"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ «147»
(اى پيامبر!) اگر تو را تكذيب كردند پس بگو: پروردگارتان داراى رحمت گسترده است (امّا) عذاب او از قوم تبهكار، دفع نمىشود.
پیام ها
1- رهبر بايد آمادهى شنيدن تكذيب و تهمت از سوى برخى مردم باشد. فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ ...
2- با تكذيب كنندگان، بايد برخوردى خيرخواهانه كرد و اگر تأثير نداشت، از تهديد استفاده شود. «ذُو رَحْمَةٍ- لا يُرَدُّ بَأْسُهُ»
3- بيم و اميد، در كنار هم كارساز است. «ذُو رَحْمَةٍ، بَأْسُهُ»
4- درهاى رحمت الهى حتّى به روى مخالفان هم بسته نيست. «فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ»
5- رحمت خداوند، پيش از قهر اوست. ذُو رَحْمَةٍ ... بَأْسُهُ
6- گستردگى رحمت الهى، مانع كيفر كردن او نيست. «رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ ... وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ» هرچند كيفر او نيز در مسير تربيت انسان و از رحمت و ربوبيّت او سرچشمه مىگيرد.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 576
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۴۷جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ «148»
به زودى كسانى كه شرك ورزيدهاند، خواهند گفت: اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمىآورديم و هيچ چيزى را (از سوى خود) حرام نمىكرديم. كسانى كه پيش از آنها بودند (نيز پيامبران قبلى را) اينگونه تكذيب كردند تا آنكه طعم قهر و عذاب مارا چشيدند. بگو: آيا براى شما دانشى هست؟ آن را براى ما آشكار كنيد! شما جز از گمان و خيال پيروى نمىكنيد و شما جز حدسزن و دروغگويانى بيش نيستيد.
نکته ها
در اين آيه يك خبر غيبى از آينده مطرح است كه مشركان چه خواهند گفت، «سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» آن آينده به وقوع پيوست و آنچه پيشگويى شده بود آنان گفتند. «وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» «1»
اين بهانه كه «اگر خدامىخواست، ما و پدرانمان مشرك نمىشديم» بارها توسّط مشركان مطرح شده است، چنانكه در آيه 35 سورهى نحل و آيه 20 سوره زخرف نيز آمده است.
سؤال: اين آيه سخن مشركان را نقل مىكند كه اگر خدا از شرك ما راضى نيست، چرا ما را از آن باز نمىدارد؟ پس شرك ما مورد رضاى خداست!
پاسخ: انجام هر كار از هر كسى، از مَدار قدرت خداوند بيرون نيست، ليكن اراده و مشيّت خداوند آن است كه انسان راه خود را آزادانه انتخاب كند. دولت كه آب و برق و گاز را به منزل ما مىآورد، اين امكانات، دليل راضى بودن دولت به سوءاستفاده ما نيست. خداوند به
«1». نحل، 35.
جلد 2 - صفحه 577
انسان عقل و وحى عطا كرده و راه حقّ و باطل را به او نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولى اراده و اختيار، نشانهى راضى بودن او به خلاف ما نيست.
خداوند، خواهان ايمان اختيارى مردم است نه اجبار آنان به ايمان آوردن. در قرآن بارها آمده است كه: اگر خدا مىخواست، همه را هدايت مىكرد و پيامبر هم حقّ اكراه و اجبار مردم به ايمان را ندارد.
پیام ها
1- رهبران و انديشمندان دينى بايد خود را براى پاسخگويى به شبهات و بهانهجويىهاى آينده آماده كنند. «سَيَقُولُ»
2- فرستادن انبيا و كتب آسمانى براى آنست كه مردم با آزادى و اختيار، موحد شوند. پس منطق مشركان (كه اگر خدا مىخواست با قهر و قدرت مانع شرك ما مىشد) غلط است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا»
3- بدتر از گناه، توجيه آن است. مشركان، شرك خود را توجيه كرده و آن را مشيّت الهى مىدانستند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» (جبرگرايى، بهانهاى است براى فرار از مسئوليّت)
4- مشركان، انحراف خود را با تاريخ نياكان خود توجيه مىكردند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا»
5- عقيده به جبر، از توجيهات بىاساس منحرفان است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا». شيطان هم كه رهبر منحرفان است، گمراهى خود را به خدا نسبت داد و چنين گفت: «رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي» «1»
6- مخالفان، همواره با اهرم جبر، به تكذيب پيامبران پرداختهاند. «كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
«1». حجر، 39.
جلد 2 - صفحه 578
7- قرآن از مخالفان هم تقاضاى حجّت و دليل مىكند. «قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»
8- آنان كه به بهانهى سرنوشت، از مسئوليّت مىگريزند، منتظر چشيدن قهر خدا باشند. «ذاقُوا بَأْسَنا»
9- طرفداران جبر، منطق ندارند و در پى خيالاتند. «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
10- اگر به جاى علم و يقين، در پى ظن و گمان باشيم، گمراه خواهيم شد. «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۴۸جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ «149»
بگو: دليل روشن و رسا تنها براى خداوند است، پس اگر مىخواست همهى شما را (به اجبار) هدايت مىكرد.
نکته ها
خداوند، با فطرت توحيدى كه در انسان قرار داده و با هدايت انبيا و عقل، حجّت را بر مردم تمام كرده و راه خير و شرّ و پايان نيك يا بد هر كدام را هم بيان نموده است.
براى خطاكاران هم راه توبه و جبران را باز گذاشته است. معجزههاى روشن انبيا وشيوهى نيكوى دعوت و استدلالهاى محكم آنان وسازگارى دين با فطرت وعقل، حجّت را برمردم تمام كرده است.
و با اين همه، مشركان جز گمان بى اساس، دليلى بر شرك خود ندارند و اگر راه غير خدا را بپويند، از خطاها، ضعفها، محدوديّتهاى علمى و فكرى و هوسها پيروى كردهاند.
در روايات آمده كه خداوند در قيامت به انسان مىفرمايد: راه حقّ را مىدانستى يا نمىدانستى؟ اگر بگويد: مىدانستم، مىپرسد: چرا عمل نكردى؟ و اگر بگويد: نمىدانستم، مىپرسد: چرا در پى ياد گرفتن نبودى، اين است حجّت بالغهى خدا بر مردم. «1»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 579
پیام ها
1- تنها خداست كه حجت بالغه دارد و همهى ما در پاسخ او عاجز و تهيدست و مقصّريم. «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ»
2- در راه خدا هيچ گونه ابهام و بهانهاى كه دستاويز مخالفان باشد نيست، نه در استدلال، نه در سابقه، نه در صفات پيامبر و نه در شيوهى برخورد با آنان. «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ»
3- مشيّت خداوند، بر هدايت آزادانه و ارادى انسان و آزادى و اختيار اوست. «فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ»
4- ارادهى خداوند، تخلّفناپذير است. «فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۴۹جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «150»
(اى پيامبر! به كسانى كه بهره بردن از حيوانات و زراعتها را نابجا بر خود حرام كردهاند) بگو: گواهان خود را كه گواهى دهند خداوند اين را حرام كرده، بياوريد. پس اگر شهادت دادند، تو همراه با آنها گواهى مده و از خواستههاى كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، همانها كه براى پروردگارشان شريك قرار مىدهند، پيروى نكن.
نکته ها
اسلام، دين منطق و آزادى است، در دو آيهى قبل خداوند از مشركان پرسيد: آيا شما از چيزى اطّلاع داريد كه ما نداريم؟ «هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»، در اينجا هم مىفرمايد: اگر گواه داريد بياوريد. «هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ»
در اين آيه، ابتدا مىفرمايد: اگر دليل و گواه دارند بياورند، سپس مىفرمايد: اگر هم شهادت
جلد 2 - صفحه 580
دادند، تو قبول نكن (چون صادقانه نيست).
«يَعْدِلُونَ» از «عدل» به معناى همتاست. پس «بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» يعنى براى خداوند، شريك و همتا و شبيه قرار مىدهند.
پیام ها
1- يكى از وظايف مبلّغان دينى، برخورد با بدعتهاست. قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ ... أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا
2- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ»
3- مواظب باشيم شرايط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نيافكند. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ» (تصديق كردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام است)
4- قوانين بشرى اگر برخاسته از هوسهاى كفّار باشد، قابل پيروى نيست. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...
5- انسانهاى با ايمان نبايد از سنّتهاى مشركان تقليد كنند. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...
6- مشركان، خداوند را خالق مىدانند ليكن در تدبير و مديريّت امور هستى براى او شريك قائلند. «وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۰جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «151»
بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بخوانم: چيزى را با او شريك مگيريد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را از ترس تنگدستى نكشيد. ماييم كه به شما و آنان روزى مىدهيم، و به كارهاى زشت، چه آشكار وچه پنهان، نزديك نشويد، و نفسى را كه خداوند (كشتن آن را) حرام شمرده، جز به حقّ (مثل قصاص يا دفاع) نكشيد، اينهاست آنچه خداوند شمارا به آن توصيه فرموده، باشد كه تعقّل وانديشه كنيد.
جلد 2 - صفحه 581
نکته ها
در اين آيه و دو آيه بعد، به چند اصل مهم اشاره شده كه از مشتركات همهى اديان آسمانى است، در تورات هم (سِفر خروج، باب 20) مشابه اين دستورها آمده است.
