فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً «160»
«1». تفسير الميزان.
«2». اگر مراد از «قبل موته» مرگ حضرت عيسى باشد.
جلد 2 - صفحه 208
و به خاطر ستمى كه يهوديان روا داشتند و به خاطر آن كه بسيارى از مردم را از راه خدا باز مىداشتند، ما چيزهاى پاك و دلپسندى را كه قبلًا برايشان حلال بود، بر آنان حرام كرديم.
نکته ها
شايد مراد از طيباتى كه بر يهود حرام شد، همان باشد كه در آيهى 146 انعام آمده است «وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ» اين تحريم در تورات كنونى نيز وجود دارد. «1»
حالات و اعمال فرد و جامعه، در برخوردارى از نعمتهاى الهى يا زوال آنها نقش اصلى دارد. در سورهى فجر آيه 17 مىخوانيم كه گاهى دليل محروميّت، بىتوجّهى به يتيمان است. «كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» و در آيه 96 سورهى اعراف مىخوانيم: اگر اهل قريهها ايمان و تقوا داشته باشند از بركات آسمان بهرهمند مىشوند. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ» چنانكه در حديث مىخوانيم: كسانى كه محصولات كشاورزى آنان نامرغوب مىشود، به خاطر ظلمى است كه از آنان سرزده است. «2»
پیام ها
1- ظلم، زمينهى محروميّت از نعمتهاست. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
2- گاهى محروميّتهاى اقتصادى و تنگناهاى مادّى نشانهى قهر وكيفر الهى است. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
3- حرامها هميشه به خاطر رعايت مسائل بهداشتى نيست. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
4- گرچه مجازات اصلى در قيامت است، ولى كيفرهاى دنيوى حالت هشدار دارد وبراى خلافكاران، كيفر وبراى صالحان آزمايش است. فَبِظُلْمٍ ... حَرَّمْنا
5- بستن راه خدا به هر طريق (تحريف، كتمان، بدعت، فساد، انحراف و ...) عامل محروميّت از نعمتهاست. «وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220526-WA0032.
1.87M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۱
@tafsir_qheraati
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً «161»
و به خاطر ربا گرفتن، كه از آن نهى شده بودند وخوردن مال مردم به ناحقّ (طيّبات را بر آنان حرام كرديم) و براى كافرانِ از ايشان عذاب دردناكى فراهم ساختهايم.
نکته ها
حكم تحريم ربا، در تورات «1» نيز آمده است. «2»
پیام ها
1- رباخوارى گرچه به ظاهر منبع درآمد و عامل كاميابى است، ولى در واقع زمينهى محروميّت وعذاب است. حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ ... أَخْذِهِمُ الرِّبَوا ... عَذاباً أَلِيماً
2- همهى اديان آسمانى، نسبت به روابط مالى انسانها و چگونگى دخل و خرج، سخن و حساسيّت دارند. أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ ... بِالْباطِلِ
3- تا ظلم و ربا و حرامخوارى، انسان را در مدار كفر قرار نداده، راه بازگشت آسان است. وگرنه اين گونه گناهان زمينهى كفر و عذاب است. أَخْذِهِمُ الرِّبَوا ... أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ
@tafsir_qheraati
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
سلام علیکم ایشان شوهر خواهر مدیریت و موسس محترم کانال هست ثواب تفسیر قرآن امروز را به روح مرحوم مغفو
خیلی ممنون از لطف شما
انشاءالله خداوند اموات همهی همگروهی های عزیز را بیامرزد
AUD-20220527-WA0040.
2.95M
تفسیرسوره نساء آیه ی۱۶۲
@tafsir_qheraati
لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيماً «162»
ولى راسخان در علم از يهود و مؤمنان، به آنچه بر تو و آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان دارند. و به ويژه برپا دارندگان نماز، و اداكنندگان زكات، و ايمان آورندگان به خدا و قيامتند. بزودى آنان را پاداش بزرگى خواهيم داد.
«1». تورات، سِفر تثنيه، فصل 23، جملات 19 و 20.
