هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°~🕌💕
#استوری
منوشکستهبالی
بدهبهقلبمحالی
دورضریحتغوغاست
جایمنامشبخالی....
.
#شبجمعهحرمتآرزوست...✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️چراغی در این شب
💗برایتان روشن میکنم
⭐️در تاریکی ایـــن شـــب
💗و آنگاہ از خـدا میخواهم
⭐️اگـر در خـــاموشــی
💗غم اسیر تنهایی شدید
⭐️چراغ امیدتان روشن بماند
💗شبتون بخیر و شادی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜همیشه روزت را ☀️
با نام خداوندی که
💜ازشدت حضورناپیداست،آغاز کن
ﺍﻣﺮﻭﺯ☀️
💜 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻓﺖ ﭘﺮﻭﺍﺯﮐﻦ
ﺍﺯ ﻗﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻋﺒﻮﺭﮐﻦ🚶♂️
💜و ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﻭﺍﺯ دﻩ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ...😉
💜بسم الله الرحمن الرحیم
💜الهی به امید تو
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗شروع جمعه ای پر برکت باذکر صلوات
و دهانمان را خوشبو کنیم
به عطر صلوات
بر محمد (ص) و خاندان مطهرش 💗
💗الّلهُم صَلِّ علی محمَّدوَآلِ محمَّد
وعجِّل فرجهُم💗
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
دل بیقرار نیسٺ
"ادا در می آوریم"
چشم انتظار نیسٺ
"ادا در می آوریم"
بر لب دعاے ندبہ...
و دل غرق شهوٺ اسٺ
این انتظار نیسٺ
"ادا در می آوریم"
آقا محب واقعی اٺ در میان ما
یڪ از هزار نیسٺ
"ادا در می آوریم"
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_اربابم_حسین_ع✋
💕گر قلب جهان پر شود از عشق مجازے
این سینہ بےڪینہ فقط جاے حسیـــــن است
#یا_حسین(؏)❤️
#روزتون_کربلایی 🌱
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 #آیات_قرآن_در_خطبه_غدیر
1⃣ آیه اول: آیه تبلیغ (مائده۶۷)
ای پیامبر! آنچه ازطرف پروردگارت برتو نازل شدهاست به مردم برسان! و اگر نکنی، رسالت اورا انجام ندادهای.خداوند تورا از گزند مردم، نگاه میدارد وخداوند کافران راهدایت نمیکند
❤️این چه پیام مهمیست که این چنین تهدیدی لازم است؟
🧡تنها آیهای که پیامبر(ص) تهدید شده که اگر نگویی، تمام آنچه را که در ۲۳ سال رسالت گفتهای هدر میرود!
💛آری! اگر رهبری صحیح نباشد، مکتب نابود میشود
#قرآن_و_اهلبیت_جدا_نشدنیاند
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️#تقوایالهیپیشهکنید۰۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه ٨ مرداد ماه ١۴۰۰
🌞اذان صبح: ٠۴.٣۴
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.١۱
🌝اذان ظهر: ١٣.١۰
🌑غروب آفتاب: ٢٠.۹
🌖اذان مغرب: ٢٠.۲۹
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢٢
#روز_بزرگداشت_شیخ_شهاب_الدین_سهروردی_شیخ_الشراق
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃 #نماز_روزجمعه:
،،پس ازنمازظهرجمعه
🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
🌼#ذکر_روزجمعه۱۰۰مرتبه
🌻خدایا درود بفرست بر محمد و آل محمد
🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ
🌻وَعَجِّلفَرَجَهُــم
🌼این ذکر موجب عزیز شدن میشود...
منتظرند ناقوس آمدنت به صدا درآید
تا پخش شود نوای ظهورت درون دلها...
مهدی جان بیا و صدای آمدنت را به گوش ما برسان!
#امام_زمان
🌻اللهم عجل لولیک الفرج🌻
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#یک_داستان_یک_پند #رزق_حلال
🔸 ️تاجری به روستاهای دور میرفت و محصول کشاورزی آنان را به علت پرداخت وجه نقد ارزان میخرید و غالب روستائیان به علت نیاز محصول خود را به او میفروختند و چنین شد که مال حرام خلایق در مال خویش خلط کرد و به بیماری مهلکی گرفتار شد.
🔸نزد ولیّ خدایی رفت و گفت: هر چه دعا میکنم گویی خداوند صدای مرا نمیشنود که مرا شفاء دهد.
🔸 ولیّ خدا گفت: خدا صدای تو را میشنود اما تو صدای او را نمیشنوی و در پاسخ دعای تو میگوید: ای بنده! آن گاه که من وعدۀ روزی دادن به تو را از کسب حلال به تو داده بودم وعدۀ مرا قبول نکردی و بر قدرت من شکّ و بر قدرت خود تکیه کردی، حال نیز برو برای شفای بیماری خویش بر قدرت خود تکیه کن چرا که این سنّت من است، هر کس قدرت و وعدۀ صدق مرا نبیند و نافرمانی و معصیت من کند من با ناتوان کردن او قدرت خویش را بر او نمایان میسازم.
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅تقویت کردن مغز در صبح
🕰 با آرامش صبحانه بخوریم
🕰 حداقل ۵ دقیقه ورزش کنیم
🕰 حداقل ۵ دقیقه کتاب بخوانیم
🕰 حداقل ۵ دقیقه بازی فکری انجام دهیم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سوره_درمانے
#رونق_کسب
✍🏻هرگاه ڪسے بعد از نمازِ
روز جمعه آیه ۲۶ سوره اعراف را
بنویسد
و در منزل یا مغازه خود
آویزان کند ، روزیش زیاد گردد✨
📚 اسرار المقاصد ۱۰۱
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#دعا_درمانی
💠 دعایی بسیارمجرب وباخواص بسیار
🔸کسی از مخالفت همسر خود می ترسد نام همسر خود و مادرش را بنویسد و در خانه بگذارد همراه این دعا
🔹 اگر از کسی می ترسی آن را بنویسد و در آب بیندازد بدین ترتیب از او خلاصی می یابد .
🔸اگر برای بازرگانی و کسب سود نوشته شود سود حاصله برکت زیادی خواهد داشت
🔹هر کس آن را همراه اسم خود بنویسید و به صورت خود بمالد دیگر ترس از او زایل می شود تا دم مرگ سعادتمند خواهد شد
🔸 اگر کسی بخواهد به حضور سلاطین راه پیدا کند این نوشته نزد خود نگهداری کند اگر این حرز و دعا همراه او باشد او هر چقدر هم ظالم و ستمگر باشد از او محبت و دوستی خواهد دید
🔹اگر کسی اموال خود را مفقود کرده باشد باید نام خود و نام اموال خود را بنویسد آن گاه اموال مفقوده بدست می اید .
🔸اگر کسی #مقروض باشد و نتواند آن ارا ادا کند همراه آن نام خود را بنویسد،می تواند #پرداخت کند .
🔹اگر کسی بخواهد #ثروتمند شود آن را هفت روز جمعه و در هر جمعه هفت بار بنویسد در جمعه هشتم خداوند او را مالدار و دارا می کند .
🔸اگر کسی خانواده اش با او مخالفت دارد روز جمعه و یا یک روز دیگر آن را بر روی سینی بنویسد
❗️دعای مربوطه به شرح زیر است👇
✨هو الله رب موسی و هارون و ابراهیم عالم الغیب و الشهادة فتری منه عجبا و هذا الاسم المخزن المکنون الذی هو بین الکاف و النون الذی محم الطاعة المکتوب علی خاتم سلیمان بن داود✨
ــــــــــــــــــــــــــــ
📚مخزن الاوفاق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام آدینه تون شاد شاد
🍃امروزتون پراز عشق و امید
🌹و سرشار از اتفاقهای عالی
🍃امیدوارم
🌹زندگی به کامتون
🍃و خوشبختی
🌹سرنوشت تون
🍃و سایه عشق مهمان
🌹همیشگی دلتون باشه
🍃تقدیم به شما
🌹آدینه مبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸هر از گاهی
💗برای آنان که دوستشون داری
🌸نشانهای بفرست
💗تا به یادشون آوری
🌸که هنوز برایت عزیزند
💗تقدیم به شما خوبان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
گاهی بهترین کاری که میشه کرد🍉
نه فکره نه خیال
نه ناله و نه زاری🍇
فقط باید یه نفس عمیق کشید
و ایمان داشت که همه چیز🍓
اونجوری که باید ، درست میشه
عصرآدینه تون بخیر🍨🍦🍧😍
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ ﴿۲۱۸﴾
✨آن كس كه چون به نماز بر
✨مى خيزى تو را مى بيند (۲۱۸)
✨وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ ﴿۲۱۹﴾
✨و حركت تو را در ميان
✨سجده كنندگان مى نگرد (۲۱۹)
✨إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۲۲۰﴾
✨او همان شنواى داناست (۲۲۰)
📚سوره مبارکه الشعراء
✍آیات ۲١٨ تا ۲۲۰
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
✍ کسى مىخواست زیرزمین خانهاش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسهاى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت .
مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچههاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماستها بر زمین ریخت. شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد .
این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسانها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّهاى از کینهشان کم نمىشود.
امام علی علیه السلام:
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
📚غررالحكم، ج۲، ص۵۲
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#درسنامه
چنداصل برای داشتن زندگی شاد:
1- ﺭﻭﺯﺗﻮﻟﺪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺑﺴﭙﺎﺭ.
2- ﺯﻳﺎﺩ"ﺗﺸﮑﺮ" ﮐﻦ
3-ﺍﺯﺟﻤﻠﻪ"ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ"ﺯﻳﺎﺩﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻦ
4- ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻧﻔﺮﯼ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ"ﺳﻼﻡ"ﻣﯽﮐﻨﺪ.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽✨
✅ داستان کوتاه
✍مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: «من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.» مشتری پرسید: «چرا باور نمی کنی؟»
آرایشگر جواب داد: «کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.» مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده و ظاهرش هم کثیف و به هم ریخته بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: «میدونی چیه؟ به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند!» آرایشگر گفت: «چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.» مشتری با اعتراض گفت: «نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.»
آرایشگر گفت: «نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.» مشتری تاکید کرد: «دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.»
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#ضرب_المثل
📚 داستان
#نیش_عقرب_نه_از_ره_کین_است
روزی مردی ، عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند . او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد ، اما عقرب انگشت او را نیش زد .
مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد ، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد .
رهگذری او را دید و پرسید : " برای چه عقربی را که نیش می زند ، نجات می دهی ؟ "
مرد پاسخ داد : " این طبیعت عقرب است که نیش بزید ولی طبیعت من این است که عشق بورزم . "
چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتا نیش می زند ؟
عشق ورزی را متوقف نساز . لطف و مهربانی خود را دریغ نکن حتی اگر دیگران تو را بیازارند ....
برای دیدن بهترین ضرب المثل وداستانهابه ما بپیوندید👇👇👇
@tafakornab
@shamimrezvan
✅ آورده اند که کفندزدی در بستر مرگ افتاده بود. پسر خویش را فراخواند
پسر به نزد پدر رفت گفت: «ای پدر امرت چیست؟»
پدر گفت: «پسرم من تمام عمر به کفندزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی به دنبالم بود. اکنون که در بستر مرگم و فرشته مرگ را نزدیک حس میکنم، بار این نفرین بیش از پیش بر دوشم سنگینی میکند. از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند.»
پسر گفت: «ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم.»
پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد. از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق میدزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو مینمود و از آن پس خلایق میگفتند: «صد رحمت به کفن دزد اولی که فقط میدزدید و چنین بر مردگان ما روا نمیداشت.»
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت
پادشاهی که زنان خود را زنده زنده میسوزاند!
شاه عباس دوم بار دیگری درپی زیاده روی درنوشیدن باده، به یکی از بانوان حرم گفت که او هم باده بنوشد و آن بانو از نوشیدن باده خودداری کرد.
شاه خشمگین برخاست و….
شاه عباس دوم به دلیل سرپیچی همسران از خوردن باده، دستور می داد آنها را بسوزانند.
شاه عباس دوم روزی درحرمخانه بادۀ زیادی خورده و به سه نفر از بانوان دستور داد که آنها هم بنوشند. آنها پوزش خواستند و گفتند که به زودی به حج خواهند رفت.
شاه سه بار دیگر پافشاری کرد و به آنها گفت که باده بنوشند: بانوان به همین سخن پوزش خواستند. شاه بی درنگ فرمان داد هر سه را بستند و آتش بسیاری افروخته آنها را در آتش سوختند.
شاه عباس دوم بار دیگری درپی زیاده روی در نوشیدن باده، به یکی از بانوان حرم گفت که او هم باده بنوشد و آن بانو از نوشیدن باده خودداری کرد. شاه خشمگین برخاست و به بزرگ خواجه سرایان گفت که او را نیز مانند آن سه بانوی دیگر درآتش انداخته بسوزانند.
آغاباشی می خواست فرمان شاه را به انجام رساند اما دربرابر گریه و زاری و درخواست های آن بانو، دلش به رحم آمد و پیش خود گفت که شاه این بانو را دوست دارد فردا که به هوش بیاید او را خواهد بخشید.
ازاین روی، آن بانو را نکشت. بامداد که شاه از خواب برخاست از آغاباشی پرسید که فرمان را انجام دادی؟ پاسخ شنید که فرمان شاهانه را به تعویق انداختم تا شاید پادشاه اندیشۀ خودرا دگرگون سازد.
شاه بی درنگ فرمان داد آغاباشی را در آتش انداخته سوزانیدند و آن بانو را بخشید.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#داستان
اگر آن زن شما را بخشيد من هم شما را بيامرزم
👈 #قسمت_دوم
قاضى نزد زن برادر برگشت و گفت:
من حكم سنگسار تو را گرفته ام، اگر قبول كنى و كام من برآرى، آن را اجرا نخواهم كرد و گرنه سنگسارت خواهم نمود. زن گفت:
من به اين كار ناشايست دست نمى زنم و تو هر آنچه مى خواهى بكن.
قاضى وقتى ديد زن برادرش تسليم نمى شود، مردم را باخبر كرد و آن زن را به صحرا برد و چاله اى كند و زن را در آن قرار داد و مردم شروع كردند به طرف او سنگ پرتاب كردن، تا زمانى كه گمان كردند كارش تمام شده و به اتفاق قاضى به خانه هايشان برگشتند. اما زن كه هنوز رمقى داشت و نيم جان بود، چون شب شد از گودال بيرون آمد. ناى راه رفتن نداشت به روى زمين افتاد و به حالت سينه سر خود را مى كشيد تا به خانه اى در وسط بيابان رسيد. بر در آن خانه خوابيد تا صبح شد، مرد صاحبخانه در را باز كرد آن زن را ديد، از جريان آمدنش به آنجا سؤ ال كرد، زن سر گذشت خود را براى او تعريف كرد، مرد صاحب خانه بر او رحم كرد و او را به خانه خود برد.
آن مرد پسر كوچكى داشت كه غير از آن ، فرزند ديگرى نداشت. او زن را مداوا كرد تا زخم و جراحتهاى بدن او بهبود يافت و تربيت فرزند كوچكش را به او سپرد. مرد مال و ثروت زيادى داشت و غلامى كه او را خدمت مى كرد، آن غلام عاشق آن زن شد و دلى صد دل گرفتار او و به او در آويخت. گفت:
اگر با من مباشرت نكنى تو را مى كشم، زن گفت:
هر كارى مى خواهى بكن كه ممكن نيست اين كار بد از من صادر شود. آن غلام وقتى از زن مايوس شد آمد و فرزند كوچك مرد را كشت و پيش او رفت و گفت:
اين زن زنا كار را كه آوردى و فرزند خود را به او سپردى ، فرزندت را كشت. مرد پيش زن آمد و به او گفت:
چرا چنين كردى؟ آيا فراموش كردى كه من در حق تو چه خوبيها كردم؟ زن جريان را براى او تعريف كرد و بيگناهى خود را اثبات نمود. ولى مرد صاحب خانه گفت:
من ديگر دلم راضى نمى شود كه تو در اين خانه بمانى، اين بيست درهم را بگير و از اينجا برو، اينها را توشه خود كن و خدا را كارساز خود بدان و او را در شب هنگام از خانه اش بيرون كرد.
✍ ادامه دارد....
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان