eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.9هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
15.6هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
☕️چربی سوزترین نوشیدنی دنیا👌👇 🔹لیموی تازه، سبزی جعفری، دارچین، سرکه زنجبیل و عسل را مخلوط کنید🍋🍯 🔸این نوشیدنی را باید یک ساعت قبل ازخواب مصرف کرد🍹 🏖 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ 🔔 عدم اعتماد به شنیده ها⁉️ 👌هرچه شنیدی بازگو مکن، که نشانه دروغگویی است، ✅و هر خبری را دروغ مپندار، که نشانه نادانی است. 🦋 📚 ، نامه ۶۹ ┄┅┅✿❀♡❀✿┅┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸✨كسیكه در وقت خواب دست برسینه بمالد و 100 بار" "بگوید خداوند دل اورا به نورمعرفت خود زنده گرداند 🌸✨وبراى درست شدن كارها مداومت نمودن برآن مفید است 📗جنات الخلود http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹الهی به امیدتو 🌹خدایا صبحم را بانام تو آغاز میکنم 🌹دراین روزبه همه دوستانم برکت ببخش ویاریشان کن 🌹تازیباترین روز را داشته باشند 🌹روزی که بایاد توباشد سراسرشادی 🌹سراسرعشق ومهربانی است @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺 🍃🌺بر نائب بر حق امامت صَلوات 🍃🌺بر صاحب انوار قیامت صَلوات 🍃🌺خواهے ڪہ بہ روز حَشر نگردے مایوس 🍃🌺بفرست بہ پیشگاہ مَهدے صَلوات 🍃🌺اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهم🌺🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 26 فروردین ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:05 ☀️طلوع آفتاب: 06:33 🌝اذان ظهر: 13:05 🌑غروب آفتاب: 19:37 🌖اذان مغرب: 19:56 🌓نیمه شب شرعی: 00:21 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
"سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨ ✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعد از حمد یک بارسوره تین توحید فلق ناس @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⚠️از پوکی استخوان میترسید، صبحانه املت قارچ بخورید سرشار از کلسیم، ویتامینD و فسفر است که به افزایش استحکام استخوان ها کمک کرده و از ابتلا به پوکی استخوان جلوگیری میکند. 👇👇🏿👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ امروز☀️ روز مهربونی خداست بیایید ❤️ خوبی هاراجمع🌺🍃 بدی ها راتفریق 🌸🍃 شادی هارا ضرب 🌺🍃 غم هارا تقسیم 🌸🍃 ونفرت ها را🌺🍃 از قلب هایمان فاکتور بگیریم! 🌸🍃 ســـ😊ــلام✋ به سه شنبه خوش آمدید ☕ 😊 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  : ❤️نمیدانم به لطف مسکنهای سنگینِ پرستار چند ساعت در کمایِ‌ تزریقی فرو رفتم. اما هرچه که بود درد و تهوع را به آن آشفتگیِ‌ خوابنما ترجیح میدم.. بیهوشی که جز تصویر دانیال و دستانِ‌ خونیِ این جوان مسلمان، چیزی در آن نبود. گوشهایم هوشیاریش را پس گرفته بود و چشمانم جز پرده ایی از نور نمیدید.. صدای مسن دکتر و آن جوانِ‌ حسام نام را شنیدم از جایی درست کنارِ تخت ( دکتر.. یعنی شرایطش خوب نیست؟ ) و پیرمردی که موج تارهای صوتی اش صاف و بی نقص حریم شنوایم را شکست (‌ نه متاسفانه.. توده ها تمام سطح معده اش را پوشوندن.. خودمم موندم چطور تا حالا درد رو تحمل کرده.. امید چندانی وجود نداره.. اما بازم خدا بزرگه.. ما شیمی درمانی رو به درخواست شما شروع میکنیم.. نمیخوام ناامیدتون کنم اما احتمال اینکه جواب بده خیلی کمه..). شیمی درمانی مساوی بود با سرطان.. سرطان یعنی اوج ترسم از دنیا.. ریختن مو.. نا پدید شدنِ‌ابرو و مژه ها.. دردی که رِبِکا را از پای درآورد و من دیدم مچاله شدنش را روی تابوتِ‌منتظرِ‌بیمارستان.. و من لرزیدم. کلیتی دستپاچه از حسام به چشمم میرسید. (دکتر تو رو خدا هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدین.. من قول دادم..) قول؟؟ قول مرا به چه کسی داده بود این قصاب مسلمان.. لابد به سفارشِ‌ دانیال چوبِ حراج زده بود به دخترانه هایم محضه قربانی در راهِ خدایِ‌ قصی القلبشان.. اما من هانیه، صوفی، یا هر زن دیگری نبودم.. من سارا بودم.. سارا.. به محض هوشیاری درد به سلول سلول بدنم فشار میآوردم و توان را دریغ میکرد..  اما من باید با یان حرف میزد.. مطمئنا او از همه چیز خبر داشت.. همه چیزی که هیچ پازلی برای رسیدن به جوابش نداشتم. پروین آمد. با اشاره دست به او فهماندم که موبایلم را میخواهم. و او فردای آن روز برایم آورد. درست در ساعتی از زندگی که درد امانم را بریده بود.. هیچ وقت نمیداستم تا این حد از مرگ میترسم.. و بیچارگیم را وقتی فمیدم که نه دانیالی بود برای محبت و نه دوستی برای دادن آرامش.. حسِ‌تهی بودن،‌ بد طعم ترین حسِ دنیاست.. باید به کجا پناه میبردم؟ من طالب دستی بودم که نجاتم دهد.. از مرگ.. از ترس.. از درد.. از حسامی داعش صفت که برایم نقشه داشت.. به ته دنیا رسیده بودم جایی که روبه رویم دیواری بی انتها تا عمق آسمان ایستادگی میکرد و پشت سرم، دیواری طویل که لحظه به لحظه برای کوبیدنم نزدیک میشد.. با یان تماس گرفتم. صدایم از قعر چاه بیرون میآمد و اون با نگرانی حالم پرسید. دوست داشتم سرش فریاد بزنم اما توانی نبود. پرسیدم دوست ایرانی ات کیست و او بحث را عوض کرد. پرسیدم چه کسی زن پرستار را به خانه ام  آورد و او باز بحث را عوض کرد. پرسیدم چه نقشه ایی برایم کشیده و باز هم جوابی بیمعنا عایدم شد.. گوشی را قطع کردم.. باید با عثمان حرف میزدم. شماره اش را گرفتم اما اثر داروی بیهوشی آنقدر زیاد بود که فقط الو الو گفتنهای بلند و محکمش در گوشم ماند. دنیا و خدایش چه خوابی برایم دیده بودند.. ؟؟ روز بعد در اوج ناتوانی  و بی حالیم، شیمی درمانی شروع شد.. چیزی که تمام زندگیم را بارها و بارها مقابل چشمانم به صف کرد. شرایط انقدر بد بود که حتی توان نفس کشیدن را هم دریغ میکرد و کل هوشیاریم خلاصه میشد در گوشهایی که تنها میشنید. و صدایی که هر شب کنارِ گوشم قرآن میخواند.. صدایی از حنجره یِ‌ حسام.. حسامی که بی توجه به تنفرم از خدایش،‌کلامش را چنگ میکرد بر تخته سیاهِ‌ روحم.. او مدام قرآن میخواند و من حالم بدتر میشد.. آنقدر بدتر که حس سبکی کردم.. حسی از جنس نبودن.. حسی از جنس ایستادن و تماشای فریادهای حسام و دست پاچگیِ  دکتر و پرستاران برای برگرداندنم.. حسی که لحظه به لحظه دهانم را تلختر میکرد.. مرگ هم شیرین نبود.. و دستی مرا به کالبدم هل داد.. پرستاران رفتند و حسام ماند.. با قرآنی در دست و صدایی پریشان کنار گوشم ( سارا خانووم.. مقاومت کن.. به خاطر برادرتون.. نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد.. ) روحم آتش گرفت و او قرآن خواند.. آرام و آهنگین.. اینبار کلماتش چنگ نشد.. سنگ نشد .. اینبار خنک شدم درست مثله کودکیم که برفهای آدم برفیم را دردهانم میگذاشتم و دندانم درد میگرفت از شیرینیِ سرما.. نمیدانم چقدر گذشت اما تنها خاطرات به یاد مانده از آن روزهایم آوای قرآن خواندنِ‌ حسام بود و حس ملسِ‌ آرامش.. بهوش آمدم.. رنجورتر از همیشه.. اما حالا گوشهایم به کلماتی عربی عادت داشت که از بزرگترین دشمن زندگیم، یعنی خدا بود وصدایی که صاحبش جهنم زندگیم را شعله ورتر کرده بود.. و این یعنی عمقِ‌ فاجعه ی زندگی.. ادامه دارد.... @tafakornab @shamimrezvan ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
💎 : 🔸 ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَی اللهِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ . 🔹 هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسی است كه سيره امامی را برگزيند ولی از كارهاى او پيروى نكند . 📚 الكافی ، ج 8 ، ص 234 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 🔅 : 🔸 « إنَّ الرَّجُلَ لَيُذنِبُ الذَّنبَ فَيُدرَأُ عَنهُ الرِّزقُ. و تَلا هذِهِ الآيَةَ : « إِذْ أَقْسَمُواْ لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ * ... .» 🔹«هر آينه، آن گاه كه انسان گناهى را مرتكب مى‌شود، روزى از او روى مى‌گرداند». آن‌گاه امام اين آيه را تلاوت فرمود: «ما آن ها را بيازموديم، چنان كه صاحبان آن بوستان را آزموديم؛....» . 📚 الكافي ج ٢ ص ٢٧١، * سوره مبارکه القلم، آیه ١٧﴾ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 💎 : هر كه بد اخلاق باشد، خودش را عذاب دهد مَن ساءَ خُلقُهُ عَذّبَ نَفْسَهُ 📚الکافی ج ۲ ص ۳۲۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⭕️حکم روزه ماه مبارک رمضان در ایام کرونا مرجع .ایت الله سبحانی ⁉️سوال: در آستانه ماه مبارک رمضان و با توجه به شیوع ویروس کرونا، لطفا حکم روزه در این ماه را بیان فرمایید؟ ✅ پاسخ: ⬇️ فعلاً نمی توان تصمیم قطعی گرفت تا وضع در آینده روشن تر شود، احیاناً ممکن است برخی بخواهند این موضوع را بهانه ای برای روزه خواری قرار دهند. ------------------ ✅ استفتاء از دفتر آیت الله سبحانی لطفا حداقل به یک نفر بفرستین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ✨وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ ✨كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ ✨وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۲۳﴾ ✨و نهان آسمانها و زمين از آن خداست ✨و تمام كارها به او بازگردانده مى ‏شود ✨پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى ✨و پروردگار تو از آنچه ✨انجام مى‏ دهيد غافل نيست (۱۲۳) 📚سوره مبارکه هود ✍آیه ۱۲۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
لقمان ، در میان سایر غلامان در خدمت خواجه ای قرار داشت . خواجه ، غلامان خود را برای چیدن میوه به باغ می فرستاد. لقمان نیز در میان آنان بود و با رنگ سیاهش ، شاخص بود . غلامان از میوه های چیده شده مقداری را خود می خوردند و هنگامی که خواجه به این موضوع پی بُرد . گفتند : لقمان میوه ها را خورده است . خواجه بر لقمان خشمگین شد و وقتی لقمان ، سبب خشم و پریشانی خواجه را دریافت . نزد او رفت و گفت : ای خواجۀ من ، بندۀ خیانت پیشه ، هیچ امیدی در درگاه خداوند ندارد . بر تو خیانتی رفته است و برای کشف این خیانت همه ما را امتحان کن . بفرمای تا آبی نیم گرم بیاورند و همه ما از آن بنوشیم . سپس ما را در هامونی فراخ بِدَوان . در این وقت است که خادم را از خائن باز خواهی شناخت . این پیشنهاد لقمان مورد قبول خواجه قرار گرفت و همین پیشنهاد را اجراء کرد . وقتی هر کدام از غلامان ، مقداری آب نیم گرم خوردند و به دویدن افتادند . حالت تهوع بر آنها چیره شد و ناچار قی کردند . غلامانی که میوه های باغ را خورده بودند . همه میوه ها را همراه با «قی» بیرون آوردند ولی هرچه که از دهان لقمان بیرون می آمد چیزی جز آب صاف نبود . 