«2». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 210
نکته ها
از اينكه بارها در قرآن جملهى «وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ» آمده و يك بار هم عبارت «مِنْ بَعْدِكَ» نيامده است، خاتميّت دين اسلام را مىتوان فهميد.
در حديث آمده است: آنكه زكات نمىپردازد، نمازش قبول نيست. پيامبر صلى الله عليه و آله نمازگزارانى را كه زكات نپرداخته بودند، از مسجد بيرون مىكرد. به فرمودهى قرآن، نمازگزار واقعى بخيل نيست. «إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً، إِلَّا الْمُصَلِّينَ» «1»
پیام ها
1- در انتقاد بايد انصاف داشت. در اين آيه مؤمنانِ يهود از ظالمان و حرامخواران استثنا شدهاند. لكِنِ الرَّاسِخُونَ ... مِنْهُمْ
2- دانشى ارزشمند است كه ريشه ورسوخ در جان داشته باشد. «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»
3- هدف و باورهاى مشترك مهم است، نه نژاد و قبيله و زبان. «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ»
4- ايمان به همهى اصول در همهى اديان الهى لازم است. «بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»
5- با آنكه نماز و زكات، در همهى اديان بوده است، ولى به خاطر اهمّيت آن دو جداگانه ذكر شدهاند. بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ ...
6- نماز از زكات جدا نيست و اهل نماز بايد اهل انفاقهاى مالى هم باشند. «الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ»
7- نماز جايگاه مخصوص دارد. (همهى جملات آيه با واو و نون آمده «الرَّاسِخُونَ، الْمُؤْمِنُونَ، الْمُؤْتُونَ»، ولى درباره نماز به جاى «مقيمون» كلمهى «الْمُقِيمِينَ» بكار رفته كه در زبان عربى، نشانهى برجستگى آن است.)
«1». معارج، 21- 22.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص:211
@tafsir_qheraati
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
AUD-20220528-WA0015.
1.57M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۳
@tafsir_qheraati
إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عِيسى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً «163»
(اى پيامبر!) ما به تو وحى كرديم، آن گونه كه به نوح و پيامبران پس از او وحى كرديم. و (همچنين) به ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب، اسباط (/ فرزندان يعقوب)، عيسى، ايّوب، يونس، هارون و سليمان وحى كرديم و به داود، «زبور» داديم.
نکته ها
در تمام قرآن نام 26 نفر از پيامبران آمده است. نام يازده تن از آنان در اين آيه ذكر شده و نام بقيه آنان عبارت است از: آدم، ادريس، هود، صالح، لوط، يوسف، شعيب، ذىالكفل، موسى، الياس، يسع، زكريا، يحيى، عُزير و حضرت محمّد.
در حديث آمده: آنچه بر انبياى پيشين وحى شده بود، بر پيامبر اسلام وحى شده است. «1»
«اسباط» جمع «سِبط» به معناى نوه، عنوان فرزندانى از يعقوب است كه به پيامبرى رسيدند. «زبور» در لغت به معناى كتاب است، ولى در اصطلاح به كتاب حضرت داود گفته مىشود. «مزامير داود» از كتب عهد قديم (تورات) است و 150 فصل دارد كه هر كدام يك «مزمور» است.
با آنكه در تاريخ، بارها وحى الهى نازل شده است، چرا اهل كتاب، نبوّت پيامبر را نمىپذيرند و ميان او و ديگر انبيا فرق گذاشته، توقّعات اضافى دارند؟ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ ...
پیام ها
1- وحى و نبوّت، يك جريان و سنّت خلل ناپذير در تاريخ انسان است. أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ ...
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 212
2- بيان نمونههاى تاريخى از يك موضوع (مثل وحى بر پيامبران پيشين،) از شيوههاى اثبات مدعاست و آگاهى از آنها زمينهى پذيرش. أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ ...
3- هدف، شيوه و كلّيات محتواى اديان الهى، يكى است. زيرا سرچشمهى همه آنها خداوند است. إِنَّا أَوْحَيْنا ...
@tafsir_qheraati
AUD-20220529-WA0015.
3.29M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۴
@tafsir_qheraati
وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً «164»
وبه پيامبرانى كه پيش از اين داستان آنان را برايت باز گفتهايم وپيامبرانى كه ماجراى آنان را براى تو نگفتهايم نيز وحى كرديم و خداوند با موسى سخن گفت، سخن گفتنى ويژه.
نکته ها
در ميان سورههاى قرآن، سورههاى هود و شُعراء، در بيان قصص انبيا، جامعيّت بيشترى دارند.
همهى پيامبران طرف سخن خدايند، ولى در اين ميان تنها حضرت موسى عليه السلام «كليم اللّه» شده است. شايد براى آنكه حضرت موسى در مبارزه با فرعون و تحمّل لجاجت و سرسختى بنىاسرائيل، لازم بود بيشتر و پى درپى با خداوند مرتبط باشد و پيام بگيرد، از اين رو كليم اللّه شد.
پیام ها
1- آشنايى با تاريخ انبيا از جايگاه ويژه برخوردار است، از اين رو خداوند هم به آن پرداخته است. «رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ»
2- تعداد انبيا بيش از آن است كه در قرآن آمده است. «وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ»
جلد 2 - صفحه 213
3- نه عمر انسان براى شنيدن همهى تاريخ كافى است و نه نيازى به شنيدن همهى تاريخ است. بايد به مقدار عبرت شنيد. «رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ»
4- گاهى نقل يك حادثه، بارها در قرآن تكرار مىشود و از برخى حوادث، اصلًا ذكرى به ميان نمىآيد، اين نشان مىدهد كه قرآن، كتاب هدايت و تربيت است، نه داستان سرايى. «لَمْ نَقْصُصْهُمْ
تفسیر صوتی استاد قرائتی
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگانبه قرآن قرار گیریم🙏
ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
https://eitaa.com/tafsir_qheraati
AUD-20220530-WA0011.
2.13M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۵
@tafsir_qheraati
رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «165»
پيامبرانى (را فرستاديم) كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند، تا پس از پيامبران، براى مردم بر خدا حجّتى نباشد و خداوند همواره شكستناپذير و حكيم است.
نکته ها
اين آيه، كلّيات دعوت انبيا و شيوهى كار و هدف از بعثت آنان را بيان مىكند.
عقل همچون وحى، حجّت الهى است، ولى چون مدار ادراكاتش محدود است، به تنهايى كافى نيست و حجّت تمام نيست. لذا انبيا از دانستنىهاى غيبى و ملكوتى و اخروى كه دست عقل از آن كوتاه است خبر مىدهند.
قرآن در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا» «1» اگر ما پيش از فرستادن رسولان، عذابشان كنيم، مىگويند: چرا براى ما رسولى بيانگر و هشدار دهنده نفرستادى؟
پیام ها
1- شيوهى تبليغ انبيا بر دو محور بيم و اميد استوار است. «مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ»
2- فلسفهى بعثت پيامبران، اتمام حجّت خدا بر مردم است، تا نگويند: رهبر و راهنما نداشتيم و نمىدانستيم. «لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ»
«1». طه، 134.
جلد 2 - صفحه 214
3- انبيا از نظر صفات شخصى و جسمى، و سوابق زندگى و موقعيّت اجتماعى، سياسى و خانوادگى، و نيز از جهت داشتن معجزه، بيان صريح و برخوردارى از امدادهاى غيبى، بايد در مرحلهاى باشند كه كسى نتواند در هيچ زمينه بهانهاى بر آنان بگيرد. «لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»
4- چون خداوند عزيز وحكيم است، هيچ كس حجّتى بر او ندارد. «عَزِيزاً حَكِيماً»
@tafsir_qheraati
سلام علیکم
به استحضار اعضای محترم کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی می رساند
مقرر شده ثواب قرائت و تفسیر قرآن یک هفته با اهداف زیر قرائت و ان شالله در زندگی روزمره به ان عمل کنیم
۱_ سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
۲_هدیه به تمامی اسیران خاک شهدا ، بد وارث و بی وارث ......
۳_حل مشکلات مسلمین جهان
۴_شفای مریض ها
۵_شادی روح اموات یکی از عضای کانال
_ لطفا عکس یا اعلامیه فوت اموات مد نظرتان را به خصوص ادمین کانال ارسال بفرمایید
AUD-20220531-WA0036.
2.79M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۶
@tafsir_qheraati
لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً «166»
(گرچه كفّار، بهانه مىگيرند) ولى خداوند، به آنچه بر تو نازل كرده گواهى مىدهد، كه به علم خود بر تو نازل كرد و فرشتگان نيز (بر حقّانيت تو) شهادت مىدهند و گواهى خداوند (براى تو) كافى است.
نکته ها
اين كه معارف والاى قرآن از زبان شخص درس ناخواندهاى، در منطقهى جهل و شرك و دشمنى بيان شده، و مردم تحوّل يافتند و از تفرقه به وحدت، از بخل به ايثار، از شرك به توحيد، از جهل به علم، و از سقوط به عروج معنوى و تشكيل «امّت اسلامى» رسيدند، گواهى خداوند بر لطفى است كه به پيامبر و دين او دارد
پیام ها
1- در برابر تضعيفهاى ناحقّ، بايد تقويتهاى بجا و شايسته صورت گيرد. «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ»
2- انبيا هم در مسير دعوت، نياز به پشتيبانى خدا دارند. «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ»
3- بهترين تكيهگاه ونقطهى اميد هر مبلّغ دين، بايد خدا باشد. «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ»
4- سرچشمه وحى علم بىنهايت الهى است. «أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ» از اين رو با پيشرفت علوم، هر روز از معارف قرآن پردهاى برداشته مىشود.
جلد 2 - صفحه 215
5- اگر در گوشهاى از زمين، گنهكاران لجوج بهانه مىگيرند، ولى همه فرشتگان هستى، به نفع تو گواهى مىدهند. «وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220601-WA0008.
1.56M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۶۷_۱۶۸-۱۶۹
@tafsir_qheraati
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً «167»
قطعاً كسانى كه كافر شدند و (با القاى شبهه و تهمت و تحقير) مردم را از راه خدا باز داشتند، به تحقيق گمراه شدند، گمراهى دور (از نجات).
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً «168»
همانا كسانى كه كافر شدند و ستم كردند، خداوند بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و به راهى هدايتشان كند.
إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً «169»
مگر به راه جهنّم، كه براى هميشه در آن ماندگارند و اين (عذاب و كيفر) بر خداوند آسان است.
نکته ها
مراد از «ضلال بعيد» گمراهى مضاعف كافران است. كفر، يك گمراهى است و مانع شدن از ايمان ديگران، گمراهى ديگر. كفر يك انحراف است و خود را بر حقّ دانستن، انحرافى بالاتر. كفر، ظلم به خويش است و مانع راه ديگران شدن، ظلم به تاريخ و نسل بشر.
شايد مراد از «ظلم» در آيهى 168، همان مانع شدن از هدايت ديگران باشد. زيرا چه ظلمى بالاتر از ظلم فكرى و فرهنگى و اعتقادى؟
سختترين عذابها و بدترين تعبيرات، براى كافرانى بيان شده كه با انواع تبليغات، تهمتها و تهديدات، مانع رسيدن پيام حقّ به گوش حقّجويانند. (عدم مغفرت، عدم هدايت، دوزخى شدن و جهنّم ابدى)
جلد 2 - صفحه 216
پیام ها
1- بازدارندگان مردم از هدايت، خود در گمراهى سختى هستند. «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً»
2- كفر و ظلم، در كنار همند و نتيجهى آنها، محروميّت از آمرزش و هدايت الهى است. «كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا ... لا لِيَهْدِيَهُمْ»
3- كيفر كافرانِ ظالم كه مانع هدايت مردمند، دوزخ ابدى است. «جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها»
@tafsir_qheraati
AUD-20220602-WA0008.
1.91M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۷۰
@tafsir_qheraati
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «170»
اى مردم! همانا پيامبر از سوى پروردگارتان همراه با حقّ (قرآن) براى شما آمده است. پس ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است و اگر (ناسپاسى كرده و) كفر ورزيد پس (بدانيد كه) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و خداوند، دانا و حكيم است.
نکته ها
اهل كتاب و حتّى مشركان در انتظار ظهور پيامبرى بودند و زمينهى ذهنى داشتند، لذا در اين آيه بجاى «رسولا» مىفرمايد: «الرَّسُولُ» يعنى همان پيامبرى كه انتظارش را مىكشيد، اكنون آمده است، پس به او ايمان بياوريد.
پیام ها
1- دعوت اسلام، جهانى است و اختصاص به قوم عرب ندارد. «يا أَيُّهَا النَّاسُ»
2- عامل گسترش دعوت انبيا، حقّانيت آن است. «بِالْحَقِّ»
3- ايمان مردم به نفع خودشان است، نبايد بر خدا منّت گذارند. بلكه خدا منّت نهاده و آنان را هدايت كرده است. «فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ»
جلد 2 - صفحه 217
4- نه كفر مردم به خدا زيان مىرساند و نه ايمانشان به او نفعى دارد. فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ ...
5- بعثت انبيا و محتواى دعوت آنان، بر اساس علم و حكمت الهى است. «كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً»
@tafsir_qheraati
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
AUD-20220603-WA0020.
3.56M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۷۱
@tafsir_qheraati
يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا «171»
اى اهل كتاب! در دين خود غلوّ نكنيد و جز حقّ، به خداوند نسبتى ندهيد. همانا مسيح، عيسى پسر مريم، فرستادهى خداوند و كلمهى اوست كه به مريم القا نمود و روحى است از جانب او. پس به خداوند و پيامبرانش ايمان آوريد، و به تثليث قائل نشويد. (از اين حرف) دست برداريد كه به نفع شماست. جز اين نيست كه اللّه خدايى است يكتا، و از اينكه فرزندى داشته باشد منزّه است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خدا براى تدبير و سرپرستى هستى كافى است.
نکته ها
«كَلِمَةُ اللَّهِ» به انبيا و اوليا گفته مىشود، چون همانطور كه كلمه، بيانگر مطالبى است كه در ذهن گوينده است، پيامبران و اوليا بيانگر كمالات پروردگارند. چنانكه در حديث آمده است:
«نحن كلمات اللّه التّامات» ما كلمات كامل الهى هستیم
شايد هم مراد از كلمه، همان جملهى «كُنْ فَيَكُونُ»* باشد كه قول خداوند است و مانند هر سخن ديگر، محصول آن كلمه است. «2» چنانكه در جاى ديگر، خداوند آفرينش عيسى عليه السلام
«2». تفسير الميزان و فىظلالالقرآن.
را به آفرينش آدم عليه السلام تشبيه نموده و مىفرمايد: «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» «1»
از امام صادق عليه السلام دربارهى «رُوحٌ مِنْهُ» سؤال شد، حضرت پاسخ دادند: مقصود روح خداست كه خداوند آن را در آدم و عيسى عليهما السلام قرار داد. «2
مسيحيان عقيده به تثليث دارند و اللّه را خداى پدر، مسيح را خداى پسر و جبرئيل را واسطهى اين دو خدا مىدانند، كه نوعى كفر است. قرآن هم مىفرمايد: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ» «3» آنانكه خدا را يكى از خدايان سهگانه مىدانند، كافرند. البتّه گروهى از آنان نيز حضرت مريم را به جاى جبرئيل، يكى از خدايان سهگانه مىدانند كه قرآن در اين باره مىفرمايد: «يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «4» اى عيسى! آيا تو به مردم گفتهاى كه مرا و مادرم را دو خدا قرار دهيد؟
در روايات، به غلوّ كنندگان نفرين شده و آنان از بدترين اقسام كفّار و مشركان به شمار آمدهاند. «5»
اگر نداشتن پدر، دليل بر الوهيّت باشد، حضرت آدم بايد به طريق اولى الوهيّت داشته باشد، چون نه پدر داشت و نه مادر.
در قرآن 17 بار، عيسى به مريم نسبت داده شده تا فرزند خدا بودن را نفى كند. در اناجيل هم از او به عنوان فرستاده خدا ياد شده، نه خدا. در اناجيل، حضرت عيسى عليه السلام 80 بار خود را بنده و رسول خدا معرّفى كرده است. «6»
پیام ها
1- غلوّ نشانهى تعصّب نابجا است و در همهى اديان ممنوع مىباشد. يهود، «عُزير» را فرزند خدا مىدانستند و مسيحيان «عيسى» را. «لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ»
2- يكى از آفات اديان آسمانى، غلوّ درباره رهبران دينى است. «لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ»
«6». تفسير فرقان.
جلد 2 - صفحه 219
3- ميانه روى و اعتدال در همه جا لازم است و عشق به اولياى خدا نبايد سر از غلوّ درآورد. «لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ»
4- غلوّ كردن دربارهى انسانها، گرچه پيامبر باشند، توهين به خداوند و نسبت ناروا دادن به اوست. «لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ»
5- در قرآن و انجيل واقعى، حضرت عيسى پيامبر خدا معرفى شده است، نه خدا يا فرزند خدا. «عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ»
6- آفرينش غير طبيعى عيسى، آيه و نشانهى خداست، آن گونه كه كلمه، تابلو و نشانهى معناست. «كَلِمَتُهُ أَلْقاها»
7- عيسى جزيى از خدا نيست، بلكه پرتوى از قدرت حيات بخش الهى است. «رُوحٌ مِنْهُ»
8- قرآن، بيانگر عقيده صحيح ونافى عقايد باطل است. لا تَغْلُوا ... لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ ...
9- خداوند جسم نيست تا فرزند داشته باشد. «سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ» (تعبيراتى چون ثاراللّه، يداللّه، كلمةاللّه كه در متون دينى آمده، تعبيرات مجازى است)
10- خدايى كه آسمانها ملك اوست، چه نيازى به فرزند و شريك دارد؟ «سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ»
11- هر چيزى از خداست، پس بايد بندهى او بود و تنها به او توكّل كرد. «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا
@tafsir_qheraati
AUD-20220604-WA0017.
1.99M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۷۲
@tafsir_qheraati
لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعاً «172»
و هرگز مسيح از اينكه بنده خدا باشد استنكاف ندارد و فرشتگان مقرّب نيز (سرپيچى ندارند) و هر كس از بندگى خداوند سرپيچى كند و تكبّر ورزد، پس (بداند كه) بزودى همه را به نزد خود محشور مىكند.
جلد 2 - صفحه 220
نکته ها
امام رضا عليه السلام به جاثليق رهبر مسيحيان آن زمان فرمود: همه چيزِ عيسى خوب بود، جز آنكه اهل عبادت نبود. جاثليق ناراحت شد و گفت: او بيشترين عبادت را انجام مىداد.
حضرت پرسيد: چه كسى را مىپرستيد؟ جاثليق خاموش شد، چون فهميد كه هدف امام آن است كه بفهماند «عابد» نمىتواند «معبود» باشد.
مردم نسبت به عبادت خدا سه حالت دارند: گروهى مستكبر، گروهى تسليم و گروهى طالب. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «كفى بى عزّاً ان اكون لك عبداً و كفى بى فخراً ان تكون لى ربّا» برايم همين افتخار بس كه بندهى تو باشم. «1»
پیام ها
1- در امور دينى، كاسهى داغتر از آش نباشيد. عيسى خود را بندهى خدا مىداند، چرا شما او را فرزند خدا مىشناسيد؟! «لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ»
2- مسيح، نه تنها عبادت مىكند، بلكه «عبد» ويكپارچه بنده اوست. «عَبْداً لِلَّهِ»
3- فرشتگان مقرّب (از جمله روحالقدس هم) بندگى خدا مىكنند، چرا روحالقدس را يكى از سه خدا مىدانيد؟ «وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ»
4- سرچشمهى ترك عبادت، تكبّر است و اگر روح استكبارى شد، همه نوع خطر را در پى دارد. وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ ...
5- بازگشت همه به سوى خداست، پس از قيامت بترسيم و تكبّر نكنيم. «فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعاً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220605-WA0016.
1.82M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۷۳
@tafsir_qheraati
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «173»
«1». بحار، ج 94، ص 92.
جلد 2 - صفحه 221
پس آنان كه ايمان آورده وكارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند پاداش آنان را كامل مىدهد واز فضل خويش به ايشان افزونتر مىبخشد و امّا آنان كه سرپيچى كردند و تكبّر ورزيدند، خداوند آنان را به عذابى دردناك كيفرشان مىدهد و در برابر (قهر) خدا براى خود دوست و ياورى نخواهند يافت.
نکته ها
اهل كتاب، يا پيامبر خود را برتر مىدانستند و دربارهى او غلوّ مىكردند و يا خود را برتر مىدانستند و مىگفتند: «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ» «1» و يا ديگران را تحقير مىكردند. «قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ ...» «2» در حالى كه در قيامت هيچكدام از اينها كارساز نيست و ايمان و عمل لازم است.
پیام ها
1- راه نجات، ايمان و عمل صالح است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ»
2- ايمان مقدّم بر عمل است و اعمال بدون ايمان، مانند اسكناس بىپشتوانه است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ»
3- اگر مىخواهيد اخلاق الهى داشته باشيد، اجرت كارگر را كامل بپردازيد و چيزى هم اضافه دهيد. «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»
4- بدون ايمان و عمل، انتظار هيچ شفاعتى از مسيح و ديگران نداشته باشيد. «لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220606-WA0007.
1.66M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۷۴_۱۷۵
@tafsir_qheraati
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً «174»
اى مردم! از سوى پروردگارتان براى شما برهان و حجّتى آمده است ونورى روشنگر (همچون قرآن) را به سوى شما فرود آورديم.
«1». مائده، 18.
«2». بقره، 11.
جلد 2 - صفحه 222
نکته ها
طبق روايات، مراد از «بُرْهانٌ» شخص پيامبر و مراد از «نور مبين»، قرآن است. و به راستى كه پيامبر، برهان دين است، چرا كه كسى درس ناخوانده، چنين معارف و كتابى را آورده كه هرچه زمان مىگذرد و علوم رشد مىكند، حقّانيت دين و عمق تعاليمش روشنتر مىشود.
پیام ها
1- اسلام با همهى مردم و همهى نسلها و عصرها سخن مىگويد و پيامش جهانى است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ»
2- فرستادن نور و برهان، از شئون ربوبيّت خداست. «مِنْ رَبِّكُمْ»
3- قرآن كتاب استدلال، هدايت و نور است. «نُوراً مُبِيناً»
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً «175»
پس كسانى كه به خدا ايمان آورده وبه او توسّل جستند، بزودى آنان را در رحمت و فضل خويش وارد مىكند و آنان را به سوى خود در راه راست هدايت مىكند.
نکته ها
اعتصام به اوليا و رهبران الهى را در زيارت جامعه مىخوانيم: «من اعتصم بكم فقداعتصم باللّه».
در دو آيهى قبل، ايمان و عمل صالح وسيلهى دريافت لطف الهى عنوان شد و در اين آيه، ايمان و اعتصام به خداوند؛ اين نشانهى آن است كه راه اعتصام به خدا و پيوستن به او، عمل صالح است.
پیام ها
1- پاداشهاى الهى، فضل ورحمت اوست، نه استحقاق ما. «فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ» (همين كه اين رحمت و فضل خود را در آيات ديگر اجر و پاداش كار ما
جلد 2 - صفحه 223
دانسته، خود لطفى ديگر است وگرنه مزد چند دقيقه كار ناقص، اين همه بهشت و قصر و رحمت نيست.)
2- گرچه خدا هر كه را بخواهد هدايت مىكند، «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» «1» ولى زمينه و وسيله هدايت را خودمان با ايمان واعتصام بايد فراهم سازيم. «يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ»
3- نياز به هدايت الهى، حتّى پس از ايمان و اعتصام هم باقى است و يك لحظه از هدايت او بى نياز نيستيم. «يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ»
4- راه مستقيم، راهى است كه انسان را به خدا برساند. «يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً»
@tafsir_qheraati