#ضرب_المثل
#کلاهش_پس_معرکه_است
"معرکهگیری" به عنوان یکی از روشها و ابزارهای رسانهای برای سرگرمی و اطلاعرسانی تا زمانهای نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است.
افرادی در نقش "درویش،""پهلوان یا" "شعبدهباز" در معابر عمومی سفرهای پهن میکردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصلهای از سفره، "دایرهوار" میایستادند و "گفتهها و حرکات" را میشنیدند و میدیدند.
وقتی تعداد تماشاچیان زیاد میشد، معرکهگیر صفهای جلویی از تماشاچیان را مجبور میکرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقبتر ایستادهاند، بتوانند "بساط" معرکهگیری را ببینند.
گاهی اتفاق می افتاد؛ یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا میکرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب "حواسپرتی" معرکهگیر و "اختلال نظم" میشد.
در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور "دفع شر،" کلاه (که در زمانهای قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص "مخل و مزاحم" را که در صف اول نشسته بود بر میداشت و به "خارج از دایره،" یعنی پس معرکه "پرتاب میکرد."
شخص مزاحم که "کلاهش" پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به "صف اول بازگردد."
«کلاهش پس معرکه است»
"از این رهگذر و بساط معرکهگیری به صورت ضرب المثل درآمد."
این "ضربالمثل" ناظر بر شخصی است که؛
در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت "خستگیناپذیر" به مقصود نرسد و از تلاشها و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته میشود:
«فلانی کلاهش پس معرکه است»
"یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمیرود."
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#ضرب_المثل
#کلاهش_پس_معرکه_است
"معرکهگیری" به عنوان یکی از روشها و ابزارهای رسانهای برای سرگرمی و اطلاعرسانی تا زمانهای نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است.
افرادی در نقش "درویش،""پهلوان یا" "شعبدهباز" در معابر عمومی سفرهای پهن میکردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصلهای از سفره، "دایرهوار" میایستادند و "گفتهها و حرکات" را میشنیدند و میدیدند.
وقتی تعداد تماشاچیان زیاد میشد، معرکهگیر صفهای جلویی از تماشاچیان را مجبور میکرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقبتر ایستادهاند، بتوانند "بساط" معرکهگیری را ببینند.
گاهی اتفاق می افتاد؛ یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا میکرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب "حواسپرتی" معرکهگیر و "اختلال نظم" میشد.
در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور "دفع شر،" کلاه (که در زمانهای قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص "مخل و مزاحم" را که در صف اول نشسته بود بر میداشت و به "خارج از دایره،" یعنی پس معرکه "پرتاب میکرد."
شخص مزاحم که "کلاهش" پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به "صف اول بازگردد."
«کلاهش پس معرکه است»
"از این رهگذر و بساط معرکهگیری به صورت ضرب المثل درآمد."
این "ضربالمثل" ناظر بر شخصی است که؛
در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت "خستگیناپذیر" به مقصود نرسد و از تلاشها و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته میشود:
«فلانی کلاهش پس معرکه است»
"یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمیرود."
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#ضرب_المثل
#کلاهش_پس_معرکه_است
"معرکهگیری" به عنوان یکی از روشها و ابزارهای رسانهای برای سرگرمی و اطلاعرسانی تا زمانهای نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است.
افرادی در نقش "درویش،""پهلوان یا" "شعبدهباز" در معابر عمومی سفرهای پهن میکردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصلهای از سفره، "دایرهوار" میایستادند و "گفتهها و حرکات" را میشنیدند و میدیدند.
وقتی تعداد تماشاچیان زیاد میشد، معرکهگیر صفهای جلویی از تماشاچیان را مجبور میکرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقبتر ایستادهاند، بتوانند "بساط" معرکهگیری را ببینند.
گاهی اتفاق می افتاد؛ یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا میکرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب "حواسپرتی" معرکهگیر و "اختلال نظم" میشد.
در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور "دفع شر،" کلاه (که در زمانهای قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص "مخل و مزاحم" را که در صف اول نشسته بود بر میداشت و به "خارج از دایره،" یعنی پس معرکه "پرتاب میکرد."
شخص مزاحم که "کلاهش" پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به "صف اول بازگردد."
«کلاهش پس معرکه است»
"از این رهگذر و بساط معرکهگیری به صورت ضرب المثل درآمد."
این "ضربالمثل" ناظر بر شخصی است که؛
در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت "خستگیناپذیر" به مقصود نرسد و از تلاشها و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته میشود:
«فلانی کلاهش پس معرکه است»
"یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمیرود."
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#ضرب_المثل
#کلاهش_پس_معرکه_است
"معرکهگیری" به عنوان یکی از روشها و ابزارهای رسانهای برای سرگرمی و اطلاعرسانی تا زمانهای نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است.
افرادی در نقش "درویش،""پهلوان یا" "شعبدهباز" در معابر عمومی سفرهای پهن میکردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصلهای از سفره، "دایرهوار" میایستادند و "گفتهها و حرکات" را میشنیدند و میدیدند.
وقتی تعداد تماشاچیان زیاد میشد، معرکهگیر صفهای جلویی از تماشاچیان را مجبور میکرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقبتر ایستادهاند، بتوانند "بساط" معرکهگیری را ببینند.
گاهی اتفاق می افتاد؛ یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا میکرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب "حواسپرتی" معرکهگیر و "اختلال نظم" میشد.
در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور "دفع شر،" کلاه (که در زمانهای قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص "مخل و مزاحم" را که در صف اول نشسته بود بر میداشت و به "خارج از دایره،" یعنی پس معرکه "پرتاب میکرد."
شخص مزاحم که "کلاهش" پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به "صف اول بازگردد."
«کلاهش پس معرکه است»
"از این رهگذر و بساط معرکهگیری به صورت ضرب المثل درآمد."
این "ضربالمثل" ناظر بر شخصی است که؛
در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت "خستگیناپذیر" به مقصود نرسد و از تلاشها و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته میشود:
«فلانی کلاهش پس معرکه است»
"یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمیرود."
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#ضرب_المثل
#کلاهش_پس_معرکه_است
"معرکهگیری" به عنوان یکی از روشها و ابزارهای رسانهای برای سرگرمی و اطلاعرسانی تا زمانهای نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است.
افرادی در نقش "درویش،""پهلوان یا" "شعبدهباز" در معابر عمومی سفرهای پهن میکردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصلهای از سفره، "دایرهوار" میایستادند و "گفتهها و حرکات" را میشنیدند و میدیدند.
وقتی تعداد تماشاچیان زیاد میشد، معرکهگیر صفهای جلویی از تماشاچیان را مجبور میکرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقبتر ایستادهاند، بتوانند "بساط" معرکهگیری را ببینند.
گاهی اتفاق می افتاد؛ یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا میکرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب "حواسپرتی" معرکهگیر و "اختلال نظم" میشد.
در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور "دفع شر،" کلاه (که در زمانهای قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص "مخل و مزاحم" را که در صف اول نشسته بود بر میداشت و به "خارج از دایره،" یعنی پس معرکه "پرتاب میکرد."
شخص مزاحم که "کلاهش" پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به "صف اول بازگردد."
«کلاهش پس معرکه است»
"از این رهگذر و بساط معرکهگیری به صورت ضرب المثل درآمد."
این "ضربالمثل" ناظر بر شخصی است که؛
در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت "خستگیناپذیر" به مقصود نرسد و از تلاشها و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته میشود:
«فلانی کلاهش پس معرکه است»
"یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمیرود."
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#ضرب_المثل
#کلاهش_پس_معرکه_است
"معرکهگیری" به عنوان یکی از روشها و ابزارهای رسانهای برای سرگرمی و اطلاعرسانی تا زمانهای نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است.
افرادی در نقش "درویش،""پهلوان یا" "شعبدهباز" در معابر عمومی سفرهای پهن میکردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصلهای از سفره، "دایرهوار" میایستادند و "گفتهها و حرکات" را میشنیدند و میدیدند.
وقتی تعداد تماشاچیان زیاد میشد، معرکهگیر صفهای جلویی از تماشاچیان را مجبور میکرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقبتر ایستادهاند، بتوانند "بساط" معرکهگیری را ببینند.
گاهی اتفاق می افتاد؛ یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا میکرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب "حواسپرتی" معرکهگیر و "اختلال نظم" میشد.
در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور "دفع شر،" کلاه (که در زمانهای قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص "مخل و مزاحم" را که در صف اول نشسته بود بر میداشت و به "خارج از دایره،" یعنی پس معرکه "پرتاب میکرد."
شخص مزاحم که "کلاهش" پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به "صف اول بازگردد."
«کلاهش پس معرکه است»
"از این رهگذر و بساط معرکهگیری به صورت ضرب المثل درآمد."
این "ضربالمثل" ناظر بر شخصی است که؛
در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت "خستگیناپذیر" به مقصود نرسد و از تلاشها و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته میشود:
«فلانی کلاهش پس معرکه است»
"یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمیرود."
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📓#داستان_ضرب_المثل_ها
"#کلاهش_پس_معرکه_است"
✍جوانان امروزی شاید معرکه گیری را ندیده باشند ولی دست کم در فیلم ها دیده اند .
در گذشته که سرگرمی کم بود معرکه گیری یکی از روشهای سرگرمی و نیز کسب درآمد برای برخی بود .
🔸معرکه گیر در حال اجرای کارهای بامزه و شگفت خود می شد و مردم بیکار و نیز دوستدار دور او دایره وار جمع می شدند .
🔹صف اولیها با افزایش جمعیت می نشستند اگر کسی از صف اولی ها شلوغ می کرد و حواس معرکه گیر را پرت می کرد مردم کلاهش را بر می داشتند و به بیرون معرکه پرت می کردند.
🔸قدیمی ها همه کلاه به سر بودند و یا دستار بر سر داشتند و آنکه کلاهش را به پس معرکه پرت کرده بودند ناچار به دنبال کلاه می رفت و دیگری جای خوب او را که ارزشمند بود می گرفت و او ناگزیر به انتهای جمعیت می رفت و اگر قدش کوتاه بود که دیگر نمایش را هم از دست می داد. این امر کم کم ضرب المثل شد.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