eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‌ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «111» همانا خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را به بهاى بهشت خريده است. آنان در راه خدا مى‌جنگند تا بكشند يا كشته شوند. (وفاى به اين) وعده‌ى حقّ كه در تورات و انجيل و قرآن آمده بر عهده خداست و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟ پس مژده باد شما را بر اين معامله‌اى كه به وسيله‌ى آن (با خدا) بيعت كرديد و اين همان رستگارى بزرگ است. نکته ها دنيا، بازار است و مردم در آن معامله‌گر. فروشنده، مردم‌اند و خريدار خداوند. متاعِ معامله، مال و جان است و بهاى معامله بهشت. اگر به خدا بفروشند، سراسر سود و اگر به ديگرى بفروشند، يكسره خسارت است. معامله با خدا چند امتياز دارد: 1. خود ما و توان و دارايى ما از اوست، سزاوار نيست كه به جز او بدهيم. 2. خداوند، اندك را هم مى‌خرد. «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» 3. عيوب جنس را اصلاح مى‌كند و رسوا نمى‌سازد. 4. به بهاى بهشت مى‌خرد. خداوند در خريدن وارد مزايده مى‌شود و نرخى را پيشنهاد مى‌كند كه فروختن به غير او احمقانه و خسارت است. امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: براى بدنهاى شما جز بهشت، بهايى نيست، پس خود را به كمتر جلد 3 - صفحه 508 از بهشت نفروشيد. «1» پیام ها 1- با داشتن خريدارى همچون خدا، چرا به سراغ ديگران برويم؟ «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌» 2- خداوند، تنها از مؤمن خريدار است، نه از منافق و كافر. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» 3- در پذيرش الهى، جهاد با جان بر جهاد مالى مقدّم است. «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ» 4- بهشت، در سايه‌ى جهاد و شمشير و تقديم جان و مال به خداوند است. «لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» 5- اگر هدف از جهاد، خدا باشد، كشته شدن يا كشتن، تفاوتى نمى‌كند. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ» 6- هدف مؤمن از جنگ، ابتدا نابود كردن باطل و اهل آن و سرانجام شهادت است. «فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ» 7- در معامله با خدا، سود يقينى و قطعى است. «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا» در مزايده با خداوند هرچه هست حقّ و به سود انسان است، بر خلاف ديگران كه يا قصد جدّى نيست يا بى‌انگيزه‌و دروغ است، يا غلّو، يا از روى هوس و يا براى طرد كردن رقيب است. 8- ارزش جهاد، مجاهدان و شهيدان، مخصوص اسلام نيست، در تورات و انجيل هم مطرح است. و اگر امروزه در آن كتاب‌ها نيست، نشان تحريف آنهاست. «فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ» 9- گرچه ما بر خدا حقى نداريم، امّا خداوند براى ما بر عهده‌ى خودش حقوقى قرار داده است. «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا» 10- خداوند مجاهدان مخلص را طرف معامله‌ى خود قرار داده است. «بايَعْتُمْ» و نفرمود: «بعتم» «1». تفسير مجمع‌البيان. جلد 3 - صفحه 509 11- بهترين بشارت، تبديل فانى به باقى و دنيا به آخرت است و غير آن خسارت و حسرت است. «فَاسْتَبْشِرُوا» 12- در كنار انتقاد از منافقانِ جهادگريز، بايد از مؤمنانِ مجاهد تقدير وتشكّر شود. «فَاسْتَبْشِرُوا» 13- بالاترين رستگارى تنها در سايه‌ى معامله با خداست. «ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ «112» (مؤمنانِ مجاهد،) اهل توبه، عبادت، ستايش، سياحت، ركوع، سجود، امر به معروف ونهى از منكر و حفظِ حدود و مقرّرات الهى‌اند و چنين مؤمنانى را بشارت ده. نکته ها در اين آيه، نُه صفت براى مؤمنانِ مجاهد بيان شده است: از گناهان توبه كرده، در مدار عبادت قرار مى‌گيرند. با زبان، حمد و با پا حركت و با بدن ركوع و سجود دارند، پس از خودسازى، با امر به معروف به اصلاح جامعه مى‌پردازند و از مرز قوانين الهى خارج نمى‌شوند. توبه از گناه، راه عبادت را باز مى‌كند، زبانِ ستايشگر همراه با پويايى و تحرّك، آمادگى براى ركوع و سجود در پيشگاه خدا مى‌آورد، و امر به معروف و نهى از منكر، حافظِ حدود الهى در جامعه است. كلمه‌ى‌ «التَّائِبُونَ»، نشانه‌ى آن است كه مؤمنانى كه جان و مال خود را به خدا مى‌فروشند، مى‌توانند با يك انقلاب و بازسازى درونى و اعراض از كردارهاى نارواى گذشته، وارد اين‌ جلد 3 - صفحه 510 ميدان معامله با خدا شوند. «1» عُبّاد بصرى در راه مكّه امام سجاد عليه السلام را ديد، به حضرت گفت: «تركتَ الجهادَ و صعوبَته واقبلتَ الى‌الحجِّ و لِينَه؟» جهاد و سختى آن را رها كرده‌اى، به حج وآسانى آن روى آورده‌اى؟ آنگاه آيه‌ى‌ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌ ... را خواند! حضرت فرمودند: ادامه‌ى آن را هم بخوان! عبّاد آيه‌ى‌ التَّائِبُونَ‌ ... را خواند. حضرت فرمود: اگر ياران ما اين صفات و كمالات را دارا مى‌بودند، بر ما واجب بود، قيام كنيم و در آن صورت، جهاد از حجّ برتر بود. «2» در روايتى آمده است كه مراد از «السَّائِحُونَ» روزه‌داران مى‌باشد. «3» پیام ها 1- شرط وفادارى خداوند به پيمان خود، پايدارى مؤمنان بر حفظ حدود الهى است. وَ مَنْ أَوْفى‌ بِعَهْدِهِ‌ ... التَّائِبُونَ‌ ... 2- جهاد اكبر و خود سازى، لازمه‌ى جهاد اصغر در جبهه‌هاست. يُقاتِلُونَ‌ ... التَّائِبُونَ‌ ... 3- اسلام دينى جامع است، اشك را در كنار شمشير و عبادت را در كنارِ سياحت قرار داده است. يُقاتِلُونَ‌ ... التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ‌ ... السَّائِحُونَ‌ 4- آنچه مطلوب است، ملكه شدن كمالات در انسان است. التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ‌ ... 5- تقويت روحيه‌ى رزمندگان اسلام، با ذكر و ياد خدا و عبادت است، نه شراب و موسيقى و ... كه در جبهه‌ى دشمن است. يُقاتِلُونَ‌، التَّائِبُونَ‌ الْعابِدُونَ، ... 6- تحرّك، تلاش، سياحت، هجرت و خودسازى، در راه كسب كمال و قرب‌الهى ارزش است. «السَّائِحُونَ» (مردان خدا، راكد و زمين‌گير نيستند) 7- سرباز ورزمنده‌ى اسلام بايد اهل نماز و عبادت باشد. «يُقاتِلُونَ‌، الرَّاكِعُونَ‌ السَّاجِدُونَ» «1». چنانكه در ماجراى كربلا، افرادى مانند زُهير و حُر، با آنكه سابقه‌ى درخشانى نداشتند، ولى در يك چرخش و معامله با خدا، جان خود را تسليم كردند و درخشيدند. «2». وسائل، ج 15، ص 46. «3». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 511 8- در مسير كمال، اوّل خودسازى است، بعد جامعه‌سازى. التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ‌ ... الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ‌ ... 9- درگيرى با دشمن در مرزها، ما را از مفاسد و منكرات داخلى غافل نسازد. يُقاتِلُونَ، الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ‌ ... 10- براى حفظ حدود الهى، بايد هم با دشمن خارجى جنگيد، هم با مفاسد داخلى مبارزه كرد. «يُقاتِلُونَ، النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ، الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ «114» و آمرزش‌خواهى ابراهيم براى پدرش (عموى مشركش كه سرپرستى او را به عهده داشت)، فقط به خاطر وعده‌اى بود كه به او داده بود، (آن هنگام كه از هدايتش نااميد نبود،) پس هنگامى كه برايش روشن شد، او دشمن خداست، از او بيزارى جست. همانا ابراهيم، اهل آه وناله (از ترس خدا) و بردبار بود. نکته ها در آيه‌ى قبل، سخن از اين بود كه پيامبر و مؤمنان حقّ دعا كردن براى مشركان را ندارند، هرچند از خويشاوندانشان باشند. اين آيه، پاسخ شبهه‌اى را مى‌دهد كه پس چرا حضرت ابراهيم، به عموى مشرك خود دعا كرد و به او وعده‌ى استغفار داد؛ «سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي» «1»، اين آيه مى‌فرمايد، وعده‌ى ابراهيم به اميد هدايت او بود. امّا چون عمو در حال شرك مرد، ابراهيم هم استغفار را رها كرد. سؤال: چرا حضرت ابراهيم پس از مرگ عمو هم براى او دعا مى‌كرد؟ «ربّنا اغفر لى ولوالدىّ»؟ «2» پاسخ: والد به پدر واقعى گفته مى‌شود، ولى اب، به پدر، معلّم، عمو، پدر زن، و جدّ هم گفته مى‌شود. دعاى ابراهيم براى پدر واقعى‌اش بوده، نه عموى مشركش. قرآن در يازده آيه، از عموى ابراهيم تعبير به «أب» كرده است، تا بفهماند ابراهيم عليه السلام تحت سرپرستى چه كسى بوده، ولى تحت تأثير قرار نگرفته است. امام صادق عليه السلام فرمود: ابراهيم عليه السلام اهل دعا وگريه‌هاى بسيار و «اواه» بود. «3» پیام ها 1- آنچه سبب بدگمانى به اولياى خداست، بايد برطرف شود و توجيه صحيح ارائه گردد. «مَوْعِدَةٍ وَعَدَها» «1». مريم، 47. «2». ابراهيم، 41. «3». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 513 2- وفاى به عهد، حتّى نسبت به كافر هم لازم است. «مَوْعِدَةٍ وَعَدَها» 3- علم انبيا محدود است. فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ‌ ... 4- در برابر رفتار تند كافران، حلم خود را از دست ندهيم. «1» تَبَرَّأَ مِنْهُ‌ ... لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ‌ 5- برائت از عمو به خاطر خدا، نشانه‌ى عشق و خشوع ابراهيم نسبت به خداوند است. «اواه» «1». عموى ابراهيم او راى تهديد مى‌كرد كه سنگسارت خواهم كرد؛ لئن‌لم‌تنته لأرجمّنك (مريم، 46) ولى ابراهيم همچنان بردبار بود" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «115» خداوند بر آن نيست كه قومى را بعد از آنكه هدايتشان نمود، بى‌راه بگذارد تا آنچه را (كه بايد از آن) پرهيز كنند، برايشان بيان كند. قطعاً خداوند به هر چيزى داناست. نکته ها آيه، يا بيانگر حال آنان است كه مسلمان شده بودند، ولى پيش از آگاهى از وظايف خود از دنيا رفتند. «2» يا اشاره به آيه‌ى قبل و لزوم تبرّى از دشمن خداست كه اگر پس از اين هشدار، بى‌تفاوت باشيد، خودتان هم گمراه شده به دشمنان خدا ملحق مى‌شويد، و ممكن است آيه براى رفع نگرانى كسانى باشد كه قبل از علم به حرمت استغفار براى مشركان، براى آنان استغفار مى‌كردند. امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند بر امام واجب كرده است كه هر گاه نگران مرگ خود شد، امام معصوم بعدى را براى مردم معرّفى كند، سپس اين آيه را تلاوت كرد. «3» اضلال خدا، كيفر بى‌اعتنايى به هدايت اوست. مخالفت آگاهانه با رهنمودهاى الهى، زمينه‌ى سلب هدايت خداوند است. ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَ‌ ... حَتَّى يُبَيِّنَ‌ «2». تفسير مجمع‌البيان. «3». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 514 پیام ها 1- كيفر الهى، پس از تبيين و روشنگرى و اتمام حجّت است. «حَتَّى يُبَيِّنَ» 2- هدايت الهى كامل است و علاوه بر بيان اسبابِ سعادت، عوامل خطر را نيز هشدار مى‌دهد. «يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ» امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند اسباب رضايت و غضب خود را به مردم مى‌شناساند. «1» 3- دستور الهى بر پرهيز از چيزى، از علم و حكمت او سرچشمه مى‌گيرد. «إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ» «1». كافى، ج 1، ص 163." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «116» همانا حكومت آسمان‌ها و زمين تنها از آنِ خداست، زنده مى‌كند و مى‌ميراند و شما را جز خداوند، هيچ سرپرست و ياورى نيست. پیام ها 1- به جاى تحكيم روابط با خويشاوندانِ مشرك، به فكر رابطه با خدايى باشيد كه مالك آسمان‌ها و زمين است و آنها در برابر اين خدا، قدرت هيچ گونه نصرتى ندارند. لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ‌ ... ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍ‌ ..." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «117» همانا خداوند، لطف خود را بر پيامبر و مهاجران و انصارى كه او را در لحظه‌ى دشوار (جنگ تبوك) پيروى كردند، سرازير نمود، پس از آنكه‌ نزديك بود دلهاى بعضى از آنان منحرف شود (ودر جبهه حضور نيابند.) سپس خداوند لطف خود را به آنان بازگرداند، همانا او به آنان رئوف و مهربان است. جلد 3 - صفحه 515 نکته ها جنگ تبوك دشوارى‌هاى بسيار داشت از جمله: دورى راه، گرمى هوا، فصل چيدن ميوه‌ها و محصولات، و هيبت و قدرت دشمن. لذا بعضى‌ها كه از منافقان نبودند، سايه‌بان منزل و آب خنك و همسر را بر جبهه و مشقّات راه ترجيح دادند و نرفتند، مثل ابوخثيمه كه چون متنبّه شد، تلاش كرد و پس از چند روز تأخير، خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان رساند. منافقان در جنگ تبوك سه گروه بودند: 1. عدّه‌اى به بهانه‌ى مفتون شدن به دختران زيباى رومى، به جبهه نرفتند. 2. جمعى مردم را از رفتن دلسرد مى‌كردند. 3. بعضى گرمى هوا را بهانه مى‌آوردند، يا اجازه‌ى ماندن مى‌گرفتند. امّا در مقابل، عدّه‌اى عاشقانه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله رفتند واگر وسيله‌ى سفر نداشتند، از اندوه، اشك مى‌ريختند. داستانِ عقب ماندنِ ابوذر غفارى كه بالاخره خود را به پيامبر رساند، مربوط به همين ماجراست. در جنگ تبوك، كار چنان سخت شد كه گاهى يك خرما را چند نفر مى‌مكيدند «1» شايد به دليل اين آيه و آيه‌ى بعد كه پذيرش توبه مطرح است، نام اين سوره را علاوه بر برائت، توبه نيز گفته‌اند. پیام ها 1- خداوند، پيامبر و رزمندگان را در صحنه‌هاى خطرناك، مورد لطف خاصّ خويش قرار مى‌دهد. تابَ اللَّهُ‌ ... 2- همه‌ى انسان‌ها، به ويژه پيامبران، به لطف الهى نيازمندند. «تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ» «1». تفسير مجمع‌البيان. جلد 3 - صفحه 516 3- توبه‌ى الهى، به معناى لطف خاصّ او به پيامبر و مؤمنان است كه گاهى در قالب عفو و بخشش نسبت به گنهكاران جلوه مى‌كند. «تابَ اللَّهُ» 4- نشانه‌ى ايمان واقعى، اطاعت از رهبر در شرايط دشوار است. «اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ» 5- سختى‌هاى زندگى، لحظه وساعتى بيش نيست و مى‌گذرد. «ساعَةِ الْعُسْرَةِ» 6- انسان، هر لحظه در معرض لغزش و انحراف است، پس بايد به خدا روى آورد. «كادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ» 7- تنها راه نجات از سقوط، لطف الهى است. تابَ اللَّهُ‌ ... ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ «118» و نيز بر سه نفرى كه (از شركت در جبهه‌ى تبوك به خاطر سستى) وامانده بودند، تا آنگاه كه زمين با همه‌ى وسعتش (به سبب قهر ونفرت مردم) بر آنان تنگ شد و از خود به تنگ آمده و فهميدند كه در برابر خدا، هيچ پناهگاهى جز خود او نيست، پس خداوند لطف خويش را شامل آنان ساخت تا به توبه موفّق شوند. همانا خداوند توبه‌پذير و مهربان است. نکته ها سه مسلمانى كه در تبوك شركت نكردند، «1» پشيمان شده و براى عذرخواهى نزد پيامبر آمدند. امّا حضرت با آنان سخن نگفت و دستور داد كسى با آنان حرف نزند و همسرانشان هم به آنان نزديك نشوند. آنان به كوههاى اطراف مدينه رفتند و براى استغفار، جدا از «1». كعب‌بن مالك، مرارةبن ربيع و حلال‌بن اميّه. جلد 3 - صفحه 517 يكديگر به تضرّع وگريه پرداختند تا پس از پنجاه روز، خداوند توبه‌ى آنان را پذيرفت. «1» پیام ها 1- بى‌اعتنايان به جنگ وفرمان رهبرى، بايد تنبيه شده وتا مدّتى پشت سر گذاشته شوند. «خُلِّفُوا» 2- قهر، بى‌اعتنايى و بايكوت، يكى از شيوه‌هاى تربيتى براى متخلّفان و مجرمان است. ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ‌ ... ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ‌ 3- مبارزه‌ى منفى با متخلّفان، جامعه را براى آنان زندانى بى‌نگهبان و مؤثّر مى‌سازد. «ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ» 4- با آنكه پيامبر، مظهر رحمت الهى است، امّا به عنوان مرّبى، از اهرم قهر هم استفاده مى‌كند. «ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ» 5- يكى از عذاب‌ها عذاب وجدان است. «ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ» 6- يأس از مردم، زمينه‌ساز توبه و توجّه به خداست. لا مَلْجَأَ ... ثُمَّ تابَ‌ 7- توفيقِ توبه نيز در سايه‌ى لطف و عنايت الهى است. اوّل خداوند لطف خود را به انسان باز مى‌گرداند، «تابَ عَلَيْهِمْ» تا انسان توفيق پشيمانى و عذرخواهى و توبه پيدا كند، «لِيَتُوبُوا» و همين كه توبه كرد، باز خداوند توبه‌ى او را مى‌پذيرد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ» 8- پس از يك دوره مبارزه‌ى منفى وبى‌اعتنايى و بايكوت، شرايط مناسب را براى بازسازى خلافكاران به وجود آوريم تا بازگردند و بعد از آن نيز ما با مهربانى آنان را پذيرا باشيم. «تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ» «1». بحار، ج 21، ص 237. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 518" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ «119» اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشيد. نکته ها در روايات شيعه و سنى آمده است كه مقصود از «الصَّادِقِينَ»، محمّد صلى الله عليه و آله و آل‌محمّد عليهم السلام مى‌باشند. آيه 177 سوره‌ى بقره، اهل ايمان، انفاق، نماز، وفاى به عهد و صبر در برابر مشكلات را صادق مى‌شمارد و آيه 15 سوره حجر و 8 سوره حشر، مهاجرانِ رنج كشيده و جان بركف را «صادق» شمرده است. پیام ها 1- دوستى، همنشينى و همراهى با راستگويان، يكى از عوامل تربيت و جلوگيرىِ انسان از انحراف است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» 2- از رهبران الهى جدا نشويم. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» 3- رهبران الهى معصوم هستند، وگرنه خداوند فرمان نمى‌داد با آنان باشيد. «1» «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» 4- تكامل جامعه در سايه‌ى ايمان، تقوا و اطاعت از رهبر معصوم است. «آمَنُوا، اتَّقُوا، مَعَ الصَّادِقِينَ» 5- در هر زمان بايد معصومى باشد كه مسلمانان با او همراه باشند. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» «1». شگفت از فخررازى كه مى‌گويد: معصوم، فرد خاصّى نيست، بلكه اجماع امّت از خطا معصوم است!! آيا اجتماع افراد جايزالخطا و فاسق، عصمت‌آور است؟ تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 519" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ «120» اهل مدينه و باديه‌نشينان اطرافِ آنان، حقّ ندارند از (فرمانِ) رسول خدا تخلّف كنند و (به جبهه نروند و) جان‌هاى خود را از جان پيامبر عزيزتر بدانند. زيرا هيچ گونه تشنگى، رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمى‌رسد و هيچ گامى در جايى كه كافران را به خشم آورد برنمى‌دارند وهيچ چيزى از دشمن به آنان نمى‌رسد، مگر آنكه براى آنان به پاداش اينها عمل‌صالح نوشته مى‌شود. قطعاً خداوند پاداش‌نيكوكاران را تباه نمى‌كند. نکته ها اصولى كه از اين آيه براى جنگ استفاده مى‌شود، عبارت است از: 1. ايمان به اينكه همه سختى‌هاى جنگ، عمل‌صالح وموجب رضاى الهى است. 2. مقاومت و تحمّل در برابر سختى‌ها. 3. خوار و عصبانى كردن دشمن. پیام ها 1- اصحاب و اطرافيان رهبر كه از علم و امكانات بيشترى برخوردارند، مسئوليّت بيشترى دارند. ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ... أَنْ يَتَخَلَّفُوا 2- در دفاع از اسلام، شهر و روستا مطرح نيست. «لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ» 3- اطاعت بى‌چون و چرا از پيامبر لازم است و كسى حقّ تخلّف از فرمانِ حكومتى رسول خدا صلى الله عليه و آله را ندارد. ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ... أَنْ يَتَخَلَّفُوا 4- يكى از شئون رسالت، فرماندهىِ كلّ قوا در جنگ است. «يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ» جلد 3 - صفحه 520 5- حفظ جان پيامبر، ضرورى‌تر از حفظ جان مسلمانان است. مسلمانان بايد پيشمرگ رهبر آسمانى باشند. لا يَرْغَبُوا ... 6- مسلمان بايد در راه عقيده، آماده‌ى تحمّل هر سختى و فشارى باشند. ظَمَأٌ، نَصَبٌ، مَخْمَصَةٌ ... 7- جامعه‌ى اسلامى بايد كفرستيز باشد. «يَغِيظُ الْكُفَّارَ» 8- راهپيمايى‌ها و حركات دسته جمعى مسلمانان كه موجب خشم و هراس كفّار مى‌گردد، در نزد خدا پاداش دارد. «مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ» 9- نه تنها دفاع ورزم، بلكه همه‌ى حركات، تلاش‌ها ورنجهاى جبهه نزد خدا ثبت شده وموجب اجر است. لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ ... عَمَلٌ صالِحٌ‌ 10- مقدّمات جهاد و آمادگى رزمى نيز عمل صالح و عبادت است. لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً ... عَمَلٌ صالِحٌ‌ 11- نيكوكار واقعى، انقلابى و اهل جبهه است. «أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» (جان فشانى، نشانه‌ى كمال نيكوكارى است) 12- دريافت اجر الهى، در سايه‌ى تحمّل رنج‌هاست. نابرده رنج، گنج ميسّر نمى‌شود. ظَمَأٌ، نَصَبٌ‌، مَخْمَصَةٌ، ... أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ‌ 13- ايمان به رضايت وپاداش الهى، مشكلات را آسان مى‌كند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»" ‏‏‏‏٠_جز۱۱ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «121» هيچ مال اندك يا فراوانى را (در مسير جهاد) انفاق نمى‌كنند و هيچ سرزمينى را نمى‌پيمايند، مگر