✅خلاصه درس تفسیر سوره مبارکه حمد
📆 جلسه: ۱۵
▫مفسر: علامه جوادی آملی
بخش 1️⃣: جهنم و بهشت همین حالا وجود دارد...
جهنم و بهشت همین حالا هم وجود دارد اما تنها اولیای خدا و عارفان میبینند. روایت است وقتی امام سجاد در سوره حمد به مالک یوم الدین میرسید آنقدر تکرار میکرد که بیهوش میشد. خب پس حتما چیزی میدیده که عظمتش او را بیهوش میساخته وگرنه صرف مفهوم و گفتن آن که آدم را از پا نمی اندازد!
گویند #هنر آن است که انسان، جهنم🔥 را حالا ببیند!
#کارکرد_هنر
بخش 2️⃣: انسان را یک بعدی بار آوردن درست نیست.
🔺 اگر فقط به انسان، رحیم بودن خداوند را نشان دهیم جرات پیدا کرده و مغرور می شود. لذا باید صفت «مالک یوم الدین» بودن خدا را هم نشان داد که بداند خدا مالک روز جزا هم هست. جهنمِ روز جزا به فرموده حضرت امیر، جاییست که هیچ رحمتی در آن نیست. بدین صورت انسان در مسیری بین خوف و رجا حرکت می کند.
#خوف_و_رجا
بخش 3️⃣: علم، ابزار است و قبل از آن تهذیب است.
خداوند، علم📖 را یک ابزار میداند و نه یک هدف. به همین دلیل در آیه ۹ سوره زمر میفرماید اول باید تهذیب داشته باشید و بعد به سراغ علم بروید.
«ﺃَﻣَّﻦْ ﻫُﻮَ ﻗَﺎﻧِﺖٌ ﺁﻧَﺎﺀَ ﺍﻟﻠَّﻴْﻞِ ﺳَﺎﺟِﺪﺍً ﻭَﻗَﺎﺋِﻤﺎً ﻳَﺤْﺬَﺭُ ﺍﻟْﺂﺧِﺮَﺓَ ﻭَﻳَﺮْﺟُﻮﺍ ﺭَﺣْﻤَﺔَ ﺭَﺑِّﻪِ ﻗُﻞْ ﻫَﻞْ ﻳَﺴْﺘَﻮِﻱ ﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻟَﺎ ﻳَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﺇِﻧَّﻤَﺎ ﻳَﺘَﺬَﻛَّﺮُ ﺃُﻭﻟُﻮﺍ الالباب»
تهذیب هم همان حرکت در مسیر بین خوف و رجاست.
#عقلانیت_وحیانی
#پارادایم_تفکر_الهی
📚کانال «تفسیر تسنیم»
✅ @tafsire_tasnim1
🛑 فرق #هنرمند و #بازیگر
🔺 علامه جوادی آملی:
🔹 اگر انسان شده ابدی، از «آثار ابدی» چیزی را در كارگاه خیالش می آورد و این را می پروراند، بعد خروجیش هم می شود «جمال محسوس»، #هنر جایش اینجاست! وگرنه آن بازی است و واقعاً هنرمندان ما دیگر حیف است كه كلمه #بازیگر روی خودشان [بگذارند]، مگر اینكه خدایی ناكرده بازی بكنند.
🔸 اگر كسی خواست مثلاً جریانی كه برای وجود مبارک حضرت امیر در جریان غزوه خندق پیش آمد عرضه كند، یك جنگ به نام خندق بود، این عمربنعبدود از آن لبه خندق پرید این طرف و با حضرت امیر درگیر شد، خب این قصه را كه جناب مولوی نقل كرد! حالا اگر یك #هنرمندی به صورت حضرت امیر درآمد و آن عمر بن عبدود را خاك كرد و در حساس ترین موقع از سینه او برخاست، همه تعجب كردند كه الآن موقع برخاستن نیست! ایشان اگر بلند شود چكار بكند؟!
🔹بعد از حضرت سؤال كردند كه چرا برخاستی، فرمود: او لج كرد و عصبانی شد، «او خدو انداخت بر روی علی» من دیدم الآن اگر سر او را جدا بكنم برای عصبانیت خود من است، من كه نمی خواهم این كار را بكنم، «بنده حقم» و برای او دارم شمشیر می زنم باید «قربةً الی الله» باشد! خب این می شود #هنر!
🔺 این را می شود نشان داد، امّا آن كه در قصّه جنگ صفین و مالك اشتر و آنها این مرحله متوسطی است، اگر كسی آن را بتواند هنرمندانه عرضه كند دیگر «بازی» نیست، حیف است كه بگوید بازیگر فلان صحنه فلان شخص بود، او #هنرمند است نه #بازیگر!
📚 فلسفه هنر ـ جلسه 2
⏰ تاریخ: 1390/11/04
✅ @tafsire_tasnim1