"تفسیر نور (محسن قرائتی)
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»
دعا و نيايش آنان در بهشت، «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» (خدايا تو پاك و منزّهى) است و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (سپاس و ستايش مخصوص خداست) مىباشد.
نکته ها
«سَلامٌ»، كلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مىكند: سلام از سوى خداوند، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «2»، سلام از سوى فرشتگان «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» «3»، و سلام از سوى بهشتيان نسبت به هم. «4» «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» «5»
«2». يس، 58.
«3». زمر، 73.
«4». تفسير مراغى.
«5». واقعه، 26.
جلد 3 - صفحه 545
«الْحَمْدُ لِلَّهِ»، كلام انبيا و اولياست. حضرت نوح عليه السلام پس از نجات از قوم ظالم، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» گفت، «1» و ابراهيم عليه السلام نيز خدا را حمد كرد كه در سنّ پيرى اسماعيل واسحاق را به او بخشيده است. «2» «الْحَمْدُ لِلَّهِ» سخن مؤمنان «3» و كلام بهشتيان است.
در حديث آمده است: اهل بهشت با كلمهى «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» مسئولان پذيرايى را صدا مىزنند، آنان نيز فورى حاضر شده، خواستهى اهل بهشت را تأمين مىكنند. «4»
در حديث است: هرگاه بندهاى مشغول تمجيد خدا باشد و از درخواست حوائج خود از او غافل شود، خداوند بيش از آنچه با دعا كردن به او مىداد، عطا مىكند. «5»
پیام ها
1- ياد خدا تنها در دنيا نيست، آخرت هم جاى ذكر الهى است. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ»
2- انسان به جايى مىرسد كه دعا و خواستهاش هم تمجيد پروردگار مىشود. «دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ» و اين تسبيح و تمجيد آنان را كامياب مىسازد.
3- مؤمنان، در برابر صفات الهى مىگويند: «سُبْحانَكَ»، در برابر ساير مؤمنان مىگويند: «سَلامٌ» و در مقابل كاميابى از نعمتهاى الهى مىگويند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
4- مؤمن، عاشق خداست. بهشت و لذّتهاى بهشتى هم او را از ياد محبوب باز نمىدارد، بلكه در همه چيز، لطف و قدرت خدا را مىبيند. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ، الْحَمْدُ لِلَّهِ»
5- آغاز سخن مؤمنان با «سُبْحانَ اللَّهِ» و پايان آن با «الْحَمْدُ لِلَّهِ» مىباشد. (از عبارت «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» استفاده مىشود كه اوّل سخن آنان «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» است.)"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱٠_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «11»
واگر خداوند براى مردم به همان شتاب كه براى خود خير مىطلبند، در رساندن بلا به آنان شتاب مىنمود، قطعاً اجلشان فرا رسيده بود. پس كسانى را كه به ديدار ما اميد (و باور) ندارند به حال خود رها مىكنيم تا در سركشى خويش سرگردان بمانند.
نکته ها
مشابه مفهوم اين آيه، در سورهى كهف آيهى 58 و سوره فاطر آيهى 45 نيز آمده است كه اگر خداوند مردم را زود به كيفر كارهايشان برساند و مؤاخذه كند، همه نابود مىشوند. به علاوه اختيار كه اساس تكليف است از بين مىرود و اطاعت، جنبهى اضطرارى پيدا مىكند.
ممكن است معناى «اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ» اين باشد كه سنّت خداوند در خيررسانى، سرعت و در شرّ رسانى، با مهلت است و معناى جمله اين باشد كه خداوند در خيررسانى سرعت و عجله دارد.
پیام ها
1- انسان، طبيعتاً عجول است. «اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ» «1»
2- اگر خداوند در دنيا، بدكاران را كيفر فورى مىداد، كسى باقى نمىماند و نسل بشر منقرض مىشد. لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ ... لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ
3- يكى از سنّتهاى الهى، «استدراج» در عذاب و مهلتدادن به ظالمان است. فَنَذَرُ الَّذِينَ ...
4- هلاك نشدن كفّار، نشانهى حقّانيّت آنان نيست. «فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»
5- آنان كه از خدا بريده و سرگرم خود شدهاند، هدف معيّنى ندارند و حيرانند. «فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»
«1». در آيهى ديگرى آمده است: «خُلِق الانسان من عجل» انبياء، 37.
جلد 3 - صفحه 547
6- انكار و بىتوجّهى به قيامت، موجب طغيان و رهاشدن به حال خود و محروم شدن از الطاف الهى است. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۱جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «12»
وهنگامى كه ضررى به انسان برسد، در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته و يا ايستاده است، ما را مىخواند، ولى چون ضرر را از او برطرف ساختيم، چنان به راه خود مىرود كه گويى هرگز ما را براى گرفتارى كه به وى رسيده بود، نخوانده است! اينگونه براى اسرافكاران، عملكردشان زيبا جلوه مىكند.
نکته ها
بارها خداوند از ناسپاسى انسان گِله كرده كه در هنگام اضطرار و سختى خدا را مىخواند، ولى پس از حلّ مشكل، از خدا غافل مىشود و او را فراموش مىكند.
پیام ها
1- ايمان به خداوند، در عمق روح انسان عجين شده و حوادث تلخ، عامل بيدارى اين وجدان وفطرت خداجوى اوست. «مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا»
2- آنان كه دعا و نيايش موسمى دارند، مورد انتقاد و كارشان بىارزش است. «مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا»
3- دعا در هر حال جايز است؛ ايستاده، نشسته يا خوابيده. «لِجَنْبِهِ، قاعِداً، قائِماً»
4- نيايش خالصانه، سبب رفع گرفتارى است. دَعانا ... كَشَفْنا
5- رفاه، زمينهى غفلت است. «فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا»
6- انسان، ناسپاس است. «مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا»
جلد 3 - صفحه 548
7- آنان كه خدا را فراموش كنند، زندگى مادّى در نظرشان زيبا جلوه مىكند. «زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ»
8- فراموش كردن الطاف خداوند، نوعى اسراف است. مَرَّ ... لِلْمُسْرِفِينَ
9- هر كس در رفاه، غافل و در گرفتارى دعا كند، مسرف است. مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا ... فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ ... زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ
10- مرفّهان، از خودراضىاند. «زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۲_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ «13»
وهمانا ما امّتهاى پيش از شما را چون ستم كردند، هلاك كرديم. (زيرا) پيامبرانشان براى آنها معجزات آوردند، ولى آنها ايمان نياوردند. ما اين گونه گروه تبهكاران را كيفر مىدهيم.
نکته ها
«قرون» جمع «قرن»، به مردمى كه در يك عصر وزمان زندگى مىكنند، گفته مىشود.
پیام ها
1- ظلم وستم، زمينهساز سقوط ملّتهاست. أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ ... لَمَّا ظَلَمُوا
2- عقاب و قهر الهى، بعد از اتمام حجّت است. «أَهْلَكْنَا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ»
3- هلاكت، براى ستمگرانى است كه اميدى به ايمان و اصلاحشان نيست. «وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا»
4- در كنار تاريخ بايد فلسفهى تاريخ نيز بيان شود تا مايهى عبرت باشد. «1» أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ ... كَذلِكَ نَجْزِي
5- سنّتهاى الهى، همگانى و هميشگى است. «كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ»
«1». هلاك اقوام گذشته، تاريخ است و رمز هلاك كه ستم و جُرم است، فلسفه تاريخ.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 549"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۳جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ «14»
سپس شما را پس از (هلاكت) آنان، جانشينانى در زمين قرار داديم، تا ببينيم شما چگونه عمل مىكنيد.
