eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
16.2هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
تلنگر👌 ♦️در یکی از روستاهای چین پیرمردی فقیر زندگی میکرد.روزی اسب او گریخت و رفت . اهالی به دیدارش آمدند و اظهار همدردی کردند .پیرمرد گفت ؛کسی چه میداند شاید خیر است شاید شر. چند روز بعد اسب او همراه عده ای اسب وحشی به خانه برگشت . دوباره اهالی آمدند و اظهار شادی کردند . باز پیرمرد گفت ؛کسی چه میداند شاید خیر باشد شاید شر. پسر پیرمرد هنگام تعلیم اسب ها زمین خورد و پایش شکست باز اهالی آمدند و اظهار همدردی کردند . پیرمرد باز گفت ؛کسی چه میداند شاید خیر باشد شاید شر. از قضا از طرف فرمانروا برای سرباز گیری آمدند و پسر پیرمرد که پایش شکسته بود را نبردند .اما اسب ها را در عوض کمک پیرمرد به ارتش با خود بردند . اهالی دیگر هیچ نگفتند . 🔸کسی چه میداند شاید (خیر ) باشد شاید (شر) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
زمان آدمها را دگرگون می کند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه میدارد.... هیچ چیزی دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
📝 پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌، نقل‌ میکرد:‌‌‌‌‌ 💟⇦•گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زائیده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمیرساند‌ وبخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌. ✳️⇦•این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار میرفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی ‌، بره‌ای شکار میکرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌. اما با اینکه ‌رفت ‌آمد ‌او از آغل‌ گوسفندان ‌بود، هرگز متعرض‌گوسفندان ‌ما نمیشد‌. ما دقیقا آمار گوسفندان ‌و‌بره های‌ آنها ‌را داشتیم‌ وکاملا" مواظب‌ بودیم‌، بچه‌ها تقریبا‌ بزرگ ‌شده‌‌‌‌ بودند. یک‌بار و در غیاب ‌ماده ‌گرگ ‌که ‌برای ‌شکار رفته‌ بود، بچه‌های ‌او‌‌ یکی ‌از ‌بره‌ها را کشتند! ✴️⇦•ما صبرکردیم، ببینیم ‌چه ‌اتفاقی‌ خواهد افتاد‌؛ وقتی ‌ماده ‌گرگ ‌برگشت ‌و این ‌منظره ‌را دید، به ‌بچه‌هایش ‌حمله‌ور شد؛ آنها ‌را گاز می گرفت و میزد ‌و بچه‌ها ‌سر و صدا و جیغ ‌میکشیدند ‌و پس ‌از آن ‌نیز ‌همان‌ روز ‌آنها را برداشت‌‌ و از ‌آغل ‌ما رفت‌. روز بعد، با کمال ‌تعجب ‌دیدیم، گرگ، یک ‌بره‌ ای شکار کرده و آن‌ را نکشته ‌و زنده ‌آن‌ را از دیوار‌ آغل ‌گوسفندان ‌انداخت ‌رفت‌.» ✳️⇦•این ‌یک ‌گرگ ‌است‌ و با سه‌ خصلت‌: درندگی وحشی‌بودن‌ وحیوانیت‌شناخته‌میشود‌ اما میفهمد، هرگاه ‌داخل ‌زندگی ‌کسی‌ شد و کسی ‌به ‌او ‌پناه‌ داد و احسان‌کرد به‌ او خیانت ‌نکند ‌و اگر‌ ضرری‌ به ‌او زد ‌جبران نماید 🌷هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب.!! 🔰
تو نقاش روحیه خودت هستی روزهای تو فقط به این خاطر خاکستریه چون خودت اجازه میدی اینجوری باشه http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
✨﷽✨ ⚠️تلنگــــر ✅از خدا ایراد نگیر.... ✍روزی عابدی سگی را دید که خیلی زشت بود ،گفت:چقدر این سگ زشت است وقتی این حرف را زد ،درروایت داریم که این سگ به قدرت الهی مقابل این آقا زانو زو و به زبان فصیح و بلیغ گفت: 👈🏻ای عابد ! اگر به خلقت کن ایراد داری م توانی آنرا تغییر بدهی،بده.. مرا خدایی درست کرده که تو را درست کرده است یعنی شما به خدا ایراد میگیری!! در روایتی دیگر داریم یکی از همسران پیغمبر کوتاه قد بود ؛ آمد از جایی بگذرد همسر دیگرپیغمبر اشاره کرد :چقدر قد کوتاه و زشت است پیغمبر خدا فرمود : گناهی مرتکب شدی که با آب های دریا پاک نمیشود!! یعنی کفر میگویی!! به خدا میگویی:چرا این را درست کردی ؟ چرا این را قد کوتاه آفریدی؟! 📚حجت الاسلام فرحزاد ‌‌http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🎗️سالی که احتمال حمله به ایران میرفت و ایران تحریم بود،امیرکبیر یک مهندس اتریشی را استخدام کرد تا برای ایران توپ جنگی بسازد اما فلز مورد نیاز موجود نبود و راه واردات هم به علت تحریم مثل امروز بسته بود .امیرکبیر فراخوان عمومی به مردم داد که مردم دیگ های اضافه خود را بیاورید برای ساخت توپ برای دفاع از میهن 📌نفوذی های انگلیس در شهر و «روزنامه‌ها» که تازه راه اندازی شده بود بین مردم شایعه کردند که میرزا تقی خان می‌خواهدظرف غذای شما را بگیرد و جنگ راه بیاندازد طرح امیرکبیر شکست خورد.چند وقت بعد انگلیس به ایران حمله کرد.جزیره خارک را اشغال کرد و ایران را تحت فشار قرار داد تا این که افغانستان از ایران جدا شد.و آغازی بود بر دوره قحطی و آبله اواخر قاجار که قریب به ۱۰ملیون ایرانی از بین رفتند
بیوه زن آسیابان و ملا مردی بار گندم خویش به آسیاب برد. آسیابان که بیوه زنی بود گفت: 2 روز دیگر آردها آماده است، ملا با لحنی آمرانه گفت: گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا میکنم خرت (که سنگ آسیاب را می‌چرخاند) تبدیل به سنگ شود. زن (آْسیابان) در جواب گفت: اگر نفسی به این گیرایی داری، دعا کن گندمت آرد شود، خر را ول کن! ای کاش ما بجای اینکه برای همه آرزوی مرگ بکنیم برای خوشبختی خویش نیز دعائی بکنیم..!
در خاطرات ناصرالدین شاه آمده: امروز صبح مشغول رصد كردن از بالای ايوان با تلسكوپ تازه ای كه از سفرفرنگ به سوغات آورده ايم بوديم. در پشت بام خانه ای مردی را ديديم كه با خود گلاويز است و انگشت سبابه به مقعد خود فرو می برد!! امر كرديم بگيريد اين مردک را بياوريد ببينيم چه غلطی می كند!؟ وقتی آوردند پرسيدم پدر سوخته چه غلطی می كردی؟ زبانش بند آمد و با تته پته گفت: سلطان به سلامت باد؛ اعليحضرت! انگشت ما برای همه شانس می آورد و بخت همه راباز می كند گفتيم بلكه بشود بخت ما هم قدری باز گردد، اين انگشت به هر جایی وارد شد صاحبش دارای مكنت و شوكت شد!! پدر سوخته كاری كرد كه نتوانستيم جلوی خنده خود بگيريم و امر كرديم پنج تومان به او بدهند و راهی اش كنند. پول را كه گرفت باز گشت و گفت: اعليحضرتا وقتی پی ما فرستاديد هنوز كاری به انجام نرسيده بود با اين وجود پنج تومان به ما رسيد خودتان قضاوت كنيد اگر قدری بيشتر فرو می كرديم همينک جای شما بر تخت پادشاهی بوديم! با خنده فرياد زدم ببريد اين پدر سوخته را تا تخت و تاج ما را صاحب نشده
هدایت شده از خانواده بهشتی
✨﷽✨ 🔴 کتک‌ خوردن از همسر ✍مرحوم کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیّع بود. اصحاب خاصّش فهمیدند که این مرد بزرگ الهى، گاهى که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابى او را کتک می‌زند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند گفتند: آقا آیا همسر شما گاهى شما را می‌زند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، گاهى که عصبانى می‌شود، حسابى مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد. گفتند: او را طلاق بدهید. گفت: نمی‌دهم.گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، ادبش کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم.گفتند: چرا؟ فرمود: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمتهاى خداست، چون وقتى بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین علیه‌السلام می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد، (کمی مغرور می‌شوم) همان وقت می‌آیم در خانه، کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این چوب الهى است، این باید باشد.   📚کتاب‌نفس؛ انصاریان،ص ۳۲۸ ‌‌ •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
✨ 📝در سال 1989 زمین لرزه هشت ریشتري بیشتر مناطق آمریکا را با خاک یکسان کرد و در کمتر از چند دقیقه بیش از سی هزار کشته بر جای گذاشت.در این میان پدری دیوانه وار به سوی مدرسه پسرش دوید اما با دیدن ساختمان ویران شده مدرسه شوکه شد. 👀با دیدن این منظره دلخراش یاد قولی که به پسرش داده بود افتاد: ✨پسرم هر اتفاقی برایت بیفتد من همیشه پیش تو خواهم بود. و اشک از چشمانش سرازیر شد.با وجود توده آوار و انبوه ویرانی ها کمک به افراد زیر آوار نا ممکن به نظر میرسید اما او هر لحظه تعهد خود به پسرش را به خاطر می آورد. 💥او دقیقا روی مسیری که هر صبح به همراه پسرش به سوی کلاس او می پیمودند تمرکز کرد و با به خاطر آوردن محل کلاس به آنجا شتافته و با عجله شروع به کندن کرد.دیگر والدین در حال ناله و زاری بودند و او را ملامت می کردند که کار بی فایده ای انجام میدهد. 🏴ماموران آتش نشانی و پلیس نیز سعی کردند او را منصرف کنند اما پاسخ او تنها یک جمله بود:آیا قصد کمک به مرا دارید یا باید تنها تلاش کنم؟؟؟ 🔎هشت ساعت به کندن ادامه داد. دوازده ساعت...بیست و چهار ساعت...سی و شش ساعت و بالاخره در سی و هشتمین ساعت سنگ بزرگی را عقب کشیده و صدای پسرش را شنید فریاد زد پسرم!جواب شنید پدر من اینجا هستم.پدر من به بچه ها گفتم نگران نباشید پدرم حتما ما را نجات خواهد داد.پدر شما به قولتان عمل کردید. ⁉️پدر پرسید وضع آنجا چطور است؟؟ 📢ما 14 نفر هستیم. زخمی، گرسنه و تشنه ایم. وقتی ساختمان فرو ریخت یک قطعه مثلثی شکل ایجاد شد که باعث نجات ما شد. ☘پسرم بیا بیرون. 👌نه پدر اجازه بدهید اول بقیه بیرون بیایند من مطمئن هستم شما مرا بیرون می آورید و هر اتفاقی بیفتد به خاطر من اينجا خواهید ماند. ❤️پدر باوفاترین آفریده هستی❤️ 🔰
🔴 چای ترش یک ق م ✅+بهارنارنج چند پر ✅+یک عدد لیمو عمانی کوچیک ولی قابل حذف ✅+یک لیوان ابجوش ✅+نبات 🍃همه رو میریزیم تو قوری و پونزده دقیقه میذارم دم بکشه😍 ✅چون نبات داره فشار رو نمیندازه،و بهارنارنج هم خودش برای ثابت نگهداشتن فشار خونِ ✅اين دمنوش براى رفع سر درد عاليه
✨﷽✨ ✨ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺗﻨﻬﺎقلب ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ خواهد ﻣﺎﻧد