خلاصه ۵۷
از کتاب #تفسیر_المیزان
بیان یک نمونه از اخبار طینت به نقل از علامه مجلسى در بحارالانوار
🔹حدیثى را که مرحوم مجلسى در بحار آورده در اینجا نقل مى کنیم ، وى از جابر بن عبداللّه روایت مى کند که گفت به رسول خدا (ص) عرضه داشتم : اولین چیزی که خدا خلق کرد، چه بود؟ فرمود: اى جابر نور پیغمبرت بود، که خدا اول آن را آفرید، و سپس از او هر چیز دیگرى را خلق کرد، آنگاه آن را در پیش روى خود در مقام قربش نگه داشت ، و خدا میداند چه مدت نگه داشت ، آنگاه آن نور را چند قسم کرد، عرش را از یک قسم آن ، و کرسى را از یک قسمش ، و حاملان عرش و سکنه کرسى را از یک قسمش بیافرید، و قسم چهارم را در مقام حب آن مقدار که خود میداند نگه داشت ، و سپس همان را چند قسم کرد، قلم را از قسمى ، و لوح را از قسمى ، و بهشت را از قسمى دیگرش بیافرید، و قسم چهارم را آنقدر که خود میداند در مقام خوف نگه داشت ، باز همان را اجزائى کرد، و ملائکه را از جزئى ، و آفتاب را از جزئى ، و ماه را از جزئى بیافرید، و قسم چهارم را آنقدر که خود میداند در مقام رجاء نگه داشت ، و سپس همان را اجزائى کرد، عقل را از جزئى ، و علم و حلم را از جزئى ، و عصمت و توفیق را از جزئى بیافرید، و باز قسم چهارمش را آنقدر که خود میداند در مقام حیاء نگه داشت .
🔸و سپس با دید هیبت به آن قسم از نور من که باقى مانده بود نظر افکند، و آن نور شروع کرد به نور باریدن ، و در نتیجه صد و بیست و چهار هزار قطره نور از او جدا شد، که خدا از هر قطره اى روح پیغمبرى و رسولى را بیافرید، و سپس آن ارواح شروع کردند به دم زدن ، و خدا از دم آنها ارواح اولیاء، و شهداء و صالحین ، را بیافرید.
🔹 مؤ لف : اخبار در این معانى بسیار زیاد است ، و خواننده گرامى اگر با نظر دقت و تاءمل در آنها بنگرد، خواهد دید که همه شواهدى هستند بر بیان گذشته ما، و انشاءاللّه بزودى بحثى در پیرامون بعضى از آنها خواهد آمد، تنها چیزیکه عجالتا در اینجا لازم است سفارش کنم ، این است که زنهار وقتى بهذاین اخبار بر میخورى ، باید در نظر داشته باشى که به آثارى از معادن علم و منابع حکمت بر خورده اى ، فورى مگو که اینها از جعلیات صوفى مآبان ، اوهام خرافه پرستان است ، براى اینکه براى عالم خلقت اسرارى است.
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @tafsireayeha
خلاصه ۵۸
از کتاب #تفسیر_المیزان
آیه 34 بقره
✨وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَةِ اسجُدُوا لاَدَمَ فَسجَدُوا إِلا إِبْلِیس أَبى وَ استَکْبرَ وَ کانَ مِنَ الْکَفِرِینَ(34)
ترجمه آیه
🔹و چون به ملائکه گفتیم براى آدم سجده کنید پس همه سجده کردند به جز ابلیس که از این کار امتناع کرد و کبر ورزید و او از کافران بود.
بیان آیات
🔸خواننده عزیز تا اینجا متوجه شد که جمله : (و ما کنتم تکتمون ) الخ ، دلالت میکرد بر اینکه : در میان ملائکه (ولو یک نفر از ایشان به نام ابلیس ) امرى مکتوم بوده ، که از اظهار آن خوددارى مى کرده اند، و بزودى آن امر (که همان کفر ابلیس باشد) آشکار میشود، و این معنا با جمله : ابى و استکبر و کان من الکافرین بى مناسبت نیست ، چون در این جمله نفرمود: ابلیس از سجده امتناع ورزید، و تکبر کرد، و کافر شد، بلکه فرموده : و از کافران بود، معلوم میشود این یکى از همان امورى بوده که مکتوم بوده ، و خداوند با این صحنه آن را برملا کرده .
🔹و نیز متوجه شد، که داستان سجده تقریبا و یا تحقیقا میان دو جمله : (انى اعلم ما لا تعلمون ) الخ ، و جمله : (و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون ) الخ واقع شده ، و یا مثل آنست که واقع شده باشد ، در نتیجه آیه : و اذ قال ربک للملائکه اسجدوا لآدم ... نظیر جمله اى میماند که از میان چند جمله استخراج شده باشد تا راهى براى انتقال به داستان بهشت پیدا شود، چون اگر بخاطر داشته باشید گفتیم : این آیات منظور اصلیش بیان خلافت انسان ، و موقعیت او، و چگونگى نازل شدنش به دنیا و مال کار او از سعادت و شقاوت است ، پس در چنین مقامى اعتناى زیادى به نقل داستان سجده ندارد، مگر به اشاره اجمالى آن ، تا به این ترتیب وسیله اى شود براى ذکر داستان بهشت ، و هبوط آدم ، (دقت فرمائید).
ادامه دارد ...
مشاهده سایر خلاصه ها 👈
✨ @tafsireayeha