📚بحارالانوار وقتی حکمت لقمان، رازها را فاش کند، پس فاش نمودن حکمت خدا چقدر آشکارتر است؟ پس غافل مباش که روز قیامت نیز مجرمان از پاکان این گونه مشخص می گردند و رازها فاش می شوند. حكمت لقمان چو تاند اين نمود   پس چه باشد حكمت رَبِّ الوجو يوم تبلى السرائر كلها        بان منكم كامِن لا يشتهى ✨این داستان اشاره به آیه 9 سوره طارق دارد 🌼 يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ ☘روزى كه اسرار آشكار شود... دعا قضا را بر می گرداند هر چند آن قضا و قدر شما محکم شده باشد پس سرنوشت خودتون را با دعا تغییر دهید @tafakornab @shamimrezvan
همه ی چیزهای از دست رفته، یک روز برمیگردند! اما درست وقتی که یاد میگیریم چطور بدون آن ها زندگی کنیم... 👤ژوزه ساراماگو 🖋☕️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱داستان کوتاه وقتی قطار که از فرانسه به انگلیس می رفت، پر شد، خانمی کنار یک مرد انگلیسی نشست. خانم فرانسوی خیلی نگران و پریشان بود. مرد انگلیسی پرسید چرا نگرانید؟ مشکلی هست؟ وی گفت من با خودم 10000 یورو دارم که بیش از مقدار مجاز برای خارجی است. مرد انگلیسی گفت خب بیا نصفشان کنیم. اگر پلیس شما را گرفت، اقلا نصفشان حفظ شود. آدرستان در انگلیس را به من بدهید تا به شما برگردانم. همین کار را کردند. در بازرسی مرزی خانم فرانسوی جلوی مرد انگلیسی بود و چمدانش را نگشتند. نوبت مرد انگلیسی شد. مرد انگلیسی شروع به داد و قال کرد و گفت سرکار! این خانم ده هزار با خودش دارد. نصفش را داده به من تا رد کنم. نصف دیگرش با خودش است. بگیریدش. من به وطنم خیانت نمی کنم. من با شما همکاری کردم تا ثابت کنم چقدر بریتانیای کبیر را دوست دارم. زن را دوباره بازرسی کردند و پول را گرفتند. افسر پلیس از میهن دوستی سخن گفت و اینکه چقدر یک قاچاق ساده به اقتصاد کشور ضرر می زند. و از مرد انگلیسی تقدیر کرد. قطار به راهش ادامه داد و به انگلیس رفت. زن فرانسوی بعد از دو روز دید مرد انگلیسی جلوی منزلش است. با عصبانیت گفت آدم پر رو چی می خواهی از جان من؟ انگلیسی پاکتی حاوی 15000 یورو به وی داد و گفت این پول شما و این هم جایزه شما! تعجب نکنید. من می خواستم حواس آنها از کیف من که حاوی 3 میلیون یورو پول بود پرت شود! مجبور شدم همچین حیله ای به کار ببرم! نتیجه: ممکن است کسی که ادعای وطن دوستی می کند، دزد حقیقی باشد! 🖋☕️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
اشتباه نکنید.. انسانهای خوشبین و بدبین هر دو برای جامعه مفیدند خوشبین هواپیما اختراع میکند و بدبین... چتر نجات! 👤جرج برنارد شاو 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان ومثل👆👆
🌱حکایت تاجری انگلیسی هر روز اشیا تاریخی مصر را بار شتر می کرد تا به کشتی برساند و به انگلیس ببرد . افسار شتر را هم مرد عربی می کشید که از این که تاریخش به تاراج می رفت ناراحت بود و مدام به زمزمه به تاجر انگلیسی فحش می داد ولی برای مزد هنگفتی که می گرفت راهنمای کاروان هم بود! تاجر از مترجمش پرسید مرد عرب چه می گوید؟ مترجم گفت : به شما فحش می دهد و نفرین می کند تاجر گفت این فحش و نفرین بر کارش هم خللی وارد می کند؟ مترجم پاسخ داد : نه کارش را به خوبی انجام میدهد تاجر لبخندی زد و گفت بگذار هر چه می تواند نفرین کند و چند نفرین انگلیسی هم یادش بده! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
