eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) جلد 4 - صفحه 381 سیمای سوره ابراهيم‌ اين سوره پنجاه و دو آيه دارد و در مكّه نازل شده است، البتّه آيه‌هاى 28 و 29، در مورد كشته‌شدگان بدر، در مدينه نازل شده است. در اين سوره مطالبى درباره‌ى رسالت انبيا و موعظه‌ها وبشارت‌ها ودعاهاى حضرت ابراهيم عليه السلام مطرح شده است. به فرموده‌ى روايات تلاوت اين سوره بركاتى دارد كه از جمله‌ى آنها در امان بودن از بلا و فقر و جنون است. اين سوره به دليل بيان مطالبى درباره‌ى حضرت ابراهيم عليه السلام سوره «ابراهيم» ناميده شده و مانند سوره‌هاى قبلش يونس، هود، يوسف با «الر» آغاز شده است. اوّلين آيه‌ى اين سوره‌ها درباره اوصاف قرآن است. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 382 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ به نام خداوند بخشنده مهربان. الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‌ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «1» الف، لام، را، (اين) كتابى است كه آن را به سوى تو نازل كرديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكى‌ها (ى شرك وجهل) به سوى نور (ايمان) خارج كنى. به سوى راه خداوند عزيز حميد. نکته ها خارج كردن مردم از ظلمات به نور، در قرآن بارها تكرار شده است؛ گاهى به خدانسبت داده شده. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «1» گاهى به پيامبران نسبت داده شده. «أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «2» وگاهى به كتاب نسبت داده شده است. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» تشبيه كفر و تفرقه و جهل و شرك و شك به «ظلمات» بخاطر آن است كه انسان در آن حالت‌ها متحيّر است، مثل زمانى كه در تاريكى به سر مى‌برد. نور وسيله بينايى، بيدارى، حركت ورشد است همانگونه كه همه‌ى اينها در كتاب آسمانى و راه خدا موجود است. كِتابٌ‌ ... إِلَى النُّورِ ... إِلى‌ صِراطِ الْعَزِيزِ «1». بقره، 257 «2». ابراهيم، 5. جلد 4 - صفحه 383 پیام ها 1- قرآن به تنهايى كافى نيست، براى هدايت مردم رهبر الهى نيز لازم است. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ» 2- فلسفه‌ى نزول كتاب‌هاى آسمانى و بعثت انبيا، نجات بشر از ظلمت‌هاست. لِتُخْرِجَ النَّاسَ‌ ... از ظلمت جهل به نور علم، از ظلمت كفر به نور ايمان، از ظلمت تفرقه به نور وحدت و از ظلمت گناه به نور تقوا. 3- مايه‌ى تبليغ و ارشاد بايد قرآن باشد. كِتابٌ‌ ... لِتُخْرِجَ‌ 4- ظلمت‌ها بسيارند، امّا نور يكى است. حقّ يكى، ولى باطل زياد است. الظُّلُماتِ‌ ... النُّورِ (نور مفرد و ظلمات جمع آمده است.) 5- پيامبران وكتاب‌هاى آسمانى وسيله‌ى هدايتند، اصل هدايت با اذن خداست. «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» 6- راه خدا، راه عزّت و سربلندى و كمال است. «إِلى‌ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ «2» خداوندى كه آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است براى اوست، پس واى بر كفّار از عذابى سخت. پیام ها 1- قانون و مكتبِ كسى قابل پيروى است كه جهان را آفريد و هستى از اوست‌ «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ‌- لَهُ ما فِي السَّماواتِ» 2- انكار خدايى كه همه چيز از آنِ اوست، به او ضرر نمى‌زند، مايه كيفر كفّار است. «وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 384" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «3» (كفّار) كسانى هستند كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى‌دهند و (مردم را) از راه خدا باز مى‌دارند ومى‌خواهند آن‌را منحرف كنند، آنها در گمراهى عميقى هستند. نکته ها بستن راه خدا به يك يا دو موردِ خاصّ منحصر نيست، بلكه تبليغات ناروا، گناه علنى، ترويج ابزار فساد و غفلت‌آور، القاى شبهه، ايجاد اختلاف، نشريّات و فيلم‌هاى گمراه كننده، بد معرّفى كردن دين حقّ، معرّفى نااهلان به عنوان الگوى دين و ده‌ها نمونه‌ى ديگر از مصاديق بستن راه خداست. كاميابى از دنيا جايز است، امّا ترجيح دنيا بر آخرت خطرناك است، زيرا دنياگرايى مانع عبادت، انفاق، جهاد، كسب حلال، صداقت و انجام تكاليف شرعى مى‌شود. پیام ها 1- دنياگرايى، زمينه‌ى كفر، مبارزه با دين و ضلالت است. يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا ... وَ يَصُدُّونَ‌ ... فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ 2- سرچشمه‌ى گمراهى‌ها عملكرد خود انسان است. «يَسْتَحِبُّونَ‌، يَصُدُّونَ‌، يَبْغُونَها» 3- انسان اختيار دارد و مى‌تواند راهى را بر راه ديگر ترجيح دهد و انتخاب كند. «يَسْتَحِبُّونَ» 4- كفّار سه مرحله را طى مى‌كنند: اوّل خودشان با دنياگرايى منحرف مى‌شوند. «يَسْتَحِبُّونَ» آنگاه با اعمالشان ديگران را از راه باز مى‌دارند. «يَصُدُّونَ» سپس با تمام توان مسير حقّ‌طلبان را منحرف مى‌كنند. «يَبْغُونَها» 5- روحيّه‌ى كفر، عامل انحراف طلبى است. وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ‌ ... يَبْغُونَها جلد 4 - صفحه 385 6- گمراهى، درجات و مراحلى دارد و هر چه عميق‌تر شود رجوع به حقّ مشكل‌تر مى‌شود. «ضَلالٍ بَعِيدٍ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «4» هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قومش، تا (بتواند پيام خدا را) براى مردم بيان كند، پس خداوند هر كه را بخواهد (و مستحقّ بداند) گمراه مى‌كند وهر كه را بخواهد (وشايسته بداند) هدايت مى‌نمايد، و اوست عزيز وحكيم. نکته ها مراد از «لسان قوم» در اين آيه، تنها لغت و زبانِ مردم نيست، زيرا گاهى ممكن است گوينده‌اى با زبان مردم سخن بگويد ولى مردم حرف او را درست نفهمند، بلكه مراد آسان و قابل فهم گفتن است، به گونه‌اى كه مردم پيام الهى را بفهمند، چنانكه در آيات ديگر مى‌فرمايد: «يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ» «1» ما قرآن را به زبان تو آسان كرديم. حضرت موسى نيز از خداوند مى‌خواهد كه گره از زبانش گشوده شود تا مردم كلامش را بفهمند. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي» «2» مقصود از گمراه كردن خداوند، محروم كردن افراد لجوج از لطف خود است، والا اگر خداوند بناى گمراه كردن مستقيم كسى را داشت، نه كتابى مى‌فرستاد و نه پيامبرى. در آيات ديگر مى‌خوانيم كه خداوند ظالمان و فاسقان و مسرفان را گمراه مى‌كند، يعنى انسان با گناه و ظلم، زمينه‌ى محروم شدن از هدايت را در خود فراهم مى‌كند. بعضى از مفسران گفته‌اند: فاعل‌ «يَشاءُ» مردم هستند نه خدا، يعنى خداوند گمراه مى‌كند كسى را كه خودش بخواهد گمراه شود و هدايت مى‌كند كسى را كه خودش بخواهد هدايت شود. نظير آيه: كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ ... «3» گروهى را در راهى كه بروند كمك مى‌كنيم. «1». مريم، 97. «2». طه، 27- 28. «3». اسراء، 20. جلد 4 - صفحه 386 تبليغ پيامبر كه با زبان قوم خود بوده با جهانى بودن دين منافاتى ندارد. زيرا محتواى پيام زبان خاصّى ندارد و با سفارش قرآن، بايد گروهى با تفقه و هجرت مطالب دين را آموخته و به سايرين بياموزند. پیام ها 1- پيامبران، با فرهنگ و زبان مردم زمان خود آشنا بوده و طبق فهم آنان تبليغ مى‌كردند. «بِلِسانِ قَوْمِهِ» 2- خداوند با مردم اتمام حجّت مى‌كند. «بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ» 3- رابطه‌ى رهبران دينى با مردم، عاطفى، صميمى ومستقيم است. «بِلِسانِ قَوْمِهِ» 4- تبليغ بايد با شيوه‌اى ساده و صريح و روشن، و براى عموم قابل فهم باشد. «بِلِسانِ قَوْمِهِ» 5- هدايت و ضلالت خداوند بر اساس حكمت است. فَيُضِلُ‌ ... وَ يَهْدِي‌ ... وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‌ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ «5» همانا موسى را همراه معجزاتى (به سوى مردم) فرستاديم (و به او گفتيم:) قومت را از تاريكى‌ها به سوى نور خارج ساز و روزهاى (نزول قهر يا لطف) خدا را به آنان يادآورى كن، همانا در اين (يادآورى) براى كسانى كه صبر و مقاومت و سپاس فراوان داشته باشند نشانه‌هايى از قدرت الهى است. نکته ها در روايات، روز ظهور حضرت مهدى عليه السلام و روز رجعت و روز قيامت را از مصاديق «ايّام اللَّه» گفته‌اند. «1» «1». نورالثقلين‌ جلد 4 - صفحه 387 پیام ها 1- انبيا بايد معجزه داشته باشند. أَرْسَلْنا ... بِآياتِنا 2- هدف كلّى انبيا، يكى است. خداوند در آيه اوّل اين سوره به پيامبر اسلام، و در اين آيه به حضرت موسى مى‌فرمايد: مردم را از تاريكى‌ها خارج كنيد و به نور هدايت نماييد. «أَخْرِجْ قَوْمَكَ» 3- اوّلين حوزه‌ى مأموريّت انبيا، قوم خودشان است. «قَوْمَكَ» 4- راه نجات مردم از ظلمات، ياد قهر وقدرت خدا نسبت به ستمگران و توجّه به الطاف اونسبت به گذشتگان است. «ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» 5- توجّه به تاريخ، زمينه‌ى صبر و شكر را در انسان به وجود مى‌آورد. يادآورى مصيبت‌ها و تلخى‌هاى گذشته و برطرف شدن آنها، انسان را به شكر وادار مى‌كند. توجّه به پايدارى امّت‌ها و پيروزى آنان، آدمى را به صبر و مقاومت دعوت مى‌كند. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» 6- همه‌ى روزها روز خداست، امّا روز تجلّى قدرت خداوند حساب ديگرى دارد. (تجلّى قدرت او در قهر بر كفّار و تجلّى لطف او بر مؤمنان.) «بِأَيَّامِ اللَّهِ» 7- هرگونه جشن يا سوگوارى و مراسم ويژه‌اى كه بزرگداشت ايام‌اللَّه باشد جايز است. «ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» (بر خلاف نظر فرقه‌ى منحرف وهّابيّت) 8- مؤمن در سختى، صبر و در رفاه، شكر مى‌كند. «صَبَّارٍ شَكُورٍ» 9- صبر زمينه درك حقيقت است. «لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 388" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ قالَ مُوسى‌ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ «6» و (به يادآور) هنگامى كه موسى به قوم خود گفت: نعمت خداوند بر خودتان را ياد كنيد، آنگاه كه شما را از فرعونيان نجات داد، آنها كه شما را به بدترين نوع عذاب مى‌كردند، پسرانتان را سر مى‌بريدند و زنانتان را (براى كنيزى و هوسرانى خود) زنده نگاه مى‌داشتند و در اين امور، از طرف پرودگارتان آزمايش بزرگى بود. پیام ها 1- با مقايسه‌ى حوادث تلخ و شيرين و زمان آزادى‌ها و شكنجه‌ها، قدر نعمت‌هاى خدا را بشناسيم. «اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ» 2- پيروزى‌ها را از خدا بدانيم نه از خود. «نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجاكُمْ» 3- آزادى، از مهم‌ترين نعمت‌هاى الهى است. نِعْمَةَ اللَّهِ‌ ... إِذْ أَنْجاكُمْ‌ 4- مهم‌ترين كار انبيا، مبارزه با طاغوت‌ها و نجات محرومان و مستضعفان است. «أَنْجاكُمْ» 5- درباريان و اطرافيان، نقش مهمى در حفظ نظام طاغوتى دارند. «آلِ فِرْعَوْنَ» 6- آزمايش و بلا در راستاى تربيت انسان واز شئون ربوبيّت الهى است. «بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ «7» و (نيز به يادآور) هنگامى كه پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شكر كنيد، قطعاً (نعمت‌هاى) شما را مى‌افزايم، و اگر كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است. جلد 4 - صفحه 389 نکته ها اين آيه، مهم‌ترين و صريح‌ترين آيه قرآن در مورد شكر نعمت و يا كفران آن است، كه بعد از آيه‌ى مربوط به نعمت آزادى و تشكيل حكومت الهى، به رهبرى حضرت موسى مطرح شده است و اين، رمز آن است كه حكومت الهى و رهبر آسمانى مهم‌ترين نعمت‌هاست، و اگر شكرگزارى نشود خداوند مردم ناسپاس را به عذاب شديدى گرفتار مى‌كند. شكر نعمت مراحلى دارد: الف: شكر قلبى كه انسان همه‌ى نعمت‌ها را از خداوند بداند. ب: شكر زبانى، نظير گفتن‌ «الْحَمْدُ لِلَّهِ». ج: شكر عملى كه با انجام عبادات و صرف كردن عمر و اموال در مسير رضاى خدا و خدمت به مردم به دست مى‌آيد. امام صادق عليه السلام فرمود: شكر نعمت، دورى از گناه است و نيز فرمود: شكر آن است كه انسان نعمت را از خدا بداند (نه از زيركى و علم و عقل و تلاش خود يا ديگران) و به آنچه خدا به او داده راضى باشد و نعمت‌هاى الهى را وسيله‌ى گناه قرار ندهد، شكر واقعى آن است كه انسان نعمت خدا را در مسير خدا قرار دهد. «1» شكر در برابر نعمت‌هاى الهى بسيار ناچيز و غيرقابل ذكر است، به قول سعدى: بنده همان به كه زتقصير خويش‌ عذر به درگاه خدا آورد ورنه سزاوار خداوندي اش‌ كس نتواند كه بجا آورد در حديث مى‌خوانيم كه خداوند به موسى وحى كرد: حقّ شكر مرا بجا آور. موسى گفت: اين كار امكان ندارد، زيرا هر كلمه‌ى شكر نيز شكر ديگرى لازم دارد. وحى آمد: همين اقرار تو و اين كه مى‌دانى هر چه هست از من است، بهترين شكر من است. «2» به گفته‌ى روايات، كسى كه از مردم تشكر نكند از خدا نيز تشكر نكرده است. «من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله». «3» «1». تفسير نمونه. «2». تفسيرنمونه. «3». بحار، ج 71، ص 44. جلد 4 - صفحه 390 اگر نعمت خدا را در مسير غير حقّ مصرف كنيم، كفران نعمت و زمينه كفر است. «لَئِنْ كَفَرْتُمْ»، «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً» «1» كسانى‌كه نعمت خدا را به كفر تبديل كردند. پیام ها 1- سنّت خداوند بر آن است كه شكر را وسيله‌ى ازدياد نعمت قرار داده و اين سنّت را قاطعانه اعلام كرده است. «تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ» شكر نعمت نعمتت افزون كند كفر نعمت از كفت بيرون كند 2- خدا براى تربيت ما، شكر را لازم كرد نه آنكه خود محتاج شكر باشد. «رَبِّكُمْ» 3- با شكر، نه تنها نعمت‌هاى خداوند بر ما زياد مى‌شود، بلكه خود ما نيز رشد پيدا مى‌كنيم، زياد مى‌شويم و بالا مى‌رويم. «لَأَزِيدَنَّكُمْ» 4- كيفر كفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نيست، بلكه حتّى گاهى نعمت سلب نمى‌شود، ولى به صورت نقمت و استدراج در مى‌آيد تا شخص، كم‌كم سقوط كند. «لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ» «1». ابراهيم، 28." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ مُوسى‌ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ «8» و موسى (به بنى‌اسرائيل) گفت: اگر شما و ساكنان زمين همگى كفر ورزيد (به خداوند زيانى نمى‌رسد) چرا كه خداوند (ذاتاً) بى‌نياز و شايسته‌ى ستايش است. (نه آنكه از طريق ايمان و شكر شما بخواهد براى خود بى‌نيازى و ستايش كسب كند.) پیام ها 1- در شيوه دعوت و تبليغ، نبايد كار به‌خواهش از مردم برسد. إِنْ تَكْفُرُوا ... فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌ‌ جلد 4 - صفحه 391 2- با ايمان و عمل خود، بر خداوند هيچ منّتى نگذاريم كه او نيازى به اعمال ما ندارد. «لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ» 3- ايمان و كفر، يا شكر و كفرانِ ما در ذات او أثرى ندارد. «لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ» گر جمله‌ى كائنات كافر گردند بر دامن كبريايش ننشيند گرد" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَيْهِ مُرِيبٍ «9» آيا خبر كسانى‌كه قبل از شما بودند، (مثل خبر غرق شدن) قوم نوح و (طوفان قوم) عاد و (صاعقه‌ى قوم) ثمود و كسانى‌كه بعد از آن‌ها بودند، به شما نرسيده است؟ همان‌ها كه جز خداوند از (آمار و تعداد تلفات) آن‌ها آگاه نيست، پيامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند، ولى آن‌ها دست‌هايشان را در دهانشان مى‌گذاشتند (يعنى ساكت شويد و ما را موعظه نكنيد) و مى‌گفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‌ايد، كفر مى‌ورزيم و ما از آنچه شما ما را به آن دعوت مى‌كنيد، در شكّ و ترديد هستيم. نکته ها اين آيه يكى از مصاديق تذكر و توجّه به «ايام الله» است كه در آيه‌ى پنجم اين سوره مطرح شد. «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» به گفته شيخ طوسى در تفسير تبيان، شك با ريب فرق دارد. شك، ترديد طبيعى است ولى ريب، شكى است كه با سوء ظنّ و تهمت همراه باشد. شكى كه زمينه تحقيق و قبول حقيقت شود، شكّ سازنده و مفيد است، ولى شكّى كه در برابر بيّنات و معجزات مطرح است، همان لجاجت و شكّ مخرّب و باز دارنده‌ى انسان از جلد 4 - صفحه 392 پذيرش حقّ است. لَفِي شَكٍ‌ ... إِلَيْهِ مُرِيبٍ‌ جمله‌ «فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ» را مى‌توان به چند صورت معنا كرد: الف: مخالفان با گذاشتن دست بر دهان حقّگويان، صداى آنان را در گلو خفه مى‌كردند. ب: معجزات و دلايل انبيا به قدرى محكم بود كه گويا دست مردم را گرفته بردهانشان گذاشتند، كنايه از اينكه زبان مردم در برابر حقّ، بسته شد و حرفى براى گفتن نداشتند. ج: مخالفان انبيا از شدت خشم، انگشتان خود را گاز مى‌گرفتند. د: مخالفان انبيا، در حضور پيامبر دستان خود را بر دهانشان قرار مى‌دادند. كنايه از اينكه ساكت شوند و موعظه‌اى نكنند. پیام ها 1- از سوى خداوند سنّت‌ها و قوانين ثابتى بر تاريخ و جامعه حاكم است، كه آشنايى با قسمتى از تاريخ مى‌تواند درس عبرتى براى قسمت ديگر باشد. «أَ لَمْ يَأْتِكُمْ ..» 2- قسمت‌هايى از تاريخ بشر، مجهول و ناشناخته است. «لا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ» 3- همه‌ى رسولان معجزه داشته‌اند. «جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ» 4- كفّار تنها مخالف شخص انبيا نبودند، بلكه با مكتب آنان مخالف بودند. «كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ» 5- شك كفار در حقّانيّت دين، ناشى از مقام تحقيق نيست، بلكه منشأ آن بدبينى و لجبازى است. شَكٍ‌ ... مُرِيبٍ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «10» جلد 4 - صفحه 393 پيامبرانشان (در جواب) گفتند: آيا درباره خدا، آفريدگار آسمان‌ها و زمين، شكى هست؟! (آيا هستى با اين عظمت نياز به خالق ندارد؟) او كه شما را (به راه حقّ) دعوت مى‌كند تا از گناهانتان بگذرد و تا موعد معين شما رامهلت دهد. (كفّار) گفتند: شما جز انسانى همچون خود ما نيستيد، (و امتيازى بر ما نداريد) شما مى‌خواهيد ما را از آنچه نياكان ما مى‌پرستيدند باز داريد، (اگر غير از اين است) پس براى ما برهان و معجزه‌اى روشن (آنگونه كه ما مى‌خواهيم) بياوريد. نکته ها در آيه‌ى قبل كفّار به انبيا گفتند: «تَدْعُونَنا» شما ما را به راه خدا مى‌خوانيد، ولى در اين آيه پيامبران به آنان گفتند: «يَدْعُوكُمْ» خدا شما را مى‌خواند. يعنى دعوت ما از جانب خود و به سوى خود نيست، بلكه از سوى خدا و به سوى خداست. به گفته‌ى زمخشرى و مراغى؛ وعده‌هاى قرآن نسبت به مؤمنان بخشش تمام گناهان است. «يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» ولى نسبت به ديگران، بخشش بعضى از گناهان است. «يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ» پیام ها 1- اعتقاد به خدا، فطرى و بديهى است و سزاوار شك نيست. «أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ» 2- در كنار عقل و فطرت، محبّت و دعوت نيز لازم است. أَ فِي اللَّهِ شَكٌ‌ ... يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ‌ 3- دين انسان را به پاكى از آلودگى‌ها دعوت مى‌كند. يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ ... ذُنُوبِكُمْ‌ 4- خداوند طالب غفران و آمرزش گناهان انسان است. «يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ» 5- توبه و اطاعت از خداوند باعث تاخير اجل انسان مى‌شود. يَدْعُوكُمْ‌ ... يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى‌ 6- خداوند از روى مهر، به هدايت دعوت مى‌كند و از روى لطف تا پايان عمر جلد 4 - صفحه 394 مهلت انتخاب مى‌دهد. «يَدْعُوكُمْ‌- يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى» 7- عمر هر انسانى، از پيش اندازه‌گيرى و تعيين شده است. «إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى» 8- تعصّبات قومى و نژادى، مانع پذيرفتن حقّ است. «يَعْبُدُ آباؤُنا» 9- خانواده در عقايد و باورهاى انسان، نقش مهمى دارد. «يَعْبُدُ آباؤُنا» 10- عناد و گردنكشى در برابر حقّ، درد بى‌درمان است. تمام انبيا با معجزه به سراغ مردم مى‌رفتند، ولى لجاجت برخى مردم سبب مى‌شد كه همواره معجزه‌ى تازه‌اى كه طبق هوس آن‌ها باشد از پيامبران درخواست كنند. «فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ»" ‏‏‏‏٠جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «11» پيامبرانشان در جوابشان گفتند: (آرى) ما جز بشرى مثل شما نيستيم، ولى خداوند بر هركس از بندگانش كه بخواهد منّت مى‌گذارد (و او را بر مردم مبعوث مى‌كند) و ما را نرسد كه جز با اذن خداوند، براى شما معجزه‌اى بياوريم، پس مؤمنان بايد تنها بر خداوند توكّل نمايند. نکته ها گرچه در اين آيه مى‌فرمايد: خداوند بر هر كس بخواهد منّت گذاشته، او را پيامبر قرار مى‌دهد، ولى خداى حكيم مى‌داند كه چه كسى ظرفيّت و لياقت اين مسئوليّت بزرگ را دارد. «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «1» خدا بهتر مى‌داند كه رسالت خود را كجا قرار دهد. كفّار و مشركان با انبيا دو حرف داشتند: 1. شما انسان‌هايى مثل ما هستيد. «1». انعام، 124. جلد 4 - صفحه 395 2. معجزه‌اى را كه ما پيشنهاد مى‌كنيم براى ما بياوريد. در اين آيه، پاسخ اين دو حرف آمده است: امّا اين كه ما انسانى همانند شما هستيم قبول داريم، ولى خداوند بر ما منّت گذاشته و به ما وحى كرده است، امّا اين كه معجزه‌ى ما به دلخواه شما باشد، اين نمى‌شود، زيرا ما حقّ نداريم بدون اذن خداوند، معجزه‌اى بياوريم. پیام ها 1- گرچه انسان‌ها همه در شكل و ظاهر يكسانند، اما دليل بر اين نيست كه در باطن و معنويّت نيز يكسانند. إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ‌ ... 2- الگوها و مربيّان بايد با تربيت پذيران، در شرايط همسان باشند. (آنچه نقطه‌ى قوّت انبياست، در نظر بعضى نقطه‌ى ضعف بود. اگر پيامبران از خود انسان‌ها و داراى نيازها و غرايز و مشكلات انسانى نبودند، نمى‌توانستند مربى و الگوى انسان‌ها واقع شوند.) «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» 3- پيامبران، در باره خود غلوّ نمى‌كردند و مى‌گفتند: ما انسانى مثل شما هستيم. «إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» 4- مقام نبوّت، هديه و منّت الهى است. «يَمُنُّ» 5- معجزه به امر خداست، نه اراده مردم. (حتّى اگر مردم توقع معجزه نداشته باشند، انبيا آن را مى‌آورند) «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» 6- توكّل، لازمه‌ى ايمان است. «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» 7- مؤمن، از عناد و انكار مخالفان خسته نمى‌شود و با توكّل بر خداوند راهش را ادامه مى‌دهد. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 396" ‌‌‌‏‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‌ ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «12» و چرا ما بر خدا توكل نكنيم، در حالى‌كه او ما را به راه‌هاى (سعادت) ما هدايت كرده است؟ قطعاً ما در برابر هر آزارى كه شما نسبت به ما روا داريد، مقاومت خواهيم كرد و اهل توكّل بايد فقط بر خداوند توكّل نمايند. نکته ها توكّل يعنى وكيل گرفتن. وكيل بايد چهار شرط داشته باشد: درايت، امانت، قدرت و محبت و كسى جز خدا اين شروط را به نحو كامل ندارد، پس بر او توكّل كنيم. امام رضا عليه السلام فرمود: مرز توكّل آن است كه با ايمان به خدا، از هيچ‌كس نترسى. «1» پیام ها 1- خدايى كه هدايت كرد، حمايت هم مى‌كند. پس تنها بر او توكّل كنيم. «نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا» 2- راه انبيا همان راه خداست. (به جاى «سبله» فرمود: «سُبُلَنا» چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‌ بَصِيرَةٍ» «2» 3- لازمه پيمودن راه خدا، تحمّل سختى‌هاست. «سُبُلَنا- لَنَصْبِرَنَّ» 4- هم بايد بر خدا توكل كرد و هم بايد در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود. نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ‌ ... وَ لَنَصْبِرَنَ‌ 5- مؤمن با آزار و شكنجه، از عقيده و عملش دست برنمى‌دارد. «لَنَصْبِرَنَّ عَلى‌ ما آذَيْتُمُونا» 6- كسى مى‌تواند صبر كند كه تكيه‌گاهى داشته باشد. لَنَصْبِرَنَ‌ ... عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ‌ «1». تفسير نورالثقلين. «2». يوسف، 108. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 397" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى‌ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ «13» و كفّار به پيامبرانشان گفتند: ما قطعاً شما را از سرزمين خود بيرون مى‌كنيم، مگر آن‌كه در كيش ما در آييد پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه ما حتماً ستمگران را نابود مى‌كنيم. نکته ها سؤال: مگر انبيا قبل از بعثت، مشرك بودند كه كفّار از آنان تقاضا مى‌كردند به آيين ما باز گرديد؟ «لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا» پاسخ: اوّلًا ممكن است مراد كفّار، برگشت پيامبران در سلطه‌ى آنان باشد. يعنى مى‌گفتند: بر فرض كه شما ايمان داريد، ولى نبايد در برابر ما قيام كنيد و خود و يارانتان از راه ما سرپيچى نماييد. ثانياً «عود» اگر با حرف «الى» همراه بود به معناى بازگشت به حالت اوّل است، ولى حال كه با «فى» همراه است، مراد از آن تغيير و تحوّل است نه بازگشت به حالت اوّل، يعنى تغيير عقيده دهيد و آيين ما را بپذيريد. پیام ها 1- همه‌ى انبيا، گرفتار مخالفان بودند. «قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ» 2- تهديد و تبعيد، سياست زورگويانِ بى‌منطق است. لَنُخْرِجَنَّكُمْ‌ ... 3- كفّار نمى‌خواهند مؤمنان هويّت مستقلّى داشته باشند. «لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا» 4- تهديد را بايد با تهديد پاسخ داد. «لَنُخْرِجَنَّكُمْ‌- لَنُهْلِكَنَّ» 5- دليل هلاكت ظلم است، نه كفر. كَفَرُوا ... لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ‌ 6- ظلم، دوام ندارد و ظالم، عاقبت نابود مى‌شود. «لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 398 پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی منابع تفسیر نور، محسن قرائتی" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14» و همانا بعد از (هلاكت) ستمگران، شما را در آن سرزمين سكونت خواهيم داد. اين، براى كسانى است كه از مقام من پروا كنند واز وعده تهديد آميزم بترسند. نکته ها خداوند متعال وعده داده است كه ستمگران نابود و اولياى او حاكم شوند وچون تاكنون اين وعده به صورت گسترده محقّق نشده، در زمان ظهور امام زمان عليه السلام عملى خواهد شد. قرآن كريم بارها وعده داده است كه «اولياى خدا بر زمين حاكم خواهند شد و دشمنان آنان به هلاكت خواهند رسيد.» در اين جاسه مورد را ذكر مى‌كنيم: الف: «إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ» «1» همانا لشكر ما قطعاً پيروز است. ب: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» «2» حرف ما نسبت به انبيا قطعى است كه آن‌ها پيروزند. ج: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» «3» وارث زمين بندگان شايسته من خواهند بود. به هر حال، پيروزى حقّ بر باطل و تشكيل حكومت الهى به دست مردان خدا از وعده‌هاى قطعى و مكرّر قرآن است. ذات الهى، سرچشمه خيرات وخوبى‌هاست ودوست داشتنى است. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» «4» مؤمن بيشترين علاقه را به خدا دارد. آنچه سبب پرواست، مقام خداست. آرى! اگر دوست شما قاضى باشد و كار شما به دادگاه بكشد و پاى حساب به ميان آيد، شما از دادگاه ومقام عدل او مى‌ترسيد با اينكه او دوست شماست. پیام ها 1- كفّار، زمين را منطقه‌ى قدرت‌نمايى خود مى‌دانند، غافل از آن كه حكومت زمين به دست انبيا و مؤمنان مى‌رسد. در برابر تهديد كفار: «لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ‌ أَرْضِنا» وعده خداوند: «لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ» «1». صافّات، 173. «2». صافّات، 171، 172. «3». انبياء، 105. «4». بقره، 165. جلد 4 - صفحه 399 2- خداوند به اولياى خود وعده‌ى پيروزى داده است. «لَنُسْكِنَنَّكُمُ» 3- انبيا تنها براى بيان احكام و موعظه نيامده‌اند، براى حكومت نيز آمده‌اند. «لَنُسْكِنَنَّكُمُ» 4- شرط پيروزى بر ستمگران، داشتن تقواست. «خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ» 5- از تهديد كفّار نترسيد كه مى‌گويند: «لَنُخْرِجَنَّكُمْ» از تهديد خدا بترسيد كه مى‌فرمايد: «خافَ وَعِيدِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As