eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 چیدن میوه و گیاه از مزرعه دیگران بدون اجازه آنان چه حکمی دارد؟ ✅ 👇👇👇👇👇 ((نظر فقها به صورت کلی)) استفاده از اموال دیگران به هر شکل و هر مقدار که باشد نیاز به اجازه و رضایت صاحبان آنها دارد و تنها موردی که استثنا شده است این است که: "اگر درخت میوه در سر راه رهگذر قرار داشته باشد در حال عبور می تواند از میوه آن درخت برای خوردن در همان محل استفاده کند به شرط آن که از حد سیری و احتیاج تجاوز نکند. در بیانی دیگر آمده است: کسى که از راهى به سمت مقصدى می رود و در بین راه به درخت میوه یا زراعتى عبور کند و در رفتن از آن راه قصد بر خورد به آن درخت و زراعت نداشته باشد جایز است از میوه آن درخت و زراعت به قدرى که سیر شود بخورد ولى جایز نیست از آن چیزى ببرد و احتیاط این است که اقتصار کند بصورت عدم علم به کراهت مالک و این حکم در صورتى است که درخت میوه و زراعت در راه باشد اما اگر در باغ محصور باشد رفتن در آن باغ و خوردن از میوه آن بدون اذن مالک جایز نیست. 📕 استفتائات سیزده مرجع @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃 زینب کبری علیها السلام قهرمان کربلا و مثل اعلای ایمان و عمل ، داستان عجیبی را از همسرش عبد اللّٰه بن جعفر به این مضمون نقل می کند که عبد اللّٰه گفت : من از سفری باز می گشتم در حال خستگی به نزدیک قریه ای رسیدم ، باغی سرسبز و خرّم در بیرون آن قریه بود ، پیش خود گفتم بروم از صاحب باغ اجازه بگیرم تا اندک زمانی از خستگی راه بیاسایم . کنار در ایستادم و سلام کردم ، غلام سیاه نزدیک من آمد و با محبت مرا به درون باغ دعوت کرد ، من بدون این که خود را معرفی کنم وارد باغ شدم . او گفت : من مالک باغ نیستم ، مالک باغ در قریه است ولی این اجازه را دارم که عزیزی چون شما را بپذیرم . میان باغ رفتم و نقطه ای را برای استراحت در نظر گرفتم ، نزدیک ظهر بود ، غلام سفره نانش را باز کرد ، تا خواست بسم اللّٰه بگوید و لقمه اوّل را از سفره بردارد ، سگی وارد باغ شد ، از خوردن باز ایستاد ، در چهره سگ دقت کرد ، او را گرسنه یافت ، یک قرص نان نزد سگ گذاشت و سگ هم با حرص هرچه تمام تر خورد ، قرص دوم و سوم را هم به سگ داد ، وقتی خیالش از سیر شدن سگ آسوده شد ، سفره خالی را جمع کرد و در گوشه ای گذاشت . به او گفتم : خود غذا نمی خوری ؟ گفت : ندارم ، جیره ام در روز همین سه قرص نان است . گفتم : چرا همه آن را به این سگ دادی ؟ گفت : قریه ما سگ ندارد ، این سگ از جای دیگر به این باغ آمد و معلوم بود خیلی گرسنه است و من تحمل گرسنگی این مهمان ناخوانده زبان بسته را نداشتم . گفتم : پس با گرسنگی خود چه می کنی ؟ گفت : با صبر و حوصله روز را به شب می آورم ! عبد اللّٰه گفت : من از کرامت و اخلاق و مهرورزی و برخوردش با سگی که از جای دیگر آمده بود شگفت زده شدم ، پس از استراحت به قریه رفتم و سراغ صاحب باغ را گرفتم . وقتی او را یافتم خود را معرفی کردم که من عبد اللّٰه بن جعفر داماد امیر المؤمنین(ع) هستم . گفت : فدای قدمت ، و به من اصرار ورزید که به خانه اش بروم . گفتم : مسافرم و برای رفتن عجله دارم ، آمده ام باغ تو را بخرم . گفت : شما که زندگی و کارت در مدینه است ، این باغ را برای چه می خواهی ؟ جریان را به او گفتم و پس از اصرار زیاد باغ را خریدم . گفتم : غلام را هم به من بفروش . غلام را هم فروخت . به باغ برگشتم و به غلام گفتم : تو را و باغ را از مالکت خریدم و تو را در راه خدا آزاد کردم و باغ را نیز به تو بخشیدم ! : مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان ۱۷۲ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📝 چیدن میوه و گیاه از مزرعه دیگران بدون اجازه آنان چه حکمی دارد؟ ✅ 👇👇👇👇👇 ((نظر فقها به صورت کلی)) استفاده از اموال دیگران به هر شکل و هر مقدار که باشد نیاز به اجازه و رضایت صاحبان آنها دارد و تنها موردی که استثنا شده است این است که: "اگر درخت میوه در سر راه رهگذر قرار داشته باشد در حال عبور می تواند از میوه آن درخت برای خوردن در همان محل استفاده کند به شرط آن که از حد سیری و احتیاج تجاوز نکند. در بیانی دیگر آمده است: کسى که از راهى به سمت مقصدى می رود و در بین راه به درخت میوه یا زراعتى عبور کند و در رفتن از آن راه قصد بر خورد به آن درخت و زراعت نداشته باشد جایز است از میوه آن درخت و زراعت به قدرى که سیر شود بخورد ولى جایز نیست از آن چیزى ببرد و احتیاط این است که اقتصار کند بصورت عدم علم به کراهت مالک و این حکم در صورتى است که درخت میوه و زراعت در راه باشد اما اگر در باغ محصور باشد رفتن در آن باغ و خوردن از میوه آن بدون اذن مالک جایز نیست. 📕 استفتائات سیزده مرجع @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃 زینب کبری علیها السلام قهرمان کربلا و مثل اعلای ایمان و عمل ، داستان عجیبی را از همسرش عبد اللّٰه بن جعفر به این مضمون نقل می کند که عبد اللّٰه گفت : من از سفری باز می گشتم در حال خستگی به نزدیک قریه ای رسیدم ، باغی سرسبز و خرّم در بیرون آن قریه بود ، پیش خود گفتم بروم از صاحب باغ اجازه بگیرم تا اندک زمانی از خستگی راه بیاسایم . کنار در ایستادم و سلام کردم ، غلام سیاه نزدیک من آمد و با محبت مرا به درون باغ دعوت کرد ، من بدون این که خود را معرفی کنم وارد باغ شدم . او گفت : من مالک باغ نیستم ، مالک باغ در قریه است ولی این اجازه را دارم که عزیزی چون شما را بپذیرم . میان باغ رفتم و نقطه ای را برای استراحت در نظر گرفتم ، نزدیک ظهر بود ، غلام سفره نانش را باز کرد ، تا خواست بسم اللّٰه بگوید و لقمه اوّل را از سفره بردارد ، سگی وارد باغ شد ، از خوردن باز ایستاد ، در چهره سگ دقت کرد ، او را گرسنه یافت ، یک قرص نان نزد سگ گذاشت و سگ هم با حرص هرچه تمام تر خورد ، قرص دوم و سوم را هم به سگ داد ، وقتی خیالش از سیر شدن سگ آسوده شد ، سفره خالی را جمع کرد و در گوشه ای گذاشت . به او گفتم : خود غذا نمی خوری ؟ گفت : ندارم ، جیره ام در روز همین سه قرص نان است . گفتم : چرا همه آن را به این سگ دادی ؟ گفت : قریه ما سگ ندارد ، این سگ از جای دیگر به این باغ آمد و معلوم بود خیلی گرسنه است و من تحمل گرسنگی این مهمان ناخوانده زبان بسته را نداشتم . گفتم : پس با گرسنگی خود چه می کنی ؟ گفت : با صبر و حوصله روز را به شب می آورم ! عبد اللّٰه گفت : من از کرامت و اخلاق و مهرورزی و برخوردش با سگی که از جای دیگر آمده بود شگفت زده شدم ، پس از استراحت به قریه رفتم و سراغ صاحب باغ را گرفتم . وقتی او را یافتم خود را معرفی کردم که من عبد اللّٰه بن جعفر داماد امیر المؤمنین(ع) هستم . گفت : فدای قدمت ، و به من اصرار ورزید که به خانه اش بروم . گفتم : مسافرم و برای رفتن عجله دارم ، آمده ام باغ تو را بخرم . گفت : شما که زندگی و کارت در مدینه است ، این باغ را برای چه می خواهی ؟ جریان را به او گفتم و پس از اصرار زیاد باغ را خریدم . گفتم : غلام را هم به من بفروش . غلام را هم فروخت . به باغ برگشتم و به غلام گفتم : تو را و باغ را از مالکت خریدم و تو را در راه خدا آزاد کردم و باغ را نیز به تو بخشیدم ! : مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان ۱۷۲ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📝 چیدن میوه و گیاه از مزرعه دیگران بدون اجازه آنان چه حکمی دارد؟ ✅ 👇👇👇👇👇 ((نظر فقها به صورت کلی)) استفاده از اموال دیگران به هر شکل و هر مقدار که باشد نیاز به اجازه و رضایت صاحبان آنها دارد و تنها موردی که استثنا شده است این است که: "اگر درخت میوه در سر راه رهگذر قرار داشته باشد در حال عبور می تواند از میوه آن درخت برای خوردن در همان محل استفاده کند به شرط آن که از حد سیری و احتیاج تجاوز نکند. در بیانی دیگر آمده است: کسى که از راهى به سمت مقصدى می رود و در بین راه به درخت میوه یا زراعتى عبور کند و در رفتن از آن راه قصد بر خورد به آن درخت و زراعت نداشته باشد جایز است از میوه آن درخت و زراعت به قدرى که سیر شود بخورد ولى جایز نیست از آن چیزى ببرد و احتیاط این است که اقتصار کند بصورت عدم علم به کراهت مالک و این حکم در صورتى است که درخت میوه و زراعت در راه باشد اما اگر در باغ محصور باشد رفتن در آن باغ و خوردن از میوه آن بدون اذن مالک جایز نیست. 📕 استفتائات سیزده مرجع @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📝 چیدن میوه و گیاه از مزرعه دیگران بدون اجازه آنان چه حکمی دارد؟ ✅ 👇👇👇👇👇 ((نظر فقها به صورت کلی)) استفاده از اموال دیگران به هر شکل و هر مقدار که باشد نیاز به اجازه و رضایت صاحبان آنها دارد و تنها موردی که استثنا شده است این است که: "اگر درخت میوه در سر راه رهگذر قرار داشته باشد در حال عبور می تواند از میوه آن درخت برای خوردن در همان محل استفاده کند به شرط آن که از حد سیری و احتیاج تجاوز نکند. در بیانی دیگر آمده است: کسى که از راهى به سمت مقصدى می رود و در بین راه به درخت میوه یا زراعتى عبور کند و در رفتن از آن راه قصد بر خورد به آن درخت و زراعت نداشته باشد جایز است از میوه آن درخت و زراعت به قدرى که سیر شود بخورد ولى جایز نیست از آن چیزى ببرد و احتیاط این است که اقتصار کند بصورت عدم علم به کراهت مالک و این حکم در صورتى است که درخت میوه و زراعت در راه باشد اما اگر در باغ محصور باشد رفتن در آن باغ و خوردن از میوه آن بدون اذن مالک جایز نیست. 📕 استفتائات سیزده مرجع @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃 لقمان حکیم، پسر را گفت امروز طعام مخور و روزه دار و هر چه بر زبان راندی بنویس. شبانگاه، همه آنچه را که نوشتی بر من بخوان؛ آنگاه روزه ات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود خواند. دیر وقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود نوشت و تا نوشته را برخواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته ها بخواند. پسر گفت امروز هیچ نگفته ام تا برخوانم. لقمان گفت پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت آنان که کم گفته اند، چنان حال خوشی دارند که اکنون تو داری. : نورالعلوم شیخ ابوالحسن خرقانی، عبدالرفیع حقیقت، صفحه ۷۷ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 هشت گروه از همه منفورترند پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هشت گروه در روز قیامت از همه خلق خدا منفورترند: 1⃣-دروغ گویان؛                    2⃣-مستکبران؛ 3⃣-آنانی که دشمنی برادران خود را در دل دارند؛ امّا در ملاقات با آنها خوشرو و گشاده رویند؛ 4⃣-آنانی که وقتی به سوی خدا و پیغمبر دعوت شوند کُند باشند، وقتی که به سوی شیطان خوانده شوند سرعت گیرند؛ 5⃣-هنگامی که به چیزی از مطامع دنیا مایل گردند، آن را به قسم خوردن جلب کنند و به دست آورند اگر چه حقی نسبت به آن نداشته باشند؛ 6⃣-سخن چینان؛                7⃣-آنانی که بین دوستان جدائی اندازند؛  8⃣-کسانی که بر بی گناهان و درماندگان ستم کنند. : کتابخانه پیامبر اعظم، مدینة العلم 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: هرکس که خواهد خانه‌اش به نعمت آباد باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد: اول آنکه در آغاز هر کار بگوید: «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم» دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید: «اَلحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمین» سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: «اَستَغفِرُاللهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیه» چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید: «لاحَول وَ لا قُوَه اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیم» پنجم آنکه چون تدبیر کار کند، گوید «ماشاءَالله» ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: «حَسبُنَاالله و نِعمَ الوَکیل» : نشان از بی نشان‌ها، اثرعلی مقدادی اصفهانی 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 امام علی (علیه السلام) : تمام خير در سه چيز جمع شده است: 1⃣نگاه 2⃣سكوت 3⃣سخن هر نگاهى كه پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است. هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است. خوشا بحال كسى كه:نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد، بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند. : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق رحمت الله 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 روایت شده: هنگامی که امام حسین صلوات الله علیه خندق را حفر کرد (امام گودالی پشت خیمه ها کند و آن را پر از آتش کرد که دشمن از پشت حمله نکند) و آن را پر از آتش نمود، مرد ملعونی به اسم جبیره کلبی به امام گفت: ای حسین قبل از آتش روز قیامت به آتش این دنیا مبتلا گردیدی. امام علیه السلام فرمود: مرا به آتش مسخره می کنی در حالی که پدرم تقسیم کننده آتش دوزخ و پروردگارم آمرزنده و مهربان است. و فرمود: خدایا! او را قبل از آتش روز قیامت به آتش دنیا بسوزان. کلام امام تمام نشده بود که اسبش حرکت کرد و او را به رو در وسط آتش انداخت و سوخت، امام تکبیر گفت و منادی از آسمان ندا کرد: ای پسر پیامبر اجابت سریع دعایت گوارایت باد. : كلمات الإمام الحسين (الشيخ الشريفي) ج۱ ص۳۹۴ 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃 سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آن‌ها ثبت می‌کند پیامبراکرم(صلی‌الله) فرمود: برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛ 1⃣دفتری که خدا چیزی از آن نمی‌آمرزد. 2⃣دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد. 3⃣دفتری که از هیچ چیز آن نمی گذرد. سپس فرمود: دفتری که خدا چیزی از آن را نمی‌آمرزد، شرک به خدا است. دفتری که خدا به آن اهمیت نمی‌دهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزه‌ای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا می‌بخشد و از آن می گذرد. و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی‎گذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کرده‌اند که ناچار باید تلافی شود. : نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی احادیث الطلاب 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