"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى عَلى قَوْمٍ كافِرِينَ «93»
پس شعيب از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من! پيامهاى پروردگارم را به شما رساندم و برايتان خيرخواهى كردم، پس چگونه بر (سرنوشت) قوم كافر تأسّف بخورم؟
جلد 3 - صفحه 120
پیام ها
1- قهر الهى، بعد از اتمام حجّت است. فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ ... أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي
2- موعظه، مدارا و توجّه به مردم حدّى دارد، گاهى هم بايد از آنان اعراض نمود.
«فَتَوَلَّى عَنْهُمْ»
3- تبليغ، بايد همراه با مهربانى و سوز باشد. أَبْلَغْتُكُمْ ... نَصَحْتُ
4- نصايح و خيرخواهى را با منافع شخصى آميخته نكنيم. «نَصَحْتُ لَكُمْ»
5- وقتى به وظيفهى خود عمل كرديم، نگران نباشيم كه چه خواهد شد.
أَبْلَغْتُكُمْ ... فَكَيْفَ آسى
6- تأسّف نابجا و عاطفهى بىمورد، ممنوع است. «فَكَيْفَ آسى»
(در موارد ديگرى هم به پيامبراكرم صلى الله عليه و آله خطاب شده كه «لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» «1»، غصّهى آنان را نخور.)
7- آنجا كه روحيّهى كفر، لجاجت و عناد حاكم باشد، موعظهى پيامبران هم اثر نمىكند. «فَكَيْفَ آسى عَلى قَوْمٍ كافِرِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۹۳_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ «94»
و هيچ پيامبرى را در هيچ آبادى نفرستاديم، مگر آنكه مردم آنجا را گرفتار سختىها و بلاها ساختيم، تا شايد به زارى (وتوبه) درآيند.
نکته ها
«بأساء»، به حوادث و ضربههاى جسمى مثل بيمارى ومرگ و «ضراء»، به ضربهها و زيانهاى مالى گفته مىشود.
«1». حجر، 88؛ نحل، 127 و نمل، 70.
جلد 3 - صفحه 121
پیام ها
1- تلخىها و ناملايمات، به عنوان يك سنّت الهى براى همهى اقوام وجود دارد.
ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنا ...
2- سختىها و مشكلات، عامل سازندگى، غفلتزدايى و توجّه به خداوند است.
«لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ»
3- ناگوارىها هميشه قهر الهى نيست، گاهى لطفى است كه به شكل بلا جلوه مىكند. «لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» (همانگونه كه گداختن آهن در كوره آتش، سبب نرم شدن و شكلپذيرى آن است، حوادث و شدايد نيز انسانها را نرم و به حالت تضرّع و نيازخواهى وامىدارد.)"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۹۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «95»
تفسير نور(10جلدى) ج3 121 سوره الأعراف، آيه 95 ..... ص : 121
س به جاى ناخوشى، خوشى قرار داديم تا آنكه فزونى يافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نيز (به طور طبيعى) رنجها و خوشىها رسيده بود (و اين حوادث تلخ و شيرين، نشانهى قهر يا لطف خدا نيست). پس آنان را ناگهانى (با قهر خود) گرفتيم، در حالى كه درك نمىكردند.
نکته ها
«عفوا»، به معناى كثرت مال و فرزندان، يا ترك كردن و اعراض كردن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسيد، ولى آنان به هوش نيامدند و عبرت نگرفتند. نظير اين آيه در سورهى انعام آيه 44 آمده است: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً» چون تذكّرات ما را فراموش كردند، درهاى نعمتها را به رويشان گشوديم و پس از كاميابىها، ناگهان گرفتار قهر خويش كرديم. مثل بيمارى كه پزشك از بهبود او مأيوس شده و مىگويد: هر چه ميل دارد به او بدهيد، كارش تمام است.
ممكن است براى آيه معناى ديگرى نيز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد مىگفتند:
جلد 3 - صفحه 122
حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستيم. «1» غافل از آنكه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همهى نسلهاست و اينگونه غفلتها، زمينهساز قهر الهى است.
