eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «5» اگر تعجّب مى‌كنى پس عجيب گفتار آنهاست (كه مى‌گويند:) آيا آنگاه كه خاك شديم، آيا به آفرينش تازه‌اى در مى‌آييم؟ آنانند كسانى‌كه به پروردگارشان كفر ورزيدند و همانانند كه غُلها در گردنشان باشد و همانانند همدم آتش كه در آن جاودانه‌اند. نکته ها اين آيه خطاب به پيامبر مى‌فرمايد: از انكار نبوّت توسط مردم تعجّب مكن، زيرا آنها از قدرت من، در زنده كردن مردگان نيز در تعجّب اند و آن را باور ندارند. منكرين معاد دليلى بر محال بودن معاد، ارائه نداده‌اند و تنها وقوع آن را بعيد مى‌شمرند. در مقابل، قرآن علاوه بر ذكر عدالت و حكمت خداوند كه مستلزم وجود قيامت است، بارها در مقام جواب از اين استبعاد منكرين برآمده است؛ يك‌جا مى‌فرمايد: اگر شما در وقوع قيامت شك داريد، از آفرينش ابتدايى خود ياد كنيد كه ما چگونه شما را از خاك و نطفه آفريديم. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا جلد 4 - صفحه 318 خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ» «1» و در جاى ديگر مى‌فرمايد: اى پيامبر صلى الله عليه و آله! به مردم بگو: همان كسى‌كه بار اول شما را آفريد، بار ديگر در قيامت شما را خلق خواهد كرد و جاى هيچ‌گونه تعجّبى هم نيست. «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ» «2» پیام ها 1- انكار معاد يعنى انكار قدرت، عدالت و حكمت خداوند و اين كفر است. «أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا» 2- منكر معاد چون تمام هدفش دنياست، به غل و زنجير ماديّت، هواپرستى، جهل و خرافات مبتلا مى‌گردد و اينچنين كسى در آخرت نيز در غل و زنجير عذاب الهى خواهد بود. «الْأَغْلالُ» 3- غل و زنجير در قيامت بر روى گردن منكرين نيست تا بتوانند آن را بردارند، بلكه چنان به درون گردنشان فرو رفته كه قابل برداشتن نيست. «فِي أَعْناقِهِمْ» 4- منكر معاد چون توشه‌اى براى رهايى خود از قهر الهى فراهم نكرده، هميشه در عذاب باقى است. «خالِدُونَ» «1». حج، 5. «2». يس، 79." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‌ ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6» وپيش از رحمت ونيكى، به شتاب از تو عذاب وبدى مى‌خواهند در حالى كه پيش از آنان عذاب‌ها بوده است. وهمانا پروردگارت نسبت به مردم با همه‌ستمشان داراى آمرزش است و به يقين پروردگارت سخت كيفر است. جلد 4 - صفحه 319 نکته ها «مثلات» جمع «مثله» عذاب وعقوبتى است كه به انسان روى مى‌آورد. گاهى عناد و لجاجت به جايى مى‌رسد كه انسان حاضر است آرزوى هلاكت كند، ولى حقّ را نپذيرد. در قرآن مجيد به نمونه‌هايى از اين نوع روحيّه‌ها اشاره شده است، از جمله: كافران مى‌گفتند: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ» «1» خدايا! اگر اين قرآن، حقّ و از جانب توست، پس يا از آسمان بر ما سنگ ببار و يا ما را به عذابى دردناك مبتلا نما (كه ما آن را نمى‌پذيريم). در جاى ديگر آمده: اگر ما اين قرآن را بر غير عرب (عجم) نازل مى‌كرديم و پيامبر آن را بر مردم قرائت مى‌فرمود: «وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ» «2» ايمان نمى‌آوردند وآن را نمى‌پذيرفتند. يا اينكه اهل كتاب به كفّار و بت‌پرستان مى‌گفتند: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى‌ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا» «3» راه شما از راه اسلام بهتر است. در صورتيكه اهل كتاب از مشركان به اسلام نزديكترند، ولى لجاجت، آنها را از ابراز حقّ دور مى‌داشت. تعجيل عدّه‌اى از مردم به نزول قهر الهى، مى‌تواند به واسطه اين دلايل باشد: الف: غفلت و فراموشى تاريخ گذشتگان و باور نكردن و بعيد دانستن قهر الهى. ب: حسادت به داشته‌هاى ديگران. چنانكه در تاريخ آمده است چون اميرمؤمنان، حضرت على عليه السلام به امامت رسيد، شخصى كه تحمّل اين موضوع را نداشت، آرزوى مرگ كرد كه در شأن نزول سوره معارج بدان اشاره شده است. ج: احساس بريدگى و يأس و به بن‌بست كامل رسيدن. د: استهزا و عدم قبول و پذيرش، حتّى به قيمت جان‌دادن. قرآن مى‌فرمايد: اگر خداوند به جهت گناه و عملكرد بد مردم آنها را فوراً عذاب كند، هيچ‌كس روى زمين باقى نمى‌ماند، امّا او از راه لطف، صبر مى‌كند تا شايد مردم توبه كنند. «1». انفال، 32. «2». شعراء، 198- 199. «3». نساء، 51. جلد 4 - صفحه 320 وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى‌ ... «1» و آيه‌ وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‌ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ ... «2» پیام ها 1- انسان در اثر لجاجت، چنان سقوط مى‌كند كه حاضر است نابود شود، ولى حقّ را نپذيرد. «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ» 2- تاريخ پيشينيان، بهترين الگو ونمونه است. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ» 3- قهر الهى را شوخى نپنداريد و به نمونه‌هاى گذشته توجّه كنيد. «مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ» 4- سنّت خداوند مهلت‌دادن است و كارى به عجله مردم ندارد. «لَذُو مَغْفِرَةٍ» 5- راه توبه و بازگشت، براى افراد لجوج نيز باز است. لَذُو مَغْفِرَةٍ ... عَلى‌ ظُلْمِهِمْ‌ 6- خداوند، انسان‌ها را با همه‌ى بدى‌هايى كه از آنها سر مى‌زند باز دوست دارد. «لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‌ ظُلْمِهِمْ» 7- لطف خداوند بر قهر او مقدم است. «مَغْفِرَةٍ- الْعِقابِ» 8- خوف و رجا و بيم و اميد، در كنار هم عامل رشد است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ- لَشَدِيدُ الْعِقابِ» 9- قهر ولطف الهى از مقام ربوبيّت اوست. «رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ، رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ» «1». نحل، 61. «2». فاطر، 45." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ «7» وكسانى‌كه كفر ورزيدند مى‌گويند: چرا از طرف پروردگارش نشانه‌اى (آشكار و به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ (اى پيامبر!) تو فقطبيم‌دهنده‌اى و براى هر قومى راهنمايى است. جلد 4 - صفحه 321 نکته ها از ابن عباس نقل شده كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله دست مباركشان را بر روى سينه گذاشتند و فرمودند: «انا المنذر» و آنگاه به على‌بن‌ابيطالب عليهما السلام اشاره كردند و فرمودند: «انت الهادى، بك يهتدى المهتدون بعدى» «1» پیام ها 1- كافران، توقّعات نابجا از خدا و پيامبرش دارند. (آنها خواستار نشانه‌ها و معجزه‌هايى بر اساس هوا وهوس خود هستند.) «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ» 2- انسانِ بهانه‌جو، لايق خطاب الهى نيست. «إِنَّما أَنْتَ» خداوند گفتار كفّار را بى‌جواب گذارده و پيامبر را مخاطب قرار داده است. 3- تربيت، هم به تهديد نياز دارد و هم به ارشاد. «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» 4- براى جامعه‌ى جاهل غافل، هشدار بيش از بشارت ضرورت دارد. «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» «2» 5- كار اصلى پيامبران، ارشاد و انذار است؛ «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» نه برآوردن خواسته‌هاى بى‌ربط مردم و عرضه معجزه در هر لحظه و براى هركس. «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ» 6- با آنكه ديگر پيامبرى مبعوث نمى‌شود، امّا خداوند حجت خود را بر همه‌ى مردم تمام مى‌كند و هرگز زمين از حجت خالى نمى‌ماند. «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» 7- انبيا تنها به مشرق زمين اختصاص نداشته‌اند. «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» 8- در عصر حاضر نيز ما بايد امام يا هادى زنده داشته باشيم. «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» «3» «1». تفسيركبير، ج 19، ص 14. طبرى و ابن‌كثير و احقاق‌الحقّ، (ج 3، ص 87) نيز آن را نقل كرده‌اند. «2». حدود 120 مرتبه واژه «انذار» در قرآن آمده كه 100 مرتبه آن در مكه نازل شده است. «3». در تفاسير مجمع‌البيان و كنزالدقائق، 26 حديث آمده كه مراد از «هاد» ائمه معصومين عليهم السلام هستند. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 322" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‌ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ «8» خداوند مى‌داند آنچه را كه هر ماده‌اى (در شكم) حمل مى‌كند و آنچه را كه رحم‌ها جذب مى‌كنند (مثل نطفه) و آنچه را كه (در مراحل بعد از جذب) مى‌افزايند و هر چيز نزد او به مقدار و اندازه‌اى است. نکته ها در اين آيه، ابتدا از علم خداوند نسبت به حمل هر ماده‌اى، (چه داراى رَحم باشد مثل انسان و حيوان و چه داراى رَحم نباشد مثل نبات و جماد) سخن به ميان آمده و سپس به موجودات داراى رحم اشاره شده است. «غيض» به معناى فرو بردن (نطفه) است. يعنى خداوند، به آن آبى كه رحم به خود جذب مى‌كند و در آن تغييراتى مى‌دهد و رو به رشد و زيادى مى‌برد، آگاه است. پیام ها 1- خداوند حالات بارورى تمام موجودات را مى‌داند. «يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‌» 2- علم خداوند، به جزئيات هم تعلق مى‌گيرد. (او از نژاد، صفات، استعدادها، شكل و جنس جنين آگاهست.) يَعْلَمُ‌ ... ما تَغِيضُ‌ ... وَ ما تَزْدادُ 3- در تكامل يا نقص نوزاد، رَحم نقش مهمى دارد. «ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ» 4- نظام آفرينش موجودات بر اساس مقدار و ميزان دقيق است. «بِمِقْدارٍ» (يعنى اگر مدّت حمل كم يا زياد شود، اگر حمل سقط شود يا چند قلو گردد، اگر حمل، ناقص‌الخلقه يا داراى عضو زيادى شود، اين كم و زيادى‌ «تَغِيضُ‌ و تَزْدادُ» بر اساس يك فرمول حساب شده است.)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ «9» او به نهان و آشكار آگاه، بزرگ و بلند مرتبه است. جلد 4 - صفحه 323 نکته ها آشكار و نهان، براى انسانِ محدودى كه حواس پنجگانه او حتّى از بسيارى از حيوانات محدودتر است، مطرح است. امّا براى خداىِ خالق غيب و شهود، چنين چيزى معنا ندارد. امام صادق عليه السلام در مورد «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمودند: «الغيب ما لم يكن و الشهادة ما قد كان»، غيب يعنى چيزى كه نبوده و شهادت يعنى چيزى كه بوده است. «1» پیام ها 1- خداوند نسبت به هر كمالى، بزرگ‌ «الْكَبِيرُ» و نسبت به هر نقص و عيبى، پاك و منزّه است. «الْمُتَعالِ» «1». تفسيربرهان." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ «10» (براى او) يكسان است كه از شما كسى سخن را سرّى گويد و كسى‌كه آن را آشكارا گويد وكسى كه خود را به شب مخفى كند و كسى‌كه در روز آشكارا حركت كند. نکته ها اين آيه كه ظاهراً توضيح و تكميل آيه سابق است، يكى از آيات بسيارى است كه در رابطه با علم خداوند، به اعمال كوچك و بزرگ و ظاهر و پنهان و حتّى افكار و نيّات انسان‌ها، درقرآن مجيد آمده است و اگر انسان‌ها به چنين علمى از طرف پروردگار ايمان داشته باشند، مى‌تواند بهترين عامل حيا و تقوا و بزرگ‌ترين وسيله تربيت آنها باشد. زيرا سبب تشويق نيكوكاران و تهديد بد كاران مى‌گردد. جالب آنكه خداوند در اين آيه، علم خود را به حرف‌هاى سرّى و كارهاى مخفى و شبانه، قبل از كلام‌هاى علنى و كارهاى آشكار روزانه ذكر كرده است. جلد 4 - صفحه 324 «سارِبٌ» از «سرب» در اصل به معناى آب جارى است، ولى به كسى‌كه در روز به سراغ كارى مى‌رود نيز گفته مى‌شود. پیام ها 1- علم خداوند نسبت به همه چيز يكسان است. (نه مثل علم و آگاهى ما كه نسبت به بعضى چيزها بيشتر و نسبت به بعض ديگر كمتر و يا در حد هيچ است.) سَواءٌ مِنْكُمْ‌ ..." ‏‏‏‏٠جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ «11» براى انسان فرشتگانى است كه پى‌درپى او را از پيش‌رو و از پشت سر از فرمان خداوند حفاظت مى‌كنند. همانا خداوند حال قومى را تغيير نمى‌دهد تا آنكه آنان حال خود را تغيير دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسيبى بخواهد پس هيچ برگشتى براى آن نيست و در برابر او هيچ دوست و كارساز و حمايت كننده‌اى براى آنان نيست. نکته ها «مُعَقِّباتٌ» جمع «معقبة» است و حرف «تاء» آن براى تأنيث نيست، بلكه براى مبالغه است. مثل علامة، لذا فاعل‌ «يَحْفَظُونَهُ» مذكر آمده است. البتّه مراد از «مُعَقِّباتٌ» تعقيب انسان نيست تا با «بَيْنِ يَدَيْهِ» منافات داشته باشد، بلكه منظور، تعاقب و پى‌درپى آمدن ملائكه شب و روز است. مراد از «أَمْرِ اللَّهِ» در اين آيه قهر و عذاب الهى نيست، زيرا معنا ندارد كه فرشتگان انسان را در برابر كيفر الهى حفاظت كنند، بلكه مراد خطرات و حوادث طبيعى است. چون طبيعت مخلوق خداست و آنچه در آن بگذرد نيز به خواست و اراده‌ى او مى‌باشد. جلد 4 - صفحه 325 در آيات و روايات متعدّد از فرشتگانى ياد شده كه مأمور حفظ جان انسان و ثبت كارهاى او هستند و از آنان در برابر خطراتى كه مورد اراده‌ى حتمى خداوند نيست محافظت مى‌نمايند. البتّه بنابر مستفاد از روايات، همينكه اراده‌ى قطعى خداوند رسيد، فرشتگانِ محافظ، مأموريّت حفاظت را رها و انسان را به دست اجل حتمى الهى مى‌سپارند. بنابراين امر و فرمان خداوند دوگونه است، حتمى و غيرحتمى (قضا و قدر) و فرشتگان فقط انسان را از حوادث غير حتمى حفظ مى‌كنند، بديهى است كه اين حفاظت باعث سلب اختيار از انسان نمى‌شود و سرنوشت انسان‌ها و امتّ‌ها همچنان در اختيار خود آنهاست. حفاظت فرشتگان هم از جان انسان‌هاست و هم از اعمال و رفتار آنها «إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ‌- يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً» و هم از ايمان و فكر آنها در برابر انحرافات و وساوس شيطانى، زيرا «يَحْفَظُونَهُ» هم شامل روح مى‌شود و هم شامل جسم. امام سجاد عليه السلام با اشاره به اين آيه فرمودند: گناهانى كه نعمت‌ها را تغيير مى‌دهند عبارتند از: ظلم به مردم، ناسپاسى خداوند و رها كردن كارهاى خيرى كه انسان به آن عادت كرده است. «1» اين آيه در مورد جوامع بشرى است، نه تك‌تك افراد انسانى. يعنى جامعه‌ى صالح، مشمول بركات خداوند و جامعه‌ى منحرف، گرفتار قهر الهى مى‌شود. امّا اين قاعده در مورد فرد صالح و انسان ناصالح صادق نيست، زيرا گاهى ممكن است شخصى صالح باشد، ولى بخاطر آزمايش الهى گرفتار مشكلات شود و يا اينكه فردى ناصالح باشد، ولى به جهت‌مهلت الهى، رها گردد. پیام ها 1- خداوند انسان را رها نمى‌گذارد. «لَهُ مُعَقِّباتٌ» 2- گروهى از فرشتگان الهى، محافظ انسان‌ها هستند. «لَهُ مُعَقِّباتٌ» 3- خداوند انسان را از حوادث غير مترقّبه حفظ مى‌كند، «لَهُ مُعَقِّباتٌ‌ ... يَحْفَظُونَهُ» نه از «1». تفسير نورالثقلين. جلد 4 - صفحه 326 حوادثى كه با علم وعمد براى خود بوجود مى‌آورند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ» 4- خطرات وحوادث گوناگون، انسان را احاطه كرده است. «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ» 5- خداوند نعمتى را كه عطا فرمايد پس نمى‌گيرد، مگر آنكه مردم، آن نعمت را ناسپاسى كنند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ» 6- به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نرويد، سرنوشت شما به دست خودتان است. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 7- حفاظت خداوند تا زمانى است كه انسان، كفران نعمت نكند وگرنه از لطف الهى محروم و به حال خود رها خواهد شد. «إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً» 8- برخوردارى از نعمت‌هاى ظاهرى و بيرونى، وابسته به كمالات نفسانى و حالات درونى است. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» در جاى ديگر مى‌فرمايد: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ‌ ... «1» 9- اراده‌ى خداوند بالاتر از همه‌ى اراده‌هاست. «إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ» «1». اعراف ‏‏‏‏ ۱۱جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As