دو نفر از سران مدينه به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند. همين كه حضرت اين آيات را خواند، مسلمان شده و درخواست مبلّغ كردند. پيامبر نيز «مصعببن عمير» را همراهشان فرستاد. اين حركت زمينهساز مسلمان شدن مردم مدينه گشت.
قرآن در چهار آيه «1» نسبت به پدر و مادر سفارش كرده است و در هر چهار مورد همراه با مسألهى توحيد و نهى از شرك است. ضمناً اين آيه چون محرّمات را مىشمرد، پس ترك احسان به والدين هم حرام است.
پنج دستور اين آيه چنان به يكديگر پيوند دارند كه گويا يك دستورند. «وَصَّاكُمْ بِهِ» ضمير «بِهِ» مفرد است.
امام صادق عليه السلام فرمود: احسان به والدين، يعنى كارى نكنيم كه آنان وادار به درخواست و سؤالى از ما شوند. «2»
پیام ها
1- بيان احكام الهى براى مردم، يكى از وظايف انبياست. «أَتْلُ ما حَرَّمَ»
2- چون اصل در همه چيز، حلال بودن است، از اين رو حلالها شمارش نشده و
«1». بقره، 83، نساء، 36، انعام، 151 و اسراء، 23.
«2». كافى، ج 2، ص 157؛ بحار، ج 71، ص 39.
جلد 2 - صفحه 582
فقط محرّمات گفته شده است. «أَتْلُ ما حَرَّمَ»
3- محرمات دين، از سوى خداست و پيامبر از پيش خود چيزى را حرام نمىكند. «حَرَّمَ رَبُّكُمْ»
4- ممنوعيّت منكرات، جهت تكامل و تربيت انسان است. «حَرَّمَ رَبُّكُمْ»
5- چون شرك، ريشهى مفاسد است، در رأس محرّمات آمده است. «أَلَّا تُشْرِكُوا»
6- بعد از يكتاپرستى، احسان به والدين آمده است. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
7- دستورهاى اين آيه همه در قالب نهى است، مگر نيكى به پدر و مادر كه در قالب امر است. يعنى نه تنها نيازاريد، بلكه احسان كنيد. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
8- فرزندكشى و سقط جنين از ترس فقر، عملى جاهلانه است، اگر خدا ضامن روزى است، چه ترسى از فقر؟ «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ»
9- هم اصلاح جامعه از مفاسد لازم است، هم اصلاح روح از رذايل. «ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ»
10- برخى گناهان چنان خطرناك است كه نزديك آنها هم نبايد رفت. «لا تَقْرَبُوا»
11- دستورات الهى، مطابق عقل يا زمينه شكوفايى آن است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۱جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «152»
به مال يتيم نزديك نشويد (و در آن تصرّفى نكنيد) مگر به نيكوترين (طريقهاى كه به صلاح او باشد) تا به حد بلوغ و رشد خود برسد. (در داد و ستدها) پيمانه و ترازو را با عدالت تمام دهيد. ما هيچكس را جز به اندازهى
جلد 2 - صفحه 583
توانش تكليف نمىكنيم. و هرگاه سخن مىگوييد (چه در قضاوت و چه در شهادت) عدالت را رعايت كنيد، هر چند (به زيان) خويشاوندتان باشد و به عهد و پيمان خدا وفا كنيد. اينها امورى است كه خداوند، شمارا به آن سفارش كرده است، باشد كه ياد كنيد و پند بگيريد.
نکته ها
خداوند، كارهاى خود را به نحو احسن انجام مىدهد: «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» «1»، «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» «2»، «نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» «3» و ...، از ما هم خواسته كه كارهايمان به نحو احسن باشد، «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «4» چه در تصرّفات و فعاليّتهاى اقتصادى، «إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «5»، چه در گفتگو با مخالفان، «جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «6»، چه در پذيرش سخنان ديگران، «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» «7» و چه بدىهاى مردم را با بهترين نحو جواب دادن، «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ» «8» كه در تمام اين موارد، كلمهى «احسن» به كار رفته است.
قوم حضرت شعيب، به خاطر كم فروشى گرفتار عذاب شدند. در قرآن نيز سه بار از كمفروشى نهى شده است.
كلمهى «كيل» هم به معناى پيمانه است و هم به معناى پيمانه كردن. كلمهى «قسط» هم مىتواند مربوط به «أَوْفُوا» باشد يعنى پرداخت، عادلانه باشد و هم مربوط به «كيل و ميزان» باشد، يعنى خود پيمانه و ترازو سالم باشد. البتّه نتيجه هر دو يكى است.
