#سوره_مبارکه_بقره
#سوره_مبارکه_ال_عمران
#سوره_مبارکه_نسا
#سوره_مبارکه_مائده
#سوره_مبارکه_انعام
#سوره_مبارکه_اعراف
#سوره_مبارکه_انفال
#سوره_مبارکه_توبه
#سوره_مبارکه_یونس
#سوره_مبارکه_هود
#سوره_مبارکه_یوسف
#سوره_مبارکه_رعد
#سوره_مبارکه_ابراهیم
#سوره_مبارکه_حجر
#سوره_مبارکه_نحل
با انتخاب هر کدام از این هشتگ ها به صوت اولین آیه از آن سوره دسترسی پیدا خواهید کرد
___متاسفانه در ایتا بعد از مدتی صوت ها و ویدیوها غیر قابل دانلود هستند اگر تلگرام دارید از کانال تلگرامی استفاده کنید
چنانچه تلگرام ندارید پیام بگذارید در خدمت همراهان قرآنی هستم
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ «82»
پس هنگامى كه فرمان (قهر) ما آمد، آن سرزمين را زير و رو كرديم و بارانى از سنگهايى از گِلهاى لايه لايه بر آنها فرو ريختيم،
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ «83»
(سنگهايى كه) نزد پروردگارت نشاندار بودند، و اين (كيفر سنگباران) از (ساير) ستمگران (و فاسدانى كه در خط قوم لوط باشند،) دور نيست.
نکته ها
«سِجِّيلٍ» به معناى كلوخ است، چيزى نه مثل گِل، نرم و نه مثل سنگ، سفت، و «مَنْضُودٍ» يعنى رويهم و پى در پى. منظور از سنگ نشاندار، يا اين است كه هر سنگ براى شخص خاصّى در نظر گرفته شده بود و يا اينكه آن سنگها با سنگهاى زمينى فرق داشته است.
اين آيه، پايان كار قوم لوط را بيان مىفرمايد. در يك جمعبندى بايد گفت كه حضرت لوط عليه السلام پيامبر قوم لوط بود و در زمان حضرت ابراهيم عليه السلام مىزيست و دين او را تبليغ مىكرد. به همراه حضرت ابراهيم عليه السلام عازم فلسطين شد و سپس به طرف سرزمينى به نام مؤتفكات رفت كه مردم آن منطقه، بتپرست بودند و علنى لواط مىكردند. حضرت لوط عليه السلام به مبارزه با اين فساد و آفت بزرگ پرداخت، امّا هر چه تلاش نمود، تأثيرى نبخشيد، تا جايى كه او را تهديد به اخراج كردند. آنها مىگفتند: «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ» «1» اى لوط! اگر موعظه را قطع نكنى، تو را تبعيد مىكنيم. سرانجام فرشتگان مأمور عذاب نازل شدند و پس از در جريان قرار دادن حضرت ابراهيم و سپس حضرت لوط عليهما السلام، مأموريّتشان را انجام داده و منطقهى اين قوم فاسد را زير و رو كردند.
در آيهى 73 سورهى حجر آمده است كه قوم لوط را صيحه فرا گرفت. شايد به واسطهى
«1». شعرا، 167.
جلد 4 - صفحه 104
همين صداى مهيب كه منطقه را زير و رو كرده، سنگهايى از درون زمين به طرف آسمان پرتاب شده و سپس بر سر آنها فرود آمده است، نظير آتشفشان و انفجارهايى كه به دنبال آن واقع مىشود. «1» و شايد هم در حين باريدن سنگ، صيحهى آسمانى نيز منطقه را فرا گرفته باشد.
پیام ها
1- كيفر كسانى كه فطرت انسانى را واژگون مىكنند آن است كه شهر بر سرشان واژگون شود. «جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها»
2- قدرت الهى مىتواند به جاى باران، سنگباران كند. «أَمْطَرْنا ... حِجارَةً»
3- انحرافات اخلاقى و جنسى، ظلم است. «مِنَ الظَّالِمِينَ»
4- هر كس همچون دنياى غرب، همجنسبازى را جايز و آزاد بداند، بايد منتظر قهر خدا و زير ورو شدن منطقهى فساد باشد. «وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ»
«1». تفسير الميزان."
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۲_۸۳جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ «84»
و به سوى (منطقه و مردم) مدين، برادرشان شعيب (را فرستاديم، او) گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد (كه) جز او خداى ديگرى براى شما نيست، و پيمانه و ترازو را (در هنگام خريد و فروش) كم نگذاريد، همانا (در اين صورت) من شما را به خير (و صلاح) مىبينم و براستى كه من از عذاب روز (قيامتى كه) فراگير (است،) بر شما مىترسم.
نکته ها
«مَدْيَنَ» (كه نام امروزش مَعان و در تورات مَديان است) شهرى در مشرق خليج عقبه
جلد 4 - صفحه 105
است كه مردم آن از فرزندان حضرت اسماعيل عليه السلام بوده و با كشورهاى مصر و لبنان و فلسطين تجارت داشتند. بعضى نيز كلمهى «مَدْيَنَ» را نام قبيلهاى دانستهاند كه مردم آن در اطراف كوه سينا زندگى مىكردهاند.
فساد امّتها، در هر دوره وزمانى متفاوت است كه بايد به آن توجّه كامل داشت، فساد قوم لوط، انحراف جنسى وفساد قوم شعيب، كمفروشى وفساد اقتصادى بوده است.
پیام ها
1- بعثت انبيا عليهم السلام، سنّت الهى وجريان مستمرّ تاريخى بوده است. «وَ إِلى مَدْيَنَ»
2- رسالت حضرت شعيب، در محدودهى منطقهى مدين بوده است. «إِلى مَدْيَنَ»
3- يكتاپرستى، بر اساس يكتاشناسى است. «اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»
4- تنها عبادت خداوند كافى نيست، بلكه برائت از مشركان نيز لازم است. «ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»
5- انبيا عليهم السلام، تنها مسائل اعتقادى و اخلاقى را مدّ نظر نداشتند، بلكه به امور اقتصادى و عوامل فساد آن نيز مىپرداختند. «لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ»
6- رفاه و درآمد، به تنهايى بازدارنده از كلاهبردارى وفساد اقتصادى نيست.
لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ ... إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ امام صادق عليه السلام، مراد از «إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ» را فراوانى و ارزانى اجناس دانستهاند. «1»
7- براى نهى از منكر بايد به مردم شخصيّت و دلگرمى داد. «إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ»
8- توجّه دادن به مبدأ و معاد، سرلوحهى دعوت همه انبيا عليهم السلام بوده است. اعْبُدُوا اللَّهَ ... أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ
9- ايمان به روز حساب، زمينهى تقوى در همهى امور زندگى است. «لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ، عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ»
10- از قهر خداوند نمىتوان فرار كرد. «عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ»
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 106"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۴جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «85»
و (حضرت شعيب تأكيد كرد كه) اى قوم من! پيمانه و ترازو را با انصاف و عدل پر كنيد (وتمام دهيد) و (از) اشيا (واجناس وحقوقِ) مردم (چيزى) را نكاهيد و فسادكنان، در زمين تباهى مكنيد.
نکته ها
كلمهى «تَبْخَسُوا» از مادّهى «بخس»، به معناى كم كردن و جملهى «لا تَعْثَوْا»، به معناى فساد نكردن است.
پیام ها
1- برقرارى عدالت و قسط در همه مسائل، از دستاورد حركت انبياست. أَوْفُوا ... بِالْقِسْطِ
2- در صورتى كه گناه در جامعه به حالت عادت در آيد، بايد با تكرار تذكّر و پيگيرى مداوم، آن را بر طرف كرد. در اين آيه، چند بار مسئلهى رعايت وزن و پيمانه تكرار گرديده است. أَوْفُوا ... لا تَبْخَسُوا
3- بايد بر داد وستدها وامور اقتصادى، نظارت وكنترل باشد. أَوْفُوا ... لا تَبْخَسُوا
4- بايد قسط و عدل را نسبت به همهى مردم مراعات كرد، نه تنها در حقّ مؤمنين. «لا تَبْخَسُوا النَّاسَ»
5- كم گذاشتن حقّ مردم تنها در محدودهى چيزهاى وزنى و كشيدنى و يا پيمانهاى نيست، بلكه شامل همهى چيزهايى كه مردم داد و ستد مىكنند و امانات نيز مىشود. «أَشْياءَهُمْ»
6- ضايع كردن حقّ مردم در مسائل اقتصادى، يكى از بارزترين نمونههاى فساد است. زيرا اقتصاد ناسالم، جامعه را به فساد مىكشاند. «لا تَبْخَسُوا، مُفْسِدِينَ»
7- بالاتر و بدتر از عمل فساد، داشتن روحيّه و خصلت افراد مفسد است.«لا تَعْثَوْا، مُفْسِدِينَ»
جلد 4 - صفحه 107"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۵_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ «86»
(مال و سرمايهى حلالى كه) خداوند (براى شما) باقى گذارده (از مال و ثروتى كه در اثر كم فروشى بدست مىآوريد) برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من نگهبان شما (بر حفظ ايمانتان و پذيرش اين راه) نيستم.
نکته ها
«بَقِيَّتُ اللَّهِ» در اين آيه به معناى درآمد و سودى است كه از يك سرمايهى حلال و خداپسندانه براى انسان باقى مىماند و صد در صد حلال است. امّا در روايات به هر وجود مباركى كه به ارادهى خداوند براى بشريّت باقى مىماند، «بَقِيَّتُ اللَّهِ» گفته مىشود. از جمله به سربازان مؤمنى كه پيروزمندانه از جبههى جنگ برمىگردند، زيرا به ارادهى الهى باقى ماندهاند. به امام عصر (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف) نيز «بَقِيَّتُ اللَّهِ» مىگويند، چون آن وجود شريف به خواست خداوند براى هدايت مردم ذخيره و باقى نگهداشته شده است. در روايات مىخوانيم كه يكى از نامها و اسامى مبارك آن حضرت «بَقِيَّتُ اللَّهِ» است «1» و ما بر او به اين نام سلام مىكنيم: «السلام عليك يا بقية اللَّه فى ارضه». وقتى آن حضرت در مكّه ظهور فرمايند، اين آيه را تلاوت كرده و مىفرمايند: من آن «بقيّة اللَّه» هستم. البتّه به ساير معصومين عليهم السلام نيز لقب «بقيةاللَّه» داده شده است. «2»
پیام ها
1- رزق اندك ولى حلال و پاك، بهتر از درآمدهاى بسيار، امّا حرام است. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ»
2- دنيا، فانى و آخرت باقى است، لذا آخرتگرايى بهتر از دنياطلبى است. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ»
«1». بحار، ج 46، ص 259.
«2». تفسير كنزالدقائق.
جلد 4 - صفحه 108
3- اگر كم فروشى نكنيم، مشتريان بيشتر و در نتيجه سود ما در آينده، زيادتر و گواراتر خواهد گرديد. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ»
4- كسى كه حرام را بهتر از حلال بداند، در ايمان خود شك كند. «إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
5- انسانها در عقايد خود آزادند و حتّى انبيا هم بر آنان تحميلى ندارند. «وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»
6- اگر به خاطر حرامخوارى، دارايى و زندگيتان تباه شد، من ضامن نيستم. «وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۸۶جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ «87»
(امّا مردم مدين در جواب) گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مىدهد كه (به ما بگويى) آنچه را كه پدرانمان مىپرستيدند رها كنيم؟ (و) يا اينكه (نتوانيم) آن گونه كه خود مىخواهيم، در اموالمان تصرّف كنيم؟! تو كه مرد بردبار و فهميدهاى هستى! (اين چه توقّعى است كه از ما دارى؟)
پیام ها
1- همهى انبيا عليهم السلام با مخالفانى روبرو بودهاند. قالُوا يا شُعَيْبُ ...
2- نماز، در اديان گذشته نيز بوده است. «أَ صَلاتُكَ»
3- نماز، بارزترين نمود آئين شعيب بوده است. «أَ صَلاتُكَ»
4- نماز واقعى، انسان را به ارشاد ديگران و امر به معروف و نهى از منكر آنها وامىدارد. «أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ»
5- تقليد از نياكان، درمقابل دليل ونصّ، سرچشمهى بسيارى از انحرافات است.
«يَعْبُدُ آباؤُنا»
6- دين، نه از سياست جداست و نه از اقتصاد. أَ صَلاتُكَ ... نَتْرُكَ ... فِي أَمْوالِنا
7- راه انبيا، مانع از آزادى بىقيد و شرط است. «نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا»
جلد 4 - صفحه 109
8- مالكيّت بر چيزى، دليل جواز بر هر نوع مصرف كردن آن نيست. نَتْرُكَ ... أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا (در قوانين شعيب، قانون كنترل مصرف بوده است)
9- تجليل و ستايش مخالفان از ما، گاهى به خاطر سكوت ونگفتن حقّ است.
«إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ»
10- تعريف وتمجيد مخالفان، گاهى جنبهى استهزا دارد. «لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
https://t.me/md6As
لینک کانال تلگرامی تفسیر
با سلام
همراهان قرآنی که تمایل دارند از اول قرآن شروع کنن می تواند از طریق لینک وارد کانال بشوند
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ «88»
(شعيب) گفت: اى قوم من! آيا انديشيدهايد كه اگر من دليل روشنى از طرف پروردگارم داشته باشم و او مرا رزق نيكويى (مثل نبوّت) از سوى خود عطا كرده باشد، (چگونه مىتوانم مخالفت او كنم؟) و من نمىخواهم نسبت به آنچه شما را از آن نهى مىكنم، خود مخالفت كنم (ومرتكب آن شوم). من به جز اصلاح به مقدار توانم، خواستهى ديگرى ندارم و جز به لطف خداوند، توفيقى براى من نيست، (از اين روى) بر او توكّل كردهام و به سوى او بازگشتهام.
نکته ها
در آيهى قبل، كفّار اعتراض داشتند كه چرا ما از تصرّف در اموالمان آزاد نباشيم؟ حضرت شعيب عليه السلام در اين آيه جواب مىفرمايند كه اگر من شما را از تصرّفِ بىقيد و شرط محدود مىكنم، به جهت اصلاح زندگى و جامعهى شماست، نه به خاطر دشمنى، حسادت، تنگ نظرى و يا امور ديگر، زيرا مصالح فردى نبايد موجب ضرر و زيان به مصالح عمومى شود.
جلد 4 - صفحه 110
پیام ها
1- نبوّت بر اساس معجزه وبيّنه است. «كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ» (قوانين بر پايه دليل است)
2- انبيا عليهم السلام همه چيز را از خدا مىدانند. «رَبِّي، رَزَقَنِي»
3- گمان نكنيم زندگىِ خوب، با كمفروشى وحرامخوارى بدست مىآيد، زيرا انبيا و اولياى الهى بدون آلودگى به اين گناهان، روزىِ نيكو داشتهاند. «رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً» (روزى نيكو آن است كه بر اساس كمفروشى وظلم نباشد)
4- روزى انسان از خدا وبه لطف اوست، نه به زرنگى. «رَزَقَنِي مِنْهُ»
5- در مقابل كفّار كه مىگفتند: «أَمْوالِنا» حضرت شعيب عليه السلام فرمود: «رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً» يعنى گمان نكنيد كه من مشكل مالى دارم.
6- آمر به معروف و ناهى از منكر بايد قبل از ديگران، خودش اهل عمل باشد. انبيا فقط طرّاح و فرمانده نبودند، بلكه خودشان از بهترين مصاديق اهل عمل بشمار مىرفتند. «وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ»
7- انبيا عليهم السلام نه تنها برخلاف دستورهاى الهى عمل نمىكردند، بلكه حتّى به فكر خلاف هم نبودند. وَ ما أُرِيدُ أَنْ ...
8- هدف انبيا عليهم السلام اصلاح انسانها و جوامع بشرى است. «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ»
9- مرز كار انبيا توان وقدرت آنهاست، نه ساعت، روز، ماه وسال. «مَا اسْتَطَعْتُ»
10- ارادهى كارها از ما، ولى ميزان توفيق از خداست. «إِنْ أُرِيدُ، ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ»
11- در كارها آخرين تلاش را به كار ببريم، ولى بدانيم كه موفّقيّت به دست خداوند است. مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي ...
12- توكّل زمانى نتيجهبخش است كه در كنارِ تلاش باشد. «مَا اسْتَطَعْتُ، تَوَكَّلْتُ»
13- مصلح بايد خود صالح و اهل ايمان، توكّل، انابه و سوز باشد. «مَا اسْتَطَعْتُ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ»
14- در اين آيه براى آمر به معروف و ناهى از منكر اين سفارشها شده است:
الف: شخصاً اهل عمل باشد. «ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ»
جلد 4 - صفحه 111
ب: هدف او اصلاح جامعه باشد. «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ»
ج: توفيق كارش را از خداوند بداند. «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ»
د: هميشه بر او توكّل نمايد. «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ»
ه: در مشكلات به او پناه ببرد. «إِلَيْهِ أُنِيبُ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۸۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As