eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «24» (فرشتگان هنگام ديدارِ بهشتيان به آنان مى‌گويند:) بخاطر استقامتى كه كرديد، بر شما درود باد. پس چه نيكوست سراى آخرت. نکته ها يكى از امتيازات بى‌نظير قرآن، بيان پرمحتواترين مطالب، در قالب ساده‌ترين و مختصرترين كلمات است. از جمله همين عبارت‌ «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» كه جمله‌اى بسيار كوتاه و آسان، امّا پرمحتوا و رساست و سابقه‌ى آن به انبياى گذشته همچون ابراهيم، نوح و آدم عليهم السلام مى‌رسد. «سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ» «1»، «سَلامٌ عَلى‌ مُوسى‌ وَ هارُونَ» «2» سلام، يكى از نام‌هاى خداوند، تهنيت خداوند بر پيامبران، تبريك الهى بر بهشتيان، زمزمه فرشتگان، كلام بين‌المللى تمام مسلمانان، شعار بهشتيان در اين جهان و آن جهان، ذكر خالق و مخلوق، نداى وقت ورود و خروج، آغاز هر كلام در نامه و بيان است كه هم بر مرده و زنده و هم بر بزرگ و كوچك گفته مى‌شود و پاسخ آن در هر حال واجب است. پيامِ سلام، احترام، تبريك، دعا، امان و تهنيت از سوى خداوند است. «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «3» وقتى ما در پايان هر نماز مى‌گوييم: «السلام علينا و على عباد الله الصالحين»، با اين سلام تمام مرزهاى نژادى و امتيازات پوچ سنّ، جنسيّت، مال، مقام، زبان و زمان را درطول تاريخ در هم مى‌شكنيم و با همه بندگان صالح خدا ارتباط برقرار مى‌كنيم و بر آنها درود مى‌فرستيم. «1». صافّات، 79. «2». صافّات، 120. «3». يس، 58. جلد 4 - صفحه 348 در روايات آمده: گروهى از مردم قبل از رسيدگى به حساب، به بهشت مى‌روند، وقتى فرشتگان علت را سؤال مى‌كنند، جواب مى‌شنوند كه ما در دنيا بر اطاعت خداوند و بر مشكلات و مصايب صبر مى‌كرديم و اهل شكيبايى بوديم. فرشتگان با شنيدن جواب، از آنان با سَلامٌ عَلَيْكُمْ‌ ... استقبال مى‌كنند. «1» امام صادق عليه السلام فرمودند: ما اهل صبر هستيم، امّا شيعيان ما از ما صبورتر مى‌باشند. زيرا صبر ما بر چيزى است كه مى‌دانيم، ولى آنان بر چيزى صبر مى‌كنند كه نمى‌دانند. «2» نكاتى پيرامون صبر: 1. منشأ و سرچشمه صبر را از خداوند بدانيم. «وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ» «3» 2. مقصد و هدف از صبر را نيز رضايت الهى قرار دهيم، نه خوشنامى و نه هيچ چيز ديگر. «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» «4» 3. صبر از صفات انبيا است. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ» «5» 4. صبر كليد بهشت است. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ‌ ... «6» 5. صبر در بلاها و آزمايشاتِ الهى، محك و ملاك شناخت و روشن شدن چهره‌ى مجاهدان و صابران است. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ» «7» 6. صبر سبب دريافت صلوات خداوند است. «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» «8» (شايد يكى از علل صلوات بر پيامبر و اهل‌بيت او اين است كه آنها صابرترين مردم بودند.) 7. صبر نسبت به ايمان، به منزله سر براى بدن است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «الصبر من الايمان كالرأس من البدن» «9» 8. صبر، ميزان درجات بهشتيان است. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ»، «1». تفسير قرطبى. «2». تفسير صافى. «3». نحل، 127. «4». مدثر، 7. «5». انبياء، 85. «6». بقره، 214. «7». محمد، 31. «8». بقره، 157. «9». بحار، ج 9، ص 203. جلد 4 - صفحه 349 «أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «1»، «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً» «2» 9. صبر، داراى درجاتى است. در حديثى مى‌خوانيم كه صبر بر مصيبت 300 و صبر بر طاعت 600 و صبر از معصيت 900 درجه دارد. «3» 10. در سراسر قرآن فقط در مورد صابران اجر بى‌حساب مطرح شده است. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» «4» 11. قرآن مجيد در كنار صبر، شكر را نيز مطرح فرموده است، اشاره به اينكه مشكلات هم نعمت هستند. «لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» «5» 12. صبر، وصيّت امام حسين عليه السلام به فرزندش امام سجّاد عليه السلام است. «يا بنى اصبر على الحق و ان كان مرا» «6» 13. گاهى در يك اقدام چند نوع صبر ديده مى‌شود. نظير اقدام حضرت ابراهيم در قربانى كردن اسماعيل كه هم صبر بر اطاعت و تسليم و هم صبر بر مصيبت را لازم دارد. پیام ها 1- سرچشمه همه كمالات صبر است. «بِما صَبَرْتُمْ» صبر در پايان هشت نشانه و كمال براى اولوا الالباب بيان شده وفرشتگان نيز اساس درود خود را صبر مؤمنان مى‌دانند. 2- سلام كردن به هنگام ورود، شيوه فرشتگان است. «يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ‌، سَلامٌ عَلَيْكُمْ» 3- بهشت «دارالسلام» است. چون فرشته‌ها از هر سو بر بهشتيان سلام مى‌كنند. «مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» 4- به كسانى كه پايدارى وپشتكار دارند احترام بگذاريم. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ» 5- در نظام الهى حتّى بكار بردن كلمات و درود و تب
ريك نيز بر اساس يك مبنا وحكمت (ايمان و عمل) است نه تملّق و گزافه. «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ» «1». فرقان، 75. «2». انسان، 12. «3». بحار، ج 71، ص 92. «4». زمر، 10. «5». ابراهيم، 5. «6». بحار، ج 70، ص 184. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 350" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ «25» (در برابر گروه اوّل) كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از محكم بستن مى‌شكنند و آنچه را خداوند به پيوند آن فرمان داده قطع مى‌كنند و در زمين فساد مى‌نمايند. آنانند كه برايشان لعنت است و برايشان بدمنزلى است. نکته ها در برابر صفات نيكو وبارز اولوا الالباب در وفاى به عهد و ارتباط با آنچه خداوند بر وصل آن فرمان داده، قرآن به گروهى اشاره مى‌كند كه ضد اين صفات را دارا مى‌باشند، يعنى عهد و پيمان مى‌شكنند و آنچه را امر به وصل آن شده، قطع مى‌كنند. لذا در مقابل‌ «عُقْبَى الدَّارِ»، براى اين افراد «سُوءُ الدَّارِ» در نظر گرفته شده است. فساد در زمين، بارها در قرآن نسبت به افراد و اعمالى مطرح شده است، از جمله افرادى كه مصداق مفسد معرّفى گرديده‌اند، فرعون است. «إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» «1» همچنين افعالى مثل: هلاك حرث و نسل‌ «2»، ايجاد تفرقه و آدم‌كشى نيز از جمله مصاديق فساد در زمين دانسته شده است. قرآن‌ «3» جزاى «مفسد فى‌الارض» را كشتن، دار زدن، قطع عضو و يا تبعيد مى‌داند و كسانى را كه در دل اراده‌ى بلند پروازى و فساد دارند، محرومان از الطاف الهى در قيامت مى‌شمارد. امام سجّاد عليه السلام به فرزندش وصيّت مى‌فرمايد: «اياك و مصاحبة القاطع لرحمه، فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله» «4» از دوستى و مصاحبت با كسانى كه قطع رحم مى‌كنند بپرهيز، زيرا من در قرآن، آنها را ملعون يافتم. يَقْطَعُونَ‌ ... لَهُمُ اللَّعْنَةُ «1». قصص، 4. «2». بقره، 205. «3». مائده، 33. «4». بحار، ج 74، ص 196. جلد 4 - صفحه 351 پیام ها 1- يكى از شيوه‌هاى تربيتى و تبليغى، روش مقايسه است. يُوفُونَ‌ ... عُقْبَى الدَّارِ- يَنْقُضُونَ‌ ... سُوءُ الدَّارِ 2- نقطه‌ى شروع تمام انحرافات، جدايى انسان از خداوند است. يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ‌ ... يُفْسِدُونَ‌ 3- قطع رحم از گناهان كبيره است، زيرا وعده عذاب براى آن داده شده است. يَقْطَعُونَ‌ ... لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ 4- فساد انسان، به همه جا سرايت مى‌كند. «يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ «26» خداوند براى هر كه بخواهد روزى را گسترش مى‌دهد و (يا) تنگ مى‌گرداند. و (مردم) به زندگى دنيا دل‌خوشند، در حالى كه زندگى دنيا در (برابر زندگى) آخرت جز يك كاميابى (موقت و اندك) نيست. نکته ها گرچه در اين آيه، توسعه وتنگى رزق به خدا نسبت داده شده، امّا بديهى است كه كارهاى خداوند حكيم، از روى مصلحت و حكمت صادر مى‌شود. چنانكه در برخى آيات و روايات، بعضى علل آن بيان شده است. از جمله؛ وجود گناه در زندگى افراد كه باعث تغييراتى در رزق آنها مى‌گردد. چنانكه در دعاى كميل مى‌خوانيم: «اللهم اغفرلى الذنوب التى تغير النعم» خداوندا! ببخشاى بر من آن گناهانى كه نعمت‌ها را دگرگون مى‌سازد. گاهى تفاوت در رزق و روزى بخاطر آزمايش افراد است، وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ ... وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ‌ ... «1» ما هر آينه شما را با نقص اموال امتحان مى‌كنيم. گاهى محروم شدن‌ «1». بقره، 155. جلد 4 - صفحه 352 بجهت محروم كردن ديگران از حقوق آنهاست، نظير داستان باغى كه در آتش سوخت كه سوره‌ى قلم به آن اشاره فرموده است و گاهى هم بى‌توجّهى به يتيمان باعث تنگى روزى است. «كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» «1» مهم آن است كه ما نه از بسط رزق ياغى شويم و همه چيز را از ياد ببريم و نه به هنگام قبض آن از همه چيز نااميد و مأيوس گرديم كه نظام الهى، نظامى است حكيمانه و بر پايه آزمايش، نه بر اساس شانس و بخت و اقبال. پیام ها 1- روزى به دست خداست نه به زرنگى، دو رنگى، پيمان شكنى و قطع روابطى كه احياناً مستلزم انفاق و بخشش است. «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ» 2- رزقِ كم هم براساس اندازه‌ى حكيمانه مقدّر مى‌شود. «يَقْدِرُ» بجاى «يضيق» 3- با اينكه دنيا اندك است، ولى طرفداران خود را فريب مى‌دهد. وَ فَرِحُوا ... 4- دنيا، كوچك، كم و زودگذر است، به آن دل خوش نكنيم. «إِلَّا مَتاعٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ «27» كفّار مى‌گويند: چرا از طرف پروردگارش معجزه‌اى (به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ بگو: همانا خداوند هر كه را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مى‌كند و هر كس را كه به سوى او رو كرده و توبه نمايد، به سوى خويش هدايت مى‌نمايد. نکته ها هر پيامبرى براى اثبات ادعاى نبوّت خود، بايد نشانه‌اى از جانب خداوند داشته باشد كه آن را معجزه مى‌نامند، اين معجزه طبعاً در امور خاص و مشخصّى است، امّا افراد لجوج كه‌ جلد 4 - صفحه 353 قصدپذيرش حقّ را نداشتند، از پيامبر تقاضاى معجزه بر اساس هوس‌هاى خود مى‌كردند، در صورتى كه اگر لجاجت را كنار مى‌گذاشتند، قرآن، خود، بزرگترين معجزه است. گاهى آب و غذا براى افراد مريض مضرّ است، امّا اين ضرر نه از آن جهت كه در آب و غذا ضررى وجود دارد، بلكه بخاطر بيمارى اين افراد است. آرى! افرادى كه از نظر روحى مريض‌اند، مانند مريض جسمانى در پذيرش آيات ناب الهى دچار ناراحتى مى‌گردند، زيرا به محض مواجهه با حقّ، روح لجاجت در آنها تحريك شده و هدايت را پس مى‌زند و اين همان معناى‌ «يُضِلُّ» است. بحثى پيرامون هدايت و ضلالت‌: هدايت الهى دوگونه است: ابتدايى و تكميلى. هدايت ابتدايى در رابطه با همه مردم است، «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ» «1» امّا هدايت تكميلى نسبت به كسانى است كه هدايت عمومى اول را پذيرفته باشند. مثل معلمى كه در روزهاى اوّل درس، مطالب خود را يكسان و يكنواخت به همه شاگردان عرضه مى‌كند، امّا بعد از مدّتى براى محصلان كوشا، جدى و پركار خود، لطف بيشترى مبذول مى‌دارد. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «2» امّا براستى براى افرادى كه قرآن درباره‌ى آنها مى‌فرمايد: «وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ» «3» هيچ آيه‌اى از آيات الهى برايشان نازل نشد، مگر آنكه از آن اعراض كردند. «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» «4» اگر ما كتاب را از آسمان در كاغذى فرو فرستيم و آنها با دست خودشان آن را لمس كنند، باز هم مى‌گويند سحر است. «وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها» «5» اگر هر معجزه‌اى ببينند، ايمان نخواهند آورد. آيا جز برداشتن دست عنايت و زدن مهر ضلالت بر دلهايشان، چاره‌اى ديگر مى‌باشد؟! در هر حال، خداوند، حكيم و عادل است و تمام كارها و خواست او از: «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»، «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ»، «يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ»، «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ»، «يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ»، «يَخْلُقُ ما يَشاءُ» همه بر اساس عدل و حكمت و لطف و عنايت تفسير مى‌گردد. يعنى اگر فرمود: «يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»، چنين نيست كه بدون هيچ ضابطه و معيارى، هدايت را براى كسى خواسته باشد، بلكه چنانچه از آيات ديگر برمى‌آيد، يكجا ايمان را شرط هدايت مى‌شمارد و مى‌فرمايد: «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» «1» و در جاى ديگر، كسب رضايت و خشنودى حقّ را با پيمودن راه سلامت زمينه هدايت معرّفى مى‌فرمايد: «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» «2» و يا اگر فرمود: «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ»، در آيه ديگر، اسراف و ترديد و شك را عامل اين اضلال مى‌داند. «يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ» «3» به هر صورت اگر دهانه ظرفى به طرف آسمان باشد، باران در او وارد مى‌شود، امّا اگر به طرف زمين قرار بگيرد، از نزولات آسمانى بهره‌اى نخواهد برد و اينچنين است انسانى‌كه دهانه روحش به جانب ماديّات باشد، بديهى است كه از باران معنويّت الهى بى‌نصيب خواهد بود. «اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» «4» پیام ها 1- كفّار لجوج هر لحظه معجزه‌ى جديدى مى‌خواهند. مشكل در معجزه بيرونى نيست، بلكه در عناد درونى آنهاست. «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ» 2- سنّت الهى هدايت همه مردم است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌» «5» امّا اگر كسى راه كج را انتخاب كرد، خداوند كيفر او را، همان گمراهى قرار مى‌دهد. «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ» 3- خشوع در برابر حق، كليد هدايت است. «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» 4- اگر چه هدايت مردم بدست خداست، ولى هدايت خداوند شامل كسانى مى‌شود كه در خود، آمادگى به وجود آورده باشند. «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» «1». تغابن، 11. «2». مائده، 16. «3». غافر، 34. «4». نحل، 107. «5». ليل، 12. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 355" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا