"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ «19»
و اى آدم! تو و همسرت در آن باغ (بهشت گونه) ساكن شو و از (هرگونه و هرچه و) هرجا خواستيد بخوريد، و (لى) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمكاران (بر خويش) خواهيد شد.
نکته ها
مشابه اين آيه، در سورهى بقره آيهى 35 نيز گذشت.
امام رضا عليه السلام در مورد اينكه درختى كه مورد نهى قرار گرفت آيا گندم است يا انگور و يا چيز ديگرى است، مىفرمايد: «چون درختان بهشتى ميوههاى متنوّعى مىدهد، تمام اقوال را شامل مىشود». «1»
خداوند اراده كرده بود كه انسان به عنوان خليفهى او در روى زمين زندگى كند، «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» «2» و براى نشان دادن اين شايستگى به ديگران، حقايقى را به انسان تعليم داد، آنگاه دستور سجده بر او را داد و در بهشت قرارش داد و سپس اوّلين تكليف را به او فرمان مىدهد و موضوع تعهّد و مسئوليّت و اختيار شروع مىشود و پس از آن مجازات تخلّف از تكليف و ورود به زمين و تلاش براى تكامل صورت مىگيرد و همهى اين مراحل بر پايهى علم الهى صورت گرفت، چنانكه حضرت على عليه السلام پس از بيان اين مراحل واستقرار انسان در روى زمين مىفرمايد: علم خداوند در مورد او به وقوع پيوست. «3»
در اين كه مراد از «جنّة» و بهشتى كه آدم در آن ساكن بود، چيست؟ اقوال مختلفى بيان شده است؛ بعضى آن را همان بهشت موعود مىدانند و خلود و جاودانگى در آن را از آنِ كسانى مىدانند كه به واسطهى عمل و جزا داخل آن شدهاند، و در مورد غير آن چنين نيست، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله در شب معراج وارد آنجا شد و برگشت؛ امّا امام صادق عليه السلام فرمود:
«1». عيونالاخبار، ج 1، ص 306.
«2». بقره، 30.
«3». نهجالبلاغه، خطبه 91.
جلد 3 - صفحه 35
«بهشت آدم، يكى از باغهاى دنيا بوده است». «1» زيرا در بهشت موعود، امر و نهى و تكليف وجود ندارد.
پیام ها
1- ابتدا موارد مجاز و راههاى صحيح را باز كنيد، سپس موارد ممنوع را گوشزد كنيد. فَكُلا ... لا تَقْرَبا
2- نزديك شدن به حرام و مناطق ممنوعهى احكام الهى، آلودگى به گناه را به دنبال دارد. لا تَقْرَبا ... فَتَكُونا ...
3- با بودن راه مجاز «فَكُلا»، راه ممنوعه رفتن ظلم است. «فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ»
«1». تفسير اثنىعشرى.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۹_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ «20»
پس شيطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه كرد تا آنچه را از زشتى (عورت) شان از آن دو مخفى بود، برايشان آشكار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) اين درخت نهى نكرده مگر براى اين كه مبادا دو فرشته شويد يا از جاودانان شويد (و حيات ابدى بيابيد).
نکته ها
شيطان، آدم و حوا را وسوسه مىكرد كه اگر از اين درخت، بخوريد، فرشته شده يا ابدى مىشويد و خداوند چون نمىخواهد شما به اين مقام برسيد، دستور داد كه از آن نخوريد.
در اينكه چرا حضرت آدم نهى خداوند را ناديده گرفت و از درخت ممنوعه خورد، ذيل آيه 21 پاسخ داده است كه نهى در اينجا عنوان كراهت دارد، نه تحريم، و مانند نهى پزشك از يك غذا براى بيمار مىباشد كه اگر بيمار آن غذا را بخورد به زحمت مىافتد و آثار و عوارض
جلد 3 - صفحه 36
مربوط به خود را دارد، نه آنكه حرام باشد.
از امام صادق عليه السلام سؤال شد: آيا ملائكه افضل هستند يا بنىآدم؟ آن حضرت روايتى را از حضرت على عليه السلام نقل كردند. فرمود: «خداوند ملائكه را از عقل بدون شهوت و حيوانات را با شهوت بدون عقل آفريد؛ امّا انسان را با تركيبى از عقل و شهوت آفريد، اگر عقل انسان بر شهوتش غالب شود، از ملائكه برتر است و اگر شهوتش برعقلش غالب شود، از حيوانات پستتر است». «فمَن غلب عقله شهوتَه فهو خير من الملائكة و من غلب شهوته عقله فهو شرّ من البهائم». «1»
آدميزاده طرفه معجونى است
كز فرشته سرشته و از حيوان
گر كند ميل اين، شود به از اين
ور كند ميل آن، شود پس از آن
آرى خوبىها ودرجات آدميان متفاوت و داراى مراتبى است، چنانكه در ملائك نيز چنين است، پس هر انسانى را نمىتوان گفت از همهى ملائكه برتر است و يا بالعكس. «2»
خداوند، شيطان را با ماهيّتى پليد نيافريده است، بلكه او را موجودى قابل تكامل آفريد و در گذرگاه هستى هدايت كرد و اين شيطان بود كه خود را منحرف و پليد ساخت، وگرنه اگر ماهيّت او پليد بود، اشتغال به تسبيح و تقديس، كه سالها بدان مشغول بود، معنا نداشت.
همان گونه كه خداوند فرعون و ابنملجم را آنگونه خلق نكرد، بلكه آنان نيز شايستگى رشد و اعتلاى انسانى را داشتهاند، ولى به اختيار خود منحرف شدهاند. «3»
سؤال: چرا خداوند شيطان را بر انسان مسلّط كرد؟
پاسخ: رابطهى شيطان با انسان و امكان تأثير او در آدمى، بيشتر و زيادتر از تأثير غرائز حيوانى در انسان نيست. خداوند در مقابل آن غرائز، انديشه و تعقّل و وجدان را عطا فرموده و بهترين وسيلهى تعديل و تنظيم غرائز را در اختيار آدمى قرار داده است.
علاوه بر آنكه شيطان، بر انسان سلطه ندارد واراده و اختيار را از انسان نمىگيرد، چنانكه خودش مىگويد: «ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي
«1». وسائل، ج 15، ص 209.
«2». تفسير اطيبالبيان، ج 1، ص 512.
«3». شرحمثنوى، علّامه جعفرى، ج 5، ص 207.
جلد 3 - صفحه 37
وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ» «1» كار او كمك به غرائز حيوانى است و اگر بخواهد تأثيرى بگذارد، مجبور است با يكى از قواى درونى يعنى غرائز و توهّمات و وسوسهها وارد شود كه در مقابل آنها دو نيروى عقل و وجدان همواره انسان را به خيرات و نيكىها دعوت مىكنند. «2»
پیام ها
1- شيطان، حتّى خوبان را هم رها نمىكند. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا» امّا هيچ سلطهاى بر مخلصين ندارد. «إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» «3»
2- نهايت كار شيطان، وسوسه است نه اجبار، نشان دادن راه انحرافى است، نه اصرار. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا»
3- نتيجهى گناهكردن و خلاف، رسوايى است. لِيُبْدِيَ ... سَوْآتِهِما
4- رسوايى، كشف حجاب و برهنگى، از اهداف شيطان است. لِيُبْدِيَ ... ما وُورِيَ
5- شيطان از راه آرزوها، انسان را فريب مىدهد. ما نَهاكُما رَبُّكُما ... إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ (آرزوى انسان، زندگى ابدى در فضايى آرام و فرشتهگونه است، لذا شيطان گفت: اگر از آن درخت بخوريد، به آرزوى خود رسيده و زندگى دائم و به دور از مزاحمت و اضطراب خواهيد داشت، و با استفاده از غرائز و تمايل انسان به رفاه و ابديّت، او را وسوسه كرد.)
«1». ابراهيم، 22.
«2». شرح مثنوى، ج 5، ص 207.
«3». حجر، 40.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۲٠_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.020.mp3
2.5M
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۲٠_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا