eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ‍ 👈👇... ملا نصر الدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می کرد; اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند; این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از گل کرد و روی آن را بند انگشتی عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت; کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت. قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافطی کردند. چند روز گذشت قاضی به حیله ی ملانصرالدین پی برد یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده; ملا به فرستاده قاضی جواب داد: از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در سند نیست در است. 📚 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍂🌺🍂🌺🍂🌺 ✍روزی ملانصرالدین از بازار رد می‌شد كه دید عده ای برای خرید پرنده‌ی كوچكی سر و دست می‌شكنند و روی آن ده سكه‌ی طلا قیمت گذاشته‌اند. ملا با خودش گفت مثل اینكه قیمت مرغ این روزها خیلی بالا رفته. سپس با عجله بوقلمون بزرگی گرفت و به بازار برد. دلالی بوقلمونِ ملا را خوب سبك سنگین كرد و روی آن ده سكه‌ی نقره قیمت گذاشت. 🔸ملا خیلی ناراحت شد و گفت : مرغ به این خوش قد و قامتی ده سكه‌ی نقره و پرنده‌ای قد كبوتر ده سكه ی طلا؟ دلال گفت : آن پرنده‌ی كوچك طوطی خوش زبانی است كه مثل آدمیزاد می‌تواند یك ساعت پشت‌سر هم حرف بزند. ملانصرالدین نگاهی انداخت به بوقلمون كه داشت در بغلش چرت می‌زد و گفت: اگر طوطی شما یك ساعت حرف می‌زند در عوض بوقلمون من دو ساعت تمام فكر می‌كند. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🍁🌺🍂🌸🍁🌺🍂🌸🍁 ✍روزی خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند . حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید : 🔹اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم . ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند 🔸عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟ ملانصرالدین می گوید : 🔹ان شاءالله در این سه سال یا حاکم می میرد یا خرم ✍همیشه باشید شاید چیزی به نفع شما تغییر کند. ‎‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
حکایت "ای کاش این هم بگذرد" روزی ملانصرالدین در بازار به جمعی از مردم رسید که دور یک مرد دانا جمع شده بودند. ملا کنجکاو شد و پرسید: «چه چیزی این‌قدر جالب است که همه دورش جمع شده‌اند؟» مرد دانا رو به ملا کرد و گفت: «من یک جمله طلایی دارم که می‌تواند در تمام شرایط زندگی به شما کمک کند؛ چه در شادی و چه در غم!» ملا با تعجب گفت: «چه جمله‌ای؟ بگو ببینم به چه دردی می‌خورد!» مرد دانا گفت: «این جمله را همیشه به یاد داشته باش: ای کاش این هم بگذرد.» ملا کمی فکر کرد و خندید. گفت: «این جمله واقعاً عمیق است! چون وقتی در خوشی هستیم، یادمان می‌آورد که باید قدر لحظه‌ها را بدانیم و مغرور نشویم. و وقتی در سختی هستیم، به ما امید می‌دهد که این سختی هم تمام خواهد شد.» از آن روز به بعد، ملا همیشه این جمله را با خود داشت و هر وقت کسی در شادی یا غم بود، به او می‌گفت: ای کاش این هم بگذرد. 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