پیام ها
1- حكومت و تمكّن، وسيلهى آزمايش الهى است. جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ ... لِنَنْظُرَ
2- هر مديرى كه مسئوليّت مىدهد، بايد نظارت هم بكند. «جَعَلْناكُمْ، لِنَنْظُرَ»
3- عملكرد ما، زير نظر خداوند است. «لِنَنْظُرَ»
4- همهى اقوام، نزد خدا يكسانند و قانونِ آزمايش الهى، دربارهى همه جارى مىشود. «لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ»
5- سرنوشت مردم، نتيجهى عملكرد خودشان است. «كَيْفَ تَعْمَلُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۴_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «15»
وهرگاه آيات روشن ما بر آنان تلاوت مىشود، كسانى كه به ديدار ما (و دريافت پاداشهاى اخروى) اميد و باورى ندارند مىگويند: قرآنى غير از اين بياور، يا اين قرآن را تغيير بده. (به آنان) بگو: من حقّ ندارم كه آن را از پيش خود تغيير دهم. من پيروى نمىكنم مگر آنچه را كه به من وحى شود، من از عذاب روزى بزرگ (قيامت) بيمناكم، اگرپروردگارم را نافرمانى كنم.
نکته ها
بعضى از بتپرستان از رسول خدا صلى الله عليه و آله درخواست داشتند كه بعضى آيات اين قرآن را كه به نكوهش از بتهاى آنان مىپردازد، تغيير دهد و قرآن ديگرى بياورد! هميشه كسانى كه
جلد 3 - صفحه 550
تعاليم آسمانى را مخالف هواى نفس خود مىديدند، اين گونه تقاضاها را داشتهاند.
پیام ها
1- آيات ونشانههاى شناخت الهى بايد براى مردم بيان شود. إِذا تُتْلى ...
2- هيچكس حتى پيامبر نمىتواند قانون الهى را تغيير دهد. «ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ»
3- هرگز تسليم بهانهجويىها و هوسهاى مردم نشويم. اصل آن است كه خدا مىگويد، نه آنچه مردم مىخواهند. «ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ»
4- هيچ بشرى حتّى پيامبر، در قرآن دست نداشته است. «مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي»
5- اضافه شدن پيروان، به قيمت تغيير و تحريف مكتب و دست برداشتن از اصول، ارزشى ندارد. (با توجّه به شأن نزول)
6- پيامبران، معصومند و جز از وحى پيروى نمىكنند. «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى»
7- ياد معاد، عامل تقوا و مصونيّت از گناه است. «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»، همچنان كه غفلت از معاد، عامل بهانهگيرى است. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا»
8- سرچشمهى عصمت انبيا، ايمان و يقين به معاد است. «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۵جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «16»
بگو: اگر خداوند مىخواست، آن (قرآن) را بر شما نمىخواندم و شما را به آن آگاه نمىساختم. من پيش از (آوردن) قرآن، عمرى در ميان شما بودهام، آيا نمىانديشيد؟!
نکته ها
خطاب آيه به درخواست كنندگان تغيير قرآن است و مىفرمايد: پيامبر صلى الله عليه و آله چهل سال در ميان شما زيسته است، اگر قرآن تراوشات فكرى او بود، مىبايست در اين مدّت نمونههاى ديگرى از افكارش بر زبان او جارى مىشد.
جلد 3 - صفحه 551
پیام ها
1- پيامبر خدا، بىاجازه و ارادهى الهى كارى نمىكند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ»
2- قرآن معجزهى الهى است، نه محصول فكر بشر. ما تَلَوْتُهُ ... وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ
3- سابقهى پاكى و امانت وامّى بودن پيامبر، نشانهى حقّانيّت اوست. فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۶_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ «17»
پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بندد، يا آيات او را دروغ بشمارد؟ قطعاً مجرمان، رستگار نمىشوند.
نکته ها
آيه، ادامهى پاسخ كسانى است كه از پيامبر تقاضاى تغيير و تبديل قرآن را داشتند و اين تقاضا، نوعى افترا بر خداوند به حساب آمده است. مشابه اين آيه در موارد ديگرى هم هست، از جمله: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ» «1» كه ادّعاى دروغين وحى را دروغ بستن به خداوند شمرده است.
پیام ها
1- بزرگترين ظلم، ظلم فرهنگى، اعتقادى وتحريف آيات است. «فَمَنْ أَظْلَمُ»
2- هرچه شخصيّت بزرگتر باشد، افترا بر او خطرناكتر است. «أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ»
3- دينتراش ودينساز، با كافر در يك رديف هستند. «افْتَرى، كَذَّبَ»
4- بدعت، جرم است. «الْمُجْرِمُونَ»
5- مبلّغ دينى اگر تفكّرات خود را به اسم دين بگويد، سزاوار تعبيراتى همچون «أَظْلَمُ»، «لا يُفْلِحُ» و «مجرم» است.
«1». انعام، 93.
جلد 3 - صفحه 552"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۷جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «18»
و به جاى خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان ضرر مىرساند و نه سودشان مىدهد و مىگويند: اين بتها شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خدا را به چيزى خبر مىدهيد كه او خبرى از آنها در آسمانها و زمين ندارد؟ خداوند منزّه و والاتر است از شريكانى كه برايش قرار مىدهند.
نکته ها
تفسير مراغى با تمسك به اين آيه، توسّل به اوليا وزيارت قبور را ردّ كرده است. در حالى كه اوّلًا: در اين آيه، «يَعْبُدُونَ» به كار رفته است و در زيارت و توسّل، كسى را پرستش نمىكنيم. ثانياً: ما به حيات برزخى معتقديم، قرآن هم شهيدان را زنده مىداند. ما از اولياى خدا كه در راه خدا شهيد شدهاند، تقاضاى دعا داريم. مقايسهى آنان و شهدا، با سنگ و چوب، بىانصافى است.
پرستش بتها، يا براى ترس است يا اميد نفع. بتها، نه زيان مىرسانند كه از روى ترس عبادت شوند، نه سودى مىرسانند تا لايق عبادت باشند، پس بهانهاى براى بتپرستى نيست. «لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ»
پیام ها
1- بتپرستان، منطق ندارند و بتپرستى كارى بىمنطق است. يَعْبُدُونَ ... لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ
2- بتپرستان خدا را قبول داشتند، ليكن بتها را واسطه مىدانستند و لذا بتها را پرستش مىكردند. «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 553"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۸جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «19»
(در آغاز) مردم جز امّتى واحد نبودند (و بر فطرت پاك توحيدى بودند)، پس دچار اختلاف شدند، (گروهى موّحد و گروهى مشرك،) و اگر سنّتِ (مهلت يافتن مردم براى آزمايش) از سوى پروردگارت مقدّم و مقدّر نگرديده بود، (در همين دنيا) ميان مردم در آنچه اختلاف مىكردند، داورى مىشد (و به هلاك منحرفان حكم مىگرديد).
نکته ها
خداوند به هنگام هبوط آدم و حوا به زمين، فرمود: «وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ» «1» زمين براى شما و نسل شما تا مدّتى جايگاه است. بنابراين از روز اوّل، تقدير اين بوده كه انسان تا مدّتى در زمين مهلت داشته باشد، پس شايد مراد از «كَلِمَةٌ سَبَقَتْ» در اين آيه، همان تقدير و برنامهى زندگى انسان باشد.
پیام ها
1- بشر از آغاز يك امّت واحد، همفكر و هم عقيده در توحيد بوده است. «ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً»
2- انسان از همان آغاز، زندگى اجتماعى داشته است. «أُمَّةً»
3- مهلت دادن، از شئون ربوبيّت الهى است. «سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»
4- سنّت الهى، مهلت دادن به افراد براى انتخاب وعمل است. لَوْ لا كَلِمَةٌ ... لَقُضِيَ
«1». بقره، 36.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 554"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۹_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام