🌹🌹 گروه الذاکربن حسینی از وات ساپ به ایتا پبوست🌹💫💫💫
👇👇https://eitaa.com/joinchat/1561264506C4a51756dad
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ «143»
و چون موسى به ميقات و وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، (موسى) گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم! (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهى ديد، ولى به اين كوه بنگر، اگر در جاى خود برقرار ماند، پس به زودى مرا خواهى ديد. پس چون پروردگار موسى بر كوه تجلّى وجلوه نمود (و پرتوى از عظمت خود را بر كوه افكند)، كوه را متلاشى كرد و موسى مدهوش بر زمين افتاد! پس چون به هوش آمد گفت: (خداوندا!) تو منزّهى (كه ديده شوى)، من به سوى تو بازگشتم و من نخستين مؤمن هستم.
جلد 3 - صفحه 167
نکته ها
«دك»، به معناى زمين صاف و «جَعَلَهُ دَكًّا»، يعنى كوه متلاشى و ذرّه ذرّه شد تا به زمين هموارى تبديل گشت.
«خر»، به معناى ساقط شدن و افتادن است و «صعق»، به معناى بيهوشى بر اثر صداى مهيب است.
آن نيروى الهى كه بر كوه وارد آمد، آيا نيروى عظيم اتم بود، يا قدرت امواج صوتى و يا نيروى مرموز ديگر، هر چه بود كوه را متلاشى ساخت و موسى در اثر صداى غرّش انهدام كوه (يا از اين مكاشفه و جذبهى باطنى)، بيهوش بر زمين افتاد. «1»
ديدن خداوند، تقاضاى جاهلانهى بنىاسرائيل بود كه از موسى مىخواستند خدا را با چشم سر به آنان بنماياند (آيهى 155)، و آن كافران غافل بودند كه هرگز چشم سر توان ديدن خداوند را ندارد، «لاتدركه الابصار» «2»، بلكه بايد خدا را با چشم دل ديد و به او ايمان آورد.
چنانكه حضرت على عليه السلام فرمود: «رأته القلوب بحقايق الايمان» «3»
چشم دل باز كن كه جان بينى
آنچه ناديدنى است آن بينى
امام صادق عليه السلام در مورد «أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ» فرمودند: «انا اوّل مَن آمن و صَدّق بانّك لا تُرى»، «4» من اوّلين ايمان آورندگان باشم به اين كه ذات الهى قابل ديدن نيست.
در جلسهاى مأمون به امام رضا عليه السلام گفت: مگر شما نمىگوييد انبيا معصومند، پس چرا موسى رؤيت الهى را از خداوند درخواست كرد؟ «أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»، آيا موسى نمىدانست كه خداوند قابل ديدن نيست؟
امام عليه السلام در جواب او فرمودند: حضرت موسى عليه السلام مىدانست كه خداوند قابل ديدن با چشم سر نيست، امّا هنگامى كه خدا با موسى سخن گفت و آن حضرت به مردم اعلام كرد، مردم گفتند: ما به تو ايمان نمىآوريم مگر اينكه كلام الهى را بشنويم.
هفتادنفر از بنىاسرائيل برگزيده شدند و به ميعادگاه كوه طور آمدند. حضرت موسى عليه السلام
«1». تفسير نمونه.
«2». انعام، 103.
«3». تفسير صافى.
«4». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 168
خواستهى آنان را از خدا درخواست نمود، در اين هنگام آنان كلام الهى را از تمام جهات شنيدند، ولى گفتند ايمان نمىآوريم مگر اينكه سخن گفتن خدا را خود ببينيم، صاعقهاى از آسمان آمد و همهى آنان هلاك شدند. حضرت موسى گفت: اگر با چنين وضعى برگردم، مردم خواهند گفت تو در ادّعايت راستگو نيستى كه ديگران را به قتل رساندى. به اذن الهى دوباره همه زنده شدند، اين بار گفتند: اگر تنها خودت نيز خدا را ببينى، ما به تو ايمان مىآوريم. موسى گفت: «انّ اللّه لا يُرى بالابصار و لا كيفيّة له و انّما يعرف بآياته و يكلّم باعلامه»، خدا را تنها با نشانهها و آياتش مىتوان درك كرد. امّا آنان لجاجت كردند! خطاب آمد: موسى! از من بپرس آنچه از تو مىپرسند و تو را به خاطر جهالت آنان مؤاخذه نمىكنم.
حضرت موسى عليه السلام گفت: «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»، خطاب آمد: «لَنْ تَرانِي» هرگز، امّا نگاه كن به كوه، اگر پايدار ماند تو نيز خواهى توانست مرا ببينى.
با اشارهى الهى كوه متلاشى و به زمينى صاف تبديل شد و موسى پس از به هوش آمدن گفت: «سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ»، خدايا! از جهل و غفلت مردم، به شناخت و معرفتى كه داشتم بازگشتم ومن اوّلين كسى هستم كه اعتراف مىكنم خدا را نمىتوان با چشم سر ديد. مأمون با اين پاسخ شرمنده شد. «1»
در واقع حضرت موسى عليه السلام با بيان جملهى «أَرِنِي» و پاسخ «لَنْ تَرانِي» خواست به مردم بفهماند كه خداوند براى من قابل رؤيت نيست، تا چه رسد به شما.
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: اگر خدا قابل رؤيت نيست، پس در مورد رواياتى كه مىگويند:
پيامبر صلى الله عليه و آله، خدا را ديد، يا در قيامت مؤمنان خدا را در بهشت مىبينند، چه مىفرماييد؟
حضرت تبسّمى كردند و فرمودند: بسيار زشت است كه شخصى 70- 80 سال در زمين خدا زندگى كند و از رزق و روزى او استفاده كند، امّا او را چنانچه بايد نشناسد. پيامبر، خدا را باچشم
نديده است و اگر كسى چنين ادّعايى داشته باشد، دروغگو و كافر است، چنانكه آن حضرت فرمودند: «مَن شبّه اللّه بخلقه فقد كفر» كسى كه خدا را به صفات مخلوقات تشبيه
«1». تفاسير نورالثقلين و فرقان.
جلد 3 - صفحه 169
كند، كافر است. حضرت على عليه السلام در پاسخ به اين سؤال كه اى برادر پيامبر صلى الله عليه و آله! آيا تو خدا را ديدهاى؟ فرمود: «لم أعبد ربّاً لم أره و لم تره العيون بمشاهدة الاعيان و لكن تراه القلوب بحقايق الايمان»، «1» خدايى را كه نديده باشم عبادت نمىكنم، امّا نه با چشم سر، كه با چشم دل. در جاى ديگر فرمود: «ما رأيتُ شيئاً الّا و قد رأيتُ اللّه قبله و بعده و معه و فيه» «2» چيزى را نديدم، مگر آنكه خداوند را قبل و بعد و همراه با آن ديدم.
آرى، چشم توان ديدن او را ندارد، «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار» «3»، امّا با چشم دل مىتوان خدا را ديد، چنانكه قرآن مىفرمايد: «لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى. عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى» «4» پيامبر، در معراج، آيات عظمت الهى را ديد. البتّه آنچه در تورات در مورد ماجراى حضرت موسى در كوه طور آمده، از تحريفات تورات است. «5»
پیام ها
1- سخن گفتن خداوند با موسى، در جهت رشد و تربيت او بود. «كَلَّمَهُ رَبُّهُ»
2- خداوند، با چشم ظاهر ديدنى نيست، نه در دنيا و نه در آخرت. «لَنْ تَرانِي»
3- تجلّى خداوند بر موجودات طبيعى، امكان دارد. «تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ»
4- خداوند را بايد از راه آثارش شناخت و به جلوههاى او نگريست. (حقيقت تجلّى هم روشن نيست، بلكه آثار آن مشهود است). تَجَلَّى ... جَعَلَهُ دَكًّا
5- خدا ديدنى نيست، وگرنه موسى شايستگى و لياقت دارد. «سُبْحانَكَ»
6- ديده شدن خداوند با چشم، نشانهى جسم بودن اوست كه بايد خداوند را از آن منزّه دانست. «سُبْحانَكَ»
7- فكر و تقاضاى ناروا نيز توبه دارد، هرگاه درباره خداوند توهّم باطلى تصوّر شد، بايد به سرعت او را تنزيه كرد. «سُبْحانَكَ»
«1». تفسير فرقان، معانى الاخبار.
«2». تفسير فرقان.
«3». انعام، 103.
«4». نجم، 13- 14.
«5». تورات، سِفرخروج، باب 23، آيه 9.
جلد 3 - صفحه 170
8- پس از روشن شدن حقيقت، بايد آن را پذيرفت و به آن اعتراف كرد. قالَ ... أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۴۳_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
🌹🌹 گروه الذاکربن حسینی از وات ساپ به ایتا پبوست🌹💫💫💫
👇👇https://eitaa.com/joinchat/1561264506C4a51756dad
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ يا مُوسى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ «144»
(خداوند) فرمود: اى موسى! من تو را بر مردم با پيامهايم و سخنم برگزيدهام، پس آنچه (از الواح و تورات) به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش.
نکته ها
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: خداوند به موسى عليه السلام فرمود: آيا مىدانى چرا تورا برگزيدم؟ زيرا خضوع و خشوع تو به درگاه من بىنظير بود؛ هرگاه به نماز مىايستادى، گونههاى خود را بر خاك مىنهادى. «1»
در حديث ديگرى آمده است كه خداوند فرمود: چون در ميان بندگانم خود را نسبت به من ذليلتر مىدانستى. «2»
پیام ها
1- حضرت موسى، بندهى مخلص خدا بود. «اصْطَفَيْتُكَ» ( «اصطفاء» به معناى انتخاب گوهر خالص است)
2- نبوّت و رسالت مقامى انتصابى است، نه انتخابى. «إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ»
3- بيانِ درخواست نابجاى مردم، مانع برگزيدگى ونبوّت موسى نيست.