پیام ها
1- گاهى رفاه، بينش و تحليلهاى نادرست، عامل نسيان و طغيان مىشود. «قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ»
2- هر نوع خوشى و رفاهى نشانهى لطف نيست، گاهى زمينهساز قهر الهى است.
حَتَّى عَفَوْا ... فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً
3- بيشتر مردود شدگان در آزمايشهاىالهى، مرفّهانند نه محرومان. حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا ...
4- قهر الهى، خبر نمىكند و ناگهان مىرسد. «بَغْتَةً»
5- غوطهور شدن در دنيا و غفلت از ياد خدا، انسان را به عذابى ناگهانى و غافلگيرانه دچار مىكند. «فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۹۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «96»
و اگر مردم شهرها و آبادىها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، قطعاً (درهاى) بركات آسمان وزمين را برآنان مىگشوديم، ولى آنان (آيات ما را) تكذيب كردند، پس ما هم به خاطر عملكردشان آنان را (با قهر خود) گرفتيم.
نکته ها
«بَرَكاتٍ» جمع «بركت»، به موهبتهاى ثابت و پايدار گفته مىشود، در مقابل چيزهاى گذرا. در معناى «بركت»، كثرت، خير و افزايش وجود دارد. بركات، شامل بركتهاى مادّى و معنوى مىشود، مثل بركت در عمر، دارايى، علم، كتاب و ....
«1». ترجمه الهىقمشهاى.
جلد 3 - صفحه 123
سؤال: اگر ايمان و تقوا سبب نزول بركات است، پس چرا كشورهاى كافر، وضع بهترى دارند و كشورهاى اسلامى با مشكلات فراوانى روبرو هستند؟
پاسخ: اوّلًا آن كشورها از نظر علم و صنعت جلو هستند، ولى از نظر روحى و روانى آرامش ندارند. از اين نظر آنان نيز مشكلات فراوانى دارند.
ثانياً: اغلب كشورهاى اسلامى، تنها نام اسلام را با خود دارند و قوانين و رهنمودهاى دين اسلام در آنجا حاكم نمىباشد.
به علاوه گاهى رفاه مادّى، نوعى قهر الهى است. چنانكه قرآن مىفرمايد: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ» «1» چون تذكّرات الهى را فراموش كردند، درهاى همه چيز را به رويشان گشوديم تا سرمست شوند.
در قرآن، دو نوع گشايش براى دو گروه مطرح است: الف: رفاه و گشايش براى خوبان كه همراه با بركات است، «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ». ب: رفاه و گشايش براى كفّار و نااهلان كه ديگر همراه با بركت نيست، «فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ»، زيرا چه بسا نعمتها، ناپايدار و سبب غفلت و غرور و طغيان باشد. خداوند، اين رفاه و گشايش كفّار را وسيلهى مهلت و پرشدن پيمانهى آنان قرار داده است. بنابراين به هر نعمت ظاهرى نبايد دل خوش كرد، زيرا اگر اين نعمتها براى مؤمنان باشد، مايهى بركت است و اگر براى كفّار باشد، ناپايدار و وسيلهى قهر الهى است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: گاهى بندهاى از خداوند حاجت و تقاضايى دارد و خداوند دعايش را مستجاب مىكند و مقرّر مىشود كه برآورده شود. امّا پس از آن، بنده گناهى را انجام مىدهد كه موجب برآورده نشدن حاجتش مىشود. «2»
از مصاديق بارز اين آيه، دوران ظهور حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه) است كه به گفتهى روايات، در آن زمان بركات از آسمان و زمين سرازير مىشود. «3»
«1». انعام، 44.
«2». تفسير اثنىعشرى.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 124
پیام ها
1- ايمان به تنهايى كافى نيست، بلكه تقوا لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»
2- سرمايهگذارى روى فرهنگ ومعنويّت جامعه، بازده اقتصادى هم دارد. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ»
3- وعدههاى الهى را جدّى بگيريم. با ايمان و تقوا، نزول بركات حتمى است.
(حرف لام در «لَفَتَحْنا»)
4- بستن و گشايش، در اختيار خداست، «لَفَتَحْنا» امّا بازتابى از عملكرد ماست.
5- اديان آسمانى، خواستار بهبود وضع اقتصادى مردمند. «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ»
6- آنچه از بركات دريافت مىكنيم، گوشهاى از بركات الهى است. «بَرَكاتٍ» (كلمهى «بركات» بدون الف و لام است، لذا شامل تمام بركتها نمىشود)
7- زمين و آسمان، سرچشمهى بركاتاند. «بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
8- ايمان و تقوا سبب نزول بركات مىشود، ولى هر نعمت و رفاهى معلول ايمان و تقوا نيست. آمَنُوا وَ اتَّقَوْا ... بَرَكاتٍ
9- عامل محروميّتها و مشكلات، عملكرد خود ماست. «بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»
10- لجاجت و پافشارى بر گناه، سبب قهر و عذاب الهى است. «فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۹۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ «97»
آيا اهل آبادىها (خود را در امان مىبينند و) ايمن هستند از اينكه قهر و عذاب ما شامگاهان در حالى كه خفتهاند به آنان برسد؟
أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «98»
يا آنكه اهل آبادىها در امان هستند از اينكه قهر و عذاب ما در روز، در حالى كه سرگرم بازىاند به آنان وارد شود؟
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 125
أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ «99»
پس آيا از مكر خدا (و عذاب ناگهانى او) ايمن شدند؟ با آنكه جز افراد زيانكار، كسى احساس ايمنى از مكر خدا نمىكند.
نکته ها
«مكر»، گرچه در فارسى به معناى نيرنگ و حيله است، امّا در لغت عرب، به معناى تدبير و چارهانديشى براى بازگرداندن از هدف است، چه حقّ باشد چه باطل. مكر خدا، تدبير الهى است كه نقشهى كفّار را بر هم مىزند.
پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام نيز خود را در امان نمىدانستند و همواره مراقب اعمال خود بودهاند تا مبادا از آنان لغزشى سربزند، لذا پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» «1»
راوى مىگويد پشت سر امام صادق عليه السلام نماز مىخواندم كه حضرت در نماز فرمود: «الّلهم لا تؤمنّى مَكرك»، خداوندا! مرا از مكر خودت غافل و ايمن نگردان. آنگاه حضرت فرمود:
«فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ» «2»
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: حتّى بر نيكوكاران اين امّت از كيفر الهى ايمن مباش، زيرا خداوند مىفرمايد: «فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ». «3»
در حقيقت ايمن نبودن از مكر الهى، به معنى توجّه مسئوليّتها و تكاليف و ترس از كوتاهى در انجام وظايف است.
پیام ها
1- براى احساس مسئوليّت، احتمال خطر كافى است. أَ فَأَمِنَ ...
2- به نظام آرام موجود مغرور نشويم و هرگز خود را مصون ندانيم. أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى ... آرى، عذابها مخصوص اقوام پيشين نيست، قانون الهى شامل
«1». انعام، 15.
«2». تفسير نمونه.
«3». نهجالبلاغه، حكمت 377.
جلد 3 - صفحه 126
همهى اقوام در هر زمانى مىشود.
3- اگر خداوند اراده كند، مىتواند قهر خويش را در زمانى نازل كند كه هيچ راه چارهاى نباشد و شبانه همه را نابود كند. «بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ»
4- هدف از اسباب توجّه و غفلتزدايى، بيان احتمال خطراست. «أَ فَأَمِنَ، أَ وَ أَمِنَ»
5- سرگرمىهاى نابجا، زمينهى قهر الهى است. «يَلْعَبُونَ»
6- زندگى بدون ايمان و تقوا، بازيچهاى بيش نيست. «وَ هُمْ يَلْعَبُونَ»
7- هرگز از قهر الهى احساس ايمنى نكنيم. أَ فَأَمِنَ ... أَ وَ أَمِنَ ... أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ آرى، زيستن همراه با بيم و اميد مطلوب است.
8- كسانى كه نسبت به مكر و قهر خدا بىخيالند، زيانكارند. «فَلا يَأْمَنُ ... الْخاسِرُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۹۷-۹۸_۹۹_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا