eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوتاه☝️ 〰➖〰➖〰➖〰➖〰 ﷽ ❓پرسش اگر دوش خراب باشد چگونه بايد غسل کرد ايا بايد حتما اب از بالا به پايين. بيايد رو بدن؟ مقلد رهبري 📝پاسخ هنگام غسل لازم نیست که بدن از بالا به پایین شسته شود. به هر صورت که اعضا رابشوئید صحیح است و ملاک این است که اعضا با آب شسته شوند.و لازم نیست که حتما زیر دوش غسل انجام شود بلکه می توانید با ظرفی روی بدن آب بریزید.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ ✨يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ ✨سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ✨وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾ ✨اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد ✨اگر از خدا پروا داريد براى شما ✨نيروى تشخيص حق از باطل ✨قرار مى‏ دهد و گناهانتان را ✨از شما مى‏ زدايد و شما را مى ‏آمرزد ✨و خدا داراى بخشش بزرگ است (۲۹) 📚سوره مبارکه الأنفال ✍آیه ۲۹
🌀چند سال پیش همیشه فکر می کردم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است. نزد پزشک اعصاب رفتم و مشکلم را گفتم. روانپزشک گفت: فقط یک سال هفته‌ای سه روز جلسه ای 80 دلار بده و بیا تا درمانت کنم. شش ماه بعد اون پزشک رو تو خیابان دیدم. پرسید چرا نیومدی؟ گفتم خب جلسه‌ای هشتاد دلار، برای یک سال خیلی زیاد بود. یه نجّار منو مجانی معالجه کرد. خوشحالم که اون پول رو پس‌انداز کردم و یه وانت نو خریدم. پزشک با تعجب گفت، عجب! میتونم بپرسم اون نجّاره چطور تو را معالجه کرد؟ گفتم: به من گفت اگه پایه‌های تختخواب را ببُرم؛ دیگه هیچکس نمی‌تونه زیر تختت قایم بشه! هرچه پایه های خرافاتمان را کوتاه کنیم آرامش بیشتری پیدا خواهیم کرد...
دوستـی که معنای اشک های شما را میفهمد، ارزشش خیلی بیشتر از هزاران دوستی است که فقط لبخندتان را می شناسند.... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
حکایت👌👇👇 مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید. هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد. پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت! آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🏠🏡🏠 🏠کلبه ای ڪه در آن مهربانی هست و ساکنینش می خندند بهتر از کاخی ست که مردمانش دلتنگ هستند. کلبه زندگیتون گرم به عشق و محبت ❤️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 داستانی از مثنوی معنوی🌺 👈 بشکن!🌺 🌴نوشته اند: روزی پادشاهی همه درباریان را خواست. همه گرد تخت او به صف ایستادند. شاه، گوهری بس زیبا و گرانبها به یکی از آنان داد و گفت: این گوهر چگونه است و به چند ارزد؟ گفت: صدها خروار طلا، قیمت این گوهر را ندارد. شاه گفت: آن را بشکن. مرد درباری گفت: ای شاه! چنین گوهری را نباید شکست که سخت ارزنده و قیمتی است. 🌴ساعتی گذشت. دوباره آن گوهر را به یکی دیگر از حاضران داد و همان خواست. او نیز گفت: ای سلطان جهان!این گوهر، به اندازه نیمی از مملکت تو، قیمت دارد. چگونه از من خواهی که آن را بشکنم؟ شاه او را نیز رها کرد و دستور داد به هر دو خلعت و هدیه دهند. به چندین کس دیگر داد و همگی همان گفتند که آن دو ندیم گفته بودند. 🌴شاه را ندیمی خاص بود که بدو سخت عنایت داشت و مهر می ورزید. او را خواست. پیش آمد. گوهر را به دست او سپرد و گفت: چند ارزد؟ گفت: بسیار. شاه گفت: آن را بشکن! همان دم، گوهر را بر زمین زد و آن را صد پاره کرد. 🌴حاضران، همه بر آشفتند و زبان به طعن و لعن وی گشودند که ای نادان این چه کار بود که کردی. آیا پسندیدی که خزانه شاه از چنین گوهری، خالی باشد؟ ندیم گفت: راست گفتید. این گوهر، افزون بر آنچه در تصور گنجد، قدر و بها داشت؛ اما فرمان شاه، ارزنده تر و قیمتی تر است. حاضران، چون این پاسخ را از آن غلام شنیدند، همگی دانستند که این، امتحانی بود از جانب شاه. لب فرو بستند و هیچ نگفتند که دانستند خطا کرده اند. 👌مولوی پس از نقل این حکایت، می افزاید که نباید به این بهانه که جسم و جان آدمی، قیمت دارد و حفظ آن واجب است، از فرمان خدا و شرع سر پیچی کند..... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم! نوح گفت : چه حقی؟! .خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم! ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید! نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟! ابلیس گفت : ✅در سه جا مراقب حيله من باش! 🌱هنگامی که خشمگین شدی! 🌱هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی! 🌱هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست! در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد. 📚 بحارالانوار   رولینک👇                http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
"معرکه‌گیری" به عنوان یکی از روش‌ها و ابزارهای رسانه‌ای برای سرگرمی و اطلاع‌رسانی تا زمان‌های نه چندان دور بسیار کاربرد داشته است. افرادی در نقش "درویش،""پهلوان یا" "شعبده‌باز" در معابر عمومی سفره‌ای پهن می‌کردند و مردم در نقش تماشاچی با هدف سرگرم شدن یا از روی کنجکاوی با فاصله‌ای از سفره، "دایره‌وار" می‌ایستادند و "گفته‌ها و حرکات" را می‌شنیدند و می‌دیدند. وقتی تعداد تماشاچیان زیاد می‌شد، معرکه‌گیر صف‌های جلویی از تماشاچیان را مجبور می‌کرد که بنشینند تا بقیه تماشاچیان که عقب‌تر ایستاده‌اند، بتوانند "بساط" معرکه‌گیری را ببینند. گاهی اتفاق می افتاد؛ یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا می‌کرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب "حواس‌پرتی" معرکه‌گیر و "اختلال نظم" می‌شد. در این موقع یکی از تماشاچیان به منظور "دفع شر،" کلاه (که در زمان‌های قدیم استفاده از آن نزد مردم بسیار رایج بود) آن شخص "مخل و مزاحم" را که در صف اول نشسته بود بر می‌داشت و به "خارج از دایره،" یعنی پس معرکه "پرتاب می‌کرد." شخص مزاحم که "کلاهش" پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش اضطراً ازمعرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به "صف اول بازگردد." «کلاهش پس معرکه است» "از این رهگذر و بساط معرکه‌گیری به صورت ضرب المثل درآمد." این "ضرب‌المثل" ناظر بر شخصی است که؛ در اموری که دیگران نیز شرکت دارند تنها او با وجود تلاش و فعالیت "خستگی‌ناپذیر" به مقصود نرسد و از تلاشها و زحمات خویش بهره نگیرد یا در زمانی که گفته می‌شود: «فلانی کلاهش پس معرکه است» "یعنی وضعش طوری است که احتمال موفقیت نمی‌رود." @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ ✅بیانی ساده از بلایی که آب سرد بر سر کبد شما می آورد 👈 برای عزیزان خود ارسال کنید «استاد حسین خیراندیش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ ⚪️✨ هر 60 ثانیه‌ای را كه با عصبانیت 🕊✨و ناراحتی بگذرانی، از دست ⚪️✨ دادن یک دقیقه از خوشبختی 🕊✨است كه دیگر به تو باز نمی‌گردد ⚪️✨زندگی كوتاه است، قواعد را 🕊✨بشكن، سریع فراموش كن ⚪️✨و شاد باش..!!!☺️ ‎‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگاراکسیکه در دامان تو پناه گرفت،طعم بی‌پناهی را نمی‌ چشد هر کس کہ مدد از تو گرفت بی‌ یاور نمی‌ماند آنکه بہ تو پیوست، بی شک تنها نمی‌شود خداوندا کنارمان باش قرارمان باش و یارمان باش 🌙 ‎‌‌‌‌‌‌‌