«اصْطَفَيْتُكَ»
4- چهل شب عبادت در ميعادگاه، مقدّمهاى براى گرفتن تورات و بكار بستن آن شد. «جاءَ مُوسى لِمِيقاتِنا- فَخُذْ ما آتَيْتُكَ»
5- پس از براندازى طاغوت و تشكيل حكومت دينى، بايد قانون و احكام الهى
«1». تفسير صافى.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 171
اجرا شود. «فَخُذْ ما آتَيْتُكَ»
6- مسئوليّتهاى دينى و ارشادى، نعمت الهى است كه بايد سپاسگزارى شود.
«وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» (شكرگزارى، علاوه بر زبان بايد با بكار بستن دستورات الهى باشد)
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۴۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُرِيكُمْ دارَ الْفاسِقِينَ «145»
و در الواح (تورات) براى موسى، در هر موردى پندى و براى هر چيز تفصيلى نوشتيم. (اى موسى!) آنها را با قوّت بگير و به قوم خود فرمان بده كه بهترين آنها (مثلًا از ميان عفو و قصاص، عفو) را بگيرند. به زودى جايگاه فاسقان را به شما نشان مىدهم.
نکته ها
مراد از «الواح»، همان سنگ نبشتههاى تورات است كه در آيهى قبل به آن اشاره شد.
در اينكه مراد از احسن در «وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها» چيست، اقوال مختلفى بيان شده است، از جمله: مراد با بهترين قدرت گرفتن، يا بهترين گرفتن از حيث علم و عمل، يا در دَوَرانِ امر بين اهمّ و مهمّ، بهترين عمل را انجام دادن است و يا مراد اين است كه دستورات تورات، احسن تمام قوانين و دستوراتِ آن زمان است. امّا احسن مطلق، قرآن است، چنانكه خداوند مىفرمايد: «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» «1»
ممكن است مراد از آيه اين باشد كه اگر با قدرت به تورات عمل كنيد، بر دشمنان غالب خواهيد شد و خانههاى آنها را به دست مىآوريد.
«1». زمر، 55.
جلد 3 - صفحه 172
امام صادق عليه السلام فرمود: عبارت «مِنْ كُلِّ شَيْءٍ»، بيانگر آن است كه خداوند تمام امور را براى موسى عليه السلام بيان نكرده است. «1»
مراد از «دارَ الْفاسِقِينَ» يا كاخ و دربار فرعونيان است يا خانههاى ساكنان بيتالمقدّس قبلاز ورود قوم موسى و ممكن است مراد جايگاه متخلّفان از دستورات موسى در قيامت باشد. «2»
پیام ها
1- تورات، به صورت نوشته نازل شده است. «كَتَبْنا»
2- در يافت وحى، نياز به قوّت، اراده و جدّيت دارد. «فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ»
3- در ميان چند راه و برنامه، بايد بهترين روش را انتخاب و با بهترين توان انجام داد. «بِأَحْسَنِها»
4- مخالفت با قانون آسمانى، فسق است و مجازات دارد. «سَأُرِيكُمْ دارَ الْفاسِقِينَ»
5- رهبر بايد در عمل پيشگام باشد. (خداوند، ابتدا به خود موسى عليه السلام دستور مىدهد، سپس به مردم) خذ ... يأخذوا"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۴۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ «146»
به زودى كسانى را كه بناحقّ در زمين تكبّر مىورزند، از (ايمان به) آيات خود منصرف مىسازم، (به گونهاى كه) اگر هر نشانهاى (از قدرت ما را) ببينند، ايمان نمىآورند و اگر راه رشد را ببينند، آن را برنمىگزينند و اگر راه انحراف را ببينند، آن را راه خود گيرند. اين بدان جهت است كه آنان آيات ما را تكذيب كردند و همواره از آنها غافل بودند.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير راهنما.
جلد 3 - صفحه 173
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هنگامى كه دنيا در نظر مسلمانان جلوه كند، هيبت اسلام از آنان جدا مىشود و زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند، از بركت وحى محروم مىشوند. «و اذا تركوا الامر بالمعروف و النهى عن المنكر حرّمت بركة الوحى» «1»
پیام ها
1- متكبّران، بدانند كه از هدايت و ايمان به آيات الهى محروم مىشوند. «سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ»
2- خداوند، بىجهت لطف خود را از كسى برنمىگرداند، بلكه اين نتيجهى عملكرد خود انسان است. سَأَصْرِفُ ... يَتَكَبَّرُونَ
3- تكبّر انسان، برخاسته از تصوّرات موهوم اوست. يَتَكَبَّرُونَ ... بِغَيْرِ الْحَقِ
4- تكبّر، هرگز براى موجود ضعيف و محتاجى همچون انسان، زيبنده نيست.
يَتَكَبَّرُونَ ... بِغَيْرِ الْحَقِ
5- تكبّر، اگر ادامه يابد، آيات متعدّد نيز انسان را هدايت نمىكند. يَتَكَبَّرُونَ ... كُلَّ آيَةٍ
6- انسان درانتخاب هدايت و گمراهى آزاد است. لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ... يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا
7- استمرار غفلت وتكذيب آيات الهى، موجب تكبّر و انحراف در ديدگاه و انتخاب است. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۴۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا