"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ «53»
وآنچه از نعمت داريد، پس از خداوند است. (به علاوه) هرگاه نگرانى و بلا به شما رسد، تنها به سوى او ناله مىكنيد.
ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ «54»
اما همين كه نگرانى ومِحنت را از شما برطرف كرد، ناگهان گروهى از شما نسبت به پروردگارشان شرك مىورزند. (وعوامل وافراد ديگرى را در دفع بلا مؤثّر مىدانند)
نکته ها
«ضر» به نگرانى گفته مىشود كه از فقدان نعمت ناشى مىشود و «تَجْئَرُونَ» از «جؤار» به معناى ناله و استغاثه است.
مضمون اين آيه در آيات ديگر قرآن نيز تكرار شده است، چنانكه در آيهى 67 سوره اسراء مىفرمايد: «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً» هرگاه در وسط دريا با خطرى مواجه شويد، جز او هر چه را در خيال خود مىخوانديد، محو شود، ولى همينكه او شما را به خشكى رساند، روىگردان شده و كفران نعمت مىكنيد.
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «من لم يعلم ان للَّه عليه نعمة الّا فى مطعم او ملبس فقد قصر عمله و دنى عذابه» «1»، هر كس نعمت خداوند را تنها در خوراك و پوشاك بداند، هم در
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 533
عمل كوتاهى كرده و هم به قهر خدا نزديك شده است.
پیام ها
1- نعمتهاى الهى را، نتيجهى تلاش وتحصيل ومديريّت خود، يا شانس و تصادف نپنداريد. «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»
2- همهى نعمتها، حتّى آنچه كه در نظر شما ناچيز است، به ارادهى الهى به شما داده شده است. «مِنْ نِعْمَةٍ»
3- هم نعمتها از اوست، هم در خطرها، تنها پناهگاه اوست. «فَمِنَ اللَّهِ، فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»
4- بلا و سختى، خداپرستى فطرى را زنده مىكند. «إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»
5- انسان ضعيف است وبا كوچكترين تماس سختى ومصيبت، درمانده مىشود. إِذا مَسَّكُمُ ...
6- نعمتها از اوست، امّا سختىها و ضررها از ماست. «نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ، مَسَّكُمُ الضُّرُّ»
7- ايمان واستغاثه به خداوند، نبايد موسمى ومقطعى باشد. إِذا كَشَفَ الضُّرَّ ... فَرِيقٌ مِنْكُمْ ... يُشْرِكُونَ
8- رفاه وآسايش، زمينهى غفلت از ياد خدا وشركگرايى است. كَشَفَ الضُّرَّ ... يُشْرِكُونَ
9- توجّه به خدا، چون فطرى است عمومى است. «فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»، امّا شرك تنها در مورد بعضى است. فَرِيقٌ ... يُشْرِكُونَ
10- «كشف ضرّ» و برطرف شدن مشكلات را از هر قدرتى جز خدا بدانيم شرك است. كَشَفَ الضُّرَّ ... بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵۴_۵۳جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ «55»
تا آنچه را (از نعمت وبرطرف كردن سختىها) به آنان دادهايم (بخاطر شرك ورزى) ناسپاسى كنند، پس كامياب شويد كه به زودى خواهيد دانست (سزاى كفران و شرك شما چيست؟)
جلد 4 - صفحه 534
نکته ها
سيرى در آيات گذشته تا اينجا، شيوهى دعوت و تربيت الهى را نشان مىدهد:
او خداوند يگانه است؛ «إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ»، مالك همه چيز است؛ «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، مربّى است؛ «لَهُ الدِّينُ»، منعم است؛ «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»، فريادرس است؛ «إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»، پس آيا باز هم به سراغِ ديگران برويم؟
پیام ها
1- پايان شرك، كفر به خدا و كفران نعمتهاى اوست. «يُشْرِكُونَ لِيَكْفُرُوا»*
2- توجّه به غير خدا، كفران نعمتهاى اوست. «لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ»
3- با آنكه مردم دائماً كفران مىكنند، امّا باز هم خداوند نعمتهاى خود را باز نمىدارد. لِيَكْفُرُوا ... فَتَمَتَّعُوا
4- پايان كاميابىهاى كفرآلود، قهر الهى است. «فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»
نظير آيهى 30 سوره ابراهيم؛ «قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵۵_جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ «56»
و (مشركان) سهمى از آنچه را ما روزى آنان كردهايم براى بتهايى قرار مىدهند كه هيچ نمىدانند. به خدا سوگند حتماً از آنچه افتراء مىبنديد بازخواست خواهيد شد.
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ «57»
وبراى خداوند دختران را قرار مىدهند، در حالى كه او (از فرزند داشتن) منزّه است، ولى براى خودشان آنچه را (از پسران) كه علاقه دارند (قرار مىدهند.)
جلد 4 - صفحه 535
نکته ها
ممكن است اين آيه اشاره به مضمون آيه 136 سوره انعام باشد كه بتپرستان سهمى از كشاورزى و دامدارى خود را، نصيب بتها مىدانستند، «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا» احتمال ديگرى كه مرحوم علامه طباطبايى در اين آيه پسنديدهاند، آن است كه مردم در نزول نعمتها ورفع بلاها، نقشى براى خدا در نظر نمىگيرند و همه را از غير او مىبينند.
مشركان، ملائكه را دختران خدا مىدانستند، چنانكه در آيه 19 سورهى زخرف مىفرمايد:
«وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً» و در اين عقيدهى آنها، سه انحراف بود:
الف: براى خدا فرزند قائل مىشوند، در حالى كه «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ»
ب: ملائكه را دختر مىپنداشتند، در حالى كه آنها دختر و پسر ندارند.
ج: آنها كه خود دختر را مايه ننگ مىدانستند، آن را به خدا نسبت مىدادند! «أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً» «1»
پیام ها
1- هرچه داريم از اوست، براى غير او سهمى قرار ندهيم كه بايد پاسخگو باشيم. وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً ... تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَ
2- لطف مادى خداوند شامل منحرفان نيز مىشود. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
3- اسباب ظاهرى و بشرى كه به آن دل بستهايد، خود خبرى از راه رزق و نعمت يا رفع بلا ندارند. «يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً»
4- حتّى بخشى از نعمتها را از غير خدا دانستن شرك است. «نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
«1». اسراء، 40.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 53
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵۷_۵۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ «58»
و هرگاه يكى از آن مشركان به دختر دارشدن بشارت داده شود، صورتش از غصّه سياه مىشود، در حالى كه خشم خود را فرو مىبرد.
يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «59»
بخاطر بشارت تلخى كه به او داده شده، از ميان مردم متوارى مىشود (درمانده است كه) آيا اين دختر را همراه با ننگ و خفت نگاه دارد يا او را در خاك پنهان كند. بدانيد كه چه بد قضاوت مىكنند.
نکته ها
دليل تنفر اعراب جاهل از دختر، امور زير بوده است:
الف: دختر نقش اقتصادى و توليدى نداشته و بار زندگى بوده است.
ب: در جنگ كه سرنوشت قبيله به آن بوده، دختر قدرت جنگيدن و دفاع نداشته است.
ج: در جنگها، دختران به اسارت رفته و مورد تجاوز دشمن قرار مىگرفتند.
بر خلاف تفكّر جاهلى، اسلام براى دختر، ارزش زيادى قائل شده است كه به گوشهاى از آن اشاره مىكنيم:
پيامبر اسلام مىفرمايد: «نعم الولد البنات» «1» دختران چه فرزندان خوبى هستند. خداوند نيز نسل پيامبر را از دخترش فاطمه زهرا قرار داده است.
امام صادق عليه السلام به مردى كه از تولد دخترش ناراحت بود فرمود: آيا تو بهتر مىدانى يا خدا؟
گفت: خدا، امام فرمود: خداوند نيز آنچه را براى تو بهتر بوده، انتخاب كرده و به تو دختر داده است. «2»
«1». بحار، ج 104، ص 94.
«2». وسائل، ج 15، ص 103.
جلد 4 - صفحه 537
پیام ها
1- تحقير وپست شمردنِ دختر، فكر جاهلى و خرافى است. إِذا بُشِّرَ ... بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ
2- با آنكه اصلِ تولد فرزند، بشارت است، امّا خرافات، بشارت را مايه ذلّت مىشمرد. بُشِّرَ ... ظَلَّ وَجْهُهُ
3- خرافات وعقايد باطل، مايهى تهديد خانوادههاست. ظَلَّ وَجْهُهُ ... يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ
4- گاهى بزرگترين جنايتها، زير پوشش مقدّسترين شعارها صورت مىگيرد. «أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ» (بهنام حفظ آبرو، فرزندش را زندهبگور مىكند)
5- اديان آسمانى، عقايد خرافى را در مورد دختر و زن، محكوم مىكنند. «ساءَ ما يَحْكُمُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵۸_۵۹جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «60»
براى كسانىكه به آخرت ايمان ندارند صفات زشت است، ولى براى خداوند صفاتِ برتر است و اوست خداوند عزيز و حكيم.
نکته ها
سؤال: در آيهى 74 همين سوره مىخوانيم: «فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» براى خدا مثال نزنيد، چطور در اين آيه مىفرمايد: «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى»؟
پاسخ: مراد از مثال نزدن براى خدا آن است كه خدا را شبيه چيزى مپنداريد و مراد از مَثل اعلى براى خدا، آن است كه بهترين صفات براى خداست.
جلد 4 - صفحه 538
پیام ها
1- منشأ همهى زشتىها وبدىها كفر به قيامت است. «لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ»
2- برترين كمالات براى خداست. «لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى»
3- زيبايى انسان به ايمان است، هرگاه ايمان برود جرثومهى زشتىها مىشود.
«لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ»
4- عزّت و قدرت خداوند، همراه حكمت است. «هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶٠جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «61»
و اگر خداوند مردم را بخاطر ستمشان مؤاخذه و عذاب كند، هيچ جنبندهاى را روى آن (زمين) باقى نمىگذارد وليكن (سنّت خداوند بر مهلت دادن است و) كيفر آنان را تا زمان معينى به تأخير مىاندازد، پس همينكه اجلشان فرا رسد نمىتوانند نه ساعتى پس و نه ساعتى پيش افكنند.
نکته ها
گرچه قانون كلّى خداوند، تأخير عذاب است، امّا گاهى خداوند، ستمگران را گوشمالى مىدهد تا عبرتى براى ديگران باشد، نظير آنچه بر سر قوم لوط و نوح و ثمود آمد.
سؤال: چرا آيه مىگويد؛ با گناهِ انسان، همه جنبندهها نابود مىشوند!؟
پاسخ: مراد از دابّة در اين آيه، يا فقط انسانها هستند، نظير آيه؛ «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ» «1» و يا بخاطر آن است كه با هلاكت نسل بشر، آنها نيز از بين مىروند، زيرا آفرينش آنها براى انسان بوده است.
«1». انفال، 22.
جلد 4 - صفحه 539
از امام معصوم سؤال شد كه چرا بعضى مردگان، چشمشان باز است و بعضى بسته است؟
حضرت در پاسخ فرمودند: چون آنها كه چشمشان باز بوده فرصت بستن پيدا نكردهاند و آنها كه بسته بوده فرصت بازكردن نداشتهاند. «لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ»
خطر و اثر برخى ظلمها، فراگير است و شامل همه جنبندهها از انسان و حيوان مىشود، چنانكه مىفرمايد: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» بترسيد از گناهانى كه آثار شوم آنها تنها دامن ستمگران را نمىگيرد.
پیام ها
1- كيفر الهى، بر اساس ظلم خود ماست. يُؤاخِذُ اللَّهُ ... بِظُلْمِهِمْ
2- ستم، خانمانسوز است و هستى نسل بشر را تهديد مىكند. «بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ»
3- سنّت خداوند بر مهلت دادن و تأخير كيفر است. «يُؤَخِّرُهُمْ»
در كار خداوند، امهال هست، امّا اهمال نيست. كيفر الهى دير و زود دارد، امّا سوخت و سوز ندارد.
4- مهلت خداوند، اجل و سرآمدى دارد. «يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى»
5- مهلت خداوند بر اساس لطف او و براى توبه و جبران است، پس به آن مغرور نشويد. وَ لَوْ يُؤاخِذُ ... ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ ...
6- رها بودن و آزاد بودنِ ستمگران در اعمالشان، نشانهاى بر حقانيّت آنها نيست. «يُؤَخِّرُهُمْ»
7- اجل انسان قابل تغيير نيست. «لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 540"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۱جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ «62»
ومشركان، آنچه را براى خود نمىپسندند براى خدا قرار مىدهند و زبانشان به دروغ مىگويد كه نيكوتر براى آنان است. حقا كه آتش براى آنان است وآنان (به سوى آن) پيشگامانند.
نکته ها
اين آيه به همان تفكّر خرافى اشاره دارد كه در چند آيه قبل مطرح شد و آن اينكه مشركان، فرشتگان را دختران خدا مىپنداشتند در حالى كه دختر را براى خود مايهى ننگ مىشمردند، به پسر افتخار مىكردند و آن را نعمتى بهتر از دختر معرّفى مىكردند. «وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى»
پیام ها
1- آنچه را براى خود دوست نداريم، براى خدا قرار ندهيم. «يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ»
2- انسان گاه چنان دچار خيالات مىشود كه تصور مىكند، برتر از ديگران است و عاقبتش بهتر از ديگران مىباشد. «تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى» اين افراد در آيات ديگر نيز چنين معرّفى شدهاند: «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» «1» و «لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى» «2»
«1». كهف، 104.
«2». فصّلت، 50."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۲جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «63»
به خدا سوگند كه همانا ما به سوى امّتهاى پيش از تو (نيز) پيامبرانى فرستاديم، پس شيطان كارهاى (ناپسند) ايشان را برايشان زيبا جلوه داد، پس (آن شيطان) امروز نيز سرپرست آنهاست و براى آنان عذاب دردناكى است.
جلد 4 - صفحه 541
نکته ها
آيه در مقام تسلّى پيامبر اسلام است كه اى پيامبر از بىتوجّهى و روىگردانى مردم نگران مباش، زيرا همهى پيامبران با اينگونه افراد مواجه بودهاند.
پیام ها
1- آشنايى با تاريخ واقوام گذشته، عامل صبر وتحمّل و درس عبرت است. «أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ»
2- خداوند، به نام خودش قسم ياد مىكند. «تَاللَّهِ»
3- بعثت پيامبران، يك جريان و سنّت الهى بوده است. «أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ»
4- راه نفوذ شيطان، جلوه دادن و زينت دادن زشتىها و توجيه انحرافات است. «فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ»
5- پذيرفتن جلوههاى شيطان، مقدّمه سلطهى اوست. فَزَيَّنَ ... فَهُوَ وَلِيُّهُمُ
6- ولايت شيطان، لحظهاى نيست، او هر روز بدنبال سلطه بر مردم است. «فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ»
7- ولايت و سلطهى شيطان تنها در دنياست و در قيامت كارى به دست او نيست. «فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۳جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «64»
وما كتاب (آسمانى قرآن) را بر تو فرو نفرستاديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كردهاند براى آنان روشن بيان كنى و (اين كتاب) براى گروهى كه ايمان مىآورند مايهى هدايت و رحمت است.
پیام ها
1- هدف از نزول قرآن، جدا كردن حقّ از باطل است. ما أَنْزَلْنا ... إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ
جلد 4 - صفحه 542
2- سرچشمهى اختلافات، دورى از رهنمودهاى پيامبران است. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ»
3- خداوند به واسطهى انبيا اتمام حجّت مىكند. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ»
4- قرآن هم كتاب قضاوت بين حقّ و باطل، هم وسيلهى ارشاد و هم وسيله دريافت رحمت الهى است. «لِتُبَيِّنَ، هُدىً، رَحْمَةً»
5- شرط دريافت هدايت و رحمت الهى، آن است كه انسان زمينه سعادت را در خود كور نكرده باشد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ «65»
و خداوند از آسمان آبى فرستاد، پس بواسطه آن زمين را پس از آنكه مرده بود زنده كرد، البتّه در اين (باريدن وروئيدن) براى گروهى كه (سخن حقّ را با جان ودل) مىشنوند نشانهاى روشن است.
نکته ها
در آيه قبل، نزول كتاب كه مايه زنده شدن دلهاست، مطرح شد، در اين آيه، نزول باران كه سبب زنده شدن زمين است، مطرح گرديده است.
پیام ها
1- پديدههاى طبيعى، (از جمله آمدن ابر وباران) تصادفى نيست، به ارادهى خداوند است. «وَ اللَّهُ أَنْزَلَ»
2- زمين همچون انسان مرگ و حيات دارد. «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»
3- اجراى برنامههاى الهى از طريق اسباب عادّى وطبيعى است. «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ»
4- آب، مايهى حيات زمين وزمينيان است. «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ»
5- تدبير خداوند در طبيعت، كلاس توحيد است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»*
جلد 4 - صفحه 543
6- بهترين راه خداشناسى، گوش سپردن وپندگرفتن از آيات الهى است. «لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۵جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ «66»
و بىگمان براى شما در (آفرينش) چهارپايان عبرتى است، ما شما را از آنچه در درون آنهاست، از ميان غذاهاى هضم شده و خون، شير خالصى كه براى نوشندگان گوارا است، سيراب مىكنيم.
نکته ها
خداوند، نه تنها از لابلاى ابر، آبى كه مايه حيات است نازل مىكند، بلكه از لابلاى درون حيوانات، شيرى كه مايه حيات است، خارج مىكند.
«فَرْثٍ» به غذاى هضم شدهى درون معده گفته مىشود و «عبرة» به چيزى گفته مىشود كه وسيلهى عبور از جهل به علم گردد.
با آنكه «انعام» جمع است. ولى ضمير در «بُطُونِهِ» مفرد است. زيرا مراد، هر واحدى از چهارپايان است نه همهى آنها.
شير، يك غذاى كامل است كه هم به جاى آب است و هم به جاى غذا و تمام نيازهاى بدن را تأمين مىكند. در روايات مىخوانيم: شير، عقل را زياد، ذهن را صفا، چشم را روشنى، قلب را تقويت، پشت را محكم، و فراموشى را كم مىكند.
چهارپايان، تنها وسيلهى تأمين نيازهاى مادّى ما نيستند، بلكه مىتوانند وسيلهى تكامل معنوى و رشد ايمانى ما باشند.
راستى خدايى كه شير را از دل علف بيرون مىكشد، نمىتواند در قيامت، انسان را از دل خاك بيرون كشد؟! خدايى كه شير خالص را از لابلاى خون و غذاى هضم شده، استخراج مىكند، نمىتواند اعمال صالح را از ساير كارها جدا كند؟.
تبديل علف به شير، نياز به دستگاه پالايش، ميكروب زدايى، حذف مواد مضرّ، امكانات
جلد 4 - صفحه 544
شيرين كننده، گرم كننده، چرب كننده و رنگ كننده و لولهكشى در بدن چهارپايان دارد.
چگونه است كه يك پالايشگاه نفت، مهندس لازم دارد، امّا پالايشگاه شير، خالق نمىخواهد؟ «إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً»
انسانهاى خالص، كسانى هستند كه از لابلاى فراز و نشيبها و خطوط سياسى و مسائل اجتماعى و دوستان گوناگون، عبور كنند، امّا نه رنگ آنان را بپذيرند و نه بوى آنها را. «مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً»
شرط گوارايى نوشيدنىها، خالص بودن است. آرى، آبهاى آشاميدنى زمانى گوارا است كه از هرگونه آلودگى خالص باشند. «خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ»
گوارا بودن، بايد براى همهى مصرف كنندگان باشد، نه تنها انسانها، و لذا نفرموده: «سائغا لكم» بلكه فرمود: «سائِغاً لِلشَّارِبِينَ».
در دنياى متمدّن امروز، ديده و شنيده شد كه كشورهاى متمدّن آنچه را تاريخِ مصرفش گذشته است براى آوارگان و درماندگان ارسال مىكنند!
مصرف شير توسط انسان، نشاندهنده آن است كه كسى كه حيوان را آفريد و شير را در درون آن ساخت، همان كسى است كه ما را آفريد و نيازهاى ما را مىدانست. «نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ»
حضرت على عليه السلام در نامه 25 نهجالبلاغه به مسئول جمعآورى زكات مىنويسد: وقتى براى جمعآورى زكات مىروى بايد اصولى را مراعات كنى، از جمله آنكه مقدارى شير در پستان حيوان باقى بگذارى تا نوزادان بىبهره نباشند. ميان حيوان و نوزادش جدايى نيانداز و در مسير راه، به حيواناتِ خسته استراحت بده وآنها را از خوردن آب وعلف بازمدار.
كتك زدن به حيوان، شير دوشيدن با ناخن بلند، بهرهكشى بيش از حدّ از حيوان و هرگونه ظلمى به حيوان ممنوع است. در قرآن مىخوانيم: حضرت سليمان با آن همه عظمتش كه جنّ وانس تحت فرمان او بودند، به حيوانات ملاطفت نموده ودست مباركش را به گردن و پاى آنها مىكشيد. «فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ» «1»
«1». سوره ص، 33.
جلد 4 - صفحه 545
پیام ها
1- سيستم توليد شير در حيوانات و خروج آن از ميان خون و فضولات، درس عبرتى براى انسان است. لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً ..."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «67»
واز ميوههاى درختان خرما وانگور، هم (نوشيدنى) مستكننده و هم رزق نيكو مىسازيد. البتّه در اين امر براى گروهى كه تعقّل مىكنند نشانه روشنى است.
نکته ها
«سكر» به معناى از دست دادن عقل است و «سكر» به منشأ آن مىگويند.
در دو آيه قبل سخن از آب و شير بود كه دو نوشيدنى طبيعى و مستقيم است. اين آيه سخن از نوشيدنىهايى است كه ما از طريق فشردن ميوهها بدست مىآوريم. آنجا كه دست خدا در كار است، همه لطف و صفاست، آب باران و شير خالص، ولى آنجا كه دستِ بشر دخالت مىكند، گاهى رزق نيكو حاصل مىشود و گاهى شراب كه مايهى فساد و تباهى است.
پیام ها
1- هر چيزى كه سبب مستى شود، رزق نيكو نيست. «سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»
2- آنچه خدا آفريده خوب است، اين ما هستيم كه آنها را در چه راهى مصرف كنيم، يا چه كارهايى روى آنها انجام دهيم. «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»
3- در آفرينش ميوهها (تنوع رنگ و طعم و خواص آنها و فوايد كوتاه مدّت و دراز مدّت آنها و تركيبات آنها و تأمين نيازمندىهاى انسان و مقدار توليد آن ومناسبت محل توليد با ساكنان منطقه ودسترسى انسان به آنها و عواملى كه در پيدايش آنها بكار رفته) نشانهاى براى توجّه به خالق است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 546"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ «68»
وپروردگارت به زنبور عسل وحى (و الهام غريزى) كرد كه از بعضى كوهها و درختان و از دار بستهايى كه مردم مىسازند خانههايى بساز.
نکته ها
«وحى» به معناى اشاره و انتقال سريع و مخفى است كه علاوه بر وحى الهى به انبيا، هم شامل غريزه مىشود، نظير اين آيه و هم شاملِ الهام الهى، نظير آيه 7 سورهى قصص «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى» كه خداوند به مادر موسى الهام كرد، و هم شامل وسوسههاى شيطانى مانند آيه 121 سورهى انعام. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ»
پیام ها
1- تلاش و حركت حيوانات و انتخاب مسكن آنها بر اساس غريزهاى است كه خداوند در نهاد آنها قرار داده است. أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ ...
2- بهترين نوع عسل، عسلِ زنبورهاى كوهستان است كه از گل و گياه كوهى استفاده مىكنند. «1» (نه مواد قندى مصنوعى كه در نزديكى كندو قرار دهند!) اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ ... وَ مِنَ الشَّجَرِ ...
«1». همان گونه كه بهترين گوشت، گوشت تازه است نه منجمد. «لَحْماً طَرِيًّا» نحل، 14."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۸جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «69»
سپس از همه ميوهها بخور، پس راههاى پروردگارت را خاضعانه طى كن. از شكمهاى آنها نوشيدنى رنگارنگ بيرون مىآيد كه در آن شفاى مردم است، البتّه در اين (زندگى زنبور) براى كسانى كه فكر مىكنند قطعاً عبرتى است.
جلد 4 - صفحه 547
نکته ها
در اين آيه و آيه 66، خداوند به دو نوع مايه حياتى و نوشيدنى كه از درون حيوانات است اشاره كرده؛ يكى شير و ديگرى عسل.
در آيه 67 خوانديم كه انسان از ميوهها، وسيله مستكننده مىسازد «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً» ولى حيوان از ثمرات، عسل شفابخش مىسازد!!!
در نظام هدفدار و حكيمانه الهى، غفلت و بيكارى منفور است. لذا معمولا هر كجا در قرآن مسئله خوردن آمده، در كنار آن مسئوليّتى بيان شده است، از جمله:
كُلُوا ... وَ اعْمَلُوا صالِحاً «1» بخوريد ... و كار شايسته انجام دهيد.
«فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «2» بخوريد و به ديگران اطعام كنيد.
كُلُوا ... وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ «3» بخوريد ... و خدا را سپاس گذاريد.
كُلُوا ... وَ لا تُسْرِفُوا «4» بخوريد ... واسراف نكنيد.
در اين آيه نيز خداوند به زنبور عسل دستور خوردن مىدهد، ليكن خوردنى همراه با هدف و مسئوليّت.
اولياى خدا چون «نحل» هستند كه از پستىها دورى كرده وبلندىها را انتخاب مىكنند، از معارف الهى استفاده كرده و راه پروردگارشان را خاضعانه مىپيمايند اين افراد از حلقومشان حكمت و حلاوتهاى معنوى خارج مىشود.
پیام ها
1- رفتار حيوانات، طبق فرمان الهى است، كه به صورت غريزه در آنها مىباشد. «ثُمَّ كُلِي»
2- عسل، عصارهى انواع ميوههاست. «كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ»
3- نه تنها انتخاب مسكن وغذاى حيوانات با هدايت الهى است، بلكه همه كارهاى آنها راهى است كه خداوند پيش رويشان گذاشته است. «سُبُلَ رَبِّكِ»
«1». مؤمنون، 51.
«2». حج، 28.
«3». بقره، 172.
«4». انعام، 141.
جلد 4 - صفحه 548
4- حركت حيوانات در مسيرى كه خداوند برايشان انتخاب نموده است، حركت متواضعانه است. «سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا»
5- اعجاز خلقت: يك كارخانه عسلسازى، در شكم حيوانى كوچك! «يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها»
6- عسل طبيعى به رنگهاى مختلفى است. «مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» (رنگهاى سفيد، زرد، قرمز، كه شايد اين اختلاف رنگها بر اساس اختلاف رنگ گلها باشد.)
7- در گياهان و گلها، خواص درمانى است كه از طريق عسل، شفاى دردهاى ما مىشود. «فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» (ناگفته پيداست كه عسل، شفاى همه دردها نيست، لذا بصورت نكره «شِفاءٌ» آمده است)
8- خانهسازى، مومسازى و عسلسازى، در كنار زهرسازى، توسط حيوان كوچكى مثل زنبور، از نشانههاى قدرت الهى است. «لَآيَةً»
9- تمام درسها و عبرتها، براى كسانى است كه اهل فكر و انديشه باشند «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» وگرنه افرادى هستند كه در تمام عمر از عسل استفاده مىكنند ولى حاضر به چند دقيقه فكر دربارهى آن نيستند
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۹جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ «70»
وخداوند شما را آفريد سپس (جان) شما را مىگيرد وبعضى از شما به پستترين دوران عمر (پيرى) بازگردانده مىشود، تا آنجا كه بعد از دانستن (بسيارى از مطالب، بخاطر پيرى همه را فراموش مىكند و ديگر) چيزى نمىداند. البتّه خداوند آگاه و توانمند است.
نکته ها
«أَرْذَلِ» از «رذل» به معناى پست و بىارزش است. پستترين دوران عمر، همان دورانى
جلد 4 - صفحه 549
است كه ضعف و فراموشى به حدّ اعلى مىرسد. «1»
فراموشى دوران كهولت، مربوط به افراد عادّى است، وگرنه اولياى خدا نظير حضرت نوح و حضرت مهدى عليهما السلام كه براى مسئوليّتى عمر طولانى دارند، هرگز گرفتار غفلت و سستى و فراموشى نمىشوند.
پیام ها
1- مرگ و حيات به دست اوست. «خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ»
2- عمر مفيد و باارزش، دوران آگاهى انسان است. عمرى كه در آن فراموشى و غفلت است، بى ارزش است. «أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ»
3- عمر طولانى براى همه نيست. «وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ»
4- تغيير و تحولات كه در انسان پديد مىآيد، از قدرت و ضعف، علم و جهل، آگاهى و نسيان، همه بر اساس تدبير و علم خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ»
«1». در آيه پنجم سوره حج نيز راجع به دوران كهولت، مشابه اين آيه تكرار شده است."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷٠جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ «71»
و خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر در روزى برترى داده است، پس كسانى كه برترى داده شدهاند، رزق خود را بر زيردستان خود ردّ نمىكنند تا همه با هم برابر شوند. پس آيا نعمت خدا را انكار مىكنند؟
نکته ها
بعضى از رفتارها در موارد مختلف آثار گوناگونى دارد؛ مثلًا ترحّم نسبت به ديگران كارى پسنديده است، ولى گاهى به قول شاعر: ترحّم بر پلنگ تيز دندان، ستمكارى بود بر گوسفندان. و يا آموزش كار پسنديدهاى است، ليكن آموزش دادن به بعضى مثل دادنِ تيغ
جلد 4 - صفحه 550
بهدست زنگى مست است. ليكن رفتار عادلانه همه جا ونسبت به همه يك ارزش است ورعايت عدالت هيچگاه ناپسند نمىشود. ليكن معناى عدالت، آن نيست كه خداوند همه مردم را در يك درجه از استعداد و شرايط قرار دهد، زيرا اگر همه مردم در برخوردارى از نعمتها مساوى باشند، استخدام و تعاون و همكارى كه براى زندگى اجتماعى يك ضرورت است از بين مىرود. قرآن در آيه 32 سوره زخرف مىفرمايد: «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا» يعنى ما بعضى انسانها را بر بعضى ديگر برترى داديم تا بدين وسيله، استخدام پيش آيد. ( «سُخْرِيًّا» به معناى تسخير و استخدام و «سُخْرِيًّا» به معناى استهزا است)
تفاوت مردم در رزق، يكى از برنامههاى حكيمانه الهى است، زيرا اگر همه مردم يكسان و يكنواخت بهره مىبردند، كمالات معنوى آنان ظاهر نمىشد. مثلًا سخاوت، صبر، ايثار، حمايت، شفقت، تواضع و امثال آن، زمانى معنى پيدا مىكند كه تفاوتهايى در ميان انسانها باشد.
ممكن است معناى آيه اين باشد كه خداوند از بخل مردم انتقاد مىكند كه چرا افراد كامياب، زيردستان خود را در امكانات خود شريك نمىسازند و ممكن است معناى آيه چنين باشد كه امكان انتقال بعضى نعمتها به ديگران نيست، مثلًا چگونه مىتوان زيبايى چهره يا صوت يا عقل يا نبوغ يا محبوبيّت يا نفوذ كلام را به ديگران منتقل كرد. اين تفاوتها رمز تكامل و يكى از نعمتهاى الهى است. چرا آن را انكار مىكنيد؟
گاهى كاميابىها در اثر ظلم، حقكشى واستثمار به دست مىآيد كه اسلام اينگونه درآمدها را حرام شمرده است، ليكن گاهى توسعه رزق صددرصد خدادادى و از طريق حلال وبصورت طبيعى است. مثل دو نفر كه مشغول ماهيگيرى مىشوند، يكى صدها ماهى در تورى كه او افكنده مىرود، ولى ديگرى چند ماهى به تور مىاندازد. در اينجا غنى و فقر، الهى است كه براى آزمايش غنى و فقير و بروز استعدادهاى آنهاست و هيچ جنبهى منفى ندارد. اين آيه نظر به اينگونه موارد دارد. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ»
ابوذر از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه حضرت فرمودند، نسبت به بردگان خود مساوات
جلد 4 - صفحه 551
داشته باشيد، آنان برادر شما هستند، از لباسى كه خود مىپوشيد به آنان بپوشانيد و از غذايى كه خود مىخوريد به آنان بخورانيد. «انما هم اخوانكم فاكسوهم مما تكسون و اطعموهم مما تطعمون» «1»
در روايات مىخوانيم: افرادى جز با غنا وافرادى جز با فقر و تهيدستى، اصلاح نمىشوند، بنابراين به خواست خداوند حكيم راضى باشيد. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ»
پیام ها
1- رزق انسان، هميشه با زرنگى نيست. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ» چنانكه در جاى ديگر آمده: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ» «2»
2- انسان حاضر نيست با تقسيم امكانات زيردست خودش را شريك خود قرار دهد. پس چگونه سنگ و چوب را شريك خداوند قرار مىدهد؟ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا ... فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ
3- بىتفاوتى وترك كمك به ديگران، كفران نعمت است. «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». زخرف، 32."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۱جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As