آنكه براى آنان ثبت مى‌شود، تا خداوند آنان را به بهتر از آنچه مى‌كرده‌اند پاداش دهد. جلد 3 - صفحه 521 نکته ها مراد از «أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»، يا آن است كه پاداشِ خداوند از عمل مجاهدان بهتر است و يا آنكه بهترين كارى كه آنان انجام مى‌دهند، جهاد با مال وجان است. پیام ها 1- در انفاق، كميّت و مقدار مهّم نيست، چه كم باشد چه زياد، در نزد خدا اجر دارد. «صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً» 2- از اينكه كار خير بى‌پاداش بماند، نهراسيم كه تمام اعمال انسان ثبت مى‌شود. «لا يُنْفِقُونَ‌، لا يَقْطَعُونَ، إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ» 3- حركت به سوى جبهه‌ها، از بهترين كارهاست. «أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» 4- پاداش الهى، بهتر و بالاتر از عمل انسان است. لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ‌ ... 5- استمرار بر عمل صالح، سبب اضافه شدن پاداش آن است. «ما كانُوا يَعْمَلُونَ» 6- سنّت خداوند اين است كه مكتب خود را با تلاش مؤمنان پيش ببرد. (اگر نياز به تلاش آنان نبود، اين همه تشويق در اين دو آيه لازم نبود)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
نْذِرُوا قَوْمَهُمْ» 15- علما بايد سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رَجَعُوا إِلَيْهِمْ» 16- محور تبليغ، بايد ايجاد تقوا وياد معاد باشد. لِيُنْذِرُوا ... لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‌ 17- فقها نبايد انتظار اطاعتِ مطلق همه‌ى مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دين و خدا نمى‌آيند. «لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ ابن ابى‌حاتم در تفسیر خود نیز این موضوع را از عکرمة نقل نموده و چنین افزوده که بعد از آیه «إِلَّا تَنْفِرُوا یعَذِّبْکمْ عَذاباً أَلِیماً» منافقین کسانى را که به تفقه مى پرداختند به عنوان مخالفین دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله تلقى نمودند سپس این آیه نازل گردید. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص448" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «123» اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! با كسانى از كفّار كه نزديك شمايند بجنگيد. بايد آنان در شما خشونت و صلابت بيابند و بدانيد كه خداوند، با پرهيزكاران است. نکته ها پرداختن به دشمنانِ‌نزديك‌تر و جنگيدن با آنان، مزايايى دارد، از جمله: به هزينه و امكانات كمترى نياز است، اطلاعات ما از آنان بيشتر است، تدارك جبهه آسانتر و آمادگى عمومى براى مقابله با آنان بيشتر است، خطرشان مقدّم‌تر است، راه دفع آنان ودسترسى به منطقه‌ى جنگ سريعتر است، هم خودش دشمن است، هم مى‌تواند بازوى دشمنان دورتر باشد. «غِلْظَةً» به معناى صلابت، قدرت و هيبت است، نه سنگدلى و بدخلقى. از اين رو در مسائل نظامى، مانور و قدرت‌نمايى ورژه ولباس وشعار وهرچه كه قواى اسلام را قدرتمند نشان دهد، مورد ستايش است. پيامبرخدا صلى الله عليه و آله نيز هنگام فتح مكّه، مسلمانان را فرمان داد تا در مقابل چشم ابوسفيان رژه رفتند تا با نشان دادن قدرت و شكوه سپاه اسلام، روحيّه‌ى مشركان تضعيف شود. مسأله‌ى «الاقربُ فالاقرب»، يعنى اولويّت دادن به آنچه نزديكتر به انسان است، در همه‌ى امورِ تعاليم اسلامى مطرح است، در انفاق و صدقه، ابتدا يتيم و فقيرِ خويشاوند، در جلد 3 - صفحه 525 پرداخت زكات ابتدا نيازمندان محلّى و نزديك، در جنگ، نخست دشمنان نزديكتر، در دعوت وتبليغ، ابتدا بستگان نزديك و اهل منطقه، در مسجد، تقدّم همسايه‌ى مسجد، در سفره و مهمانى، طعام نزديك انسان و در نماز جماعت و در صف اوّل، آنان كه به امام جماعت در كمالات نزديكترند. اين آيه، جهاد آزاديبخش را مى‌گويد، نه جهاد دفاعى را. از اين رو به صفات مبارزان اسلامى پرداخته، نه به شرايط هجوم كافران. «1» در سيره‌ى پيامبر، نمونه‌هاى بسيارى ديده مى‌شود كه به سپاه اسلام توصيه مى‌فرمود: با تقوا باشند، به زنان كفّار آسيبى نرسانند، به درختان لطمه نزنند. حتّى يك بار كشته‌ى دختر كافرى را ديد و به شدّت ناراحت شد. «2» پیام ها 1- ايمان بايد همراه با عمل و مبارزه باشد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا» 2- دفع شرّ دشمنان نزديكتر، اولويّت دارد. «يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ» (استراتژى جنگى اسلام، ابتدا مقابله با دشمنان نزديكتر است، همچنان كه در مبارزه‌ى فكرى و عقيدتى نيز بايد ابتدا شبهاتِ رايج و موجود را پاسخ داد) 3- هر چه براى ايجاد صلابت و شدّت لازم است بايد تدارك ديد، چه شجاعتِ رزمندگان و چه ابزار و سلاحهاى پيشرفته و چه آموزش‌هاى پيشرفته و تخصّصى. «وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً» 4- سپاه اسلام، بايد صلابت و هيبت داشته باشد. «غِلْظَةً» 5- شجاعت درونى بايد با صلابت بيرونى همراه باشد. «وَ لْيَجِدُوا» 6- غلظت وصلابت اسلامى، همراه با تقواست. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» 7- جهاد، جلوه‌اى از تقواى الهى است. قاتِلُوا ... أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ‌ 8- چون در جنگ، غرائز، هوسها و كينه‌ها ممكن است پيش آيد، تقوا براى‌ رزمندگان شرطِ اساسى است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» «1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. «2». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. جلد 3 - صفحه 526" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ «124» و هرگاه سوره‌اى نازل شود، برخى از منافقان گويند: اين سوره، ايمان كدام يك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ايمان آورده‌اند، (آيات قرآن) بر ايمانشان بيافزايد و آنان بشارت مى‌گيرند. پیام ها 1- استهزا وموضع‌گيرى منفى به هنگام نزول قرآن، نشانه‌ى نفاق است. أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ‌ ... 2- منافقان با سؤال‌هاى خود، روحيّه‌ى منفى خود را به ديگران انتقال مى‌دهند. يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً ... 3- ايمان، مراتبى دارد وقابل كم و زياد شدن است، همان گونه كه نفاق، قابل توسعه و افزايش است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً» 4- قرآن، وسيله‌ى خوبى براى شناختِ مؤمن از منافق است. «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً» 5- احساس شادى و نشاط روحى پس از شنيدن آيات قرآن، نشانه‌ى تكامل و رشد ايمان است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» 6- قرآن، مايه‌ى بشارت و مژده به اهل ايمان است. «وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ «125» و امّا آنان كه در دلهايشان بيمارى است، (آيات قرآن) پليدى بر پليدى آنان افزايد و در حال كفر بميرند. جلد 3 - صفحه 527 نکته ها اگر لاشه‌ى مرده‌اى در استخر بيفتد، هرچه باران بيشتر بر آن ببارد، بدبوتر مى‌شود. اين بوى بد به خاطر باران نيست، بلكه به خاطر آن مردار است. روحِ لجاجت و تكبّر در انسان، سبب مى‌شود كه با نزول آيات قرآن، بيماردلان، متكبّرتر شوند و لجاجت، تعصّب و عناد بيشترى از خود نشان دهند. امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»، «شكّاً الى شكّهم» است. «1» پیام ها 1- بيمارى‌هاى روحى، مثل بيمارى‌هاى جسمى است، اگر به فكر چاره نباشيم، گسترش يافته، انسان را نابود مى‌كند. «فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ» 2- كفر، حق‌پوشى و ناسپاسى، بيمارى خطرناكِ روح و دل انسان‌هاست. فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌ ... كافِرُونَ‌ 3- منافق، بدعاقبت است. «ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ» «1». تفسير نورالثقلين." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ «126» آيا نمى‌بينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مى‌شوند، امّا نه توبه مى‌كنند و نه پند مى‌گيرند. پیام ها 1- از سنّت‌هاى الهى، در هر زمان وبراى همه، آزمايش انسان‌هاست. «فِي كُلِّ عامٍ» 2- فلسفه‌ى حوادث وآزمون‌هاى الهى، توبه وتنبّه است. «لا يَتُوبُونَ‌، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ» 3- سنگدلى و سوء عاقبت، نتيجه‌ى نفاق است. «لا يَتُوبُونَ‌، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 528" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ «127» و هرگاه سوره‌اى نازل شود، بعضى از آنان (منافقان) به بعضى ديگر نگاه كنند (و پرسند:) آيا كسى شما را مى‌بيند؟ پس (مخفيانه از حضور پيامبر) خارج مى‌شوند. خداوند دلهاى آنان را (از حق) برگردانده است، زيرا آنان مردم نفهمى هستند. نکته ها منافقان، از تذكّرهاى آيات قرآن، هيچ تأثّرى نمى‌پذيرند، مثل لامپ سوخته‌اى كه هرچه به برق متصّل كنند، روشن نمى‌شود. پیام ها 1- منافقان، از افشاى ماهيّت پليد خود دلهره و اضطراب دارند و بدنبال پنهان‌كارى هستند. «نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ» 2- منافقان از نزول آيات الهى اكراه دارند. «نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ» 3- منافقان از جلسات قرآن مى‌گريزند. أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... انْصَرَفُوا دورى از قرآن، نشانه‌ى نفاق و بيماردلى است. 4- قهر الهى به جهت روحيّه‌ى هدايت گريزِ انسان است. انْصَرَفُوا، صَرَفَ اللَّهُ‌ ... 5- دليل اعراض از قرآن، نداشتن درك و فهم صحيح است. «قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «128» همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز، و به مؤمنان رئوف و مهربان است. جلد 3 - صفحه 529 نکته ها خداوند جز بر پيامبر اسلام، بر هيچ يك از پيامبران دو نام از نام‌هاى خويش را اطلاق نكرده است. «رَؤُفٌ، رَحِيمٌ» توجّه به صفات رهبران آسمانى كه در اين آيه مطرح است و مقايسه‌ى آنها با صفات ديگر رهبرانِ بشرى، لطف خدا را به بشر و لزوم اطاعت مطلق از اين گونه رهبران را نشان مى‌دهد. پیام ها 1- رسول‌خدا برخاسته از ميان خود مردم است. «مِنْ أَنْفُسِكُمْ» 2- رسول خدا صلى الله عليه و آله غم‌خوار امّت است. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» 3- رهبران اسلامى بايد در سختى‌ها و گرفتارى‌ها با مردم همدل و همراه باشند. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» 4- پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در هدايت و ارشاد مردم، سر از پا نمى‌شناسد. «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» 5- از عوامل تأثير كلام در ديگران، خيرخواهى، دلسوزى، مهربانى، بى‌توقّعى و تواضع است. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ، حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ، رَؤُفٌ رَحِيمٌ» 6- رهبر اسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحيم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شديد و غليظ است. «بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «129» پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا كافى است، هيچ معبودى جز او نيست، تنها بر او توكّل كرده‌ام و او پروردگار عرش بزرگ است. نکته ها در آيه‌ى قبل، سخن از رأفت ودلسوزى پيامبر بود، در اين آيه مى‌فرمايد: مبادا كسى خيال كند كه سوز، تلاش و رأفت آن حضرت به مردم به خاطر نيازِ به مردم بوده است، زيرا اگر جلد 3 - صفحه 530 همه‌ى مردم از او اعراض كنند، خدا با اوست. همان‌گونه كه اگر همه‌ى مردم رو به خورشيد كنند يا پشت به آن، هيچ اثرى در خورشيد ندارد. امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «عرش عظيم»، «مُلك عظيم» است. «1» خدايى كه نظام عظيم هستى را حفظ وتدبير مى‌كند، انسان كوچكى را نيز مى‌تواند تحت الطاف خويش نگهدارى كند. امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه خطاب به خداوند عرض مى‌كند: «ما ذا وَجَد مَن فَقدك و ما ذا فَقَد مَن وجدك؟» هر كه تو را ندارد، چه دارد؟ و هر كه تو را دارد، چه ندارد؟ پیام ها 1- رويگردانى مردم از دين، نبايد در ايمان و روحيّه‌ى ما تأثير گذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ» 2- كسى‌كه خدا دارد، چه كم دارد؟ «حَسْبِيَ اللَّهُ» 3- توكّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشكلات است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ‌ ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ‌ «1». تفسير نورالثقلين؛ توحيدصدوق، ص 321. جلد 3 - صفحه 533 «والحَمدُ للَّه ربّ العالَميِن»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام