"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «119»
مگر كسى كه پروردگارت به او رحم كند، و (خداوند) براى همين (رحمت) مردم را آفريد، و فرمان پروردگارت صادر شده كه دوزخ را از جنّ و انس پر خواهد كرد.
نکته ها
بعضى گفتهاند: معناى آيه اين است كه مردم دائماً اختلاف دارند، مگر كسانى كه در سايهى لطف ورحمت الهى، گرفتار اختلاف نشوند و خدا براى همين وحدت كلمه، آنان را آفريد. «1»
فلسفهى آفرينش انسان، در آيات قرآن با عناوين مختلفى مطرح شده است:
در يك جا مىخوانيم: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «2» كه دليل آفرينش جنّ و انسان، عبادت آنها دانسته شده است.
در جاى ديگرى مىفرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «3» يعنى خداوند، مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد.
و در آيهى فوق نيز آمده است: «لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» يعنى ما انسانها را آفريديم تا مشمول رحمت خويش نماييم.
در ظاهر به نظر مىرسد كه فلسفهى آفرينش انسان، سه عنوان متفاوت يعنى: عبادت، آزمايش و رحمت است. امّا با كمى دقّت نظر متوجّه مىشويم كه هر سه موضوع داراى يك نقطهى مشترك هستند و آن تكامل روحى و معنوى انسانهاست.
در آيهى قبل آمد كه انسان آزاد است و در آخر اين آيه مىفرمايد: ما حتماً دوزخ را از انسان
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». ذاريات، 56.
«3». ملك، 2.
جلد 4 - صفحه 135
و جنّ پر مىكنيم. آنچه از جمع بين اين دو آيه فهميده مىشود، اين است كه انسان در انتخاب راه آزاد است، ولى به خاطر پذيرش راه باطل، جهنّمى مىشود.
در روايات متعدّد آمده است كه نمونهى روشن اختلاف مردم، مسألهى رهبرى معصوم است كه طبيعتاً به جز آن گروه كه مشمول رحمت الهى و در خط اهلبيت عليهم السلام و پيشوايان معصوم قرار گرفتهاند، بقيهى مردم منحرف شدهاند. «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: خدا انسان را آفريد تا كارهايى انجام دهد و مستحقّ رحمت شود. «2»
پیام ها
1- تنها راه برچيده شدن اختلافات، لطف و رحمت الهى است. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ»
2- عامل وحدت، فقط امدادهاى الهى است و محورهاى دنيوى و مادّى، امورى فانى، مقطعى، يك بعدى و خيالىاند. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ»
3- فلسفهى خلقت بشر، پذيرش و دريافت رحمت الهى است. «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ»
4- خداوند قوانين و سنّتهايى را بر خود لازم كرده است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
5- قهر حتمى الهى، بعد از لطف او و فرستادن انبيا و كتب و موعظه و هشدار و مهلت دادن مطرح است. رَحِمَ رَبُّكَ ... لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ
6- خداوند با قرار دادن فطرت و عقل از درونِ انسان و ارسال انبيا و كتب آسمانى از بيرون، حجّت را بر مردم تمام كرده است «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»
7- جهنّم محدوديّت دارد. «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ»
8- جنّ نيز مانند انسان، داراى تكليف و كيفر وپاداش است. «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». تفسير نورالثقلين؛ توحيد صدوق، ص 403.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 136"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱۱۸_۱۱۹_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ «120»
و هر يك از سرگذشت انبياى (قبلى)، كه براى تو بازگو كرديم، چيزى است كه دلت را بدان محكم گردانيم، و در اين (اخبار)، براى تو حقايق و براى اهل ايمان، پند و تذكّرى آمده است.
پیام ها
1- نقل بخشهاى مهم تاريخ و آگاهى دادن به آن، يكى از شيوههاى تربيتى است.
«نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ»
2- بيان سرگذشت انبيا عليهم السلام بار تربيتى دارد و كلمه و نكتهاى از آن بىدليل نيست. «كُلًّا»
3- داستانهاى قرآنى، برگزيدهاى از سرگذشت زندگانى انبيا عليهم السلام است. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ»
4- داستانهاى قرآنى هدفدار است، نه وسيله سرگرمى و يا اغفال. نَقُصُّ عَلَيْكَ ... ما نُثَبِّتُ
5- در نقل داستان بايد آن فرازهايى مورد توجّه قرار گيرد كه داراى بار ارزشى است. «ما نُثَبِّتُ»
6- بهترين داستان آن است كه مايهى آرامش خاطر باشد. «ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
7- آرامبخش دلها خداوند است. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
8- انبيا عليهم السلام نيز به تقويت روحيّه نياز دارند. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
9- هرگز با باطل آرامش واقعى و دائمى صورت نمىگيرد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ»
10- يك مُبلّغ، زمانى در تبليغ و موعظه خود موفق است كه از ثبات و اطمينان كامل برخوردار باشد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ»
جلد 4 - صفحه 137
11- همهى داستانهاى قرآنى حقيقت دارد و با نوعى برهان و دليلِ قابل قبول همراه است. «الحقّ»
12- در تبليغ بايد ابتدا آرامش خاطر، بعد كلام مستدلّ و سپس موعظه باشد.
«فؤادك، حق، موعظه»
13- بهترين شيوههاى تربيتى، تنها در مورد انسانهاى آماده كارساز است. «ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱۲۰__جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ «121»
و به كسانى كه ايمان نمىآورند بگو: هر چه در توان داريد انجام دهيد، ما نيز انجام مىدهيم.
وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ «122»
و شما در انتظار باشيد، ما هم منتظريم.
پیام ها
1- ابلاغ تهديدو بشارت، وظيفهى انبياست. «قُلْ»
2- انسان، آزاد است و انبيا عليهم السلام نيز بر او اجبار و تحميلى ندارند. وَ قُلْ لِلَّذِينَ ... اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ
3- كسى كه موعظه پذير نيست و تذكّر به حال او سودى ندارد، بايد تهديد شود. «وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ»
4- مبلّغ بايد به راه وهدف خود، ايمان كامل داشته باشد. «إِنَّا عامِلُونَ- إِنَّا مُنْتَظِرُونَ»
5- در تبليغ بايد با هر كسى به تناسب عقل و فهم خود او سخن گفت، با افراد لجوج و عنود، با قهر و تهديد. «انْتَظِرُوا»
6- فرجامى نيكو در انتظار پيامبر و مؤمنان است. «إِنَّا مُنْتَظِرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 138"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱۲۱_۱۲۲_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As