پیام ها
1- چون يتيم مدافعى ندارد و اموالش لغزشگاه است مواظب باشيم. «لا تَقْرَبُوا»
«1». مؤمنون، 14.
«2». تين، 4.
«3». زمر، 23.
«4». هود، 7.
«5». انعام، 152.
«6». نحل، 125.
«7». زمر، 18.
«8». مؤمنون، 96.
جلد 2 - صفحه 584
2- براى حفظ حقوق ايتام بايد بهترين طريقهى بهرهگيرى از اموال و دارايى او انتخاب شود. «بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». جز كسانى كه اهليّت اقتصادى و تقواى كافى دارند، نبايد ديگران به مال يتيم نزديك شوند. لا تَقْرَبُوا ... إِلَّا
3- وقتى ايتام به رشد و تجربهى كافى رسيدند، سلطهى خود را از آنان برداريد. «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ»
4- نظام اقتصادى جامعهى اسلامى بايد بر اساس قسط باشد. «بِالْقِسْطِ»
5- اگر اجراى عدالت در حدّ اعلى ممكن نيست، لااقلّ در حدّ توان و امكان مراعات كنيد. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
6- هيچيك از دستورات و اوامر و نواهى الهى، فوق طاقت انسان نيست. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
7- بدون قدرت، تكليفى نيست. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
8- عدالت، هم در رفتار و هم در گفتار، يك اصل است. أَوْفُوا الْكَيْلَ ... وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا (در گواهىها، وصيّتها، قضاوتها، صدور حكمها، انتقادها و ستايشها، عدالت را مراعات كنيم.)
9- به پيمانهاى الهى (كه شامل فرمانهاى عقل و وحى و وجدان وفطرت مىشود) وفادار باشيم ( «عهد اللَّه» هم شامل پيمانى است كه خدا با انسان دارد و هم پيمانى كه انسان با خدا مىبندد) «بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا»
10- رابطهى خويشاوندى را بر ضابطهى حقّ و عدل، ترجيح ندهيم. «فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۲جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «153»
جلد 2 - صفحه 585
و اين (دستورها) راه مستقيم من است. پس آن را پيروى كنيد و راههاى ديگر را پيروى نكنيد كه شما را از راه خداوند پراكنده كند. اين سفارش خداوند به شماست، باشد كه تقوا پيشه كنيد.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى توضيح اين آيه از روش نمايشى استفاده كرده، با دست مبارك خود خط مستقيمى بر زمين كشيدند و فرمودند: اين راه مستقيم است كه يكى بيش نيست.
سپس خطوطى از راست و چپ آن خط ترسيم كرده و فرمودند: اينها راههايى است كه شيطان به آن دعوت مىكند. «1»
در پايان سه آيهى اخير، سه تعبير مختلف آمده است:
در پايان آيه 151 كه نهى از شرك و قتل و فحشا است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» آمده است، يعنى زشتى اين امور با اندكى تعقّل و فكر، براى همه روشن مىشود.
در آيهى 152 كه به حفظ مال يتيم و رعايت قسط و عدل و وفاى به عهد فرمان مىدهد، تعبير «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» آمده، يعنى خوبى عدالت را فطرت و نهاد هركس مىپذيرد، تنها بايد تذكّر داد.
در اين آيه نيز كه پيروى از دستورهاى خداست، «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» آمده، يعنى تقوا همان گام نهادن در راه اطاعت و فرمان الهى است.
آنگونه كه «نور» يكى است و «ظلمات» متعدّد، راه مستقيم يكى است و راههاى انحرافى متعدّد. ( «صراط» مفرد آمده ولى «سبل» جمع)
در روايات مىخوانيم كه مصداق عينى راه مستقيم، رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام از اهلبيت او هستند. «2»
«1». تفسير مراغى.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 586
پیام ها
1- اساس همه اديان الهى، پيروى از راه خدا و دورى از راه ديگران است. صِراطِي ... فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ
2- عمل به احكام الهى، سبب وحدت است و به سراغ احكام غير الهى رفتن، مايهى تفرقه مىباشد. «صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»
3- شايد بتوان با توجّه به پايان سه آيهى اخير، چنين نتيجه گرفت كه مراحل رشد و كمال انسان عبارت است از: تعقّل، «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»، تذكّر، «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» و تقوا. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۳جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ «154»
سپس به موسى، كتاب (تورات) داديم تا بر كسى كه نيكوكار بوده (نعمت خود را) تمام كنيم، و (اين كتاب) بيانگر همهى مسائل مورد نياز بنىاسرائيل و وسيله هدايت و رحمت باشد، شايد مردم به ديدار پروردگارشان ايمان بيآورند.
نکته ها
ميان قرآن و تورات، شباهتهاى فراوانى است. در انجيل، تكيه بر مواعظ است و در زبور، تكيه بر دعاست، ولى از نظر قوانين، شباهت تورات به قرآن بيشتر است. از اين رو به تورات، امام گفته شده است. «وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً» «1» در اين آيه هم تورات، رحمت، هدايت و بيانگر هر چيز معرّفى شده است.
«1». هود، 17.
جلد 2 - صفحه 587
پیام ها
1- هر كتاب آسمانى نسبت به زمان خودش، كامل است. «تَماماً»
2- تنها نيكوكاران و نيكوانديشان، پيامهاى كتب آسمانى و قوانين الهى را بهتر مىگيرند. «عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ»
3- همهى نيازهاى بنىاسرائيل براى رسيدن به تكامل، در تورات آمده است. «تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ»
4- كتاب آسمانى در مسير هدايت انسان و رحمت الهى است. «هُدىً وَ رَحْمَةً»
5- يكى از مقاصد كتب آسمانى و پيامبران الهى، ايمان انسان به قيامت است. «لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۴جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ «157»
يا نگوييد اگر كتاب آسمانى بر ما نازل مىشد، قطعاً از آنان (يهود و نصارى) هدايت يافتهتر بوديم. (براى جلوگيرى از اين بهانهها) بىشك از سوى پروردگارتان دليل روشن و هدايت و رحمت آمد. پس كيست ستمكارتر از كسى كه آيات الهى را تكذيب كند و از آن روىگرداند؟ ما به زودى كسانى را كه از آيات ما روىگردانند، به خاطر همين روى گردانى به عذابى سخت مجازات خواهيم كرد.
جلد 2 - صفحه 589
نکته ها
«يَصْدِفُونَ» از «صدف»، به معناى اعراض شديد از چيزى بدون تأمّل و انديشه است.
پیام ها
1- مشركين مكّه، به هدايتيافتگى پيروان تورات و انجيل اعتراف داشتند، ولى خود را براى دريافت كتاب آسمانى شايستهتر از آنان مىدانستند. «لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ»
2- نزول قرآن براى همه، اتمام حجّت است. «فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
3- قرآن، پرتوى از ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
4- قرآن، كتاب هدايت و رحمت است. «هُدىً وَ رَحْمَةٌ»
5- پيش از آزمايش، مدّعى زياد است، ولى امتحان، صداقتها را آشكار مىكند. لَكُنَّا أَهْدى ... فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ ...
6- از بزرگترين ظلمها به انسانيّت، اعراض از كتب آسمانى است. «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ»
7- كيفر اعراض از دين حقّ و پشت كردن به آيات الهى، عذاب شديد است. «الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ»
8- عامل اصلى بدبختىهاى انسان، عملكرد خود اوست. «بِما كانُوا يَصْدِفُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 590
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ تفسیر ابن ابىحاتم.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 353"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۷جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ «158»
آيا (با ديدن آن همه آيات و بينات و معجزات، باز هم) جز اين انتظار دارند كه فرشتگان نزد ايشان بيايند، يا خود پروردگارت بيايد، يا بعضى از آيات پروردگارت (نشانههاى قيامت) بيايد؟! (مگر نمىدانند) روزى كه بعضى از نشانههاى پروردگارت بيايد كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا در مدّت ايمان خود كار خيرى را كسب نكرده، ايمان آوردنش سودى ندهد.
بگو: منتظر (قهر خدا) باشيد كه ما هم در انتظاريم.
نکته ها
در آيه 92 سورهى اسراء توقّعات نابجاى كفّار مطرح شده است كه مىگفتند: ما به تو ايمان نمىآوريم مگر آنكه آسمان را بر ما فروريزى، يا خدا و فرشتگان را نزد ما آورى. اين انتظارها در اين آيه رد شده است.
پیام ها
1- كافران لجوج، با ديدن معجزات الهى هم تسليم نمىشوند. هَلْ يَنْظُرُونَ ...
2- نتيجهى طفره رفتن در ايمان، ناكامى است. «لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها»
3- ايمان و عمل، در شرايط آزاد و طبيعى، كارساز است، نه در حال اضطرار و ترس جان. «يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ»
4- عمل صالح بدون ايمان سودبخش نيست. «أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 591"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۸جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ «159»
(اى پيامبر!) تو را با كسانى كه دين خود را پراكنده ساخته و گروه گروه شدند، هيچ گونه ارتباطى نيست. (تو مسئول آنان نيستى و) سرنوشت كارشان تنها با خداست، آنگاه او آنان را به عملكردشان آگاه خواهد كرد.
نکته ها
تفرقهافكنى در دين، يعنى بدعتگذارى و تفسير دين به رأى خود كه در قرآن و حديث، شديدترين تعبيرات، درباره اين گونه كسان آمده است. به برخى از اين نمونهها توجّه كنيد:
قرآن مىگويد: واى بر آنان كه با دست خود مطلبى مىنويسند، سپس مىگويند: اين از طرف خداوند است. «1»
على عليه السلام مىفرمايد: هرگاه بدعتى آيد، سنّتى مىرود. «2» و يكى از وظايف انبيا و علما، بدعتزدايى و جلوگيرى از تحريفهاست. «3»
در روايات آمده است: توبهى صاحب بدعت، پذيرفته نمىشود. «4»
كسىكه به بدعتگذار احترام گذارد يا لبخندى بزند، در فروپاشى دين گام برداشته است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هرگاه در ميان امّتم اختلاف شد، هر كس طبق سنّت و گفته من عمل كند و سراغ راه و روش ديگران نرود، پاداش صد شهيد خواهد داشت. «5»
در قرآن، بارها از يهود، به خاطر تحريفهايى كه علمايشان در دين پديد آوردند انتقاد شده است. درباره حضرت موسى عليه السلام هم مىخوانيم: وقتى از كوه طور برگشت و انحراف و گوسالهپرستى قوم خود را ديد، از فرط ناراحتى الواح تورات را بر زمين افكند و ريش برادرش را كه جانشين او بود گرفت و گفت: چرا امّتم منحرف شدند؟ هارون در پاسخ گفت: ترسيدم
«1». بقره، 79.
«2». بحار، ج 2، ص 264.
«3». الحياة، ج 2، ص 344.
«4». بحار، ج 72، ص 216.
«5». بحار، ج 2، ص 262.
جلد 2 - صفحه 592
اگر براى جلوگيرى از انحرافشان شدّت عمل به خرج دهم، مردم متفرّق شوند و تو بگويى چرا مردم فرقه فرقه شدند (تفرقهاى كه با بازگشت تو هم قابل اصلاح نباشد).
اين آيات و روايات، مسئوليّت سنگين دين شناسان را در حفظ اصالت مكتب و مقابله با انحرافات فكرى، در عين حفظ وحدت اجتماعى امّت، بيان مىكند.
پیام ها
1- ميان معارف دينى تفاوتى نيست، بايد به همه ايمان داشت و عمل كرد، نه فقط بعضى. «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ»
2- از عوامل تفرقه و جدايى، تغيير و تحريف در مكتب است. «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً»
3- با آنان كه مجموعهى مكتب اسلام را قبول ندارند، نبايد همكارى كرد آنان از امّت محمّد محسوب نخواهند شد. «لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ» آنان مورد تهديد خداوند هستند. «إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۵۹جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «160»
هركه نيكى آورد، پس براى او پاداشى ده برابر آن است وهركه بدى آورد، جز مانند آن كيفر نخواهد ديد و به آنان هرگز ستم نخواهد شد.
نکته ها
از كلمهى «جاءَ» استفاده مىشود كه پاداش و كيفر مورد بحث در اين آيه، مربوط به دادگاه قيامت است. وگرنه چه بسا خلافى كه با توبه محو يا به نيكى تبديل شود. «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «1»، يا مورد عفو قرار مىگيرد. «يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» «2»، و چه بسا نيكىها كه
«1». فرقان، 70.
«2». مائده، 15.
جلد 2 - صفحه 593
با ريا و عُجب و گناهان ديگر محو و حبط شود. پس عملى ملاك است كه به صحنهى قيامت آورده شود. جاءَ بِالْحَسَنَةِ ... جاءَ بِالسَّيِّئَةِ
گرچه آيهى مربوط به عملنيك و بد است، ولى طبق روايت، آنكه نيّت خير كند پاداش دارد ولى نيّتسوء تا به مرحله عمل نرسد، كيفر ندارد واين فضلالهى است.
در روايات آمده است: هر كه در ماه، سه روز روزه بگيرد، گويا همهى ماه را روزه گرفته است، زيرا هر روزش ده روز حساب مىشود. «عَشْرُ أَمْثالِها»
پاداش ده برابر، حداقلّ است. بعضى اعمال، در بعضى شرايط و براى بعضى افراد، پاداش تا هفتصد برابر بلكه پاداش بىحساب هم دارد.
از ده پاداش الهى، فقط يك قسمت «مزد» است و نُه قسمت ديگر «فضل». «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» «1»
سؤال: اگر كيفر گنهكار، به اندازهى گناه اوست، پس چرا يك روز روزه خوردن، شصت روز روزه كفّاره دارد؟
پاسخ: مقصود از «مثل» در آيه، از نظر عدد نيست، بلكه كيفيّت و چگونگى است. اهميّت يك روز، روزه ماه رمضان، برابر با 60 روز در غير ماه رمضان است. مثل شب قدر كه در اهميّت، بيش از هزار ماه است. اين بيان اهميّت است، نه برترى عددى.
پیام ها
1- در شيوهى تربيتى اسلام، تشويق ده برابر تنبيه است. «عَشْرُ أَمْثالِها»
2- تشويقِ چند برابر، ظلم نيست ولى كيفر بيش از حد ظلم است. «فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ»
3- خداوند، در پاداش با فضل خود رفتار مىكند، ولى در كيفر، با عدل. عَشْرُ أَمْثالِها ... إِلَّا مِثْلَها
«1». نساء، 173.
جلد 2 - صفحه 594
4- عمل انسان هميشه و همه جا همراه انسان است. مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ ... وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ
پانویس"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۶٠جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «161»
بگو: همانا پروردگارم مرا به راهى راست هدايت كرده، دينى استوار كه همان آيين حقّ گراى ابراهيمى است، و او از مشركان نبود.
نکته ها
كلمهى «قيم» و «قيم»، به معناى راستى، استوارى و پايدارى است، آرى، دينى استوار و جاويد مىماند كه به مسائل مادى و معنوى اين جهان و آن جهان مردم توجّه كند.
امام حسين عليه السلام فرمود: هيچ كس جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم عليه السلام نيست. «1»
پیام ها
1- سخنان و تعاليم پيامبر، نظر شخصى او نيست، بلكه متن وحى الهى است، كه بايد به مردم اعلام كند. «قُلْ»
2- راه مستقيم، راه پيامبر است. «هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
3- هدايت، تنها كار خداست، انبيا هم با هدايت الهى راه مستقيم را پيدا مىكنند. «هَدانِي رَبِّي»
4- هدايت، از شئون ربوبيّت است. «هَدانِي رَبِّي»
5- راه ابراهيم عليه السلام، همان يكتاپرستى است، نه افكار شرك آلود. «حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (مشركان، عقائد انحرافى خود را به ابراهيم عليه السلام نسبت مىدادند)
6- بتشكنى و اعراض از شرك، تنها كار پيامبر اسلام نيست، بلكه او به پيروى از
«1». تفسير نورلثقلين.
جلد 2 - صفحه 595
حضرت ابراهيم چنين مىكرده است. «مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً»
7- اساس اديان توحيدى در طول تاريخ، يكى بوده است. اسلام، همان آيين حضرت ابراهيم است و تنفّر از شرك، راه همهى پيامبران مىباشد. قُلْ إِنَّنِي ... مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۶۱_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «162»
بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانيان است.
لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ «163»
شريكى براى او نيست و به آن (روح تسليم و خلوص و عبوديّت) مأمور شدهام و من نخستين مسلمان و تسليم پرودرگارم.
نکته ها
روايت شده كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در آستانهى نماز اين آيات را مىخواند. «1»
مرگ، بر حيات احاطه دارد و حيات بر نُسُك، و نُسُك بر نماز. بنابراين، نماز، هستهى مركزى در درون عبادات است.
اسلام، به معناى تسليم بودن در برابر امر خداوند است و به همهى انبيا نسبت داده شده است. حضرت نوح عليه السلام خود را مسلمان دانسته است، «أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» «2» حضرت ابراهيم عليه السلام از خداوند مىخواهد كه او و ذريّهاش را تسليم او قرار دهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ» «3»، حضرت يوسف عليه السلام نيز از خداوند مسلمان مردن را درخواست مىكند: «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» «4» و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز اوّلين مسلمان است،
«1». تفسير قرطبى.
«2». يونس، 72.
«3». بقره، 128.
«4». يوسف، 101.
جلد 2 - صفحه 596
«وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ» به اين معنا كه يا در زمان خودش، يا در رتبه و مقام تسليم، مقدّم بر همه است.
پیام ها
1- راه و روش و هدف خود را در برابر راههاى انحرافى، با صراحت و افتخار اعلام كنيم. «قُلْ»
2- با آنكه نماز، جزو عبادات است، ولى، جدا ذكر شده تا اهميّت آن را نشان دهد. «صَلاتِي وَ نُسُكِي»
3- انسانهاى مخلص، مسير تكوينى (مرگ و حيات) و مسير تشريعى خود (نماز و نُسُك) را فقط براى خداوند عالميان مىدانند. «إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ»
4- آنگونه كه در نماز قصد قربت مىكنيم، در هر نفس كشيدن و زنده بودن و مردن هم مىتوان قصد قربت كرد. مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ ...
5- مرگ و حيات مهم نيست، مهم آن است كه آنها براى خدا و در راه خدا باشد. «مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ»
6- آنچه براى خدا باشد، رشد مىكند. «لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»
7- مرگ و زندگى دست ما نيست، ولى جهت دادن به آن دست ماست. «لِلَّهِ»
8- اخلاص در كارها، فرمان الهى است. «بِذلِكَ أُمِرْتُ»
9- پيشواى جامعه، بايد در پيمودن راه و پياده كردن فرمان الهى، پيشگام باشد. «أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 597
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۶۲_۱۶۳جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «164»
بگو: آيا جز خداوند يكتا پروردگارى بجويم؟ در حالى كه او پروردگار هر چيز است و هيچ كس (كار بدى) جز به زيان خويش نمىكند و هيچ كس بار (گناه) ديگرى را بر دوش نمىكشد، بازگشت شما به سوى پروردگارتان است كه شما را به آنچه در آن اختلاف مىكرديد، آگاه مىكند.
نکته ها
موضوع عدل الهى در كيفر و اينكه هيچ كس گناه ديگرى را به دوش نمىكشد، نه تنها در اسلام، بلكه به تصريح قرآن، در صُحُف ابراهيم وموسى عليهما السلام نيز آمده است. «أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى. وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى. أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» «1»
سؤال: اگر كسى گناه ديگران را بر دوش نمىكشد، پس آنچه در قرآن آمده است كه رهبران گمراه و منحرف، گناهان پيروان را هم به عهده مىگيرند چيست؟ «لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ» «2»
پاسخ: اين امر بىدليل نيست، زيرا سرانِ گمراهى، سبب انحراف ديگران شدهاند و در واقع، گناهِ «گمراه كردن» و اضلال را به دوش مىگيرند.
زن حاملهاى كه مرتكب زنا شده بود را براى مجازات نزد عمر آوردند و او دستور سنگسار داد. حضرت على عليه السلام فرمود: گناه طفل در رحم مادر چيست؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» «3»
«1». نجم، 37- 38.
«2». نحل، 25.
«3». بحار، ج 76، ص 49.
جلد 2 - صفحه 598
پیام ها
1- در برخورد با منكران و مشركان، موضع بر حقّ خود را قاطعانه اعلام كنيم. «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ»
2- وجدان بيدار، بهترين پاسخ دهنده به سؤالات درونى است. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي»
3- چون خداوند، يگانه پروردگار همهى هستى است، پروردگار من هم هست. «وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ»
4- كفر و شرك و نيكى و فساد مردم، ضررى به خدا نمىزند، بلكه دامنگير خودشان مىشود. «لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها»
5- در پيشگاه خداوند مسئوليّت عمل هر كس، بر عهدهى خود اوست. «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»
6- برپايى قيامت و بازخواست انسان، پرتويى از ربوبيّت خداوند است. «ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ»
7- دنيا نيز پايانى دارد، «ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ» و سرانجام به حقّانيت آنچه لجوجانه با آن مخالفت كردهايم، آگاه خواهيم شد. «فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۶۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «165»
و اوست كه شما را جانشينان (يكديگر در) زمين قرار داد و درجات بعضى از شما را بر بعضى ديگر برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده، بيازمايد. همانا پروردگارت زود كيفر است والبتّه او حتماً آمرزنده و مهربان است.
جلد 2 - صفحه 599
نکته ها
سورهى انعام با حمد الهى آغاز شد، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ ... و با رحمت الهى پايان مىپذيرد. «إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»
منظور از «خَلائِفَ الْأَرْضِ»، يا جانشينان خدا در زمين است و يا جانشينى انسان امروز از امّتهاى پيشين.
پیام ها
1- انسان، خليفهى خدا و امير زمين است، نه اسير هستى. «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ»
2- تفاوتهاى مردم و آزمايشهاى الهى، حكيمانه و در مسير رشد و تربيت انسان است و از ربوبيّت خداوند سرچشمه مىگيرد. وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ... رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ ...
3- تفاوت و برترى بعضى در دادههاى خداوند، ملاك برترى نيست، وسيلهى آزمايش است. «لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ»
4- آنچه را در اختيار داريم، از خدا بدانيم. «فِي ما آتاكُمْ»
5- معيار و مقدار آزمايش هر كس، به ميزان دادهها و امكانات اوست. «لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ»
6- پس از آزمايش، خداوند نسبت به ردشدگان «سَرِيعُ الْعِقابِ» است و نسبت به قبول شدگان «لَغَفُورٌ رَحِيمٌ».
7- بيم و اميد بايد در كنار هم باشد. سَرِيعُ الْعِقابِ ... لَغَفُورٌ رَحِيمٌ
«الحمد للّه ربّ العالمين»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۶۵_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا