بيت عليهم السلام و خمس غنائم را بپردازيد. غَنِمْتُمْ ... فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ
3- اسلام، مالكيّت اشخاص حقوقى را پذيرفته است. «لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى»
4- محروميّت زدايى، از برنامههاى اسلام است و بايد از ثمرهى جهاد و غنائم به سود فقرا گام برداشت. «وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ»
5- ايمان، عامل عمل به وظيفه و ايثار است. لِلَّهِ خُمُسَهُ ... إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ
6- دل كندن از مال، آن قدر دشوار است كه گاهى رزمندگان هم در آن مىمانند. غَنِمْتُمْ ... إِنْ كُنْتُمْ ...
7- نشانهى ايمان كامل، خمس دادن است. بعد از بيان ايمان، عبادت، هجرت و جهاد مىفرمايد: لِلَّهِ خُمُسَهُ ... إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ ... بنابراين خمس، واجب دائمى و
«1». تفسير مجمعالبيان، وسائل، ج 6، كتاب الخمس.
«2». تفسير صافى.
جلد 3 - صفحه 323
مستمرّ است، نه موسمى و موقّت، چون شرط ايمان است.
8- عبوديّت، رمز دريافت معارف الهى است وپيامبراكرم صلى الله عليه و آله، بندهى خالص خدا بود. «وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا»
9- وجود پيامبر ميان مسلمانان، عامل يارى خداوند و پيروزى آنان است. «ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ»
10- امداد الهى در جنگ بدر، حقّانيّت اسلام را روشن كرد، «يَوْمَ الْفُرْقانِ» و نمودى از قدرت خداوند بود. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۱_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ «42»
(به ياد آوريد) زمانى كه شما در جانب پايين بوديد و دشمنان در جانب بالا (بر شما برترى داشتند) و كاروان (تجارى ابوسفيان) از شما پايينتر بود و اگر قرار قبلى (براى جنگ هم) مىگذاشتيد، به توافق نمىرسيديد. (زيرا هم بالادست شما دشمن بود، هم پايين شما و شما بين دو صف مخالف بوديد و هرگز تن به چنين جنگى نمىداديد.) ولى (خداوند شما را در برابر عمل انجام شده قرار داد) تا كارى را كه خدا مىخواست، تحقّق بخشد، تا هركس (به گمراهى) هلاك مىشود، از روى حجّت و آگاهى هلاك شود و هر كس (به هدايت) حيات يافت، از روى دليل، حيات يابد و همانا خداوند شنوا و داناست.
نکته ها
«عدوة» از «عدو» به معناى حاشيه، كنار و اطراف است. كلمهى «دنيا» از «دُنُوّ» به معناى پايين و نزديكتر و «قصوى» و «اقصى» به معناى دورتر و بالاتر است. كه اين دو بيانگر
جلد 3 - صفحه 324
منطقهى عملياتى جنگ بدر است كه مسلمانان نزديكتر از كفار به مدينه بودهاند يا آنها در منطقهاى پايينتر و پستتر و دشمنان در بلندى و ارتفاع بودهاند.
در جنگ بدر، كفّار نه تنها از نظر سلاح و تعداد نفرات و آمادگى روحى و جسمى برترى داشتند، بلكه از نظر منطقهى استقرار نيرو نيز برتر بودند و مىتوانستند از كنار درياى احمر، راهى براى فرار پيدا كنند، ولى خداوند مسلمانان را كه تنها به قصد مصادرهى اموال كفّار آمده بودند، با آنان روبرو ساخت و چارهاى جز درگيرى نبود و تنها لطف خدا مسلمانان را به پيروزى رساند.
سيماى جنگ بدر
ترسيمى از جنگ بدر، در آيات ابتداى سوره تااينجا، امدادهاى الهى را بهتر نشان مىدهد:
1. در جنگ بدر شما به فكر مصادرهى اموال بوديد و آمادگى جنگى نداشتيد. «تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ» «آيه 7»
2. جنگ كه پيش آمد، بعضى ناراحت بوديد. «فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ» «آيهى 5»
3. برخى از مرگ مىترسيديد. «كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ» «آيهى 6»
4. پريشان بوديد و استغاثه مىكرديد. «تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ» «آيهى 9»
5. براى تطهير از ناپاكىها و سفتشدن زمين ريگزار، باران فرستاديم. «آيهى 11»
6. اطاعت كامل از فرماندهى نداشتيد. «قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ» «آيهى 21»
7. برخى از شما قبلًا خيانت كرده بودند. (مانند ابولبابه) «آيهى 27»
8. رهبرتان در معرض تهديدها و توطئهها بود. «يَمْكُرُ بِكَ» «آيهى 30»
9. اگر كار به اختيار شما مىبود، با اين همه مشكلات، به توافق نمىرسيديد. «لَاخْتَلَفْتُمْ»
و نمونههاى ديگر كه همه نشان مىدهد پيشآمد جنگ بدر، يك طرح الهى براى نمايش قدرت مسلمانان و ضربهزدن به روحيّهى كفّار و مشركان بوده است.
به همين دليل در آيهى قبل، روز جنگ بدر، «روز فرقان» ناميده شد، زيرا آنقدر امدادهاى غيبى نازل شد كه حقّ و حقيقت براى همه روشن شد و با اين وصف، هركس بىتوجّهى كرد، از روى عناد و لجاجت بود. «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ»
جلد 3 - صفحه 325
پیام ها
1- يادآورى حوادث گذشته و امدادهاى الهى و تحليل و بررسى آنها لازم است.
إِذْ أَنْتُمْ ...
2- آنجا كه خداوند بخواهد، همهى عوامل ضعف را بر طرف مىكند. «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا»
3- پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، حجّتى روشن بر عليه شرك و دليلى واضح بر حقّانيّت توحيد و اسلام است. لِيَقْضِيَ اللَّهُ ... لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى ...
4- هدايت و ايمان آگاهانه ارزشمند است، همان گونه كه هلاكت و گمراهى آگاهانه بسيار زشت است. لِيَهْلِكَ ... عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى ... عَنْ بَيِّنَةٍ
5- اسلام بر برهان و دليلهاى روشن استوار است و چنين مكتبى مايهى حيات است. «وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»
6- خداوند از پيش پيروزى مسلمانان را رقمزده بود، لذا صحنهها و تصميمها دگرگون شد، «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا» از همينجا مىتوان او را شناخت كه به همه چيز شنوا و آگاه است. «إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۲_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «43»
(اى پيامبر! به يادآور) زمانى كه خداوند، عدد آنان (دشمنان) را در خوابت، به تو اندك نشان داد و اگر (خداوند) آنان را (در ديد تو) زياد نشان مىداد، حتماً سست شده و قطعاً در كار جنگ نزاع كرده بوديد، ولى او (شما را از اين سستى و نزاع) سالم نگاه داشت، همانا خداوند به آنچه در سينههاست آگاه است.
نکته ها
اين آيه بعد از بيان الطاف و امدادهاى الهى نسبت به مسلمانان، از كم جلوه دادن كفّار در چشم آنان سخن مىگويد كه در چند مرحله انجام گرفت: يكى آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را در
جلد 3 - صفحه 326
خواب، اندك ديد و نقل خواب براى مسلمانان، روحيّهى آنان را بالا برد. ديگر آنكه مسلمانان را در ديد كفّار كم جلوه داد، تا آنان لشكر تازه نفس براى امداد، از مكّه درخواست نكنند (كه در آيهى بعد مطرح مىشود).
همچنين «عاتكه»، عمّهى پيامبر سه روز قبل از جنگ بدر، در مكّه خواب ديد كه كسى فرياد مىزند: اى مردم مكّه! بهسوى قتلگاه خود بشتابيد! سپس منادى بالاى كوه ابوقبيس، قطعه سنگى را تكان مىدهد، سنگ متلاشى شده، هر قسمتى به يكى از خانهها مىافتد و از مكّه، خون جارى مىشود. اين خواب دهان به دهان نقل مىشود و كفّار را به وحشت مىافكند. اينها طرح خدا براى پيروزى مسلمانان در جنگ بدر است. «1»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «خواب بر سه قسم است: يا بشارتى از سوى خداوند است، يا غم و اندوهى از طرف شيطان مىباشد و يا مشكلات روزمرّهى انسان كه در خواب آن را مىبيند». «2» خواب انبيا و اولياى الهى از قبيل قسم اوّل است، لذا حجّيت دارد. در حديثى ديگر آن حضرت فرمودند: «رؤياى افراد صالح، بشارتى از جانب خداوند است و جزيى از اجزاى نبوّت است». «3»
البتّه خواب اولياى الهى، نيازمند تعبير است، مانند: خواب حضرت يوسف عليه السلام در مورد سجده كردن خورشيد و ماه و ستارگان بر او، و گاهى بيان حكم و واقعه است و نيازى به تعبير ندارد، مانند خواب حضرت ابراهيم عليه السلام در مورد ذبح فرزندش اسماعيل و يا رؤياى پيامبر در اين آيه.
گرچه خواب انبيا، پرتوى از وحى است ودر قرآن، بارها از رؤياهاى صادقهى حضرت ابراهيم عليه السلام و پيامبراكرم صلى الله عليه و آله سخن به ميان آمده است.
پیام ها
1- اطلاعات و آمار و بيان نقاط قوّت دشمن و آنچه سبب اختلاف و ضعف روحيّهى مسلمانان شود، به خصوص هنگام جنگ ودر جبهه، ممنوع است."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۳_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «44»
و (به ياد آوريد) زمانى كه چون با دشمن برخورد كرديد، خداوند دشمنان را در نظر شما كم جلوه داد (تا با جرأت حمله كنيد) و شما را نيز در ديدگاه آنان اندك نشان داد (تا از كفّار مكّه، كمك نخواهند). اين كار براى آن بود كه خداوند كارى را كه مىبايست انجام شود، تحقّق بخشد. و (بدانند كه) همهى كارها به خدا باز مىگردد (و ارادهى او بر هر چيزى نافذ است).
نکته ها
هنگامىكه كفّار مسلمانان را ديدند، آن چنان در نظرشان كم جلوه كرد كه گفتند: ما بردگان خود را مىفرستيم تا مسلمانان را نابود كنند، «1» ولى زمانىكه جنگ شروع شد، در هنگامهى نبرد، مسلمانان را زياد و دو برابر ديدند و مرعوب شدند. «2»
چنانكه در جاى ديگر خداوند مىفرمايد: «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ» «3»
پیام ها
1- تقديرهاى الهى، اراده را از انسان سلب نمىكند. «وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ» ترغيب دو سپاه در جنگ بدر به رويارويى، بيانگر آن است كه تحقّق جنگ، از اختيار آنان خارج نبوده است.
2- امدادهاى الهى، هم پيش از جنگ نصيب مسلمانان شد، «فِي مَنامِكَ» و هم هنگام جنگ. يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ ...
«1». تفسير صافى.
«2». تفاسير نمونه و الميزان.
«3». آلعمران، 13.
جلد 3 - صفحه 328
3- گاهى خداوند براى يارى رساندن به مسلمانان، با اعمال ولايت تكوينى، در ديدهها تصرّف مىكند. يُرِيكُمُوهُمْ ... فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا
4- بهرهبردارى از حواسّ ظاهرى نيز به دست خداوند است. «فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ»
5- پيروزى تنها به جمعيّت و نفرات نيست، بلكه عواملى همچون ايمان و روحيّهى رزمندگان و لطف و تقدير خداوند تعيين كننده است. (كلّ آيه)"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۴_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «45»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه با گروهى (از دشمن) روبرو شديد، ثابتقدم باشيد و خدا را بسيار ياد كنيد تا شما رستگار شويد.
نکته ها
مراد از ذكر و ياد خدا در آيه، تنها ذكر زبانى نيست، بلكه توجّه درونى و ياد لطفها و امدادهاى و وعدههاى و ياد عزّت، عظمت و فرمان او نيز مقصود است، چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: «از امور مهمّى كه خداوند بر بندگان لازم دانسته است، بسيار ياد نمودن از خداوند است، ياد الهى هنگام مواجهه با حلالها و حرامها كه اگر اطاعت الهى باشد بدان عمل كند و اگر معصيت خدا باشد، آن را ترك كند». «1»
پیام ها
1- لازمهى ايمان، ثابت قدمى است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَاثْبُتُوا
2- ما مأمور به ثبات قدم در جبههايم، «فَاثْبُتُوا» امّا همين پايدارى را هم بايد از خدا بخواهيم. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» «2»
«1». بحار، ج 93، ص 163.
«2». بقره، 250.
جلد 3 - صفحه 329
3- فضاى جبههى مسلمانان بايد آكنده از ياد خدا باشد و هر چه مشكلات بيشتر باشد، نياز به ياد خدا بيشتر است. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً»
4- يادى از خدا كافى نيست، بايد خدا را بسيار ياد كنيم. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً» زيرا اگر در بحران جنگ و حوادث جبهه، ياد خدا زياد نباشد، امكان انحراف در هدف، عمل وشيوه بيشتر است.
5- در جبهه، بايد ياد خدا، جايگزين ياد زن، فرزند، مال و ... شود. «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ» چنانكه امام سجاد عليه السلام در دعاى مرزداران مىفرمايد: خدايا! ياد مال و فرزندان و ... را از دل رزمندگان ببر و بهشت را جلوى چشمشان جلوه بده. «1»
6- پايدارى و ياد خدا، رمز پيروزى در نبرد و رستگارى جاويد است. فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
7- ميدانهاى نبرد وجبههها، يكى از مراكز رستگارى است. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۵_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ «46»
و از خداوند و فرستادهاش اطاعت كنيد و با يكديگر نزاع نكنيد، كه سست مىشويد ومهابت و قوّتتان از بين مىرود، و صبر كنيد، همانا خداوند با صابران است.
نکته ها
در آيهى قبل، به دو عامل از عوامل پيروزى مؤمنان يعنى «پايدارى» و «ياد خدا» اشاره شد، و در اين آيه، عامل اطاعت و وحدت مطرح است، چنانكه در آيهى قبل به ثبات قدم از جهت جسم وظاهر اشاره شد و در اين آيه، از صبر در جنبهى روانى و باطنى ياد شده است. «ريح» باد، كنايه از قدرت و شوكت است، همچون بادى كه پرچمها را به اهتزاز در مىآورد
جلد 3 - صفحه 330
و نشانهى برپايى، كامروايى و عظمت است. اگر در سايهى اختلاف و نزاع، اين عظمت بر باد رود، خوار و حقير مىشويد. همان گونه كه اگر باد لاستيك ماشين و يا توپ ورزشى خارج شود، بسيارى از حركتها، سفرها و ورزشها تعطيل مىشود.
اتّحاد و يكپارچگى و دورى از اختلاف و تفرقه، از دستورات اكيد الهى است كه در آيات متعدّد به آن فرمان داده است و اين فرمان بايد در تمام زمينهها رعايت شود، مخصوصاً در حال جنگ و درگيرى با دشمن كه ضرورت بيشترى دارد، چنانكه خداوند در سوره صف از اتحاد، نظم و هماهنگى مجاهدان تعريف كرده است. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ» «1»
پیام ها
1- جهاد، بايد با فرماندهى رهبر مسلمانان و به فرمان خدا و رسول (و جانشينان بر حقّ) او باشد. إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا ... وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
2- قانون و رهبر الهى، محور وحدت و اتحاد است. «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» ( «أَطِيعُوا» به قوانين الهى و «رَسُولَهُ» به رهبر آسمانى اشاره دارد)
3- نزاع، شما را از درون پوك ساخته و از بيرون، بىآبرو مىكند. «فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ» (در طول تاريخ، چه ضعفها و شكستهايى كه به خاطر عمل نكردن به اين آيه، نصيب مسلمانان شده است!)
4- در اطاعت و وحدت، پايدار باشيم و اگر چيزى بر خلاف ميل ما بود، يا بر خلاف ميل ما عمل شد، صابر باشيم و يكديگر را تحمّل كنيم. «وَ اصْبِرُوا»
5- ايمان به اينكه خداوند با صابران است، انسان را به صبر و پايدارى سوق مىدهد. «وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
6- نصرت و امداد الهى، با صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
«1». صفّ، 4.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 331"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۶_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ «47»
و مثل كسانى نباشيد كه از روى سرمستى و خودنمايى و غرور و ريا در برابر مردم، از خانههاى خود (به سوى جبهه) خارج شدند و مردم را از راه خدا بازمىداشتند وحال آنكه خداوند، به آنچه انجام مىدهند احاطه دارد.
نکته ها
چون كاروان تجارتى ابوسفيان- از دست مسلمانان- سالم به مكّه رسيد، ابوسفيان به ابوجهل پيغام داد كه ما به سلامت به مكّه رسيديم، شما كه براى يارى ما رفتهايد، برگرديد.
ابوجهل مغرورانه گفت: تا مسلمانان را سركوب نكنيم و به افتخار پيروزى شراب ننوشيم و قدرت خود را نشان ندهيم، برنمىگرديم. امّا سرانجام شكست خوردند و ابوجهل در آن جنگ، جام مرگ را نوشيد.
در اين آيه و دو آيهى قبل، عوامل موفقيّت چنين بيان شده است: ثبات قدم، ياد خدا، اطاعت از رهبرى، پرهيز از اختلاف، صبر، پرهيز از غرور، ريا و دنياطلبى.
پیام ها
1- غرور و ريا، از آفات قدرت در جبههى جنگ است. «خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ»
2- تفاوت اصولى جنگهاى اسلامى و غير اسلامى در هدف است. هدف مسلمانان از جنگ، رفع فتنه است (آيهى 39 اين سوره)، امّا هدف ديگران، سلطهجويى و قدرتنمايى است. «بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ»
3- هنگام عزيمت به جبهه، نيّت خود را خالص سازيد و به فكر خودنمايى نباشيد. «رِئاءَ النَّاسِ» (گرچه سياق آيات، به جنگ بدر مربوط مىشود، امّا شامل منافقان كه رياكارانه و براى خودنمايى و ياشايعهپراكنى و تضعيف روحيه به جبهه مىروند نيز مىشود.)
جلد 3 - صفحه 332
4- جبههى باطل براى بستن راه حقّ و جلوگيرى از حركت معنوى و الهى جامعه، تلاش مىكند. «وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
5- دشمنان بدانند با همه تلاشى كه در برابر خدا مىكنند، امّا هرگز از تحت قدرت الهى خارج نمىشوند. «وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۷_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ «48»
و (به يادآور) زمانى كه شيطان، كارهاى آنان (مشركان) را در نظرشان زيبا جلوه داد و گفت: امروز هيچ كس از مردم، بر شما غالب نخواهد شد و من ياور شمايم. امّا همين كه دو لشكر با هم درآويختند (و فرشتگان به يارى سپاه اسلام آمدند،) شيطان به عقب برگشت و گفت: هر آينه من از شما بيزارم، من چيزى را مىبينم كه شما نمىبينيد، همانا من از خدا بيم دارم و خداوند سخت عقوبت است.
نکته ها
كلمهى «جار» به معناى ياور، شريك، همسايه و همسوگند آمده كه در اينجا معناى اوّل مناسبتر است. كلمهى «نَكَصَ» به معناى خوددارى و برگشت است و «عقب» به معناى پاشنهى پا و «نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ» يعنى بر پاشنههاى پا چرخيد و پشت كرد.
گفتگوى شيطان با طرفدارانش كه در اين آيه مطرح شده، ممكن است همان وسوسههاى شيطانى باشد، يا آنكه شيطان در قالب انسان، اهداف خود را دنبال كند و در قيافهى انسان، به اغوا و وسوسه بپردازد كه روايات هم در اين باره وارد شده است. «1»
«1». تفاسير مجمعالبيان ونورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 333
چنانكه شيطان در جنگ بدر، به صورت سراقةبن مالك (از سرشناسان قبيلهى بنىكنانه) درآمد و مشركان را تشويق و ترغيب مىكرد و به آنان وعدهى همراهى و پيروزى مىداد، امّا با حضور فرشتگان در آستانهى پيروزى سپاه اسلام، پا به فرار گذارد. پس از شكست كفّار، در مكّه به او مىگفتند: تو سبب شكست ما شدى! و او قسم مىخورد كه حتّى از مكّه بيرون نيامده است. پس معلوم شد كه شيطان در قيافهى سراقه، به آنان وعدهى پيروزى داده، سپس فرار كرده است.
شيطان براى جبههى باطل كار تبليغاتى مىكند و در آغاز مبارزه به آنان روحيّه مىدهد، ولى به هنگام ديدن امدادهاى الهى، آنان را رها كرده و عقبنشينى مىكند.
پیام ها
1- يكى از راههاى فريب شيطان، زيبا جلوهدادن بدىهاست. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ» آرى، نيكو پنداشتن كارهاى بد وناهنجارىها، نشانهى نفوذ شيطان در افكار انسان است.
2- شيطان و شيطانصفتان، ديگران را براى فساد، توجيه وتحريك مىكنند. «زَيَّنَ، لا غالِبَ، جارٌ لَكُمْ»
3- ايمان، حمايت فرشتگان را به دنبال دارد و كفر، حمايت شيطان را. «جارٌ لَكُمْ»
4- شيطان، منافق، فريبكار، دروغگو و بىوفاست. جارٌ لَكُمْ ... بَرِيءٌ مِنْكُمْ
5- شياطين، آتش فتنه را روشن مىكنند، ولى خود را در معركه قرار نمىدهند. «إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ»
6- توكّل بر غير خدا، سبب رها شدن انسان در مشكلات مىشود. إِنِّي جارٌ لَكُمْ ... إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ
7- روابط غير الهى، ناپايدار وغير قابل اطمينان است. «قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ»
8- شيطان، از قدرت فرشتگان آگاه است. «إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ» و مشاهدهى قدرتفرشتگان، سبب عقبگرد او شد. «قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ»
9- شيطان، قادر بر مشاهدهى برخى امور پنهانى است. «إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ»
جلد 3 - صفحه 334
10- شيطان، به خداوند معتقد و به شدّت عقوبت او آگاه است. «إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ» به گفته ابن عباس: «شيطان به دروغ ادّعاى ترس از خداوند را داشت، وگرنه كار او به اينجا نمىكشيد». «1»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۸_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «49»
(به يادآور) زمانى كه منافقان و بيماردلان مىگفتند: آنان (مسلمانان را) دينشان مغرورشان كرده است، (كه بىترس حمله مىكنند. غافل از آنكه مسلمين بر خدا توكّل نمودهاند.) وكسى كه بر خدا توكّل كند، پس (بداند) قطعاً خداوند شكستناپذير حكيم است.
نکته ها
منافقان و افراد سست ايمان و بىاعتقاد به نصرت الهى، تصوّر نمىكردند مسلمانان با جمعيّت و سلاح اندك پيروز شوند و آنان را فريبخورده مىپنداشتند.
پیام ها
1- كسانى كه روحيه ناسالم دارند، با منافقان همصدا مىشوند. «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
2- منافقان، مسلمانان را فريبخورده و مغرور مىپندارند. (و مىگويند: مگر مىتوان با «اللّه اكبر» و با دست خالى به جنگ سلاح رفت؟! مگر مىشود ...) «غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ»
3- گرايشها وديدگاهها، در نوع برداشت انسان تأثير مىگذارد. از يك عمل، چند برداشت مىشود؛ يكى توكّل مىپندارد و ديگرى فريبخوردگى وغرور. إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ
جلد 3 - صفحه 335
4- توكّل بر خدا، از حساب غرور، جداست. وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ ... (توكّل بر خداوند در جنگ بدر، عامل پيروزى شد)
5- بايد بر كسى توكّل و اعتماد كرد كه شكست ناپذير و تمام كارهايش حكيمانه است. «عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (قدرت خداوند، همراه با عزّت وحكمت است)"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۴۹_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «50»
و (اى پيامبر!) اگر ببينى آن هنگام كه فرشتگان جان كافران را مىگيرند، بر چهرهها وپشتهاى آنان ضربه مىزنند (و مىگويند:) بچشيد عذاب سوزان را.
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ «51»
اين (كيفر،) دستاورد كارهاى پيشين شماست و (گرنه) شكّى نيست كه خداوند بر بندگانش ستمگر نيست.
نکته ها
در قرآن، بارها از سخت جان دادن كفّار، سخن به ميان آمده است، از جمله در سورهى محمّد آيهى 27 و سورهى انعام آيهى 93 و در مقابل، از آسان جان دادن مؤمنان نيز سخن به ميان آمده است، از جمله در آيهى 32 سورهى نحل مىخوانيم: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
«يَتَوَفَّى»، به معناى گرفتن است و قرآن مىفرمايد: ما كفّار را مىگيريم آنجايى كه جسم انسان در دنيا مىناند، پس معلوم مىشود كه روح او را مىگيرند. بنابراين، حقيقت انسان به روح اوست. تا انسان زنده است روح همراه جسم اوست و پس از مرگ، از جسم او جدا شده وباقى مىماند.
جلد 3 - صفحه 336
پیام ها
1- خداوند با قهر به كفّار، پيامبر و مؤمنان را دلدارى مىدهد. وَ لَوْ تَرى ...
2- فرشتگان الهى، مؤمنان و كافران را مىشناسند. «إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا»
3- قهر اخروى خداوند به كافران، از لحظهى جان دادن آغاز مىشود. إِذْ يَتَوَفَّى ... يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ ...
4- در برزخ نيز عذاب هست. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ»
5- مجازاتهاى الهى، كيفر كارهاى خود انسان است، نه انتقام خداوند. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ ...
6- ظلم به يك نفر، به منزلهى ظلم به همه است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» (كوچكترين ظلمى از جانب خداوند، ستمى بسيار بزرگ است و او منزّه از آن است.)
7- كيفرهاى الهى، براساس عدل است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵٠_۵۱_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
08.Anfal.50.51.mp3
2.82M
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵٠_۵۱_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ «52»
(اى پيامبر! روش كافران زمان تو،) مثل روش فرعونيان و كفّار پيش از آنان است كه (از روى لجاجت و عناد) به آيات خداوند كفر ورزيدند، پس خداوند نيز به كيفر گناهانشان، آنان را گرفتار كرد. قطعاً خداوند، نيرومند سخت كيفر است.
پیام ها
1- گاهى كفر و لجاجت، براى بعضى عادت و خصلت شده و در اين صورت، عذاب نازل مىشود. «كَدَأْبِ»
2- همهى اقوام نزد خدا يكسانند و اگر راه انحراف و كفر بروند، كيفر مىبينند.
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا ... فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ آرى، سنّت الهى در عقوبت كفّار، ثابت است و مجازات مشركان در جنگ بدر، حكم خاصّى نبوده است.
3- گناه، سبب قهر الهى است. «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ»
جلد 3 - صفحه 337
4- خداوند، در كيفر كافران عاجز نيست و همهى اقوام (مثل فرعون قوى يا مشركان ضعيف) در برابر قهر خدا عاجزند. «إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۲_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «53»
آن (كيفر) بدين سبب است كه خداوند، نعمتى را كه به قومى عطا كرده، تغيير نمىدهد، مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند، و همانا خداوند، بسيار شنوا و داناست.
نکته ها
در احاديث متعدّدى عواملى مانند: ظلم و گناه، سبب تغيير نعمتهاى الهى به حساب آمدهاند، چنانكه بازگشت از گناه و انحراف و حركت در مسير حقّ، موجب سرازير شدن انواع نعمتهاى الهى است. «1»
گناهان و ستمها، انسان را از لياقت بهرهورى از لطف الهى دور مىكند. چنانكه حضرت على عليه السلام در خطبه قاصعه بدان اشاره كرده و در دعاى كميل مىخوانيم: الّلهم اغفر لى الذنوب الّتى تهتك العصم ... الّلهم اغفر لى الذّنوب الّتى تغيّر النّعم ...
در نامه حضرت على عليه السلام به مالك اشتر مىخوانيم: «هيچ چيز مانند ظلم وستم، نعمتهاى الهى را تغيير نمىدهد، چون خداوند نالهى مظلوم را مىشنود، در كمين ظالمان است». «2»
امام صادق عليه السلام فرمودند: «همواره از سختىها و گرفتارىهاى روز و شب كه عقوبت معصيت و گناهان شماست، به خدا پناه ببريد». «3»
پیام ها
1- زوال نعمتها، از ناحيهى خودماست، وگرنه سنّت خدا بر استمرار نعمتهاست. ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نهجالبلاغه، نامه 53.
«3». كافى، ج 2، ص 269.
جلد 3 - صفحه 338
2- دادنها و گرفتنها از سوى خدا، قانونمند و حكيمانه است. لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً ... حَتَّى يُغَيِّرُوا ...
3- رحمت خداوند بر غضبش مقدّم است. «أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا»
4- در اسلام علاوه بر كيفر فردى، كيفرهاى اجتماعى نيز قانون دارد. «عَلى قَوْمٍ»
5- فطرت انسان، بر ايمان و پاكى استوار است و اين انسان است كه خود را تغيير مىدهد. «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
6- انسان، تاريخ را مىسازد، نه آنكه اقتصاد، جبر تاريخ و محيط، انسان را بسازد. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ...» البتّه محيط و اقتصاد بىاثر نيست، ليكن نقش اصلى با ارادهى انسان است، و هيچ يك از آنها انسان را مجبور نمىكند.
7- افراد، جامعه را مىسازند و هرگونه تحوّل مثبت يا منفى در جامعه، بر پايهى تحوّلِ فكرى و فرهنگى افراد است. قَوْمٍ ... يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ
8- سعادت و شقاوت ملّتها، در گرو تحوّلات درونى آنهاست، نه قدرت و ثروت. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
9- در تحليل سرنوشت جوامع، محور، روحيّهى مردم است، نه شانس، خرافات، نظامهاى حاكم، جبر تاريخ و ... «يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»
10- همهى ما در نظر خدا هستيم و كيفر كفّار متّكى بر علم گسترده خداوند است. «أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۳_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ «54»
(اى پيامبر! روحيّهى مردمِ زمان تو،) همچون خوى و روش فرعونيان و كسانى است كه پيش از آنان بودند، آيات پروردگارشان را تكذيب كردند، پس ما نيز به سزاى گناهانشان، هلاكشان ساختيم و فرعونيان را غرق كرديم، و همگى (فرعونيان و كفّار قريش) ستمگر بودند.
جلد 3 - صفحه 339
نکته ها
تعبير «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» در دو آيهى قبل نيز آمده بود، امّا اين تكرار منافاتى با بلاغت ندارد، چون موقعيّتها متفاوت است. آنجا سخن از كيفر الهى نسبت به ظالم بود، اينجا تغيير نعمت براساس تغيير حالات مردم است. البتّه ممكن است در آيهى قبل، عذاب اخروى منظور باشد و اينجا عذاب دنيوى.
پیام ها
1- از سرنوشت گذشتگان درس بگيريم. «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»
2- تكذيب آيات الهى، زمينهى هلاكت انسان است. «كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ»
3- انسان، داراى اختيار است و سرنوشت او در گرو عملكرد خودش مىباشد.
«كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ»
4- ظلم و گناه، عامل قهر الهى است، چه ظلم به خويش، چه به مردم و چه به انبيا و مكتب. فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ ... كانُوا ظالِمِينَ
5- بعضى از سختىها، حوادث و اتّفاقات دنيوى و زوال نعمتها، پيامد گناهان انسان مىباشد. «فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ»
6- تكذيب آيات الهى و گناه، ظلم است. كَذَّبُوا ... كانُوا ظالِمِينَ"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۴_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «55»
قطعاً بدترين جنبندگان نزد خداوند، آنانند كه كافر شدند، پس آنان ايمان نمىآورند.
نکته ها
آيهى 22، «شَرَّ الدَّوَابِّ» را كسانى دانست كه نمىانديشند، اين آيه آنان را كسانى مىداند كه ايمان نمىآورند وكفر مىورزند. پس ريشهى كفر، عدم تعقّل صحيح است. قرآن، ارزش انسان را در گرو عقل و ايمان مىداند كه اگر تعقّل نكند، يا كفر ورزد، از مدار انسانيّت خارج مىشود. انسان واقعى، كسى است كه عاقل و مؤمن باشد.
جلد 3 - صفحه 340
آرى، كافرى كه حقّ رامىفهميد؛ امّا ايمان نمىآورد، نزد مردم عنوانى داشته باشد، ولى نزد خداوند بدترين جنبنده است."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۵_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ «56»
(بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفتهاى، سپس پيمان خود را در هر بار مىشكنند و (در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند.
نکته ها
پيمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با يهوديان اين بود كه به مشركان كمك نكنند و در صدد آزار مسلمانان برنيايند، ولى يهوديان پيمان را شكستند و در جنگ خندق به مشركان اسلحه فروخته و آنان را يارى كردند.
در روايات آمده است: «كسىكه وفادار نباشد و پيمانشكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد». «1»
پیام ها
1- رهبر مسلمانان مىتواند با كفّار پيمان ببندد. «عاهَدْتَ مِنْهُمْ» چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله پيمانهاى متعدّدى با كفّار مىبست، هرچند بعضى از آنان متعهّد نباشند. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
2- پيمان شكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد نيست. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
3- پيمانشكنى، با انسانيّت سازگار نيست. شَرَّ الدَّوَابِ ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ
4- كفر، زمينهى پيمانشكنى است. الَّذِينَ كَفَرُوا ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ
5- پيمانشكنى، بىتقوايى است. يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ ... وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ
6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده
«1». كافى، ج 2، ص 290.
جلد 3 - صفحه 341
و از آن پروايى ندارند. يَنْقُضُونَ ... فِي كُلِّ مَرَّةٍ ... لا يَتَّقُونَ"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۶_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ «57»
پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دستيافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبههى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند).
نکته ها
«تَثْقَفَنَّهُمْ» از «ثقف»، به معناى درك چيزى است از روى دقّت و سرعت. يعنى در برخورد با كفّار، كاملًا هوشيار باشيد تا غافلگير نشويد.
«تشريد»، به معناى ايجاد ناامنى و اضطراب و متفرّق ساختن است. يعنى چنان به دشمن حمله كنيد و برنامهريزى جنگى داشته باشيد كه حاميان پشتپرده و نيروهاى پشت جبههى آنان، به وحشت افتاده و به فكر حمله و پشتيبانى نباشند.
پیام ها
1- برخورد شما با دشمنان، بايد غافلگير كننده، سريع، دقيق وكوبنده باشد و اين از اصول نظامى است. تَثْقَفَنَّهُمْ ... فَشَرِّدْ بِهِمْ
2- آگاهى و ديد رهبر مسلمانان بايد به قدرى باشد كه وسعت و دنبالهى توطئه و توطئهگران را بشناسد وبر عليه آنان تصميم درست وقاطع بگيرد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
3- به دفاعهاى روز مرّه و خط اوّل بسنده نكنيم و از عقبههاى دشمن و طرّاحان صحنه غافل نشويم. «مَنْ خَلْفَهُمْ» چنانكه در رانندگى نبايد تنها به جلو خيره شد، بلكه بايد به فراتر و دورتر نيز چشم دوخت.
4- كيفر پيمانشكنانى كه امنيّت و ثبات جامعه را به هم مىزنند، آن است كه آنان را وحشتزده و مضطرب سازيم. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
5- با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت وپيمانشكنى و بهمزننده نظم و امنيّت را تحمّل نمىكند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
جلد 3 - صفحه 342
6- جامعهى اسلامى بايد هيبت و شوكت داشته باشد. «فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ»
7- از كفّار، زهر چشم بگيريم تا از فكر حملهى مجدّد به ما صرف نظر كنند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ»
8- اسلام در كنار تبليغ و موعظه، دينِ اعمال قدرت و برخورد با پيمانشكنان و اخلالگران نيز هست. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» و بايد با خط مقدّم آنان طورى رفتار شود كه مايهى عبرت ديگران شود. «مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ ابوالشیخ از ابن شهاب روایت کرده که جبرئیل به پیامبر وارد شد و گفت: یا رسول الله سلاح را نهادى در حالتى که همیشه در طلب قوم بودى بنابراین بیرون برو که خداوند درباره طایفه بنىقریظه به تو اجازه داده است و آیه 59 درباره بنىقریظه نازل گردیده است.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص390."
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۵۷_جز۱۰
@tafsir_qheraati ایتا