eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ «158» آيا (با ديدن آن همه آيات و بينات و معجزات، باز هم) جز اين انتظار دارند كه فرشتگان نزد ايشان بيايند، يا خود پروردگارت بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت (نشانه‌هاى قيامت) بيايد؟! (مگر نمى‌دانند) روزى كه بعضى از نشانه‌هاى پروردگارت بيايد كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا در مدّت ايمان خود كار خيرى را كسب نكرده، ايمان آوردنش سودى ندهد. بگو: منتظر (قهر خدا) باشيد كه ما هم در انتظاريم. نکته ها در آيه 92 سوره‌ى اسراء توقّعات نابجاى كفّار مطرح شده است كه مى‌گفتند: ما به تو ايمان نمى‌آوريم مگر آنكه آسمان را بر ما فروريزى، يا خدا و فرشتگان را نزد ما آورى. اين انتظارها در اين آيه رد شده است. پیام ها 1- كافران لجوج، با ديدن معجزات الهى هم تسليم نمى‌شوند. هَلْ يَنْظُرُونَ‌ ... 2- نتيجه‌ى طفره رفتن در ايمان، ناكامى است. «لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها» 3- ايمان و عمل، در شرايط آزاد و طبيعى، كارساز است، نه در حال اضطرار و ترس جان. «يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ» 4- عمل صالح بدون ايمان سودبخش نيست. «أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 591" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْ‌ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ «159» (اى پيامبر!) تو را با كسانى كه دين خود را پراكنده ساخته و گروه گروه شدند، هيچ گونه ارتباطى نيست. (تو مسئول آنان نيستى و) سرنوشت كارشان تنها با خداست، آنگاه او آنان را به عملكردشان آگاه خواهد كرد. نکته ها تفرقه‌افكنى در دين، يعنى بدعت‌گذارى و تفسير دين به رأى خود كه در قرآن و حديث، شديدترين تعبيرات، درباره اين گونه كسان آمده است. به برخى از اين نمونه‌ها توجّه كنيد: قرآن مى‌گويد: واى بر آنان كه با دست خود مطلبى مى‌نويسند، سپس مى‌گويند: اين از طرف خداوند است. «1» على عليه السلام مى‌فرمايد: هرگاه بدعتى آيد، سنّتى مى‌رود. «2» و يكى از وظايف انبيا و علما، بدعت‌زدايى و جلوگيرى از تحريف‌هاست. «3» در روايات آمده است: توبه‌ى صاحب بدعت، پذيرفته نمى‌شود. «4» كسى‌كه به بدعتگذار احترام گذارد يا لبخندى بزند، در فروپاشى دين گام برداشته است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هرگاه در ميان امّتم اختلاف شد، هر كس طبق سنّت و گفته من عمل كند و سراغ راه و روش ديگران نرود، پاداش صد شهيد خواهد داشت. «5» در قرآن، بارها از يهود، به خاطر تحريف‌هايى كه علمايشان در دين پديد آوردند انتقاد شده است. درباره حضرت موسى عليه السلام هم مى‌خوانيم: وقتى از كوه طور برگشت و انحراف و گوساله‌پرستى قوم خود را ديد، از فرط ناراحتى الواح تورات را بر زمين افكند و ريش برادرش را كه جانشين او بود گرفت و گفت: چرا امّتم منحرف شدند؟ هارون در پاسخ گفت: ترسيدم‌ «1». بقره، 79. «2». بحار، ج 2، ص 264. «3». الحياة، ج 2، ص 344. «4». بحار، ج 72، ص 216. «5». بحار، ج 2، ص 262. جلد 2 - صفحه 592 اگر براى جلوگيرى از انحرافشان شدّت عمل به خرج دهم، مردم متفرّق شوند و تو بگويى چرا مردم فرقه فرقه شدند (تفرقه‌اى كه با بازگشت تو هم قابل اصلاح نباشد). اين آيات و روايات، مسئوليّت سنگين دين شناسان را در حفظ اصالت مكتب و مقابله با انحرافات فكرى، در عين حفظ وحدت اجتماعى امّت، بيان مى‌كند. پیام ها 1- ميان معارف دينى تفاوتى نيست، بايد به همه ايمان داشت و عمل كرد، نه فقط بعضى. «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ» 2- از عوامل تفرقه و جدايى، تغيير و تحريف در مكتب است. «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً» 3- با آنان كه مجموعه‌ى مكتب اسلام را قبول ندارند، نبايد همكارى كرد آنان از امّت محمّد محسوب نخواهند شد. «لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْ‌ءٍ» آنان مورد تهديد خداوند هستند. «إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى‌ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «160» هركه نيكى آورد، پس براى او پاداشى ده برابر آن است وهركه بدى آورد، جز مانند آن كيفر نخواهد ديد و به آنان هرگز ستم نخواهد شد. نکته ها از كلمه‌ى‌ «جاءَ» استفاده مى‌شود كه پاداش و كيفر مورد بحث در اين آيه، مربوط به دادگاه قيامت است. وگرنه چه بسا خلافى كه با توبه محو يا به نيكى تبديل شود. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «1»، يا مورد عفو قرار مى‌گيرد. «يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» «2»، و چه بسا نيكى‌ها كه‌ «1». فرقان، 70. «2». مائده، 15. جلد 2 - صفحه 593 با ريا و عُجب و گناهان ديگر محو و حبط شود. پس عملى ملاك است كه به صحنه‌ى قيامت آورده شود. جاءَ بِالْحَسَنَةِ ... جاءَ بِالسَّيِّئَةِ گرچه آيه‌ى مربوط به عمل‌نيك و بد است، ولى طبق روايت، آنكه نيّت خير كند پاداش دارد ولى نيّت‌سوء تا به مرحله عمل نرسد، كيفر ندارد واين فضل‌الهى است. در روايات آمده است: هر كه در ماه، سه روز روزه بگيرد، گويا همه‌ى ماه را روزه گرفته است، زيرا هر روزش ده روز حساب مى‌شود. «عَشْرُ أَمْثالِها» پاداش ده برابر، حداقلّ است. بعضى اعمال، در بعضى شرايط و براى بعضى افراد، پاداش تا هفتصد برابر بلكه پاداش بى‌حساب هم دارد. از ده پاداش الهى، فقط يك قسمت «مزد» است و نُه قسمت ديگر «فضل». «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» «1» سؤال: اگر كيفر گنهكار، به اندازه‌ى گناه اوست، پس چرا يك روز روزه خوردن، شصت روز روزه كفّاره دارد؟ پاسخ: مقصود از «مثل» در آيه، از نظر عدد نيست، بلكه كيفيّت و چگونگى است. اهميّت يك روز، روزه ماه رمضان، برابر با 60 روز در غير ماه رمضان است. مثل شب قدر كه در اهميّت، بيش از هزار ماه است. اين بيان اهميّت است، نه برترى عددى. پیام ها 1- در شيوه‌ى تربيتى اسلام، تشويق ده برابر تنبيه است. «عَشْرُ أَمْثالِها» 2- تشويقِ چند برابر، ظلم نيست ولى كيفر بيش از حد ظلم است. «فَلا يُجْزى‌ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» 3- خداوند، در پاداش با فضل خود رفتار مى‌كند، ولى در كيفر، با عدل. عَشْرُ أَمْثالِها ... إِلَّا مِثْلَها «1». نساء، 173. جلد 2 - صفحه 594 4- عمل انسان هميشه و همه جا همراه انسان است. مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ ... وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ پانویس" ‏‏‏‏٠جز۸ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «161» بگو: همانا پروردگارم مرا به راهى راست هدايت كرده، دينى استوار كه همان آيين حقّ گراى ابراهيمى است، و او از مشركان نبود. نکته ها كلمه‌ى «قيم» و «قيم»، به معناى راستى، استوارى و پايدارى است، آرى، دينى استوار و جاويد مى‌ماند كه به مسائل مادى و معنوى اين جهان و آن جهان مردم توجّه كند. امام حسين عليه السلام فرمود: هيچ كس جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم عليه السلام نيست. «1» پیام ها 1- سخنان و تعاليم پيامبر، نظر شخصى او نيست، بلكه متن وحى الهى است، كه بايد به مردم اعلام كند. «قُلْ» 2- راه مستقيم، راه پيامبر است. «هَدانِي رَبِّي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» 3- هدايت، تنها كار خداست، انبيا هم با هدايت الهى راه مستقيم را پيدا مى‌كنند. «هَدانِي رَبِّي» 4- هدايت، از شئون ربوبيّت است. «هَدانِي رَبِّي» 5- راه ابراهيم عليه السلام، همان يكتاپرستى است، نه افكار شرك آلود. «حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (مشركان، عقائد انحرافى خود را به ابراهيم عليه السلام نسبت مى‌دادند) 6- بت‌شكنى و اعراض از شرك، تنها كار پيامبر اسلام نيست، بلكه او به پيروى از «1». تفسير نورلثقلين. جلد 2 - صفحه 595 حضرت ابراهيم چنين مى‌كرده است. «مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً» 7- اساس اديان توحيدى در طول تاريخ، يكى بوده است. اسلام، همان آيين حضرت ابراهيم است و تنفّر از شرك، راه همه‌ى پيامبران مى‌باشد. قُلْ إِنَّنِي‌ ... مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‌ پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «162» بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانيان است. لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ «163» شريكى براى او نيست و به آن (روح تسليم و خلوص و عبوديّت) مأمور شده‌ام و من نخستين مسلمان و تسليم پرودرگارم. نکته ها روايت شده كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در آستانه‌ى نماز اين آيات را مى‌خواند. «1» مرگ، بر حيات احاطه دارد و حيات بر نُسُك، و نُسُك بر نماز. بنابراين، نماز، هسته‌ى مركزى در درون عبادات است. اسلام، به معناى تسليم بودن در برابر امر خداوند است و به همه‌ى انبيا نسبت داده شده است. حضرت نوح عليه السلام خود را مسلمان دانسته است، «أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» «2» حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند مى‌خواهد كه او و ذريّه‌اش را تسليم او قرار دهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ» «3»، حضرت يوسف عليه السلام نيز از خداوند مسلمان مردن را درخواست مى‌كند: «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» «4» و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز اوّلين مسلمان است، «1». تفسير قرطبى. «2». يونس، 72. «3». بقره، 128. «4». يوسف، 101. جلد 2 - صفحه 596 «وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ» به اين معنا كه يا در زمان خودش، يا در رتبه و مقام تسليم، مقدّم بر همه است. پیام ها 1- راه و روش و هدف خود را در برابر راههاى انحرافى، با صراحت و افتخار اعلام كنيم. «قُلْ» 2- با آنكه نماز، جزو عبادات است، ولى، جدا ذكر شده تا اهميّت آن را نشان دهد. «صَلاتِي وَ نُسُكِي» 3- انسان‌هاى مخلص، مسير تكوينى (مرگ و حيات) و مسير تشريعى خود (نماز و نُسُك) را فقط براى خداوند عالميان مى‌دانند. «إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ» 4- آنگونه كه در نماز قصد قربت مى‌كنيم، در هر نفس كشيدن و زنده بودن و مردن هم مى‌توان قصد قربت كرد. مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ‌ ... 5- مرگ و حيات مهم نيست، مهم آن است كه آنها براى خدا و در راه خدا باشد. «مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ» 6- آنچه براى خدا باشد، رشد مى‌كند. «لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» 7- مرگ و زندگى دست ما نيست، ولى جهت دادن به آن دست ماست. «لِلَّهِ» 8- اخلاص در كارها، فرمان الهى است. «بِذلِكَ أُمِرْتُ» 9- پيشواى جامعه، بايد در پيمودن راه و پياده كردن فرمان الهى، پيشگام باشد. «أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 597 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «164» بگو: آيا جز خداوند يكتا پروردگارى بجويم؟ در حالى كه او پروردگار هر چيز است و هيچ كس (كار بدى) جز به زيان خويش نمى‌كند و هيچ كس بار (گناه) ديگرى را بر دوش نمى‌كشد، بازگشت شما به سوى پروردگارتان است كه شما را به آنچه در آن اختلاف مى‌كرديد، آگاه مى‌كند. نکته ها موضوع عدل الهى در كيفر و اينكه هيچ كس گناه ديگرى را به دوش نمى‌كشد، نه تنها در اسلام، بلكه به تصريح قرآن، در صُحُف ابراهيم وموسى عليهما السلام نيز آمده است. «أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى‌. وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى. أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌» «1» سؤال: اگر كسى گناه ديگران را بر دوش نمى‌كشد، پس آنچه در قرآن آمده است كه رهبران گمراه و منحرف، گناهان پيروان را هم به عهده مى‌گيرند چيست؟ «لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ» «2» پاسخ: اين امر بى‌دليل نيست، زيرا سرانِ گمراهى، سبب انحراف ديگران شده‌اند و در واقع، گناهِ «گمراه كردن» و اضلال را به دوش مى‌گيرند. زن حامله‌اى كه مرتكب زنا شده بود را براى مجازات نزد عمر آوردند و او دستور سنگسار داد. حضرت على عليه السلام فرمود: گناه طفل در رحم مادر چيست؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌» «3» «1». نجم، 37- 38. «2». نحل، 25. «3». بحار، ج 76، ص 49. جلد 2 - صفحه 598 پیام ها 1- در برخورد با منكران و مشركان، موضع بر حقّ خود را قاطعانه اعلام كنيم. «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ» 2- وجدان بيدار، بهترين پاسخ دهنده به سؤالات درونى است. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي» 3- چون خداوند، يگانه پروردگار همه‌ى هستى است، پروردگار من هم هست. «وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» 4- كفر و شرك و نيكى و فساد مردم، ضررى به خدا نمى‌زند، بلكه دامنگير خودشان مى‌شود. «لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها» 5- در پيشگاه خداوند مسئوليّت عمل هر كس، بر عهده‌ى خود اوست. «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌» 6- برپايى قيامت و بازخواست انسان، پرتويى از ربوبيّت خداوند است. «ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ» 7- دنيا نيز پايانى دارد، «ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ» و سرانجام به حقّانيت آنچه لجوجانه با آن مخالفت كرده‌ايم، آگاه خواهيم شد. «فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «165» و اوست كه شما را جانشينان (يكديگر در) زمين قرار داد و درجات بعضى از شما را بر بعضى ديگر برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده، بيازمايد. همانا پروردگارت زود كيفر است والبتّه او حتماً آمرزنده و مهربان است. جلد 2 - صفحه 599 نکته ها سوره‌ى انعام با حمد الهى آغاز شد، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ‌ ... و با رحمت الهى پايان مى‌پذيرد. «إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» منظور از «خَلائِفَ الْأَرْضِ»، يا جانشينان خدا در زمين است و يا جانشينى انسان امروز از امّت‌هاى پيشين. پیام ها 1- انسان، خليفه‌ى خدا و امير زمين است، نه اسير هستى. «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ» 2- تفاوت‌هاى مردم و آزمايش‌هاى الهى، حكيمانه و در مسير رشد و تربيت انسان است و از ربوبيّت خداوند سرچشمه مى‌گيرد. وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‌ءٍ ... رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ‌ ... 3- تفاوت و برترى بعضى در داده‌هاى خداوند، ملاك برترى نيست، وسيله‌ى آزمايش است. «لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ» 4- آنچه را در اختيار داريم، از خدا بدانيم. «فِي ما آتاكُمْ» 5- معيار و مقدار آزمايش هر كس، به ميزان داده‌ها و امكانات اوست. «لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ» 6- پس از آزمايش، خداوند نسبت به ردشدگان‌ «سَرِيعُ الْعِقابِ» است و نسبت به قبول شدگان‌ «لَغَفُورٌ رَحِيمٌ». 7- بيم و اميد بايد در كنار هم باشد. سَرِيعُ الْعِقابِ‌ ... لَغَفُورٌ رَحِيمٌ‌ «الحمد للّه ربّ العالمين» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) سيماى سوره‏ اعراف‏: اين سوره دويست و شش آيه دارد و از سوره‏ هاى مكّى است. در اين سوره از اصحاب اعراف و داستان اعراف (آيه 46 و 48) سخن به ميان آمده، لذا به «اعراف» نامگذارى شده است. اين سوره سوّمين سوره‏ اى است كه با حروف مقطّعه آغاز مى‏ شود و اوّلين سوره از سوره‏ هاى سجده ‏دار قرآن است و در آيه‏ ى آخر آن، سجده مستحبّ وارد شده است. از ميان يكصد و چهارده سوره‏ ى قرآن، هشتاد و شش سوره در مكّه نازل شده است كه معمولًا درباره‏ ى اصول عقائد و مبارزه با شرك و توجّه دادن به مقام انسان و امثال آن بحث مى‏ كند. در اين سوره همچنين به ماجراى آدم عليه السلام با ابليس، داستان حضرت نوح، هود، صالح، لوط، شعيب و موسى عليهم السلام، بيان اصول و مبانى دعوت پيامبر اسلام و شرح احوال قيامت، توبه و اصلاح خويشتن، موضوع عرش، ميزان، عالم ذرّ و پيمان خداوند با انسان و بيان قرآن و عظمت آن و اعراف و اصحاب اعراف اشاره شده است. المص «1» الف، لام، ميم، صاد. كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ «2» (اين) كتابى است كه به سوى تو نازل شده، پس در سينه‌ات تنگى (و شك وترديدى) از آن نباشد، تا به وسيله‌ى آن (كتاب)، بيم دهى و براى مؤمنان تذكّر و پندى باشد. نکته ها از مجموع 29 سوره‌اى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، بعضى با حروف «الم» و بعضى با حرف «ص» شروع شده است؛ امّا اين سوره با مجموعه‌ى «المص» آغاز شده كه شايد بيانگر آن باشد كه آنچه در تمام آن سوره‌ها مى‌باشد، در اين سوره نيز هست. «1» پیام ها 1- قرآن، كتابى بس بزرگ است. («كتاب» نكره آمده است) 2- توجّه به قرآن و مفاهيم آن، سبب سعه‌ى صدر است. كتاب ... فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ‌ 3- شرط رسالت و تبليغ، سعه‌ى صدر است. «أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ» 4- از لجاجت كفّار نگران نباش، وظيفه‌ى تو انذار است، نه اجبار. «لِتُنْذِرَ» «1». تفسير الميزان. جلد 3 - صفحه 17 پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از نزول قرآن، نگران نپذيرفتن مردم و مخالفت آنان با قرآن بود كه خداوند با اين آيه پيامبر را تسلّى مى‌دهد. 5- هشدارهاى انبيا براى عموم است، ولى تنها مؤمنان از آنها بهره‌گرفته و متذكّر مى‌شوند. «لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ» ‏‏‏‏ _اعراف_جز۸ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) المص «1» الف، لام، ميم، صاد. كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ «2» (اين) كتابى است كه به سوى تو نازل شده، پس در سينه‌ات تنگى (و شك وترديدى) از آن نباشد، تا به وسيله‌ى آن (كتاب)، بيم دهى و براى مؤمنان تذكّر و پندى باشد. نکته ها از مجموع 29 سوره‌اى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، بعضى با حروف «الم» و بعضى با حرف «ص» شروع شده است؛ امّا اين سوره با مجموعه‌ى «المص» آغاز شده كه شايد بيانگر آن باشد كه آنچه در تمام آن سوره‌ها مى‌باشد، در اين سوره نيز هست. «1» پیام ها 1- قرآن، كتابى بس بزرگ است. ( «كتاب» نكره آمده است) 2- توجّه به قرآن و مفاهيم آن، سبب سعه‌ى صدر است. كتاب ... فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ‌ 3- شرط رسالت و تبليغ، سعه‌ى صدر است. «أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ» 4- از لجاجت كفّار نگران نباش، وظيفه‌ى تو انذار است، نه اجبار. «لِتُنْذِرَ» «1». تفسير الميزان. جلد 3 - صفحه 17 پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از نزول قرآن، نگران نپذيرفتن مردم و مخالفت آنان با قرآن بود كه خداوند با اين آيه پيامبر را تسلّى مى‌دهد. 5- هشدارهاى انبيا براى عموم است، ولى تنها مؤمنان از آنها بهره‌گرفته و متذكّر مى‌شوند. «لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا