"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «41»
بدانيد كه هر چه غنيمت گرفتيد، همانا خمس (يك پنجم) آن براى خداوند و رسول خدا و خويشاوندان (او، اهلبيت عليهم السلام) و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان (از سادات) است، اگر به خداوند وآنچه بر بندهى خود، روز جدايى (حقّ از باطل،) روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بىايمان در جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان داريد و خداوند بر هر چيزى تواناست.
نکته ها
مخاطب اين آيه در هنگام نزول، كسانى هستند كه همراه پيامبر در جنگ بدر شركت كرده و با جانفشانى و از جان گذشتگى، پيروزى را بدست آوردهاند. كسانى كه اهل نماز، روزه، هجرت، جهاد و شهادت بودند و چشم اميد پيامبر به آنان بود، امّا با اين حال خداوند در اين آيه مىفرمايد: اى مجاهدان جبههى بدر، اگر به خدا و پيامبر و قرآن ايمان داريد، خمسَ غنائم را بدهيد. يعنى شرط ايمان به خدا، علاوه بر نماز و روزه و جهاد، اداى واجب يعنى خمس است.
واژهى «غنيمت» و «غرامت»، هر يك شش بار در قرآن آمده است. همان گونه كه غرامت شامل هرگونه ضرر مالى مىشود، نه فقط ضرر جنگى، غنيمت هم نه تنها درآمد جنگى، بلكه هرگونه منفعتى را در بر مىگيرد. كتب لغت مانند لسانالعرب، تاجالعروس و قاموس و مفسّران اهلسنّت از قبيل قرطبى، فخررازى و آلوسى نيز در عموميّت لغت، شك ندارند.
همچنين در مفردات راغب آمده است: به هر چيزى كه انسان بدست مىآورد، غنيمت گفته
جلد 3 - صفحه 321
شده است. در قرآن نيز لفظ غنيمت، براى غنائم غير جنگى بكار رفته است: «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ» «1» حضرت على عليه السلام نيز مىفرمايد: «مَن اخذبها لَحق و غَنم» «2»، كسى كه به آيين خداوند عمل كند، به مقصود رسيده و بهره مىبرد.
طبق روايات و به عقيدهى شيعه، غنيمت در اين آيه شامل هرگونه در آمدى اعمّ از كسب و كار و تجارت مىشود. و نزول آيه در جنگ بدر، دليل اين نيست كه خمس تنها در غنائم جنگى باشد و اگر هم مراد از غنيمت در آيه تنها غنائم جنگى باشد، بايد گفت: يك مورد از خمس در اين آيه آمده و موارد ديگر در روايات مطرح شده است.
خمس، در روايات نيز از اهميّت ويژهاى برخودار است، از جمله اينكه هر كس خمس مالش را نپردازد، مالش حلال نمىشود و نمىتواند در آن تصرّف كند.
فقها، خمس را در هفت چيز واجب مىدانند: 1. سود و منفعت كسب و درآمد ساليانه، 2. گنج، 3. معادن، 4. گوهرهايى كه از غوّاصى به دست مىآيد، 5. مال حلال مخلوط به حرام، 6. زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان بخرد، 7. غنيمت جنگى. «3»
بسيار روشن است كه خداوند نياز به خمس ندارد، بنابراين سهم خدا، براى حاكميّت قانون خدا و ولايت رسول، تبليغات و رساندن نداى اسلام به گوش جهانيان، نجات مستضعفان و جلوگيرى از مفسدان است.
برپايهى روايات، سهم خدا در اختيار رسول و سهم رسول پس از او، در اختيار امام است. «4»
و اين سه سهم در زمان غيبت امام، در اختيار نوّاب خاص و يا نوّاب عام او يعنى مجتهد جامع الشرايط و مرجع تقليد قرار داده مىشود. «5»
«ذى القربى»، به دليل روايات بسيار از شيعه «6» و نيز برخى روايات اهلسنّت، همهى بستگان پيامبر صلى الله عليه و آله نيستند، بلكه مراد، امامان اهلبيت عليهم السلام مىباشند كه مقام امامت ورهبرى دارند و خمس، متعلّق به رهبر و حكومت اسلامى است، نه فاميل پيامبر.
«1». نساء، 94.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 120.
«3». براى توضيح بيشتر به توضيح المسائل مراجعه كنيد.
«4». تفسير صافى.
«5». تفسير نمونه.
«6». تفسير نورالثقلين و كافى، ج 1، ص 544.
جلد 3 - صفحه 322
علاوه بر روايات، قرار گرفتن ذىالقربى، در رديف «للّه و للرسول» به خصوص با حرف «لام»، نشانهى آن است كه ذىالقربى افراد خاصّى هستند كه در خط خدا و رسولند.
از مصارف ديگر خمس در روايات، مساكين و در راه ماندگان از سادات بنىهاشم است، چون گرفتن زكات بر فقراى سادات حرام است، پس بايد از طريق خمس، نيازهاى آنان تأمين شود. «1» در واقع اسلام براى برطرف كردن محروميّتهاى جامعه، دو چيز را واجب كرده است: يكى زكات كه مربوط به همهى فقراى جامعه مىباشد و ديگرى خمس كه بخشى از آن مخصوص فقراى سادات است و خمس و زكات به اندازهى نياز سال فقرا به آنان پرداخت مىشود، نه بيشتر.
امام رضا عليه السلام فرمودند: «تصميمگيرى در مقدار سهم براى هر يك از موارد ششگانهى ذكر شده در آيه، با امام است». «2»
پیام ها
1- پرداخت خمس واجب است، گرچه درآمد و غنائم كم باشد. «غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ»
2- حال كه با نصرت الهى در «بدر» پيروز شديد، حقّ خدا و رسول و اهل
بيت عليهم السلام و خمس غنائم را بپردازيد. غَنِمْتُمْ ... فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ
3- اسلام، مالكيّت اشخاص حقوقى را پذيرفته است. «لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى»
4- محروميّت زدايى، از برنامههاى اسلام است و بايد از ثمرهى جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ»
5- ايمان، عامل عمل به وظيفه و ايثار است. لِلَّهِ خُمُسَهُ ... إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ
6- دل كندن از مال، آن قدر دشوار است كه گاهى رزمندگان هم در آن مىمانند. غَنِمْتُمْ ... إِنْ كُنْتُمْ ...
7- نشانهى ايمان كامل، خمس دادن است. بعد از بيان ايمان، عبادت، هجرت و جهاد مىفرمايد: لِلَّهِ خُمُسَهُ ... إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ ... بنابراين خمس، واجب دائمى و
«1». تفسير مجمعالبيان، وسائل، ج 6، كتاب الخمس.
«2». تفسير صافى.
جلد 3 - صفحه 323
مستمرّ است، نه موسمى و موقّت، چون شرط ايمان است.
8- عبوديّت، رمز دريافت معارف الهى است وپيامبراكرم صلى الله عليه و آله، بندهى خالص خدا بود. «وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا»
9- وجود پيامبر ميان مسلمانان، عامل يارى خداوند و پيروزى آنان است. «ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ»
10- امداد الهى در جنگ بدر، حقّانيّت اسلام را روشن كرد، «يَوْمَ الْفُرْقانِ» و نمودى از قدرت خداوند بود. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۱_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ «42»
(به ياد آوريد) زمانى كه شما در جانب پايين بوديد و دشمنان در جانب بالا (بر شما برترى داشتند) و كاروان (تجارى ابوسفيان) از شما پايينتر بود و اگر قرار قبلى (براى جنگ هم) مىگذاشتيد، به توافق نمىرسيديد. (زيرا هم بالادست شما دشمن بود، هم پايين شما و شما بين دو صف مخالف بوديد و هرگز تن به چنين جنگى نمىداديد.) ولى (خداوند شما را در برابر عمل انجام شده قرار داد) تا كارى را كه خدا مىخواست، تحقّق بخشد، تا هركس (به گمراهى) هلاك مىشود، از روى حجّت و آگاهى هلاك شود و هر كس (به هدايت) حيات يافت، از روى دليل، حيات يابد و همانا خداوند شنوا و داناست.
نکته ها
«عدوة» از «عدو» به معناى حاشيه، كنار و اطراف است. كلمهى «دنيا» از «دُنُوّ» به معناى پايين و نزديكتر و «قصوى» و «اقصى» به معناى دورتر و بالاتر است. كه اين دو بيانگر
جلد 3 - صفحه 324
منطقهى عملياتى جنگ بدر است كه مسلمانان نزديكتر از كفار به مدينه بودهاند يا آنها در منطقهاى پايينتر و پستتر و دشمنان در بلندى و ارتفاع بودهاند.
در جنگ بدر، كفّار نه تنها از نظر سلاح و تعداد نفرات و آمادگى روحى و جسمى برترى داشتند، بلكه از نظر منطقهى استقرار نيرو نيز برتر بودند و مىتوانستند از كنار درياى احمر، راهى براى فرار پيدا كنند، ولى خداوند مسلمانان را كه تنها به قصد مصادرهى اموال كفّار آمده بودند، با آنان روبرو ساخت و چارهاى جز درگيرى نبود و تنها لطف خدا مسلمانان را به پيروزى رساند.
سيماى جنگ بدر
ترسيمى از جنگ بدر، در آيات ابتداى سوره تااينجا، امدادهاى الهى را بهتر نشان مىدهد:
1. در جنگ بدر شما به فكر مصادرهى اموال بوديد و آمادگى جنگى نداشتيد. «تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ» «آيه 7»
2. جنگ كه پيش آمد، بعضى ناراحت بوديد. «فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ» «آيهى 5»
3. برخى از مرگ مىترسيديد. «كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ» «آيهى 6»
4. پريشان بوديد و استغاثه مىكرديد. «تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ» «آيهى 9»
5. براى تطهير از ناپاكىها و سفتشدن زمين ريگزار، باران فرستاديم. «آيهى 11»
6. اطاعت كامل از فرماندهى نداشتيد. «قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ» «آيهى 21»
7. برخى از شما قبلًا خيانت كرده بودند. (مانند ابولبابه) «آيهى 27»
8. رهبرتان در معرض تهديدها و توطئهها بود. «يَمْكُرُ بِكَ» «آيهى 30»
9. اگر كار به اختيار شما مىبود، با اين همه مشكلات، به توافق نمىرسيديد. «لَاخْتَلَفْتُمْ»
و نمونههاى ديگر كه همه نشان مىدهد پيشآمد جنگ بدر، يك طرح الهى براى نمايش قدرت مسلمانان و ضربهزدن به روحيّهى كفّار و مشركان بوده است.
به همين دليل در آيهى قبل، روز جنگ بدر، «روز فرقان» ناميده شد، زيرا آنقدر امدادهاى غيبى نازل شد كه حقّ و حقيقت براى همه روشن شد و با اين وصف، هركس بىتوجّهى كرد، از روى عناد و لجاجت بود. «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ»
جلد 3 - صفحه 325
پیام ها
1- يادآورى حوادث گذشته و امدادهاى الهى و تحليل و بررسى آنها لازم است.
إِذْ أَنْتُمْ ...
2- آنجا كه خداوند بخواهد، همهى عوامل ضعف را بر طرف مىكند. «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا»
3- پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، حجّتى روشن بر عليه شرك و دليلى واضح بر حقّانيّت توحيد و اسلام است. لِيَقْضِيَ اللَّهُ ... لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى ...
4- هدايت و ايمان آگاهانه ارزشمند است، همان گونه كه هلاكت و گمراهى آگاهانه بسيار زشت است. لِيَهْلِكَ ... عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى ... عَنْ بَيِّنَةٍ
5- اسلام بر برهان و دليلهاى روشن استوار است و چنين مكتبى مايهى حيات است. «وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»
6- خداوند از پيش پيروزى مسلمانان را رقمزده بود، لذا صحنهها و تصميمها دگرگون شد، «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا» از همينجا مىتوان او را شناخت كه به همه چيز شنوا و آگاه است. «إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۲_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا