eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷🍃 🌸 رسول اکرم ﷺ فرمودند : «هر کس که نیکی‌ها او را خوشحال و بدی‌ها ناراحتش کنند مؤمن است». 📙حدیث ترمذی 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و 🌸 آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃🌷🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️بهشت و جهنم! ببینید زیباست👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎ ✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📖داستان خوش عاقبت(داستان زیبای ) 📝قسمت پنجم 🍀در بازار مدینه راه می رفتم که ناگاه یکی از «نََبَطیان » شام که برای فروش خواروبار به مدینه آمده بود از من سراغ می گرفت و میگفت: « کعب بن مالک » را که به من نشان می دهد؟ 🍀مردم مرا به او نشان دادند تا نزد من آمد، و نوشته ای از پادشاه «غسّانی» (جبلة بن أیهم، یا حارث بن ابی شمر غسانی) به من داد که در آن نوشته بود: 🍀« اما بعد، خبر یافته ام که سرورت بر تو جفا کرده است. با آن که تحمل خواری و زبونی را خدا بر تو واجب نکرده است، نزد ما بیا تا با تو همراهی کنیم». 🍀چون نامه را خواندم گفتم: این هم جزء گرفتاری است، راستی کار من بجای کشیده است که مردی مشرک در من طمع ورزد.آنگاه بر سر تنور آتش رفتم و نامه را در تنور افکندم. 🍀چهل روز از گرفتاری ما گذشته بود که ناگاه، «خُزَیمَةِ بن ثابت» فرستادۀ رسول خدا (ص) نزد من آمد و گفت: رسول خدا (ص) می فرماید که از همسرت کناره گیری کنید. 🍀گفتم: طلاقش دهم؟ وگرنه باید چه کنم؟ 🍀گفت: نه، بلکه از او کناره گیری کن و نزدیکش مرو! 🍀رسول خدا نزد هِلال و مُراره کسی فرستاد تا از زنان خود کناره گیری کنند. 🍀پس به همسرم گفتم: پیش پدر و مادرت برو و نزد آنان بمان تا خدا تکلیف مارا روشن سازد. 🍀زن «هلال بن اُمیه» (خَوله دختر عاصم) نزد رسول خدا رفت و گفت: ای رسول خدا، « هلال بن امیه» پیری از کار افتاده است، و خدمت گذاری ندارد، اجازه می دهی اورا خدمت کنم؟ 🍀فرمود: عیبی ندارد، اما به تو نزدیک نشود. زن هلال گفت: به خدا سوگند که اورا به من رغبتی نیست، و از روزی که این پیشامد شده است تا امروز کار او گریه است و چشم او در خطر است. 🍀یکی از بستگانم به من گفت: اکنون که رسول خدا (ص) زن هلال را اجازه دادتا نزد شوهرش بماند و او را خدمت کند، کاش تو هم برای زنت اجازه می گرفتی. 🍀گفتم: به خدا سوگند در این موضوع از رسول خدا چیزی نمی خواهم، چه من مرد جوانی هستم و نمی دانم که هر گاه با وی صحبت کنم به من چه پاسخ خواهد داد... ☀️☀️☀️ادامه دارد... ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ 🌸 چشم فرو بسته اگر واکنی در تو بُوَد هرچه تمنا کنی🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎امام سجّاد عليه السلام : حَقُّ سائِسِكَ بِالعِلمِ ، التَّعظيمُ لَهُ و التَّوقيرُ لِمَجلِسِهِ و حُسنُ الاِستِماعِ إلَيهِ ؛ حق استاد تو اين است كه بزرگش دارى و محضرش را محترم شمارى و با دقّت به سخنانش گوش بسپارى . 📚كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 620 . 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎امام باقر علیه السلام: نیکی کردن به پدر و مادر و صله رحم، عمر را طولانی می کند 📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۲ 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎 : 🔸كُلُّ ذِي صَناعَةٍ مُضْطَرٌ إلى ثَلاثِ خِلالٍ يَجتَلِبُ بِها الكَسبَ وهُوَ أن يَكونَ حاذِقا بِعِلمٍ، مُؤَدِّيا لِأَمانَةٍ فيهِ، مُستَميلاً لِمَنِ استَعمَلَهُ. 🔹«هر پيشه‌ورى بايد از سه ويژگى برخوردار باشد تا با آن بتواند كسب روزى نمايد: دانش آن كار را به كمال بداند؛ در آن پيشه امانتدارى پيش گيرد؛ و به زيردستانش محبت ورزد.» 📚 بحار الأنوار ج ١٧ ص ١٨٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ ✨أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ ✨وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو ✨دُعَاءٍ عَرِيضٍ ﴿۵۱﴾ ✨و چون انسان را نعمت بخشيم ✨روى برتابد و خود را كنار كشد ✨و چون آسيبى بدو رسد دست ✨به دعاى فراوان بردارد (۵۱) 📚سوره مبارکه فصلت ✍آیه ۵۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‼️راه دادن بچه به مسجد 🔷س 3154: آیا راه دادن بچه‌های کوچک به کراهت دارد؟ ✅ج: به مسجد اگر به گونه ای باشد که موجب برای نمازگزاران باشد یا احتمال دهند مسجد را کند است و در غیر این دو صورت اگر باعث علاقه مندی آنان به مسجد و نماز شود مستحسن و نیکو است. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🥝یک عصر زیبــا 🍓با لحظاتی شیرین 🥝همچون عـسل 🍓و قلبی شــاد 🥝و سرشار از امید 🍓در کنار عزیزانتان 🥝گوارای وجودتان باد 🍓عصرتون دل انگیز ‎♡• •♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📗 ✍در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت و مناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست. تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.. 👌 یادمون باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌸🍃🌸🍃 اکبر شاه، یکی از معروفترین پادشاهان سلسله ی گورکانی هند بود که در بالا بردن فرهنگ و رفاه زندگی مردم سرزمینش بسیار تلاش کرد. او انسانی فرهیخته و علاقه مند به ادب و دانش بود و همواره اجازه می داد که متکلمان و دانشمندان از مذاهب مختلف در قصر او آزادانه و بدون ترس به بحث و مناظره بپردازند . اکبرشاه خودش هم قریحه ی شاعری داشت و گاهگاه به فارسی شعر می سرود. آورده اند که، شاه بعد از یک شب خوشگذرانی که در مصرف مسکرات افراط کرده‌بود ،بامدادان با سردرد شدیدی از خواب بیدار شد، آنچنان حال شاه بد شد که به ناچار ان روز را در بستر به استراحت پرداخت و چون ندیمان وخدمتگزاران برای عیادت به نزد او می رفتند این شعر را مکرر در پاسخ انها می گفت که دوشینه ز کوی می فروشان پیمانه ی می به زر خریدم اکنون ز خمار سرگرانم مصرع انتهایی شعر اکبرشاه یعنی "زر دادم و دردسر خریدم"، بعدها به صورت مثل در آمد و کنایه از ان است که هرگاه کسی کاری را نسنجیده و بدون فکر انجام دهد که منجر به ناراحتی و آسیبی برای شخص شود، این مصرع را جهت عبرت و پشیمانی گوید. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرارکنیم🌷 اکنون شگفتی‌های زندگیم ازحرکت باز نخواهند ایستاد،و عشق مرا به سمت هدفم سوق میدهد.من باور دارم به هر آنچه تصور میکنم خواهم رسید خدایاسپاسگزارم❣ @tafakornab 👆
👌🏻 ✍🏻یه نفرمیگفت:پدربزرگم یه نیسان داشت که گفته میشد اولین نیسانیه که وارد ایران شده. با راست و دروغش کار ندارم،خیلی نیسانشو دوست داشت و روشم تعصب داشت و باهاش هم تو جاده کار میکرد .یادمه یه بار نشستم کنارش گفتم من هیچی نمی بینم اینقد که شیشه شکسته شده و خورد شده شما چجوری رانندگی میکنی؟ گفت به این خوبی دیده میشه چی رو نمی بینی؟ گفتم چجوری این شکلی شد؟ 🍃🌸گفت یه بار داشتم تو جاده رانندگی میکردم که یه تیکه سنگ کوچیک از ماشین کناری پرت شد اولش یه ترک کوچیک بود بعد کم کم بر اثر زمستون و تابستون و سرماگرما،بزرگ و بزرگ تر شد تا اینکه کل شیشه رو گرفت میگفت پدربزرگم حاضر نبود قبول کنه که ترک داره و تعمیرش کنه بس که دوسش داشت. 🍃🌸ما آدمام اینجوریم...عیبامونو قبول نمی کنیم،ایرادامونو نمی پذیریم و اصلاحش نمیکنیم تا اینکه بزرگ و بزرگ تر میشن... 🍃🌸میگفت اگه میخواید عاقبت پدربزرگمو بدونید،یکی از همون شب ها تو جاده بدلیل دید کم تصادف کرد و فوت کرد. همین عیبامون باعث نابودیمون میشن...همینایی که نمی پذیریمشون! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
🌸🍃🌸🍃 در زمان پهلوی می‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس، شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب می‌شد، به اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار می‌خریم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود، هيچكس به‌جز مرحوم آیت الله حسینعلی راشد تربتی اعتراض نكرد، اين جريان خيلى بر مسؤولين گران آمد و گفتند: فقط یک آخوند، اعتراض كرده، بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند تا به بهانه این اعتراض او را تحقیرش نمايند. نزد ایشان آمدند، بعد از سلام و احوالپرسى پرسيدند اعتراض شما چيست؟ گفت: حقيقتش اين است اين خانه را من سال‌ها قبل و به قيمت خيلى كم خریده‌ام و در اين مدت‌زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد کرده‌اید، زياد است! من راضى نيستم از بیت‌المال مردم قيمت بيشترى براى خانه‌ام بگيرم. بهت و تعجّب همه را فراگرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقلیت‌های دينى بود، از جا برخاست و مرحوم راشد را بوسيد و گفت: اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شد. 📚 با اقتباس و ویراست از کتاب جرعه‌ای از دریا http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