eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ «13» (خداوند به شيطان) فرمود: از اين (جايگاه) فرودآى! تو را نرسد كه در آن جايگاه تكبّر كنى، پس بيرون شو! قطعاً تو از خوار شدگانى. نکته ها حضرت على عليه السلام فرمودند: «از سرنوشت ابليس عبرت بگيريد كه با سابقه‌ى شش هزار سال عبادت كه معلوم نيست سال‌هاى دنيوى (365 روز) بوده يا سال‌هاى اخروى (كه يك‌روزش برابر پنجاه هزار سال دنيوى است)، چگونه با يك لحظه تكبّر و فخرفروشى سقوط كرد». «1» رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «در قيامت، متكبّران به خوارترين صورت محشور شده، زير پاى اهل‌محشر لگدمال مى‌شوند». «2» در روايت ديگرى فرمودند: «هركس تواضع و فروتنى كند، «1». نهج‌البلاغه، خطبه 192. «2». تفسير مراغى. جلد 3 - صفحه 29 خداوند او را بالا برد و هركس تكبّر و گردنكشى كند خداوند او را خوار و پست گرداند». «1» همچنين در روايت آمده است: «ريشه‌ى كفر سه چيز است: حرص، حسد و تكبّر». «2» پیام ها 1- تكبّر، نه تنها براى افراد عادّى خطرناك است، بلكه براى آنان كه مقام عالى دارند و همنشين فرشتگان در ملأ اعلى هستند و سال‌ها و قرن‌ها سابقه‌ى عبادت دارند نيز خطر دارد. «فَاهْبِطْ، فَاخْرُجْ» 2- نه علم و شناخت شيطان به خدا، نجات‌بخش است و نه عبادت‌هاى طولانى او، بلكه راه نجات، تسليم است. «تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ» 3- تكبّر در برابر فرمان خداوند، سبب حبط و نابودى عمل مى‌شود. فَاهْبِطْ ... فَاخْرُجْ‌ 4- گاهى يك لحظه تكبّر در برابر فرمان خداوند، سبب سقوط دائمى است. «تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ» 5- نتيجه‌ى تكبّر و خودبزرگ‌بينى، كوچكى و خوارى است. آرى، نتيجه‌ى گفتن «من بهترم»، «أَنَا خَيْرٌ»، شنيدن جوابِ‌ «فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ» است. «1». محجّةالبيضاء، ج 6، ص 215. «2». كافى، ج 2، باب اصول الكفر. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ أَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ «14» (ابليس، به جاى توبه و عذرخواهى) گفت: تا روزى كه مردم برانگيخته مى‌شوند، مرا مهلت بده! قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ «15» جلد 3 - صفحه 30 نکته ها خواسته‌ى ابليس، مهلت تا روز قيامت بود و اين آيه مشخّص نمى‌كند كه تا چه زمانى به او مهلت داده شد؛ امّا از آيه 38 سوره‌ى حجر و آيات 80 و 81 سوره‌ى «ص» استفاده مى‌شود كه تنها براى مدّتى طولانى به او مهلت داده شد، نه تا روز قيامت: «إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ. إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» برخى مى‌گويند: شيطان تا وقتى كه خدا صلاح بداند، زنده است. «1» سؤال: چرا خداوند به ابليس مهلت داد؟ پاسخ: مهلت دادن به بدكاران، از سنّت‌هاى الهى و در مسير آزمايش و امتحان انسان است، علاوه بر آنكه بايد اسباب خير و شر فراهم باشد و انسان با اختيار، راهى را انتخاب كند. زيرا ابليس انسان را مجبور به انحراف نمى‌كند و تنها وسوسه مى‌كند، چنانكه در آيه‌ى 22 سوره‌ى ابراهيم آمده است. «وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي» گفت أنظرنى الى يوم الجزاء كاشكى گفتى كه تب يا ربّنا پیام ها 1- ابليس هم از خواسته‌ى خود مأيوس نبود. «قالَ أَنْظِرْنِي» 2- شيطان نيز مى‌داند كه عمر، به اراده و به خواست خداست. «قالَ أَنْظِرْنِي» 3- هر عمر طولانى ارزشمند نيست، شيطان هم عمر طولانى دارد. «أَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» 4- ابليس، هم آفريدگار را مى‌شناخت، «خَلَقْتَنِي» هم معاد را قبول داشت. «يَوْمِ يُبْعَثُونَ» 5- گاهى خواسته‌ى كافران هم پذيرفته مى‌شود. «قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ» «1». تفسير عيّاشى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 31 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ «16» (شيطان) گفت: پس به خاطر آنكه مرا گمراه كردى! من هم براى (فريب دادن) آنان حتماً بر سر راه راست تو (به كمين) خواهم نشست. ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ «17» سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان مى‌تازم و بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت. نکته ها در حديث مى‌خوانيم: آن هنگام كه شيطان سوگند خورد از چهار طرف در كمين انسان باشد تا او را منحرف يا متوقّف كند، فرشتگان از روى دلسوزى گفتند: پروردگارا! اين انسان چگونه رها خواهد شد؟ خداوند فرمود: «دو راه از بالاى سر و پايين باز است و هرگاه دست به دعا بر دارد، يا صورت بر خاك نهد، گناهان هفتاد ساله‌اش را مى‌بخشايم». «1» همين كه حضرت آدم از تسلّط شيطان بر انسان آگاه شد، روبه درگاه خدا آورده و ناله زد. خطاب رسيد: «ناراحت نباش، زيرا من گناه را يكى و ثواب را ده برابر حساب مى‌كنم و راه توبه هم باز است». «2» امام باقر عليه السلام فرمود: «ورود ابليس از پيشِ رو بدين شكل است كه امر آخرت را براى انسان ساده و سبك جلوه مى‌دهد، و از پشت سر به اين است كه ثروت‌اندوزى و بخل و توجّه به اولاد و وارث را تلقين مى‌كند و از طرف راست با ايجاد شبهه، دين را متزلزل و تباه مى‌سازد و از طرف چپ، لذّات و شهوات و منكرات را غالب مى‌كند». «3» شيطان اگر بتواند، مانع ايمان انسان مى‌شود و اگر نتواند، راه‌هاى نفاق و ارتداد را مى‌گشايد و اگر موفّق نشود، با ايجاد شك و ترديد و وسوسه، انسان را به گناه سوق مى‌دهد تا از ايمان‌ «1». تفسير كبير فخررازى. «2». تفسير نورالثقلين. «3». تفسير كنزالدقائق. جلد 3 - صفحه 32 و عبادتش لذّت نبرد و كار خير برايش سنگين و با كراهت جلوه كند. در روايات متعدّدى، صراط مستقيم، به اهل‌بيت عليهم السلام و ولايت على عليه السلام تعبير شده است. «1» پیام ها 1- نافرمانى و گناه خود را به تقدير و قضا و قدر الهى نسبت دادن، كارى شيطانى است. «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي» 2- ابليس مهلت خواست تا انتقام بگيرد، نه آنكه توبه كند. أَنْظِرْنِي، لَأَقْعُدَنَ‌ ... 3- ابليس به جاى تشكّر از خداوند، گستاخى كرد. إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ‌، لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ‌ ... 4- شيطان، انسان را موجودى منفعل و اغواپذير مى‌داند. لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ‌ ... 5- شيطان، دشمن قسم خورده انسان است. لَأَقْعُدَنَ‌ ... چنانكه در جاى ديگر مى‌گويد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» «2» 6- ابليس نيز اقرار دارد كه راه مستقيم راه خداوند است. «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» 7- شيوه‌هاى اغفال ابليس، متعدّد و مختلف است. مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ ... 8- شيطان، هم صراط مستقيم را مى‌شناسد، «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» هم راه‌هاى وسوسه و هجوم و غلبه را، لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ‌ ... هم شاكران و ناسپاسان را. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ» 9- هدف وآرزوى شيطان، ناسپاسى انسان است. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ» بنابراين پيروى از شيطان، ناسپاسى از خداست وانسان سپاسگزار، در راه‌مستقيم است. «1». تفسير فرقان. «2». ص، 82. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ «18» (خدا) فرمود: از اين جايگاه، با ذلّت و سرشكستگى بيرون رو! سوگند ياد مى‌كنم كه هر كس از آنها پيرو تو شود، به يقين دوزخ را از همه‌ى شما پر خواهم كرد. جلد 3 - صفحه 33 نکته ها شگفتا كه يك لحظه تكبّر وخودبرتربينى‌ «أَنَا خَيْرٌ»، چه عواقبى دارد! فَاهْبِطْ، فَاخْرُجْ‌، إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ‌ ... اين همه تحقير و سقوط، متوجه متكبّر مى‌شود، چون به جاى عذرخواهى، تصميم گرفت كه نسل بشر را گمراه كند. «مَذوم» از ريشه‌ى «ذئم»، به معناى عيب شديد است. «مَدحور» از «دحر»، به معناى بيرون راندن همراه با ذلّت است. ابوحنيفه سه عقيده داشت كه آنها را القا مى‌كرد؛ يكى اينكه تمام افعال بندگان، فعل خداوند است و آنان در كارهايشان مجبورند، دوم آنكه خدا قابل ديدن است و سوم آنكه شيطان را به آتش نمى‌توان سوزاند، زيرا آتش در آتش تأثيرگذار نيست. بهلول شاگرد امام صادق عليه السلام در محكوميّت و بطلان عقايد او، كلوخى برداشت و بر سر او زد. وقتى شكايت نزد خليفه برد و علّت را جويا شد، بهلول گفت: «به اقرار خودش، خدا اين كار را انجام داده و من تقصيرى ندارم. علاوه بر آنكه او دروغ مى‌گويد كه سرش درد مى‌كند، زيرا اگر دردى وجود دارد بايد آن را نشان دهد و ديگر اينكه انسان از خاك است و خاك در خاك (كلوخ در انسان)، تأثيرگذار نيست!» «1» پیام ها 1- گرچه ابليس در مسير راه مستقيم كمين كرده و دائماً وسوسه مى‌كند، ولى گنهكار خود به دنبال شيطان مى‌رود و جهنّمى مى‌شود. «لَمَنْ تَبِعَكَ» 2- منحرفين به قدرى زيادند كه دوزخ را پر مى‌كنند، «لَأَمْلَأَنَّ» ولى افراد سالم و پاك و سپاسگزار كم هستند، چنانكه در آيه 10 خوانديم: «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ» 3- پيروى از شيطان، موجب همنشينى با او در جهنم است. «لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ» «1». تفسير اثنى‌عشرى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 34 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ «19» و اى آدم! تو و همسرت در آن باغ (بهشت گونه) ساكن شو و از (هرگونه و هرچه و) هرجا خواستيد بخوريد، و (لى) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمكاران (بر خويش) خواهيد شد. نکته ها مشابه اين آيه، در سوره‌ى بقره آيه‌ى 35 نيز گذشت. امام رضا عليه السلام در مورد اين‌كه درختى كه مورد نهى قرار گرفت آيا گندم است يا انگور و يا چيز ديگرى است، مى‌فرمايد: «چون درختان بهشتى ميوه‌هاى متنوّعى مى‌دهد، تمام اقوال را شامل مى‌شود». «1» خداوند اراده كرده بود كه انسان به عنوان خليفه‌ى او در روى زمين زندگى كند، «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» «2» و براى نشان دادن اين شايستگى به ديگران، حقايقى را به انسان تعليم داد، آنگاه دستور سجده بر او را داد و در بهشت قرارش داد و سپس اوّلين تكليف را به او فرمان مى‌دهد و موضوع تعهّد و مسئوليّت و اختيار شروع مى‌شود و پس از آن مجازات تخلّف از تكليف و ورود به زمين و تلاش براى تكامل صورت مى‌گيرد و همه‌ى اين مراحل بر پايه‌ى علم الهى صورت گرفت، چنانكه حضرت على عليه السلام پس از بيان اين مراحل واستقرار انسان در روى زمين مى‌فرمايد: علم خداوند در مورد او به وقوع پيوست. «3» در اين كه مراد از «جنّة» و بهشتى كه آدم در آن ساكن بود، چيست؟ اقوال مختلفى بيان شده است؛ بعضى آن را همان بهشت موعود مى‌دانند و خلود و جاودانگى در آن را از آنِ كسانى مى‌دانند كه به واسطه‌ى عمل و جزا داخل آن شده‌اند، و در مورد غير آن چنين نيست، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله در شب معراج وارد آنجا شد و برگشت؛ امّا امام صادق عليه السلام فرمود: «1». عيون‌الاخبار، ج 1، ص 306. «2». بقره، 30. «3». نهج‌البلاغه، خطبه 91. جلد 3 - صفحه 35 «بهشت آدم، يكى از باغهاى دنيا بوده است». «1» زيرا در بهشت موعود، امر و نهى و تكليف وجود ندارد. پیام ها 1- ابتدا موارد مجاز و راه‌هاى صحيح را باز كنيد، سپس موارد ممنوع را گوشزد كنيد. فَكُلا ... لا تَقْرَبا 2- نزديك شدن به حرام و مناطق ممنوعه‌ى احكام الهى، آلودگى به گناه را به دنبال دارد. لا تَقْرَبا ... فَتَكُونا ... 3- با بودن راه مجاز «فَكُلا»، راه ممنوعه رفتن ظلم است. «فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ» «1». تفسير اثنى‌عشرى. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ «20» پس شيطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه كرد تا آنچه را از زشتى (عورت) شان از آن دو مخفى بود، برايشان آشكار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) اين درخت نهى نكرده مگر براى اين كه مبادا دو فرشته شويد يا از جاودانان شويد (و حيات ابدى بيابيد). نکته ها شيطان، آدم و حوا را وسوسه مى‌كرد كه اگر از اين درخت، بخوريد، فرشته شده يا ابدى مى‌شويد و خداوند چون نمى‌خواهد شما به اين مقام برسيد، دستور داد كه از آن نخوريد. در اينكه چرا حضرت آدم نهى خداوند را ناديده گرفت و از درخت ممنوعه خورد، ذيل آيه 21 پاسخ داده است كه نهى در اينجا عنوان كراهت دارد، نه تحريم، و مانند نهى پزشك از يك غذا براى بيمار مى‌باشد كه اگر بيمار آن غذا را بخورد به زحمت مى‌افتد و آثار و عوارض‌ جلد 3 - صفحه 36 مربوط به خود را دارد، نه آنكه حرام باشد. از امام صادق عليه السلام سؤال شد: آيا ملائكه افضل هستند يا بنى‌آدم؟ آن حضرت روايتى را از حضرت على عليه السلام نقل كردند. فرمود: «خداوند ملائكه را از عقل بدون شهوت و حيوانات را با شهوت بدون عقل آفريد؛ امّا انسان را با تركيبى از عقل و شهوت آفريد، اگر عقل انسان بر شهوتش غالب شود، از ملائكه برتر است و اگر شهوتش برعقلش غالب شود، از حيوانات پست‌تر است». «فمَن غلب عقله شهوتَه فهو خير من الملائكة و من غلب شهوته عقله فهو شرّ من البهائم». «1» آدميزاده طرفه معجونى است‌ كز فرشته سرشته و از حيوان‌ گر كند ميل اين، شود به از اين‌ ور كند ميل آن، شود پس از آن‌ آرى خوبى‌ها ودرجات آدميان متفاوت و داراى مراتبى است، چنانكه در ملائك نيز چنين است، پس هر انسانى را نمى‌توان گفت از همه‌ى ملائكه برتر است و يا بالعكس. «2» خداوند، شيطان را با ماهيّتى پليد نيافريده است، بلكه او را موجودى قابل تكامل آفريد و در گذرگاه هستى هدايت كرد و اين شيطان بود كه خود را منحرف و پليد ساخت، وگرنه اگر ماهيّت او پليد بود، اشتغال به تسبيح و تقديس، كه سالها بدان مشغول بود، معنا نداشت. همان گونه كه خداوند فرعون و ابن‌ملجم را آنگونه خلق نكرد، بلكه آنان نيز شايستگى رشد و اعتلاى انسانى را داشته‌اند، ولى به اختيار خود منحرف شده‌اند. «3» سؤال: چرا خداوند شيطان را بر انسان مسلّط كرد؟ پاسخ: رابطه‌ى شيطان با انسان و امكان تأثير او در آدمى، بيشتر و زيادتر از تأثير غرائز حيوانى در انسان نيست. خداوند در مقابل آن غرائز، انديشه و تعقّل و وجدان را عطا فرموده و بهترين وسيله‌ى تعديل و تنظيم غرائز را در اختيار آدمى قرار داده است. علاوه بر آنكه شيطان، بر انسان سلطه ندارد واراده و اختيار را از انسان نمى‌گيرد، چنانكه خودش مى‌گويد: «ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي‌ «1». وسائل، ج 15، ص 209. «2». تفسير اطيب‌البيان، ج 1، ص 512. «3». شرح‌مثنوى، علّامه جعفرى، ج 5، ص 207. جلد 3 - صفحه 37 وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ» «1» كار او كمك به غرائز حيوانى است و اگر بخواهد تأثيرى بگذارد، مجبور است با يكى از قواى درونى يعنى غرائز و توهّمات و وسوسه‌ها وارد شود كه در مقابل آنها دو نيروى عقل و وجدان همواره انسان را به خيرات و نيكى‌ها دعوت مى‌كنند. «2» پیام ها 1- شيطان، حتّى خوبان را هم رها نمى‌كند. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا» امّا هيچ سلطه‌اى بر مخلصين ندارد. «إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» «3» 2- نهايت كار شيطان، وسوسه است نه اجبار، نشان دادن راه انحرافى است، نه اصرار. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا» 3- نتيجه‌ى گناه‌كردن و خلاف، رسوايى است. لِيُبْدِيَ‌ ... سَوْآتِهِما 4- رسوايى، كشف حجاب و برهنگى، از اهداف شيطان است. لِيُبْدِيَ‌ ... ما وُورِيَ‌ 5- شيطان از راه آرزوها، انسان را فريب مى‌دهد. ما نَهاكُما رَبُّكُما ... إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ‌ (آرزوى انسان، زندگى ابدى در فضايى آرام و فرشته‌گونه است، لذا شيطان گفت: اگر از آن درخت بخوريد، به آرزوى خود رسيده و زندگى دائم و به دور از مزاحمت و اضطراب خواهيد داشت، و با استفاده از غرائز و تمايل انسان به رفاه و ابديّت، او را وسوسه كرد.) «1». ابراهيم، 22. «2». شرح مثنوى، ج 5، ص 207. «3». حجر، 40. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏٠_جز۸ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ «21» و (شيطان براى آن كه وسوسه‌اش تأثير كند،) براى آن دو سوگند ياد كرد كه به راستى من از خيرخواهان شمايم. جلد 3 - صفحه 38 نکته ها حضرت آدم وهمسرش در آغاز به ابليس اعتمادى نداشتند و شيطان براى جلب اعتماد آنها سوگند ياد كرد و بر آن نيز تأكيد نمود. «1» امام رضا عليه السلام فرمود: «آدم و حوّا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنيده بودند و به همين دليل به او اعتماد كردند و از آن درخت خوردند. البتّه اين عمل قبل از نبوّت حضرت آدم بود و نهى تحريمى و گناه كبيره‌اى كه مستحقّ آتش باشد نبوده است». «2» بنابراين اوّلين سوگند دروغ، از شيطان بوده است. قرآن مى‌فرمايد: «منافقان نيز اهل سوگند دروغ‌اند». «3» و كسى كه پى‌درپى سوگند مى‌خورد، نمى‌تواند لايق رهبرى جامعه نيست. «لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ» «4» پیام ها 1- سوگند دروغ، كارى شيطانى است. «قاسَمَهُما» 2- به هر سوگندى نبايد اطمينان كرد. «قاسَمَهُما» 3- دشمن، از اعتقادات و باورهاى ما به نفع خود سود مى‌برد. «قاسَمَهُما» 4- گاهى دشمن با ظاهرى دلسوزانه و ادّعاى خيرخواهى، در اعتقادات ما نفوذ مى‌كند و ضربه مى‌زند. «إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ» برادران يوسف نيز براى از بين بردن يوسف و جدا كردن او از پدرشان به ظاهرسازى پرداخته و به او گفتند: «إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ» «5» «1». «قاسمهما» از باب مفاعله، شايد رمز تأكيد باشد. «2». عيون‌الاخبار، ج 1، ص 196. «3». توبه، 56، 62، 74 و 107. «4». قلم، 10. «5». يوسف، 11. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ «22» جلد 3 - صفحه 39 پس شيطان آن دو را با فريب و حيله به سقوط (و پرتگاه گناه) كشاند، پس چون از آن درخت (نهى شده) چشيدند، زشتى برهنگى‌شان براى آنان آشكار شد و به (پوشاندن خويش با) چسباندن برگ درختان بهشت بر خود پرداختند و خداوند ندايشان داد: آيا شما را از آن درخت نهى نكردم و به شما نگفتم كه شيطان براى شما دشمنى آشكار است؟! نکته ها «دلى» از «تدليه»، به معناى نزديك كردن است و اشاره به دلو و طناب براى وصول و رسيدن به هدفى است. گويا ابليس با طناب غرور، آنها را به چاه فريب انداخت. «يَخْصِفانِ» از «خصف»، به معناى جمع كردن، دوختن و وصله كردن است. خطاب خداوند با كلمه‌ى «ندا» آمده است، «ناداهُما»، ندا براى خطاب دور است، گويا آدم و همسرش با خوردن از درخت نهى شده، از قرب خدا دور شدند. عدّه‌اى از مفسّران مانند سيد مرتضى، طبرسى و ابوالفتوح رازى مى‌گويند: اخراج حضرت آدم از بهشت و آمدن به زمين، از باب مصلحت بود نه از جهت عقوبت و جزا. «1» پیام ها 1- زن و مرد، هر دو در تيررس وسوسه‌ى شيطانند. «فَدَلَّاهُما» 2- حربه‌ى شيطان، فريب و غرور است. «بِغُرُورٍ» 3- تمايل به وسوسه‌هاى شيطان، همچون دستيابى به طنابى سست و كوتاه و سقوط در چاه گناه است. «فَدَلَّاهُما» 4- توجّه نكردن به فرمان‌ها و ارشادات الهى مهم است، چه كم باشد چه زياد. «فَلَمَّا ذاقَا» در ارتكاب گناه، كوچك و بزرگ مطرح نيست، مهم گستاخى انسان است. لذا گاهى گناه اندك نيز باعث رسوايى وسقوط انسان مى‌شود. 5- برهنگى، نوعى كيفر الهى است، (نه نشانه‌ى كمال و تمدّن). «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما ...» «1». تفسير اثنى‌عشرى. جلد 3 - صفحه 40 6- گاهى سقوط گام به گام است؛ ابتدا ايجاد فكر انحرافى، «فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ» سپس انجام منهيّات و خوردن چيزهاى ممنوع، «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ» و آنگاه سقوط و برهنگى. «بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما» 7- زشتى برهنگى و كرامت پوشش، جزو فطرت انسان است. «وَ طَفِقا يَخْصِفانِ» 8- پوشش ارزش است، گرچه با ساده‌ترين وسيله باشد. «وَرَقِ الْجَنَّةِ» 9- احكام و اوامر ونواهى و هشدارهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربيت انسان است. «ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما» 10- حضرت آدم و حوّا پس از خوردن از آن درخت ممنوعه، از جايگاه عالى خود دور شدند. «تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ» و نفرمود: «هذِهِ الشَّجَرَةَ» 11- خداوند بدون اتمام حجّت، كسى را توبيخ نمى‌كند. أَ لَمْ أَنْهَكُما ... أَقُلْ لَكُما 12- در مسير راه خدا، لازم است دشمنان را بشناسيم. «عَدُوٌّ مُبِينٌ» 13- با آنكه دشمنى شيطان آشكار است؛ امّا انسان از خطر و دشمنى او غافل مى‌شود. «عَدُوٌّ مُبِينٌ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» (آدم و حوّا) گفتند: پروردگارا! ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشايى و رحم نكنى، قطعاً از زيانكاران خواهيم بود. نکته ها شيطان و آدم هر دو نافرمانى كردند؛ امّا شيطان نسبت به نافرمانى خود (ترك سجده)، به عدل و حكمت الهى اعتراض و استكبار كرد و برترى نژاد خود را مطرح ساخت و پشيمان هم نشد؛ امّا حضرت آدم و حوّا، به كار خلاف خود اعتراف كردند و از خداوند تقاضاى‌ جلد 3 - صفحه 41 بخشايش كردند. «1» پیام ها 1- در برابر ستم‌هايى كه به خود روا مى‌داريم بايد از خداوند استمداد جوييم و آنها را جبران كنيم. قالا رَبَّنا ظَلَمْنا ... 2- آدم و حوّا، هم در تخلّف شريك بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهى. «ذاقَا، قالا رَبَّنا» 3- هرگونه خلافى، ظلم به خويشتن است، چون مخالفت با فرمان خدا مخالفت با تكامل و سعادت واقعى خود است. «ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» 4- از آداب دعا و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا» 5- نخستين خواسته‌ى بشر از خدا، تقاضاى عفو ورحمت بود. «وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا» 6- مهم‌ترين مسأله براى گناهكار، مغفرت الهى است، سپس درخواست‌هاى ديگر. «إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا» 7- عنايت و لطف و مهربانى خدا، جلوى خسارت ابدى را مى‌گيرد. إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا ... لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ‌ «1». تفسير نمونه. پانویس" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «42» و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، (هر اندازه عمل كرده‌اند مى‌پذيريم، زيرا) هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نمى‌كنيم. آنان همدم بهشتند، همانان در آن جاودانند. پیام ها 1- بهشت جاودان، پاداش پيوند ايمان و اعمال صالح است. وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ ... أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ 2- گرچه بهتر، انجام همه‌ى كارهاى شايسته است، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» امّا در عمل، هر كس به اندازه‌ى توانش مسئول است. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» 3- در اسلام، تكليف، طاقت‌فرسا نيست. «وُسْعَها» چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» «1» و «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» «2» «1». حج، 78. «2». بقره، 185. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ نادى‌ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ «48» و اصحاب اعراف، (اولياى خدا كه ميان بهشت و جهنّم بر جايگاه بلندى مستقرّند) مردانى (از اهل دوزخ) را كه به سيمايشان مى‌شناسند، ندا مى‌دهند و مى‌گويند: جمعيّت و جمع‌آورى شما (از مال، مقام، همسر و فرزند) و آنچه همواره بدان تكبّر مى‌كرديد، به حال شما سودى نداشت. جلد 3 - صفحه 73 نکته ها سلمان فارسى مى‌گويد: «بيش از ده مرتبه از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: «يا علىّ انّك و الاوصياء من بعدك اعراف بين الجنّة و النار»، «1» يا على! تو و امامان پس از تو، اصحاب اعراف ميان بهشت و جهنّم هستيد و هركس به شما معرفت داشت وارد بهشت مى‌شود و هركس منكر ولايت شما باشد، وارد جهنّم مى‌شود». «2» پیام ها 1- در قيامت علاوه بر عذاب الهى، سرزنش‌هايى هم از انسان‌ها نصيب دوزخيان مى‌شود. قالُوا ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ‌ ... 2- مال، قدرت، دوستان و طرفداران، عامل نجات نيستند. «ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» خود انسان نيز در قيامت به اين حقيقت اعتراف مى‌كند. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ» «3» «1». بحار، ج 8، ص 337. «2». تفسير اثنى‌عشرى. «3». حاقّه، 28." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «51» كسانى كه (در دنيا) دين خويش را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيوى مغرورشان ساخت، پس همان گونه كه آنان ديدار اين روزشان را فراموش كرده و آيات ما را انكار مى‌كردند، (ما نيز) امروز آنان را به فراموشى مى‌سپاريم. نکته ها «لهو»، به معناى غفلت انسان از كارهاى اساسى است و «لعب» آن است كه انسان هدفى خيالى و غير واقعى داشته باشد. «1» امام رضا عليه السلام فرمود: «نَنْساهُمْ» يعنى آنان را ترك مى‌كنيم، چون آنان قيامت و آمادگى براى آن روز را رها كرده بودند، ما نيز در آن روز آنان را به حال خود رها مى‌كنيم». «2» پیام ها 1- مسخره كردن دين، مغرور شدن به دنيا، فراموشى آخرت و انكار آيات الهى، همه از نشانه‌هاى كافران است. «الْكافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا» 2- كفّار، احكام دين را كه جدّى است به بازى مى‌گيرند. «دِينَهُمْ لَهْواً» و در عوض‌ «1». تفسير الميزان. «2». تفسير نورالثقلين‌ جلد 3 - صفحه 76 دنيا كه بازيچه‌اى بيش نيست را جدّى گرفتند. 3- تحقير دين، ذلّت آخرت را به همراه دارد. كسانى كه دين را به بازى مى‌گيرند، در قيامت التماس مى‌كنند. «أَفِيضُوا عَلَيْنا- دِينَهُمْ لَهْواً» 4- زندگى دنيوى فريبنده است. «غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا» 5- فريفتگى به دنيا، زمينه‌ى بازى گرفتن دين است. لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ‌ ... 6- كيفر الهى با اعمال ما تناسب دارد. «نَنْساهُمْ كَما نَسُوا» 7- انكار مستمرّ آيات الهى، موجب محروميّت از بهشت و مواهب آن است. «ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ» 8- فراموش كردن خداوند در دنيا، سبب فراموش شدن انسان در قيامت مى‌شود. «نَنْساهُمْ كَما نَسُوا» چنانكه در جاى ديگر ياد خداوند را مايه‌ى ياد او از انسان مى‌داند. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» «1» 9- انكار مستمرّ وبدون توبه، رمز بدبختى وهلاكت انسان است. كانُوا ... يَجْحَدُونَ‌ «1». بقره، 152. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ «64» سرانجام او (نوح) را تكذيب كردند. پس او و كسانى را كه در كشتى با او بودند، نجات داديم و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. زيرا آنان گروهى كوردل بودند. نکته ها «عَمِينَ» جمع «عمى»، به كسى گفته مى‌شود كه چشم بصيرت و ديد باطنى او از كار افتاده باشد، ولى «أعمى»، هم به كسى كه باطن او كور باشد گفته مى‌شود و هم به كسى كه چشم ظاهرش نابينا باشد. «1» امام رضا عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه چرا خداوند تمام جهانيان را در زمان حضرت نوح غرق كرد و حال آنكه در ميان آنان اطفال و افراد بى‌گناه نيز بودند، فرمودند: «طفلى در ميان آنان نبود، زيرا مدّت چهل سال آنان عقيم ونازا شده بودند و بى‌گناهان نيز چون به كار ديگران راضى بودند و رضايت به كار ديگران مانند انجام همان كار است». «2» پیام ها 1- ايمان، سبب نجات وتكذيب، سبب هلاكت است. أَنْجَيْنَا ... أَغْرَقْنَا 2- حوادث و عوامل طبيعى و تحوّلات تاريخى، به دست خداوند است و بر اساس افكار و اعمال و اخلاق مردم صورت مى‌گيرد. أَنْجَيْنَا ... أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا 3- كوردلى، عامل اصلى تكذيب دعوت انبياست. «عَمِينَ» بنابراين ايمان و پيروى از انبيا، نشانه‌ى بصيرت است. «1». تفاسير الميزان و نمونه. «2». تفسير اثنى‌عشرى. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 92 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ «66» (در پاسخ دعوت هود،) سران كافر قوم او گفتند: همانا ما قطعاً تو را در سفاهت و بى‌خردى مى‌بينيم و به طور حتم تو را از دروغگويان مى‌پنداريم. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 93 قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «67» (هود در پاسخ جسارتشان) فرمود: اى قوم من! در من هيچ سفاهت و سبك‌مغزى نيست، بلكه من فرستاده‌اى از سوى پروردگار جهانيانم. نکته ها جسارت مخالفان هود عليه السلام، بيش از قوم نوح عليه السلام بود. مخالفان حضرت نوح، او را گمراه مى‌ناميدند، «لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» امّا مخالفان هود، او را سفيه و دروغگو مى‌شمردند. فِي سَفاهَةٍ ... مِنَ الْكاذِبِينَ‌ پیام ها 1- پيامبران با سخت‌ترين و صريح‌ترين تبليغات، جوسازى‌ها، مخالفت‌ها و تهمت‌ها رو به رو بوده‌اند. ضَلالٍ مُبِينٍ‌- سَفاهَةٍ ... الْكاذِبِينَ‌ در راه ارشاد مردم، بايد تحمّل شنيدن زشت‌ترين سخنان را داشته باشيم. 2- سعه‌ى صدر و بزرگوارى انبيا تا آنجاست كه پس از آن همه جسارت باز با مهربانى مى‌گويند: اى قوم من. «يا قَوْمِ» 3- از خويش نفى تهمت كنيم، ولى حقّ نداريم تهمت را به سوى ديگران سوق دهيم. «لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ» 4- انبيا، حتّى ذرّه‌اى و لحظه‌اى كارى را كه معقول نباشد انجام نمى‌دهند. «لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ» (در ادبيات عرب، هرگاه نكره در كنار نفى قرار گيرد، نفى عموم است، يعنى در هيچ زمانى من كار سفيهانه نكرده‌ام.) 5- آنكه به هدف خود ايمان دارد و از پشتوانه‌ى الهى برخوردار است، در برابر برخورد بد ديگران آرام برخورد مى‌كند. «لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ» 6- مربّى و مبلّغ، نبايد وظيفه‌ى اصلى را فراموش كند. «لكِنِّي رَسُولٌ» 7- دستورات الهى كه توسط پيامبر آورده مى‌شود، در مسير تربيت انسان و از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 94 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «77» پس (مستكبران) ناقه را پى كرده (و كشتند) و از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند وگفتند: اى صالح! اگر از فرستادگان خدايى، پس عذابى را كه وعده مى‌دهى براى ما بياور. جلد 3 - صفحه 104 نکته ها «عقر»، به معناى پى كردن است، يعنى قطع كردن عصب و رگ محكم و مخصوص پشت پاى اسب و شتر كه عامل عمده‌ى حركت آنهاست و با قطع آن، حيوان به زمين مى‌افتد و از راه رفتن باز مى‌ماند. در سوره‌ى قمر، كلمه‌ى «عقر» مفرد آمده كه بيانگر اين است كه قاتل ناقه يك نفر بوده است؛ امّا در اينجا (و سوره‌هاى شمس و شعراء و هود،) به صورت جمع آمده است، «عقروا» كه نسبت پى كردن به تمام قوم داده شده است. اين به خاطر سكوت و رضايت آنان بود و شريك جرم محسوب شده‌اند. چنانكه حضرت على عليه السلام نيز مى‌فرمايد: سرنوشت مردم در گرو رضايت و دشمنى آنان است، همان گونه كه ناقه‌ى صالح را يك نفر پى‌كرد؛ امّا چون بقيه‌ى مردم نيز به آن عمل راضى بودند، در گناه او شريك شدند و همگى عذاب ديدند. «1» پیام ها 1- كفر، زمينه‌ى تجاوز است. كافِرُونَ فَعَقَرُوا ... 2- سكوت و رضايت بر گناه، شركت در گناه محسوب مى‌شود. «عقروا» با اينكه قاتل يك نفر بود. 3- نافرمانى و تجاوز از دستور، مهم‌تر از كشتن شتر است. «وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ» 4- دستورات الهى برخاسته از ربوبيّت اوست. «أَمْرِ رَبِّهِمْ» 5- تكبّر، زمينه‌ساز جسارت و گستاخى است. «ائْتِنا بِما تَعِدُنا» «1». نهج‌البلاغه، خطبه 201. پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌ وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «131» «1». بقره، 155. «2». نهج‌البلاغه، خطبه 143. جلد 3 - صفحه 151 پس هرگاه خوبى و خوشى به سراغشان مى‌آمد، مى‌گفتند: اين حقّ (ما و به خاطر لياقت) ماست، ولى اگر تلخى و بدى به آنان مى‌رسيد، به موسى و پيروانش فال بد مى‌زدند، بدانيد كه سرچشمه‌ى شومى‌هايشان نزد خداست (و اوست كه آنان را به خاطر رفتار بدشان كيفر مى‌دهد)، ولى اكثرشان نمى‌دانند. نکته ها «يَطَّيَّرُوا» از «تَطَيُّر»، به معناى فال بد زدن است. چون عرب‌ها اغلب فال بد را از طريق پرواز پرنده يا صداى آن مى‌دانستند، به هر گونه فال بد «طَيَره» مى‌گويند. «1» در آيات ديگر قرآن نيز فال بد در مورد پيامبران حتّى رسول‌خدا صلى الله عليه و آله مطرح شده است. «2» فال بد، در پيدايش حوادث و پيش آمدها، هيچ اثر طبيعى و منطقى ندارد، امّا آثار روانى بسيارى دارد. در روايات مى‌خوانيم: فال بد، نوعى شرك به خداست و هرگاه فال بد زديد، به كار خود ادامه دهيد و به آن اعتنا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمودند: فال بد، اثرش به همان اندازه است كه آن را مى‌پذيرى؛ اگر آن را سبك بگيرى، كم اثر خواهد بود و اگر آن را محكم بگيرى، پر اثر و اگر به آن اعتنا نكنى، هيچ اثرى نخواهد داشت. «3» فال بد، در ميان تمام اقوام و ملل گذشته و حال وجود داشته و دارد و موجب بدبينى و ركود كارها مى‌شود، لذا از آن نهى شده است، امّا فالِ نيك چون سبب حركت و عشق و اميد است، اشكالى ندارد. «4» پیام ها 1- فرعونيان، تنها خود را شايسته و حقّ كاميابى را مخصوص خود مى‌دانستند. «قالُوا لَنا هذِهِ» 2- رفاه و كاميابى براى فرعونيان امرى شناخته شده و عادّى بود، امّا تلخى‌ها براى آنان ناشناخته و ناباور بود. (كلمه‌ى «الحسنة» همراه الف و لام و حرف‌ «1». تفسير نمونه. «2». نساء، 78، نمل، 47 و يس، 18. «3». تفاسير نمونه و الميزان. «4». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 152 «فَإِذا» نشانه‌ى شناخته شدن و كلمه‌ى «سَيِّئَةً» بدون الف و لام در كنار «إِنَّ»، نشانه‌ى ناشناخته و ناباور بودن است.) 3- اكثر فرعونيان به جاى آنكه از قحطى و هشدارهاى الهى بيدار شوند، به تحليل غلط پرداختند و آن را به موسى نسبت دادند. «يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌» 4- نسبت دادن خوبى‌ها به خود و بدى و بدبختى‌ها به انبيا و دين، نشانه‌ى خودبينى و جهالت است. فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى‌ ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌ 5- ريشه‌ى خرافات و فال بد، جهل است. يَطَّيَّرُوا ... لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‌ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ «148» و قوم موسى پس از (رفتن) او (به كوه طور) از زيورهاى خود مجسّمه‌ى گوساله‌اى (ساختند و به پرستش) گرفتند كه صداى گاو داشت، آيا نديدند كه آن (گوساله) با آنان سخن نمى‌گويد و به راهى هدايتشان نمى‌كند؟ آن را (به پرستش) گرفتند در حالى كه ستمكار بودند. نکته ها «عجل»، به گوساله‌ى نر گفته مى‌شود و كلمه‌ى «حلى»، به معناى زيورآلات است و «خُوارٌ» صداى مخصوص گاو است. امام باقر عليه السلام فرمود: حضرت موسى عليه السلام به خدا گفت: سامرى، گوساله‌اى از طلا براى مردم ساخته است، امّا صداى آن از چيست؟ وحى آمد كه اين وسيله‌ى آزمايش مردم است، «1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. جلد 3 - صفحه 175 «يا موسى انّ تلك فتنة فلا تفحص عنها»، «1» قرآن نيز مى‌فرمايد: «إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ» «2» قرآن، به مسأله‌ى گوساله‌پرستى بنى‌اسرائيل، در چهار سوره اشاره كرده است. البتّه گوساله‌پرستى بنى‌اسرائيل زمينه‌هاى فرهنگى، اجتماعى داشت، زيرا؛ اوّلًا آنان ساليان دراز در مصر، بت‌هايى به شكل گاو ديده بودند، ثانياً همان گونه كه در آيه‌ى 138 خوانديم، پس از عبور از رود نيل چشمشان به قومى بت‌پرست افتاد و تحت تأثير قرار گرفته و در عمق روحشان باقى ماند. ثالثاً تمديد مدّت سى شب به چهل شب، شايعه‌ى مرگ موسى را به دست مخالفان پديد آورد و زمينه را براى انحراف آماده كرد و در نهايت، جهل مردم و هنر سامرى باعث شد تا قوم موسى از خداپرستى به گوساله‌پرستى گرويدند. «3» بنابراين عوامل انحراف چند چيز است: 1. نبود رهبرى يا غيبت او. 2. جهل و ناآگاهى مردم. 3. عالمان و هنرمندان منحرف و سوء استفاده از علم و هنر. 4. زيبايى و زرق و برق ظاهرى. 5. سر و صدا و تبليغات كاذب. در آيه‌ى 87 سوره‌ى طه، ساختن گوساله به سامرى نسبت داده شده است، امّا شگفت آنكه در تورات، به هارون نسبت داده شده است؟! «4» البتّه در اين آيه به قوم موسى نسبت داده شده است، زيرا بسيارى از كار او راضى بودند و او را يارى نمودند. «5» حضرت موسى براى هدايت مردم و رهايى از انحراف و دام سامرى، از دلائل ملموس استفاده كرد. مثلًا براى نفى الوهيّت گوساله با بيان اين‌كه مصنوع است نه صانع، محتاج مكان است و داراى وزن و حجم و شكل و هيچ گونه هدايت و راهنمايى براى كسى ندارد، «1». تفسير فرقان. «2». اعراف، 155. «3». تفسير نمونه. «4». تورات، سِفر خروج، باب 32. «5». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 176 آنان را ارشاد نمود. «1» پیام ها 1- گاهى انسان به چيزى كه واقعيّتى ندارد، ارزش مى‌دهد و تا حدّ پرستش آن چيز پيش مى‌رود. «وَ اتَّخَذَ» 2- دعوت به گوساله‌پرستى، پس از نافرمانى از رهبر و در غياب رهبرى حقّ صورت مى‌گيرد. «مِنْ بَعْدِهِ» (زمانى كه حضرت موسى به ميعادگاه رفته بود) 3- دشمن براى انحراف مردم، از هنر و تمايلات نفسانى استفاده مى‌كند. (مجسّمه‌ى طلا) «حُلِيِّهِمْ عِجْلًا» 4- ارتدادِ اقوام، سابقه‌ى طولانى دارد. وَ اتَّخَذَ ... عِجْلًا ... 5- گوساله‌ى سامرى، مجسمّه‌اى بيش نبود. «جَسَداً» 6- در انحراف انسان، زرق و برق و سروصدا نقش عمده‌اى دارد. حُلِيِّهِمْ‌ ... خُوارٌ بنابراين در پى هر صدا و هر زرق و برق و زيبايى نبايد رفت. 7- معبود انسان بايد هادى انسان باشد. «لا يَهْدِيهِمْ» 8- شرك، ظلم است و كسى كه بدون دليل و تنها بر اساس لجاجت، حقّ را رها كند و اسير ساخته‌هاى دست خود شود، ظالم است. «كانُوا ظالِمِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
عاف رهبران خود شده‌اند. «اسْتَضْعَفُونِي» 12- سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست كه به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى، ولى‌نعمت خود را تهديد به قتل مى‌كند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» 13- همه‌ى اصحاب انبيا عادل نبوده‌اند، بعضى از آنها مرتد هم شده‌اند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» چنانكه بعضى گوساله‌پرست شدند. 14- هنگام توبيخ دوستان، بايد مواظب بود كه دشمن از آن سوء استفاده نكند. «فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ» 15- سكوت و بى‌تفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم‌سنگ ظالم قرارمى‌دهد. «لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» هارون سكوت را ظلم مى‌دانست، لذا فرمود: من سكوت نكردم، بلكه مرا مجبور به سكوت و تهديد به قتل كردند." ‏‏‏‏٠_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ «152» قطعاً كسانى كه گوساله را (به پرستش) گرفتند، به زودى خشمى از سوى پروردگارشان و ذلّتى در زندگى دنيا به آنان خواهد رسيد و اين گونه دروغ‌پردازان را كيفر مى‌دهيم. نکته ها از آيه‌ى 149 بر مى‌آمد كه بنى‌اسرائيل از كرده‌ى خود پشيمان شدند. اين آيه نشان مى‌دهد كه توبه‌ى آنان پذيرفته نشد، مگر به نحوى كه در آيه‌ى 54 سوره‌ى بقره بيان شد كه براى توبه بايد يكديگر را بكشند. «إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‌ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» آرى، توبه‌ى ارتداد و گوساله‌پرستى پس از حقّ‌پرستى، گفتن‌ «اسْتَغْفِرِ اللَّهَ» نيست، بلكه بايد همديگر را با دست خود اعدام كنند تا اين حركت در روش مبارزه با شرك‌ جلد 3 - صفحه 182 فرهنگ شده و در نسل‌ها بماند. امام باقر عليه السلام ذيل آيه فرمودند: هركس در دين الهى بدعت گذارد، در همين دنيا ذليل و خوار مى‌شود. «1» پیام ها 1- انسان در انتخاب دين آزاد است، گرچه گاهى به چيزى گرايش پيدا مى‌كند كه باعث سقوط او مى‌شود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ» 2- افراد مرتد، مغضوب خدا هستند. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ» 3- غضب اولياى خدا، غضب خداست. «غَضْبانَ أَسِفاً- غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ» 4- آنان كه به جاى ايمان، سراغ بت‌هاى پر زرق و برق و پر سرو صدا بروند، در همين دنيا هم خوار خواهند شد. «ذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» 5- غضب الهى، مخصوص بنى‌اسرائيل نيست، بلكه سنّت الهى است و نسبت به اقوامِ مرتدّ ديگر هم بوده و خواهد بود. «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ «192» و (اين معبودها) قدرت يارى آنان را ندارند و حتّى خودشان را هم نمى‌توانند حمايت كنند. وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَتَّبِعُوكُمْ سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ «193» و اگر معبودها را به هدايت فرا خوانيد، از شما پيروى نمى‌كنند، بر شما يكسان است كه آنها را دعوت كنيد يا ساكت باشيد! نکته ها ممكن است معناى‌ «تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌» اين باشد كه اگر از آنان بخواهيد شما را راهنمايى كنند، اجابت نمى‌كنند. به هرحال گرچه سخن در مورد بت‌هاى بى جان است، امّا در آيه جمع ذوى‌العقول بيان شده تا از اين پندار باطل مشركان كه آنها را عاقل، بلكه فوق عقل مى‌دانستند و مى‌پرستيدند و از آنها طلب استمداد مى‌كردند، پرده بردارد. قرآن، بارها با تعبيرات گوناگونى همچون: «لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً» و «لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً» «1»، ما را از توجّه استقلالى به توان و قدرتِ اشيا يا افراد، نهى كرده است. پیام ها 1- چيزهايى كه نه توان يارى‌رسانى دارند و نه مى‌توانند از خود دفاع كنند، شايسته‌ى پرستش نيستند. وَ لا يَسْتَطِيعُونَ‌ ... 2- حتّى پرستش انسان‌هاى ديگر، توجيه ندارد تا چه رسد به اشيا و موجوداتِ كمتر از انسان كه توانايى هيچ‌گونه راهنمايى و حمايتى را ندارند. «إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَتَّبِعُوكُمْ» «1». رعد، 16. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 244" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا