"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ «35»
و (به ياد آور) زمانى را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر (مكه) را امن قرار ده و من و فرزندانم را از اينكه بتها را بپرستيم دور بدار.
نکته ها
در اين آيه و آيات بعد، سيمايى از دعاهاى حضرت ابراهيم كه نشان دهندهى سوز و روح بزرگ اوست مطرح است و شايد به دليل همين دعاها، اين سوره، «ابراهيم» ناميده شد.
ابراهيم عليه السلام در دو زمان براى مكه دعا كرد: بار اوّل زمانى بود كه اسماعيل و هاجر را در آن جا اسكان داد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» «1» پروردگارا! اين مكان را شهر امن قرار
«1». بقره، 126.
جلد 4 - صفحه 419
ده. بار دوم زمانى بود كه جمعيّتى به مكه آمد و در اين شهر مقيم شد، در اين جا هم ابراهيم دعا كرد و گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً»
سؤال: آيا تمام افراد نسل ابراهيم به خاطر اين دعا موحّد شدند؟
پاسخ: دعا يك عامل است و ارادهى فرزندان عامل ديگر مىباشد. قصّهى پسر نوح را فراموش نكنيم.
سؤال: چگونه ابراهيم عليه السلام از «مكه» به عنوان شهر ياد كرد با اين كه در آيات بعد مىگويد: «اين جا سرزمينى غير قابل كشت است»؟
پاسخ: شهر بودن مكه يا بعد از ورود قبايل به اين منطقه بوده كه اين دعا هم مربوط به آن وقت است و يا اينكه بگوييم: ميان شهر بودنِ يك منطقه و غيرقابل كشت بودن آن منافاتى وجود ندارد. الآن هم مكه شهرى غير قابل كشت است.
سؤال: با اين كه حضرت ابراهيم عليه السلام قهرمان توحيد بود، پس چرا دعا كرد كه خدايا! مرا از شرك دور كن؟
پاسخ: پيامبر اسلام نيز همواره در صراط مستقيم گام برمىداشت، با اين حال در هر نماز مىگفت: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» يعنى اگر كسى يقين هم دارد در راه راست قدم برمىدارد، باز بايد از خطر انحراف بترسد و از خداوند استمداد كند.
مراد از «جعل امنيّت»، قانونى است كه امنيّت مكه را تضمين كند، نه آنكه مكه در طول تاريخ امن بوده است، زيرا كعبه بارها مورد هجوم دشمنان قرار گرفت و در مكه خونها ريخته شد و خود پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و يارانش شكنجه شدند و امام حسين عليه السلام به دليل ناامنى مكه، حج را رها كرد، ولى قانون الهى آن جا را منطقهى امن قرار داده است.
پیام ها
1- دعا براى حفظ فكر و عقيدهى صحيح، از بهترين دعاهاست. «وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»
2- مراكز عبادت بايد امنيّت داشته باشد. «هَذَا الْبَلَدَ آمِناً»
3- امنيّت، شرط لازم براى زندگى است. «الْبَلَدَ آمِناً»
جلد 4 - صفحه 420
4- رهبران جامعه بايد به فكر امنيّت مردم باشند. رَبِّ اجْعَلْ ... آمِناً
5- امنيّت، براى آزادى گناه و عياشى نيست، بلكه امنيّت بايد مقدّمهى عبادت باشد. «آمِناً» «أَمْناً يَعْبُدُونَنِي» «1»
6- احتمال خطر شرك، از هيچ مقامى حتّى قهرمان توحيد و ابراهيم دور نيست. وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَ ...
7- در دعاها، ديگران به خصوص فرزندان خود را نيز ياد كنيم. «وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ»
«1». نور، 55."
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۳۵جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «36»
پروردگارا! همانا بتها بسيارى از مردم را گمراه كردهاند، پس هر كه مرا پيروى كند، قطعاً او از من است و هر كس با من مخالفت كند، همانا تو بخشندهى مهربانى.
نکته ها
سؤال: چگونه بتها كه مجسمّههايى از سنگ وچوب هستند، انسان را گمراه مىكنند؟
پاسخ: اولًا: بتها هميشه جماد نيستند، گاهى انسانها و طاغوتها نيز بت مىشوند.
ثانياً: مسألهى هنر و زيورآلاتى كه همراه بتها بود جاذبه داشت.
ثالثاً: گاهى جهل سبب مىشود كه سنگ و چوب نيز ارزش پيدا كند.
اگر اين آيه را همراه با آيهى قبل معنا كنيم نتيجهى خوبى به دست مىآوريم، زيرا در آيهى قبل ابراهيم گفت: «خدايا! فرندانم را از بتپرستى دور بدار.» در اين آيه مىگويد: «كسى كه موحّد و پيرو من بود از من است» بنابراين، تمام موحدان فرزندان مكتبى ابراهيم هستند.
«مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ» همانگونه كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «انا و على ابوا هذه الامة» «2» من و على پدران مكتبى اين امّت هستيم. ولى مشرك اگر فرزند پيامبر هم باشد خطاب مىشود:
«2». بحار، ج 16، 95.
جلد 4 - صفحه 421
«إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» «1»
حضرت على عليه السلام فرمود: «ان ولى محمد من اطاع الله و ان بعدت لحمته و ان عدو محمد من عصى الله و ان قربت لحمته» «همانا دوست محمّد كسى است كه خدا را اطاعت كند، گرچه از نظر فاميلى و نَسب دور باشد و دشمن محمّد كسى است كه خدا را نافرمانى كند، گرچه از بستگان پيامبر باشد. «2»
پیام ها
1- هنرهايى مثل مجسمه سازى مىتوانند منشأ انحراف شوند، چنانكه بتها افراد بسيارى را گمراه كردند. «إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ»
2- ديندارى با شعار نيست با عمل و پيروى از دستورات است. «تَبِعَنِي»
3- ميان رهبران آسمانى و مردم مؤمن، رابطهى مكتبى برقرار است. «فَإِنَّهُ مِنِّي»
4- انبيا حتّى نسبت به مخالفان خود دلسوز بودند و آنان را مأيوس نمىكردند. «مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
5- مخالفت با دستور پيامبر، مخالفت خداست. «مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ»
«1». هود، 46.
«2». بحار، ج 67، ص 25."
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۳۶جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As