برای اداره کردن خویش از سرت استفاده کن ، و برای اداره کردن دیگران از قلبت ...! 👤دالامی لاما 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
🌱حکایت ناصرالدین شاه به روسیه سفارش توپ داد. توپ را آوردند و در برابر چشمان همایونی شلیک کردند. از قضا لوله توپ روسی تحمل گلوله باروت را نداشت و منفجر شد و زمین زیر پایه توپ هم تبدیل به چاله ای شد! ملازمان شاه که اوضاع را خراب دیدند برای چاره آن گفتند : قربان خاک خودی را که چنین می کند ببینید خاک دشمن را چه خواهد کرد! 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
الهـی اگـر می آزمایی توان وتحملمان را زیـاد کن اگـر می آموزی، اِدراکمان را وسعت بـده اگـر می بخشایی، ظرفیتمان را افـزایش بـده! http://eitaa.com/joinchat/3088580610Cb6b882f8f7 👆👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
✅نیڪے ڪنندہ بہ پدر و مادر همنشینے با انبیاست روزے حضرت موسے (ع) در ضمن مناجات خود عرض ڪرد: خدایا مے‌خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم. جبرئیل بر حضرت موسے نازل شد و عرض ڪرد: یا موسے، فلان قصاب در فلان محلہ همنشین تو خواهد بود. حضرت موسے (ع) بہ آن محل رفت و مغازہ قصابے را پیدا ڪرد و دید ڪہ جوانے مشغول فروختن گوشت است. شامگاہ ڪہ شد، جوان مقدارے گوشت برداشت و بہ سوے منزل خود روان شد. حضرت موسے (ع) از پے او تا در منزلش آمد و سپس بہ او گفت: مهمان نمے‌خواهے؟ جوان گفت: خوش آمدید. آنگاہ او را بہ درون منزل برد. حضرت موسے (ع) دید ڪہ جوان غذایے تهیہ نمود، آن‌گاہ زنبیلے از سقف بہ زیر آورد و پیرزنے ڪهنسال را از درون آن خارج ڪرد او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش بہ او خورانید. موقعے ڪہ جوان مےخواست زنبیل را در جاے اول بیاویزد، پیرزن، ڪلماتے ڪہ مفهوم نمے‌شد ادا ڪرد. بعد از آن جوان براے حضرت موسے (ع) غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حڪایت تو با این پیرزن چگونہ است؟ جوان گفت: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتے نیست ڪہ براے او ڪنیزے بخرم، ناچار خودم ڪمر بہ خدمت او بسته‌ام. حضرت پرسید: آن ڪلماتے ڪہ بر زبان جارے ڪرد چہ بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شستشو مےدهم و غذا بہ او مےخورانم، می‌گوید: «غفراللہ لڪ و جعلڪ جلیس موسے یوم القیامة فے قبّتہ و درجته» یعنے خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسے (ع) در بهشت باشے، به‌‌ همان درجہ و جایگاہ او. حضرت موسے (ع) فرمود: ‌اے جوان بشارت مےدهم بہ تو ڪہ خداوند دعاے او را درباره‌ات مستجاب گردانیدہ است. جبرئیل بہ من خبر داد ڪہ در بهشت، تو همنشین من هستے... 📔اندرزها و حڪایات @tafakornab @shamimrezvan
👆 💠عوارض کمبود ویتامین D درد و ضعف ماهیچه‌ها سردرد و سرگیجه عفونت‌های مکرر مشکلات گوارشی عرق بیش از حد احساس افسردگی ریزش مو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ هـیچگاه خودت و زندگیـت را با کسی مقایسه نکن!!! ""مـقایسه فـلاکت مـی‌آورد"" ثـروتمند واقعی کسی هست که ، بدون مـقایسه زندگی می‌کند و از آنچه هست و آنچه دارد، خـشنود است.... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃رهایے از دغدغه‌ها واضطرابها🍃 ✨امام صادق ؏ ؛ هرڪس اضطراب شدید دارد ویاشب بیدارے سراغش آمده سوره تحریم رابخواند مجربست 📘تفسیرالبرهان ۴۱۷/۵ مطالب مشابہ↩️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh