
مطالب و #درس ها
وقت گذاشته می شود
درس #هفدهم
❣#ادامه بحث #آیات اِفک
آیات ۱۲_۱۳
آیات اِفک یعنی #تهمت ودروغ
بزرگ
که مربوط به یک #جریان تاریخی است
در یکی از #سفرهای جنگی به یکی از همسران پیامبر اسلام #تهمتی زدند
وآن
را #شایع کردند تااز این راه شخصیت #رسول الله صلوات الله علیه وآله
را تخریب کنند
❣لذا در این #ایات تهمت را ساختگی
معرفی نموده #مومنان را به خاطر فریب خوردن ودامن زدن به این #تهمت توبیخ کرده وحکم این قبیل اتفاقات را خاطرنشان نموده است
❣#مباحث اخلاقی و نکاتی که از این آیات استفاده میشود
خیلی مهم هست
که #نکات تربیتی
و اجتماعی بسیار حساسی است
و
حتی لازم و مورد ابتلای خود ما در زمان خودمان است
❣ #آیه میفرماید:
انَّ الَّذینَ جاؤا بِالْافْک عُصْبَةٌ مِنْکمْ
آنان که «افک» را ساختند
و خلق کردند،
بدانید یک دسته متشکل و
یک عده افراد بهم وابسته
از خود شما هستند
❣#قرآن به این وسیله مؤمنین و مسلمین را بیدار میکند
که توجه داشته باشید
در #داخل خود شما، از متظاهران به اسلام، افراد و دستجاتی هستند
که دنبال #مقصدها و هدفهای خطرناک میباشند
و دسته بندی وجود دارد
❣ یعنی قرآن میخواهد
بگوید #قصه ساختن این «افک» از طرف کسانی که آن را ساختند
، روی #غفلت و بی توجهی و ولنگاری نبود، روی #منظور و هدف بود،
#هدف هم بی آبرو ساختن و از اعتبار انداختن #پیغمبر بود
که به هدفشان نرسیدند.
❣قرآن میگوید: 👇
بدانید آنها یک دسته بهم وابسته
از میان خود شما بودند؛
و
بعد میگوید: ولی این #شری بود که نتیجهاش خیر بود و در واقع این شر نبود
❣: لا تَحْسَبوهُ شَرّاً لَکمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَکمْ
گمان نکنید که این یک
#حادثه سوء و شکستی برای شما مسلمانان بود؛
خیر، این #داستان با همه تلخی آن، به #سود جامعه اسلامی بود
❣چرا داستان «#افک» خیر بود؟
حال چرا #قرآن این داستان
را خیر میداند نه شر و حال آن که داستان بسیار #تلخی بود؛
داستانی برای #مفتضح کردن
پیغمبر اکرم ساخته بودند
( این درس ادامه دارد 👆)
#قصه
رﻭﺯﯼ ﭘﺴﺮﯼ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ و ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﭘﺮﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺳﺨﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ میکند. ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﺟﺎ ﻓﻮﺕ میکند ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﯼ ﻧﺠﺎﺕ مییابد ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ منتقل میشود. ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺍﻭ میرود ﺑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ میشود ﮐﻪ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ!
ﺳﻮﺍﻝ: «ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ!؟»
چند ثانیه فکر کنید سپس بخوانید.
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﯼ ﭼﻨﮓ میزند ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭد. ﺁﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﺪ!؟
ﺍﮔﺮ ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻭﺟﻮﺩ نمیداشت ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ جواب ﺩﺭﺳﺖ میدادیم. ﺑﻠﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩ. ﻣﮕﺮ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺩ میتواند ﺭﺋﯿﺲ ﺑﺎﺷﺪ!؟
"ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺳﯿﺮ ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺗﻔﮑﺮ ﻗﺎﻟﺒﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ، در هر زمينهاى میتواند باشد. مراقبت تفکر قالبی خود باشیم."
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#قصه
دو برادر به نام جمال و کمال در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند.
جمال همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد.
ولی کمال قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند.
کمال گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. جمال عوض کرد، ولی کمال باز محصولش همان شد.
زمان گندم پاشی زمین ، کمال کنار جمال بود و دید که جمال کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید.
در راز این کار حیرت ماند.
جمال گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان گرسنه ای که چیزی نیست بخورند، هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود.
دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود.
پس بدان؛ انسان ها "نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را."
برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