هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «115»
و كلام پروردگارت، در صداقت و عدالت به حدّ كمال و تمام رسيد. هيچ تغييردهندهاى براى كلمات او نيست و او شنواى داناست.
نکته ها
مراد از «كلمت» در اين آيه، به دليل آيهى قبل، آيات قرآن است ولى واژهى «كلمة» در فرهنگ قرآن و روايات، گاهى به معناى وعدهى حتمى آمده است، «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا» «2» كه تحقّق وعدهى الهى را نسبت به بنىاسرائيل به خاطر صبرشان بيان مىكند.
گاهى به معناى دين آمده است، «كلمت اللّه» يعنى دين خدا، و گاهى به پيامبر و اولياى الهى اطلاق شده است، چنانكه دربارهى حضرت عيسى عليه السلام مىخوانيم: «كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ» «3»
در روايات نيز از قول ائمّه عليهم السلام آمده است كه ما كلمات الهى هستيم. «نحن الكلمات» «4»
«2». اعراف، 137.
«3». نساء، 171.
«4». بحار، ج 24، ص 174.
جلد 2 - صفحه 538
پیام ها
1- قرآن، آخرين كتاب آسمانى و اسلام، آخرين دين الهى است. «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
2- قرآن، معجزهاى كامل براى اثبات رسالت پيامبر اكرم است. «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
3- قرآن، پاسخگوى همهى نيازهاى هدايتى جوامع بشرى است. «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
4- اسلام، مكمّل اديان گذشته است. تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ...
5- اتمام دين با بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله، جلوهاى از ربوبيّت خداوند است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
6- مبناى قوانين و سنّتهاى خداوند در نظام هستى، صدق و عدل است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا»
7- اخبار قرآن، صادق و احكامش بر عدل استوار است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا» در آيهى ديگر مىخوانيم: «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً» «1»
8- در قرآن، تحريف راه ندارد. «لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ»
9- خداوند نيازها را بسيار خوب مىداند و با توجّه به آن، قرآن را نازل كرده است. «وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»
«1». نساء، 87.
پانویس
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۵_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ «116»
و اگر از بيشتر افراد روى زمين اطاعت كنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مىكنند. زيرا آنان جز از گمان پيروى نمىكنند وآنان، جز به حدس و گمان نمىپردازند.
جلد 2 - صفحه 539
نکته ها
«خَرْص» به معناى تخمين و حدس است. چون بعضى از تخمينها نادرست از آب در مىآيد، به معناى دروغ هم آمده است. «1»
پیام ها
1- راه هدايت و راه قرآن ملاك است، نه راه مردم و اكثريّت. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ... وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
2- اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمى افراد نهراسيد. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
3- جلب نظر اكثريّت، گاهى به قيمت نابودى و انحراف خود انسان تمام مىشود. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ (در راه خدا حركت كنيم هر چند خلاف رأى اكثريّت باشد)
4- اكثريّت، چنان جلوهاى دارد كه خدا پيامبر را هم از تبعيّت آن بر حذر مىدارد. «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ» (انبيا بايد تابع وحى باشند، نه آراى مردم)
5- ريشهى ضلالتها، اعتماد به حدس وگمان است. «يُضِلُّوكَ- إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
6- اكثريّتى كه به جاى حقّ، در پى حدس و هوس باشند، قابل پيروى نيستند. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ ... يَخْرُصُونَ
7- در انتخاب راه، دليل وبرهان لازم است، نه حدس وگمان. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ ... يَخْرُصُونَ
«1». تفسير نمونه.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ تفسیر كشف الاسرار.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 347."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ «117»
قطعاً پروردگار تو، خود به كسانى كه از راه او گمراه مىشوند، داناتر است و او به هدايت يافتگان (نيز) آگاهتر است.
جلد 2 - صفحه 540
نکته ها
«مَهدىّ»، يعنى كسىكه از ابتدا به هدايت الهى راه يافته است، مانند امامان معصوم عليهم السلام امّا «مهتدى» كسى است كه پس از ضلالت، هدايت شده باشد. «1»
پیام ها
1- بشر نيز علم دارد، امّا تنها خدا اعلم است. «هُوَ أَعْلَمُ» (ضمير «هُوَ» ميان مبتدا و خبر نشانهى انحصار است.)
2- تربيت، نياز به آگاهى عميق دارد. رَبَّكَ ... أَعْلَمُ
3- با تظاهر و نفاق، خود و ديگران را مفريبيم، كه خدا همه را بهتر مىشناسد. هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُ ...
4- از اعلم پيروى كنيم، نه اكثريّت. وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ يُضِلُّوكَ ... إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ
«1». تفسير اطيبالبيان.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ «118»
پس اگر به آيات الهى ايمان داريد (تنها از) آنچه نام خداوند (هنگام ذبح) بر آن برده شد بخوريد.
نکته ها
از نشانههاى جامعيّت مكتب اسلام اين است كه در يك مسئلهى جزيى مانند ذبح، همهى جوانب آن را مطرح كرده است: هم مكتب (نام خدا)، هم وسيله (آهن)، هم شيوهى بريدن رگها، هم امّت (مسلمان بودن كسى كه ذبح مىكند) و هم جهت (قبله) و هم موارد مصرف. «فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ»
جلد 2 - صفحه 541
پیام ها
1- غذا و خوراك مؤمن بايد جهت الهى داشته باشد. «فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ»
2- نام خداوند، مُهر جواز مصرف و پروانهى استفاده از گوشت حيوانات قابل مصرف است. فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ ...
3- براى تحكيم پايههاى توحيد، از هر فرصتى، حتّى ذبح حيوان بايد استفاده كرد. آرى؛ توحيد، تنها يك مسألهى ذهنى نيست. «فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ»
4- تغذيهى حلال و التزام به احكام، شرط ايمان است. «إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ تفسیر روض الجنان.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 348."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ «119»
و شما را چه شده كه از آنچه كه نام خداوند بر آن برده شده است نمىخوريد؟ (و بىجهت حلال ما را بر خود حرام مىكنيد،) در صورتى كه خداوند آنچه را بر شما حرام كرده خودش به تفصيل براى شما بيان كرده است، مگر آنچه (از محرّمات) كه به خوردن آن مضطرّ شديد، همانا بسيارى از مردم، ديگران را جاهلانه به خاطر هوسهاى خود گمراه مىكنند. قطعاً پروردگارت به متجاوزان آگاهتر است.
نکته ها
گروهى با شبههافكنى و مقايسهى ميان حيوان ذبح شده و مرده، مردم را به انحراف كشيده و مىگفتند: چرا حيوانى را كه ما مىكشيم حلال است و آنچه را خدا مىكشد، حرام؟
كه اين آيه ضمن هوشيار كردن مردم، پاسخ آنان را نيز مىدهد.
پیام ها
1- هر كس بدون دليل حلالهاى الهى را بر خود حرام كند بايد توبيخ شود. «وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا ...»
جلد 2 - صفحه 542
(گويا بعضى از مسلمانان تحت تأثير سنّتهاى جاهلى قرار مىگرفتند و حلالهايى را بر خود حرام مىكردند.)
2- خوردن گوشت حيوان هم اگر رنگ الهى داشته باشد حلال، و گرنه حرام است. «ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ»
3- همهى محرّمات الهى، در مكتب آسمانى اسلام بيان شده است. «وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ» «1»
4- اصل و قانون كلّى در خوردنىها، حلال بودن است و هر چه حرام باشد، خداوند بيان مىكند. «فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ»
5- احكام اسلام، بنبست ندارد. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
6- اضطرار، تكليف را ساقط مىكند. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
7- تكليفهاى الهى، متناسب با شرايط زمان، مكان و توان انسان است. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
8- استفاده از خوردنىهاى حرام، در موارد اضطرارى جايز است. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
9- تعيين حلال و حرام، بر پايهى دستورات الهى است. «حَرَّمَ عَلَيْكُمْ»
10- جهل و هواپرستى، از عوامل انحراف است. «لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ»
11- گمراه ساختن مردم، تجاوز به حقوق جامعه است. «أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ»
«1». اين بيان تفصيلى، اشاره به آيه 115 سورهى نحل است. تفسير الميزان.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ صحیح ترمذى و سنن ابوداود.
پرش به بالا↑ معجم طبرانى.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 348."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۱۹_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
با سلام محضر همراهان قرآنی کانال بعلت آماده نشدن متن تفسیر فعلا صوت جهت استفاده حضور مبارکتان تقدیم می گردد
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ «120»
و گناه آشكار و پنهان را رها كنيد، همانا كسانى كه مرتكب گناه مىشوند، به زودى كيفر كارهايى را كه مرتكب شدهاند، خواهند ديد.
جلد 2 - صفحه 543
نکته ها
چه در گذشته چه امروز، مردم تنها از گناه آشكار هراس داشته و دارند.
پیام ها
1- گناه، جاذبه وكششى دارد كه بايد با ارادهاى قاطع، از آن دل كند. «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ»
2- اسلام، هم به طهارت ظاهر توجّه دارد و هم طهارت باطن؛ هم بايد از گناهان عملى دورى كرد و هم از گناهان قلبى، مانند سوء ظنّ. «ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ»
3- كيفر الهى، براى گناهانى است كه با علم و عمد انجام مىگيرد. «إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ»
4- گرچه شيطان وسوسه مىكند، امّا انسان با اراده گناه مىكند. «يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ»
5- قيامت و كيفر آخرت، دور نيست. «سَيُجْزَوْنَ»
6- كيفرهاى الهى، نتيجهى عملكرد خود ماست. «بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ صحیح ترمذى و سنن ابوداود.
پرش به بالا↑ معجم طبرانى.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 348."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۲۰_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ «121»
و از آنچه نام خداوند بر آن برده نشده، نخوريد، چرا كه خوردن آن فسق (و خروج از مدار بندگى) است. همانا شياطين، به دوستان خود القا مىكنند تا به جدال با شما برخيزند (كه مثلًا چه فرقى است ميان حيوان مرده يا ذبح شده) و اگر از آنان اطاعت كنيد، قطعاً شما هم مشرك مىشويد.
نکته ها
چون حرامخوارى، قساوت قلب مىآورد و زمينهساز گناهان ديگر است، اسلام آن را به
جلد 2 - صفحه 544
شدّت منع كرده است. همانگونه كه امام حسين در روز عاشورا خطاب به لشكر مخالف فرمود: «قد ملئت بطونكم من الحرام»
در آيه 5 سورهى مائده خوانديم كه طعام اهل كتاب براى شما حلال است. اين آيه مىگويد: گوشت هر حيوانى كه نام خداوند بر آن برده نشود حرام است. از آنجا كه اهل كتاب، اين شرط را رعايت نمىكنند، پس گوشت حيوان ذبح شده آنها براى ما حرام است و مراد از طعام در آن آيه، حبوبات و امثال آن است، نه گوشت. «1»
وسوسهى شياطين اين گونه است كه مىگويد: حيوان مرده را خدا كشته و كشتهى خدا بهتر از كشتهى انسان است! پس چرا حيوانِ مرده، حرام ولى حيوانِ ذبح شده حلال است؟! غافل از آنكه اجراى فرمان الهى مهم است.
پیام ها
1- مسلمان، حتّى در مسائل تغذيه بايد تعهّد دينى را مراعات كند. «وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ»
2- بردن نام خدا به هنگام ذبح، تشريفاتى نيست، بلكه حكمى لازم الاجراست و ترك آن، فسق است. «إِنَّهُ لَفِسْقٌ»
3- هر كجا ناباورى بيشتر است، تأكيد نيز لازم است. چون پذيرفتن شرايط حلال بودن ذبح، براى مردم جاهل سنگين بود، خداوند با چند تأكيد مسئله را مطرح كرد. «إِنَّهُ لَفِسْقٌ» (جملهى اسميّه، «انّ» وحرف «لام»، نشانهى تأكيد است)
4- انسان، در اثر مصرف حرام، زمينهى پذيرش القائات شيطانى را پيدا مىكند. وَ لا تَأْكُلُوا ... وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ
5- شيطانها، قدرت وسوسه و القا دارند. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ»
6- وسوسههاى شياطين، تنها در اولياى آنان نافذ است، نه در اولياى خدا. «لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ»
«1». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 545
7- پشتوانهى جدالهاى انسان، وسوسهها وهوسهاست. لَيُوحُونَ ... لِيُجادِلُوكُمْ
8- جدال در احكام الهى، از حربهها و القائات شيطانى است. وَ إِنَّ الشَّياطِينَ ... لِيُجادِلُوكُمْ
9- جدال در احكام دينى، انسان را به شرك مىكشاند. لِيُجادِلُوكُمْ ... لَمُشْرِكُونَ
10- خداپرستانى كه در عمل، مطيع غير خدا مىباشند، مشركند. «إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ صحیح ترمذى و سنن ابوداود.
پرش به بالا↑ معجم طبرانى.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 348."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۲۱_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «122»
وآيا آنكه (به واسطهى جهل و شرك) مرده بود، پس او را (با هدايت خويش) حيات بخشيديم و براى او نورى (از ايمان) قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه خود را بيابد، مَثَل او مَثَل كسى است كه در ظلمتهاى (جهل و شرك) قرار دارد و از آن بيرون آمدنى نيست؟ اين گونه براى كافران، كارهايى كه مىكردند جلوه داده شده بود.
نکته ها
اين آيه درباره ايمان آوردن حضرت حمزه، عموى پيامبر نازل شده است، كه چون از اذيت و آزار ابوجهل نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله و مكتب او آگاه شد، در حمايت از پيامبر به سراغ ابوجهل رفت و با مشت بر سر او كوبيد. آنگاه گفت: من از امروز، به محمّد ايمان مىآورم.
در تعابير قرآنى، «مرگ»، هم بر مرحلهى قبل از نطفه گفته شده است: «كُنْتُمْ أَمْواتاً
جلد 2 - صفحه 546
فَأَحْياكُمْ» «1» هم به گمراهى: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً» هم به منطقهى بىگياه و خشك: «فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ» «2» هم به مرگ موقّت: «فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ» «3» و هم به مرگ حقيقى: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» «4».
امام باقر عليه السلام فرمود: نورى كه در ميان مردم راه را از چاه نشان مىدهد، امام و رهبر آسمانى است. «5»
كارهاى پر جاذبه، كفّار (مثل: ابتكارات و اختراعات و تكنولوژى و تمدّن)، چنان براى آنان جلوه كرده كه نمىگذارد انحرافات و سقوط انسانيّت خود را درك كنند. «زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
پیام ها
1- حيات و مرگ واقعى انسان، ايمان و كفر اوست. «مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ»
2- ارشاد و هدايت، كار خداست، هر چند خود انسان زمينهى هدايت را فراهم مىكند. «فَأَحْيَيْناهُ»
3- استفاده از تمثيل، سؤال و مقايسه، در تبليغ و تربيت مؤثّر است. أَ وَ مَنْ كانَ ... كَمَنْ مَثَلُهُ ...
4- مؤمن، هرگز به بن بست نمىرسد. او در جامعه هم بينش دارد و هم حركت. «نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ»
«1». بقره، 28.
«2». فاطر، 9.
«3». بقره، 243.
«4». زمر، 30.
«5». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 547
5- وقتى نور نباشد، ظلمتها انسان را فرامىگيرد. «فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها»
6- حقّ، يكى وباطل بسيار است. (كلمهى «نور» مفرد آمده، ولى كلمهى «ظلمات» جمع آمده است)
7- جز نور ايمان وهدايت الهى، براى بشر نجاتبخشى نيست. «لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها»
8- زيبا پنداشتن اعمال، مانع رشد و خروج انسان از تاريكى است. «لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ»
9- كارهاى انسان بى ايمان، در ديد و تفكّر او مؤثّر است. «كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
پرش به بالا↑ چنان كه طبرى صاحب جامع البیان از ضحاك و ابوالشیخ از ابن عباس این موضوع را روایت كرده و افزوده اند كه درباره عمر بن الخطاب و ابوجهل نازل گردیده است.
پرش به بالا↑ صاحب مجمع البیان بنا به نقل از ابن عباس چنین افزوده و گوید: درباره حمزة بن عبدالمطلب و ابوجهل بن هشام نازل شده بدین توضیح كه ابوجهل رسول خدا صلی الله علیه و آله را آزار رسانیده بود، خبر به حمزه دادند در صورتى كه هنوز مسلمان نشده بود با حالت غضب كمانى را كه در دست داشت سخت بر سر ابوجهل كوبید و سپس به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 350."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۲۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا