eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ «6» و هيچ جنبنده‌اى در زمين نيست، مگر آنكه روزى او بر خداست و او قرارگاه دائمى و جايگاه موقّت او را مى‌داند. همه در كتاب آشكارى ثبت است. نکته ها كلمه‌ى‌ «دَابَّةٍ» از «دَبيب» به معناى آهسته راه رفتن و قدم‌هاى كوچك برداشتن است، ولى به هر جنبنده‌اى اطلاق مى‌شود. «رزق» به معناى بخشش مستمرّ است، چه مادّى و چه معنوى، و لذا در دعا مى‌خوانيم: «الّلهم ارزقنى ... قلباً خاشعاً ... و لساناً ذاكراً ... و علماً نافعا» «1». رزقى كه خداوند مى‌دهد از هر جهت مناسب با موجودات است، مثلًا غذاى كودك در شكم مادر به تناسب نياز او تغيير مى‌كند تا آنكه پس از تولّد تبديل به شيرى گوارا مى‌شود و الّا انسان با چه قدرتى مى‌توانست به نوزاد در رحمِ مادر غذا برساند و يا نوزاد چگونه مى‌توانست غذاى خود را بدست آورد. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها» «2» «مستقر»، به معناى جايگاه ثابت و «مستودع» به معناى وديعه گذاشتن و گرفتن آن است كه كنايه از جايگاه موقّت است. حضرت على عليه السلام در وصيّت به فرزندش امام حسن مى‌فرمايد: رزق دوگونه است: نوعى از آن را بايد با تلاش و كوشش بدست آورى و نوعى ديگر خود به سراغ تو مى‌آيد. «3» (مثل نور، باران وهوا در طبيعت و هوش، حافظه واستعداد در انسان) پس مراد آيه آن نيست كه در گوشه‌اى بنشينيم و منتظر نزول غذاى آسمانى باشيم، بلكه منظور آن است كه هم كار و تلاش داشته باشيم و هم آنچه را بدست مى‌آوريم رزقى از جانب خدا بدانيم، لذا همه‌ى پيشوايان دينى ما كار مى‌كرده‌اند. «1». بحار، ج 95، ص 258. «2». عنكبوت، 60. «3». بحار، ج 5، ص 147. جلد 4 - صفحه 22 لازمه‌ى رزق‌رسانى به همه‌ى موجودات، علم به مكان و نياز آنهاست، بايد يك سيستم بسيار دقيق وجود داشته باشد كه آخرين آمار، آخرين نيازها و آخرين قرارگاه را بداند. تعداد انسان‌ها و حيوانات از دريايى، هوايى و صحرايى و همه‌ى موجودات ريز و درشت با ويژگى‌هاى گوناگون و نيازهاى بسيار متنوّع آنان را بداند. «يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها» اگر همه‌ى امور در كتاب مبين است‌ «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»، پس كسى كه علم كتاب را داشته باشد، همه چيز را مى‌داند. در آيه آخر سوره‌ى رعد مى‌خوانيم: به كفّار بگو: شاهد من خداوند است و كسى كه علم كتاب را دارا است. روايات شيعه و سنّى مى‌گويند كه مراد از اين شخص حضرت على عليه السلام است. خداوند دو سنّت دارد: يكى سنّت رزق رسانى و يكى سنّت اجراى امور از طريق اسباب و وسايل، بنابراين رسيدن به رزق منافاتى با قانون تلاش انسان‌ها ندارد. پیام ها 1- موجود زنده، حقّ تغذيه دارد و خداوند اين حقّ را بر خود واجب كرده است. «ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» 2- رزق ما بدست خداست، در برابر ديگران گردن خم نكنيم. ما مِنْ دَابَّةٍ ... إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها 3- درباره‌ى روزى، نه حرص بورزيم و نه بترسيم. وَ ما مِنْ دَابَّةٍ ... إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها 4- خداوند، هم منابع رزق را در اختيار ما قرار داده و هم عقل و وسيله‌ى استخراج، اكتشاف و تحصيل آن را به ما عطا كرده است. «إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» 5- هركجا برويم، زير نظر خدا هستيم. چه در سفر و چه در حضر. «يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها» 6- همه‌ى اطلاعات و آمار اين جهان به طور دقيق در مركزى ثبت و ضبط مى‌شود. «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 23" ‏‏‏‏ ۶جز۱۱ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «7» او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز (دوران) آفريد و عرش (حكومت) او بر آب قرار داشت، تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد و اگر بگويى كه شما پس از مرگ زنده خواهيد شد، همانا كفّار خواهند گفت: اين نيست مگر سحرى آشكار. نکته ها مراد از شش روز در آيه، شش مرحله و دوران است. زيرا در ابتداى آفرينش، خورشيدى نبود تا شب و روزى باشد. كلمه‌ى «عرش» به سقف و مكان مسقّف و داربست و همچنين به تختِ بلند و بزرگ پادشاهان اطلاق مى‌شود و گاهى به عنوان كنايه از قدرت بكار رفته است. مثلًا مى‌گويند: فلانى بر تخت نشست، يا آنكه فلانى را از تخت پائين كشيدند، يعنى قدرتش از بين رفت. سؤال: اين آيه، هدف خلقت را آزمايش انسان مى‌داند، «لِيَبْلُوَكُمْ» ولى آيات ديگر امور ديگرى را بيان كرده‌اند، چگونه است؟ پاسخ: هدف‌ها در طول يكديگر و به صورت مرحله‌اى است، چنانكه شخمِ زمين براى كشت است و كشت براى گندم و گندم براى نان و نان براى انسان. آيات قرآن نيز مراحلى را براى هدف خلقت انسان بيان كرده است: الف: آفرينش براى آزمايش است. «لِيَبْلُوَكُمْ» ب: آزمايش، براى جدا كردن خوبان از بدان است. «لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» «1» ج: جدا كردن خوبان از بدان، براى جزا و كيفرِ متناسب است. «لِتُجْزى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ» «2» «1». انفال، 37. «2». جاثيه، 22. جلد 4 - صفحه 24 د: جزا و كيفرِ متناسب، براى عمل به وعده بوده است. «وَعْداً عَلَيْنا» «1» حضرت على عليه السلام فرمود: آزمايش خداوند براى دانستن نيست، بلكه آزمايش او براى بروز عكس‌العمل از انسان است، تا اگر عملش خوب بود، پاداش گيرد و اگر بد بود، كيفر بيند. «2» در روايات، «أَحْسَنُ عَمَلًا» به «احسن عقلا و اورع عن محارم اللّه و اسرع فى طاعة اللّه» «3» و در بعضى روايات به «ازهد فى الدنيا» «4» تفسير شده است، چنانكه امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: حُسن عمل، يعنى عملِ همراه علم، اخلاص و تقوى، نه عمل زياد. «5» پیام ها 1- جهان، براى انسان آفريده شده است. خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌ ... لِيَبْلُوَكُمْ‌ 2- گرچه قدرت الهى مى‌تواند همه چيز را در يك لحظه بيافريند، ولى حكمت الهى اقتضا مى‌كند كه آفرينش تدريجى باشد. خَلَقَ‌ ... فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ‌ 3- سرچشمه‌ى مادّى آسمان‌ها وزمين، آب ويا موادّ مذابّ بوده است. «كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» 4- آب، قبل از آسمان‌ها و زمين وجود داشته است. «كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» 5- هدف از آفرينش همه‌ى موجودات، رشد معنوى واختيارى انسان بوده است. خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌ ... لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا 6- كيفيّت عمل مهم است، نه كميّت آن. «أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» 7- آسمان و زمين براى كار نيك آفريده شده، نه براى كاميابى و لذّت‌طلبى و غافل بودن. «أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» 8- منكرين معاد، برهان ندارند و فقط تهمت مى‌زنند. «إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» «1». انبياء، 104. «2». نهج‌البلاغه، خطبه 144. «3». تفسير مجمع‌البيان. «4». بحار، ج 74، ص 93. «5». تفسير كنزالدقائق. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 25" ‏‏‏‏ ۷جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «8» وهرگاه عذاب را تا مدّت محدودى از آنان به تأخير بيندازيم، (به مسخره) مى‌گويند: چه عاملى جلوى عذاب ما را گرفت؟ بدانيد روزى كه قهر وعذاب ما به سراغشان بيايد، از ايشان بازگشتى نيست و آنچه بدان مسخره مى‌كردند، آنان را فراخواهد گرفت. نکته ها كلمه‌ى‌ «أُمَّةٍ»، هم به گروهى كه هدف مشترك دارند گفته مى‌شود وهم به معناى زمان است. در اين آيه، مراد از «إِلى‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ»، زمانِ مشخّص ومحدود است. چنانكه در سوره‌ى يوسف آيه‌ى 45 نيز مى‌خوانيم: «وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يعنى زندانىِ‌آزاد شده، پس از مدّتى به ياد يوسف افتاد. طبق بعضى روايات، يكى از مصاديقِ‌ «أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» زمان قيام حضرت مهدى عليه السلام است، يعنى خداوند تا آن زمان عذاب را از اين امّت برداشته است. «1» تأخير عذاب الهى مصالحى دارد؛ همچون توفيق توبه براى گنهكاران، تولّد فرزندانِ مؤمن از والدين منحرف، علاوه بر آنكه وجود افراد صالح و دعاى آنان، سبب تأخير در نزول عذاب الهى مى‌گردد. پیام ها 1- برخى كارهاى خداوند، زمان‌بندى دارد. أَخَّرْنا ... إِلى‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ 2- قهر خداوند قابل تأخير است. أَخَّرْنا ... 3- مهلت ومدّت تأخير قهر وعذاب الهى، اندك است. «إِلى‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» «1». تفسير كنزالدقائق. جلد 4 - صفحه 26 4- تأخير در عذاب، نشانه‌ى لطف خداست، نه دليل ضعف خدا. پس آن را مسخره نكنيم. وَ لَئِنْ أَخَّرْنا ... لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ‌ 5- قهر الهى، از مسخره‌كنندگان كافر برداشته نمى‌شود. «لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ» 6- به مهلت خداوند مغرور نشويم كه عذاب الهى دير و زود دارد، امّا سوخت و سوز ندارد. «يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ» 7- شيوه‌ى برخورد كفّار، مسخره كردن عقايد دينى است. «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»" ‏‏‏‏ ۸جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ «9» واگر به انسان از جانب خود نعمتى بچشانيم، سپس آن را از او بازپس‌گيريم، همانا او نوميد و ناسپاس خواهد بود. نکته ها نه هر نعمتى نشانه‌ى محبّت خداست و نه گرفتن هر نعمتى، نشانه‌ى قهر و غضب است، بلكه چه بسا آزمايش الهى است. انسان چون حكمت الهى و مصالح امور را نمى‌داند، زود قضاوت مى‌كند، مأيوس مى‌شود و كفر مى‌ورزد. پیام ها 1- كاميابى‌هاى انسان تنها در حدّ چشيدن است. أَذَقْنَا الْإِنْسانَ‌ ... 2- نعمت‌هاى الهى، فضل و رحمت خداست، نه استحقاق ما. أَذَقْنَا ... رَحْمَةً 3- اگر مدّت كاميابى انسان طول كشيد، مغرور نشويم. أَذَقْنَا ... ثُمَّ نَزَعْناها («ثُمَّ» نشانه‌ى مدّتى طولانى است) 4- دادن‌ها و گرفتن‌ها به دست اوست. أَذَقْنَا ... نَزَعْناها 5- گرفتن رحمت از انسان، براى او سخت است. «نَزَعْناها» («نزع» كشيدن همراه با سختى است) 6- انسان كم ظرفيّت است و با از دست دادن نعمتى، از رحمت گسترده‌ى الهى‌ جلد 4 - صفحه 27 مأيوس مى‌شود. ثُمَّ نَزَعْناها ... إِنَّهُ لَيَؤُسٌ‌ 7- ايمان ما به خداوند نبايد وابسته به كاميابى‌ها وشيرينى‌هاى زندگى باشد. نَزَعْناها ... إِنَّهُ لَيَؤُسٌ‌ 8- يأس از رحمت خداوند، مقدّمه‌ى كفر وناسپاسى است. «1» «إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ» «1». قرآن در، آيه‌ى 87 سوره يوسف مى‌فرمايد: «لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»" ‏‏‏‏ ۹جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ «10» و اگر پس از سختى و محنتى كه به انسان رسيده، نعمتى به او بچشانيم (چنان مغرور مى‌شود كه) مى‌گويد: همانا گرفتارى‌ها از من دور شد (و ديگر به سراغم نخواهد آمد)، بى‌گمان او شادمان و فخرفروش است. نکته ها روزگار هميشه يكسان نيست، بلكه طبق روايات: «الدَّهر يَومان، يَومٌ لك و يومٌ عليك، فان كان لك فلا تبطر و ان كان عَليك فاصبر فكلاهما ستُختَبر»، «2» روزگار دو چهره دارد: گاهى با تو و گاهى بر عليه توست. آنگاه كه به نفع توست، مغرور مشو و آنگاه كه به ضرر توست، صبر پيشه كن، زيرا در هر حال مورد آزمايش الهى هستى. نعمت‌هايى كه پس از سختى‌ها و مشكلات به انسان مى‌رسد، بايد عامل شكر و ذكر باشد، نه وسيله‌ى فخر و طرب. دو چيز شادى را خطرناك مى‌كند: يكى تحليل غلط، «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» و ديگر آنكه اين شادى سبب تحقير ديگران و فخرفروشى خود شود. «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» پیام ها 1- انسان كم‌ظرفيّت است وبااندك نعمتى، فخرفروشى مى‌كند. أَذَقْناهُ‌ ... لَفَرِحٌ فَخُورٌ «2». بحار، ج 73، ص 81. جلد 4 - صفحه 28 2- قرآن داراى آهنگ موزون و موسيقى خاصّى است. ( «نَعْماءَ» هم آهنگ‌ «ضَرَّاءَ» و «لَيَؤُسٌ كَفُورٌ» هم وزن‌ «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» است) 3- سختى‌ها و شادى‌ها زودگذرند. أَذَقْناهُ‌ ... مَسَّتْهُ‌ 4- فكر اينكه سختى‌ها ديگر به انسان روى نمى‌آورد، تصوّر باطلى است. «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» 5- كاميابى‌ها را نشانه‌ى محبوبيّت نزد خداوند ندانيم و نگوييم: ديگر گرفتار نخواهم شد! «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» 6- تحليل‌ها و بينش‌هاى غلط، سبب رفتار نادرست مى‌شود. گمان مى‌كند كه هيچ بدى ندارد، «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» لذا فخرفروشى مى‌كند. «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» 7- شخصيّت بعضى انسان‌ها متزلزل و وابسته به حوادث بيرونى است، نه كمالات درونى. گاهى‌ «لَيَؤُسٌ كَفُورٌ» و گاهى‌ «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» است." ‏‏‏‏٠جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا