تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ «41»
واگر تو را تكذيب كردند، پس بگو: عمل من براى من و عمل شما براى شما باشد. (و هر يك از ما و شما، جزاى كار خود را خواهد ديد.) شما از آنچه من انجام مىدهم بيزاريد ومن نيز از آنچه شما انجام مىدهيد، بيزارم.
پیام ها
1- مردم را نمىتوان به ايمان آوردن مجبور كرد. وظيفهى پيامبران ارشاد و هدايت است، نه اجبار. وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ ...
جلد 3 - صفحه 575
2- رهبر بايد خود را براى تكذيب گروهى از مردم آماده كند. «وَ إِنْ كَذَّبُوكَ»
3- در مقابل تكذيب كنندگان احساس شكست نكنيم، چون پاداش هدايت و ارشاد را مىبريم و مخالفان نيز به كيفر تكذيب و لجاجت خود مىرسند ولى برندهى اين معامله ما هستيم. «لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ»
4- پيامبر در برابر تكذيبكنندگان موضعگيرى قاطعى داشت. «فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ»
5- سود وزيان هركس تنها به خود او بر مىگردد. «لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ»
6- اسلام دين استدلال واخلاق است، نه سازش با كفّار. اگر حقّ را پذيرا نشدند، بيزارى خود را از رفتار وعقايد آنان اعلام كنيم. «أَنْتُمْ بَرِيئُونَ، وَ أَنَا بَرِيءٌ»
7- رضاى به كار ديگران، انسان را شريك در پاداش يا كيفر مىكند. «أَنْتُمْ بَرِيئُونَ، وَ أَنَا بَرِيءٌ» (دليل آنكه مزد هر كس مخصوص خود اوست، اين است كه من و شما هيچ يك به كار ديگرى راضى نيستيم)
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۴۱_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ «42»
(و چون قرآن بخوانى) گروهى از آنان (در ظاهر) به سخن تو گوش فرا مىدهند، (امّا گويى كَرند و هيچ نمىشنوند،) آيا تو مىتوانى سخن خود را به گوش ناشنوايان برسانى؛ هر چند اهل تعقّل نباشند؟
پیام ها
1- همهى شنوندگان، حسن نيّت ندارند. گاهى لجوجان براى يافتن بهانه و دستاويز قراردادن، مكرّراً گوش مىدهند. مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ ...
2- بيمار دلىِ انسان گاهى به جايى مىرسد كه سخن پيامبر هم او را درمان نمىكند. أَ فَأَنْتَ ... تُسْمِعُ الصُّمَ
3- براى هدايت مردم، آمادگى پذيرش لازم است و تنها دلايل روشن و رهبر
جلد 3 - صفحه 576
لايق كافى نيست. «لا يَعْقِلُونَ»
4- شنيدن (مستقيم يا غيرمستقيم) مهّم نيست، آنچه در هدايت مهّم است، تعقّل و پذيرش است. «يَسْتَمِعُونَ، لا يَعْقِلُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۴۲_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ «43»
وگروهى از مردم كسانىاند كه به تو نگاه مىكنند، (امّا گويى هيچ نمىبينند.) پس آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند (با چشمِ دل) نمىبينند؟
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «44»
قطعاً خداوند هيچ ظلمى به مردم نمىكند، امّااين خود مردمند كه به خويشتن ستم مىكنند.
نکته ها
گروهى در قيامت، كور محشور مىشوند و اين نتيجهى كوردلى و فراموشى آيات الهى در دنياست و چنين كسانى گويا كورند: وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى ... كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى «1»
امام هادى عليه السلام فرمود: هر كس گمان كند كه خداوند بندگان را بر گناه مجبور و آنان را كيفر مىكند، به خدا نسبت ظلم داده و اين آيه (44) را تكذيب كرده است. «2»
پیام ها
1- هر نگاهى، بصيرتآور نيست و هر تماشاگرى، جذب حقيقت نمىشود. «يَنْظُرُ، لا يُبْصِرُونَ»
2- حتّى پيامبران در كوردلان مؤثّر نيستند. «أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ»
3- آنان كه با نگاه، به حقّ نرسند، همچون كورانند. «يَنْظُرُ، لا يُبْصِرُونَ»
«1». طه، 124- 126.
«2». بحار، ج 5، ص 71.
جلد 3 - صفحه 577
4- خداوند، بهترين مكتب، كتاب ورهبر را براى هدايت مردم فرستاده است، اگر نپذيرند به خودشان ستم كردهاند. إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ ... أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۴۳_۴۴جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ «45»
و روزى كه خداوند آنان را محشور و جمع مىكند، گويا جز ساعتى از روز را (در دنيا يا برزخ) نماندهاند. آن روز يكديگر را مىشناسند. قطعاً آنان كه ديدار خدا (معاد يا قيامت) را تكذيب كردند، زيان كار شدند و هرگز هدايت يافته نبودهاند.
نکته ها
عظمت روز قيامت چنان است كه زندگانى پيش از آن بسيار كوتاه جلوه مىكند. اين حقيقت در آيات ديگر هم مطرح شده است، از جمله:
«لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها» «1» گويا در دنيا يا برزخ شبى بيشتر نبودند.
«وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا» «2» گمان مىكنيد جز مدّت كمى قبل از قيامت نبودهايد.
«إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً» «3» فكر مىكنيد جز ده روزى ساكن نبودهايد.
«لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ» «4» فكر مىكنيد روز يا پارهاى از روز در دنيا يا برزخ بودهايد.
«ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ» «5» فكر مىكنيد يك ساعتى بيشتر نبودهايد.
كوتاهى عمر دنيا، يا به جهت زودگذرى آن است، يا به خاطر بهره نگرفتن از زمان و فرصت، يا در مقايسه با عمرآخرت و يا بدان جهت كه انسانها در برزخ گويا در خوابند و پس از بيدارى احساس مىكنند كه زمان اندك بوده است.
به هر حال هم متاع دنيا نسبت به آخرت قليل است و هم زمانش، چنانكه گويا ساعتى بيش نبوده است.
«1». نازعات، 46.
«2». اسراء، 52.
«3». طه، 103.
«4». مؤمنون، 112.
«5». روم، 54.
جلد 3 - صفحه 578
پیام ها
1- زندگى دنيا، نسبت به روز رستاخيز بسيار اندك است. «ساعَةً مِنَ النَّهارِ»
2- در قيامت، مردم يكديگر را مىشناسند. «يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ»
3- زيانكاران واقعى آنانند كه با تكذيب قيامت، از بهرههاى ابدى آخرت محرومند و تنها به لذّات دنيوى قانعند. در حالى كه مؤمنان، هم در دنيا از نعمتهاى الهى كاميابند، هم در آخرت نصيب دارند. «قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۴۵جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ «46»
(اى پيامبر!) برخى از قهر و كيفرى را كه به كافران وعده مىدهيم؛ يا (در حال حيات تو) نشانت مىدهيم، يا تو را از دنيا مىبريم (و پس از تو به كيفر مىرسند، به هر حال) بازگشت آنان به سوى ماست، سپس خداوند بر آنچه انجام مىدهند، گواه است.
نکته ها
كيفر برخى از كافران، در جنگهاى بدر، حُنين، احزاب وفتح مكّه بود، وپس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نيز دست خداوند براى كيفر باز است.
تأخير عذاب مشركان، دو مسئله را در پى داشت؛ يكى نگرانى پيامبر وديگرى بهانهگيرى مشركان كه مىگفتند: عذاب موعود كجاست؟ (كه در دو آيهى بعد خواهيم خواند) اين آيه حكمت تأخير عذاب را براى دلدارى پيامبر ومردم بيان مىكند كه بازگشت همه به سوى ماست و ما بركارهاى آنان گواهيم و مشركان به بهانهگيرى خود دلخوش نباشند.
حضرت على عليه السلام فرمودند: «اتّقوا معاصى اللّه فى الخلوات فانّ الشاهد هو الحاكم» از نافرمانى خداوند در پنهانى و خلوت نيز پرهيز كنيد، زيرا شاهد، خود حاكم است. «1»
«1». بحار، ج 73، ص 364.
جلد 3 - صفحه 579
پیام ها
1- خداوند به حساب كافران مىرسد و كيفرشان مىدهد، چه اين زمان و چه زمان ديگر. پس مسلمانان از تأخير قضاى الهى نبايد گرفتار يأس و نگرانى شوند. وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ ... أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ
2- وفات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، در حكم خداوند نسبت به كيفر كافران تأثيرى ندارد. «أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ»
3- بازگشت همه به سوى خداست و هيچ كس را توان فرار از دادگاه عدل الهى نيست. «فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ»
4- خداوند گواه بر اعمال ماست. «اللَّهُ شَهِيدٌ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۴۶جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «47»
براى هر امّتى پيامبرى است. پس هرگاه پيامبرشان بيايد، ميان آنان به عدالت داورى مىشود و ستمى به آنان روا نمىگردد.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «48»
كفّار (از روى استهزا) مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (عذاب) چه وقت است؟
نکته ها
كفّار بارها از روى استهزا، از انبيا مىپرسيدند كه اگر راست مىگوييد، زمان قهر خدا چه وقت است؟! اين سؤالِ تحقيرآميز، نوعى تقويت دل براى افرادى بود كه تحت تأثير آنها قرار مىگرفتند، ولى مگر لازمهى تحقّق امرى، دانستن زمان آن است؟!
سؤال: اگر هر قومى رسولى دارند، پس چرا رسالت قطع شده است؟
پاسخ: مراد از رسول، شخص پيامبر نيست، بلكه پيام و رسالت اوست، چه مستقيم و چه با
جلد 3 - صفحه 580
واسطه. والّا مىبايست در هر منطقهاى پيامبرى باشد!
حضور انبيا در ميان مردم و قضاوت عادلانه، هم مربوط به دنياست و هم ممكن است مربوط به آخرت باشد كه در آيه 69 سوره زمر نيز مطرح است.
امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبران الهى، «يقضون بالقسط»، به قسط وعدل حكم مىكنند. «1»
پیام ها
1- از سنّتهاى الهى آن است كه هيچ امّتى بدون پيامبر نباشد. «لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ»
2- تاريخ دين، همراه با تاريخ انسانيّت است. «لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ» چنانكه در آيهى ديگرى مىخوانيم: «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» «2»
3- قهر الهى (كه در آيه قبل مطرح شد) بعد از اتمام حجّت و آمدن پيامبران است. «لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ»
4- گسترش قسط و عدل در جامعه، در سايهى بعثت پيامبران است. «فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»
5- در قيامت، هر گروهى با پيامبر خودشان حاضر مىشوند، سپس ميان آنان به عدالت داورى مىشود. فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ ... (در آيهى ديگر مىفرمايد: «وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ» «3»)
6- انكار قيامت و وعدههاى الهى، روش كافران است. يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ ... «1». تفسير صافى.
«2». فاطر، 24.
«3». زمر، 69."
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۴۷_۴۸جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «49»
بگو: من (حتّى) براى خودم جز آنچه خدا بخواهد، مالك زيان و سودى نيستم (تا چه رسد براى شما)، براى هر امّتى اجل و سرآمدى معيّن است كه هرگاه مدّتشان فرا رسد، نه لحظهاى تأخير دارند و نه پيشى مىگيرند.
جلد 3 - صفحه 581
نکته ها
در آيهى قبل، براى هر امّتى «رسول» بود، در اينجا براى هر امّتى «أجل» است. شايد بتوان گفت: فرارسيدن زمان شقاوت يا سعادت هر قومى وابسته به پيروى از رسول يا بىاعتنايى به اوست.
سؤال: اگر هر امّتى اجلى دارد، پس امّت اسلام نيز بايد اجل و پايانى داشته باشد؟
پاسخ: امّت به معناى گروه و جماعت است، نه مذهب. پس منافاتى با خاتميّت ندارد و دليل بر لزوم تغيير مذهب در هر مدّت زمانى نيست.
پیام ها
1- هيچ كس حتّى انبيا، از پيش خود قدرتى و مالكيّتى ندارد. «لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي»
2- قدرت انبيا و اوليا، پرتوى از قدرت الهى است. «1» «إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
3- نشانهى صداقت پيامبر صلى الله عليه و آله، گفتنِ «لا املك لنفسى نفعاً و لا ضرّا» است.
4- تعيين زمان كيفر كفّار، تنها به دست خداست. مَتى هذَا الْوَعْدُ ... قُلْ لا أَمْلِكُ ...
5- جامعه همچون افراد، اجل، سعادت و شقاوت، رشد و غىّ دارد. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ» (سرآمدن اجلها، گاهى با هلاكت و نابودى است، گاهى با از دست دادن شوكت و عزّت)
6- حكومت وقدرت دنيوى ابدى نيست، به آن مغرور نشويم. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
7- مهلت دادن به امّتها، از سنّتهاى الهى است. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
8- مقدّراتِ امّتها، بر اساس سنّتهاى الهى است و تقديم و تأخير ندارد. پس در مقدّرات الهى شتاب نكنيم. فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ...
«1». متأسفانه در تفسير مراغى براى ردّ توسّل، بحثى مفصّل شده و به جملهقل لا املكاستناد شده و از جملهالّا ما شاء اللَّهغفلت شده است!!
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 582"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه۴۹جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام