eitaa logo
تفسیر حکمتها
204 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
شرح و تفسیر مختصری از حکمتهای نهج البلاغه ارتباط با ادمین @gomnamj شما میتوانید کلیه فعالیتهای کانون مبشران آسمانی را کانال زیر دنبال کنید 👇 @mobasheran_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🍃 حکمت3️⃣6️⃣4️⃣ ✅دنیا براى آخرت است الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا، وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا. امام(عليه السلام) فرمود: دنيا براى غيرش آفريده شده نه براى خودش. (هدف از آفرينش اين جهان، تكامل و آمادگى براى زيستن در جهان آخرت است). با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌺 🍃🌺 🌺 🍃 🌺 🍃🌺 🌺 حکمت3️⃣6️⃣4️⃣ ♦️شرح و تفسیر ✅دنيا وسيله است نه هدف 🔺امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه موقعيت واقعى دنيا را در عبارت كوتاهى بيان كرده، مى فرمايد: «دنيا براى غيرش آفريده شده نه براى خودش. (هدف از آفرينش اين جهان، تكامل و آمادگى براى زيستن در جهان آخرت است)» 🔺نكته مهمى كه امام(عليه السلام) در اين جا يادآورى مى كند نگاه هاى مختلفى است كه به دنيا مى شود. توضيح اين كه: گاه در نظر بعضى افراد، رواياتى كه در مدح دنيا آمده و آن را مزرعه آخرت يا دار عافيت و يا به منزله دانشگاه شمرده، با رواياتى كه در ذم آن آمده متناقض است. در حالى كه هرگز چنين نيست. اگر دنيا را براى دنيا بخواهيم، دنياى مذموم و نكوهيده است و اگر دنيا را ابزارى براى رسيدن به آخرت و مزرعه اى براى كِشت بذر نيكى ها ومعارف بدانيم ممدوح است و سراى نمونه. 🔺امام(عليه السلام) در كلام گران بهاى ديگرى در نهج البلاغه همين معنا را با تعبير ديگرى بيان كرده است; در خطبه 82 مى فرمايد:كسى كه دنيا را وسيله بصيرت قرار دهد او را بينا مى سازد و كسى كه به آن به عنوان هدف نگاه كند نابينايش مى كند». 🔺 به تعبير ديگر اگر به دنيا ازنظر جنبه هاى مادى آن نگاه شود مركز تزاحم و تعارض و انواع زشتى هاست و اگر به جنبه هاى معنوى كه به وسيله دنيا مى توان به آن ها دست يافت نگاه شود هيچ گونه تعارض و تزاحمى نيست و همه انسان ها با هم در مسير روشنى مى توانند به سوى زندگى جاويدان و پرافتخار سراى ديگر از آن كوچ كنند. و در خطبه 203 آمده است كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: شما در دنيا آزمايش مى شويد و براى غير آن، آفريده شده ايد». 🔺قرآن مجيد همين مطلب را با بيان شفاف ديگرى ذكر كرده است آن جا كه مى فرمايد: آيا گمان كرديد كه شما را بيهوده آفريده ايم، و به سوى ما بازگشت نخواهيد كرد؟!». اشاره به اين كه اگر سراى آخرتى بعد از دنيا نبود اين زندگى عبث و بيهوده بود و همان گونه كه در تفسير نمونه در ذيل اين آيه آمده است اين جمله كوتاه و پرمعنى يكى از زنده ترين دلايل رستاخيز و حساب و جزاى اعمال را بيان مى كند، و آن اين كه: اگر به راستى قيامت و معادى در كار نباشد زندگى دنيا عبث و بيهوده خواهد بود; زيرا زندگى اين جهان، با تمام مشكلاتى كه دارد و با اين همه تشكيلات، مقدمات و برنامه هايى كه خدا براى آن چيده است اگر صرفاً براى همين چند روز باشد بسيار پوچ و بى معنى مى باشد. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🍃 حکمت4️⃣6️⃣4️⃣ ✅سرانجام دردناک بنى امیه إِنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مِرْوَداً يَجْرُونَ فِيهِ، وَ لَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيَما بَيْنَهُمْ ثُمَّ كَادَتْهُمُ الضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ. امام(عليه السلام) فرمود: بنی امیه تا زمان معینی مهلت دارند که به تاخت و تاز مشغول باشند و همین که بین آن ها اختلاف افتاد دشمنانِ ضعيفِ كفتارصفتشان آن ها را فريب مى دهند و بر آنان پيروز مى شوند. مرحوم سيد رضى در ذيل اين گفتار حكيمانه مى گويد: «مَرود» در اين جا مَفعل (بر وزن مكتب) است كه از ماده «إرواد» گرفته شده و به معناى مهلت دادن و اظهار كردن است و اين تعبير از فصيح ترين و جالب ترين تعبيرات است گويا امام(عليه السلام) مهلتى را كه آن ها براى حكومت دارند تشبيه به ميدان مسابقه كرده كه مسابقه دهندگان با نظم و ترتيب در يك مسير به سوى هدفى پيش مى روند اما هنگامى كه به آن هدف رسيدند نظم آن ها به هم مى خورد; (قال الرضيُّ: والمِروَدُ هنا مِفعَلٌ من الإروادِ وهو الإمهالُ والإظهارُ وهذا من أفصحِ الكلام وأغرَبِهِ فكأنَّه(عليه السلام) شِبّه المُهلة التى هم فيها بالمِضمارِ الذى يجرون فيه إلى الغايةِ فإذا بلغوا مُنقطَعها انتقَض نِظامُهم بعدَها). با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌺 🍃🌺 🌺 🍃 🌺 🍃🌺 🌺 حکمت4️⃣6️⃣4️⃣ ♦️شرح و تفسیر ✅پايان عمر بنى اميّه 💠امام(عليه السلام) در اين گفتار حساب شده خود پيش بينى روشنى درباره آينده بنى اميه كرده، مى فرمايد: «بنى اميه تا زمان معينى مهلت دارند كه به تاخت و تاز مشغول باشند و همين كه بين آن ها اختلاف افتاد دشمنانِ ضعيفِ كفتارصفتشان آن ها را فريب مى دهند و بر آنان پيروز مى شوند»; 💠امام(عليه السلام) پيش بينى روشنى درباره آينده تاريك بنى اميه كرده است و همان گونه كه پيش بينى كرده بود رخ داد. ابن ابى الحديد مى گويد: اين يك خبر غيبى صريح است زيرا بنى اميه مادامى كه در ميانشان اختلاف نبود و جنگشان تنها با غير خودشان بود مانند جنگ معاويه در صفين و جنگ يزيد با اهل مدينه و ابن زبير در مكه و جنگ مروان ضحاك و عبد الملك با ابن اشعث و ابن زبير و جنگ يزيد بن عبد الملك با بنى المهلب و جنگ هشام با زيد بن على، در اين ايام حكومت مستقرى داشتند اما هنگامى كه وليد بن يزيد به حكومت رسيد و پسر عمويش يزيد بن وليد به جنگ او برخاست و او را به قتل رسانيد بنواميه با هم اختلاف كردند و وعده الهى فرارسيد و در اين زمان بود كه دعوت كنندگان به سوى بنى العباس در خراسان برخاستند و مروان بن محمّد از جزيره آمد و طالب خلافت بود. ابراهيم بن وليد را از خلافت خلع كرد و گروهى از بنى اميه را به قتل رسانيد و حكومتشان سست شد و دولت هاشمى روى كار آمد و نمو كرد و حكومت بنى اميه به كلى زايل شد و زوال نهايى آن به دست ابومسلم خراسانى بود (و عجب اين كه) او در ابتداى كار فردى بسيار ضعيف، فقير و مسكين بود و اين شاهد خوبى براى گفتار امام(عليه السلام)است كه لشكر او را تشبيه به كفتار كرده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه تشبيه ابومسلم و يارانش به كفتار نه به دليل ضعف و ناتوانى آن ها بود; آن ها مردانى شجاع و نيرومند بودند ولى همچون كفتار تدبير كافى نداشتند و لذا به آسانى بنى عباس قدرت را از دست آن ها گرفتند در حالى كه پايه گذار قدرت آن ها بودند ولى بنى عباسِ شيطان صفت و فرصت طلب حكومت را ربودند و ابومسلم را به آسانى كشتند. در واقع زوال حكومت بنى اميه به دليل قدرت زياد لشكر ابومسلم نبود بلكه بخش مهمى از آن به سبب همان اختلافات و جنگ درونى آن ها بود كه امام(عليه السلام) در كلام مورد بحث به آن اشاره فرموده است. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🍃 حکمت5️⃣6️⃣4️⃣ ✅ارزشهاى والاى انصار فِى مَدْحِ الاَْنْصَارِ: هُمْ وَاللّهِ رَبَّوُا الإِسْلاَمَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ، مَعَ غَنَائِهِمْ، بِأَيْدِيهِمُ السِّبَاطِ، وَأَلْسِنَتِهِمُ السِّلاَطِ. امام(عليه السلام) در مدح و ستايش انصار چنين فرمود: به خدا سوگند آن ها اسلام را همچون فرزندى در دامانشان پرورش دادند با دست هاى گشاده و پرسخاوت و زبان هاى گويا و فصيح، با اين كه نياز مادى به آن نداشتند. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌺 🍃🌺 🌺 🍃 🌺 🍃🌺 🌺 حکمت5️⃣6️⃣4️⃣ ♦️شرح و تفسیر ✅طايفه پرافتخار انصار 🔰 امام(عليه السلام) در اين گفتار فصيحانه مدح بليغى درباره انصار (يارانى كه اهل مدينه بودند و به پيغمبر(صلى الله عليه وآله)پيوستند) بيان كرده، مى فرمايد: «به خدا سوگند آن ها اسلام را همچون فرزندى در دامانشان پرورش دادند با دست هاى گشاده و پرسخاوت و زبان هاى گويا و فصيح، با اين كه نياز مادى به آن نداشتند» 🔰در اين گفتار حكيمانه، امام(عليه السلام)، هم اشاره به نقش انصار در پيشرفت اسلام كرده و هم دو صفت برجسته آن ها را بيان نموده است. در قسمت اول، كار آن ها را تشبيه به پرورش فرزند مى كند و مى دانيم كه اسلام هنگامى كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) از مكه به مدينه هجرت كرد در واقع همچون نهال يا كودكى بود كه هنوز پرورش نيافته بود. انصار و ياران مدينه به سرعت به آن پيوستند و از آن حمايت كردند و در جنگ هاى مختلف دفاع جانانه نمودند تا اسلام پرورش و گسترش يافت و اين نهال الهى به ثمر رسيد. به راستى اگر اسلام در مكه مى ماند بر حسب ظاهر نور آن خاموش مى گشت چراكه بت پرستان مكه تعصب عجيبى به بت هاى خود داشتند، اضافه بر اين، سلطه آن ها بر كعبه و حرم مكه منافع مادى زيادى برايشان داشت و اسلام اين منافع را تهديد مى كرد. 🔰به همين دليل با تمام قوا مقابل پيغمبر(صلى الله عليه وآله) ايستادند و حتى تصميم بر قتل آن حضرت گرفتند و اگر هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به آن صورت پيچيده رخ نمى داد اى بسا به دست آن ها به شهادت مى رسيد. ولى انصار از همان آغاز كار جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و به پيغمبر(صلى الله عليه وآله) تقديم نمودند، و پشتيبانى آن ها حملات پى درپى بت پرستان مكه را خنثى كرد و سرانجام، اسلام، تمام جزيرة العرب را در زير بالوپر خود قرار داد و اين افتخار براى انصار در تاريخ اسلام ثبت شد. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🍃 حکمت6️⃣6️⃣4️⃣ ✅دقّت در مشاهدات الْعَيْنُ وِكَاءُ السَّه. امام(عليه السلام) فرمود: چشم، نگهدارنده نشيمنگاه است. مرحوم سيد رضى در توضيح اين گفتار مى گويد: «اين كلام امام(عليه السلام) از تشبيهات عجيب است. امام(عليه السلام) نشيمنگاه را به مَشك تشبيه كرده و چشم را به بندى كه بر دهانه مشك مى بندند كه هرگاه بند را رها كنند مَشك نمى تواند آنچه در آن است نگهدارى كند، مشهور است كه اين سخن نخست از پيامبر(صلى الله عليه وآله)شنيده شده ولى جمعى آن از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل كرده اند، اين را مبرد در كتاب المقتضب در باب اللفظ بالحروف آورده و ما در كتاب مجازات آثار النبوية درباره اين استعاره و تشبيه سخن گفته ايم» با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌺 🍃🌺 🌺 🍃 🌺 🍃🌺 🌺 حکمت6️⃣6️⃣4️⃣ ♦️شرح و تفسیر ✅يك تشبيه عجيب 🌟امام(عليه السلام) در اين جمله كوتاه و پرمعنا اشاره به نكته اى مى كند كه متن آن در واقع يك مسأله فقهى است و پيام آن يك مسأله اجتماعى و سياسى و اخلاقى. مى فرمايد: «چشم، نگهدارنده نشيمنگاه است» 🌟اشاره به اين كه هنگامى كه انسان به خواب مى رود بسيار مى شود كه وضوى او بر اثر خروج ريح باطل گردد. «وِكاء» به معناى نخى است كه دهانه مشك را با آن مى بندند و «السَّه» به معناى نشيمنگاه است. هنگامى كه اين نخ محكم باشد چيزى از مشك خارج نمى شود ولى زمانى كه آن نخ، باز يا شل شود آنچه در مشك است بيرون مى ريزد و اين تعبير به گفته مرحوم سيد رضى از كنايات و تشبيهات عجيب است و منظور امام(عليه السلام) اين است كه انسان تا خواب نرفته مى تواند خود را حفظ كند تا وضوى او باطل نشود اما زمانى كه به خواب رفت اعضاى او سست مى شود و نمى تواند خود را حفظ كند و اى بسا چيزى از او خارج شود و وضو باطل گردد و در واقع فلسفه بطلان وضو به سبب خواب، ممكن است همين باشد. در احاديث اهل سنت جمله اى در ذيل اين حكمت از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) نقل شده كه اين معنا را روشن تر مى سازد. 👇 🌟در كتاب مغنى ابن قدامة از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)چنين نقل شده است كه فرمود: «العَينُ وِكاءُ السَّهِ فَمَن نامَ فليتَوضّأ». اين گفتار پرمعنى پيام مهمى در زمينه مسائل اجتماعى و اخلاقى و سياسى دارد و به ما مى گويد. اگر چشمانتان بسته باشد خطاهاى زيادى از شما سرمى زند. كسى كه چشم بسته بر سر سفره غذا بنشيند نمى تواند خوب و بد و آنچه را براى او نافع يا زيان بار است تشخيص دهد. كسى كه چشم بسته در مسائل سياسى وارد مى شود ممكن است سرنوشت جامعه اى را به خطر بيفكند. كسى كه چشم بسته دوست انتخاب مى كند اى بسا دوستانى را برگزيند كه بلاى جان او شوند. خلاصه هركس چشم بسته به راهى برود آينده مبهم و يا خطرناكى دارد. چشم در واقع طنابى است كه بر دهانه زشتى ها و بدى ها و ناهنجارى ها گره مى زند. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🍃 حکمت7️⃣6️⃣4️⃣ ✅وصف یکى از رهبران الهى فِي كَلاَم لَهُ: وَ وَلِيَهُمْ وَال فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ، حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ. امام عليه السلام در كلام خويش فرمود: يك والى (الهى) بر مسلمانان حكومت كرد و حق را برپا داشت و خود در جاده حق گام برداشت تا آن جا كه شتر دين گلوگاه خود را بر زمين نهاد و اسلام استقرار يافت (اين سخن اشاره زيبايى است به وضع شتران هنگامى كه به مقصد مى رسند و از پيمودن راه راحت مى شوند، استراحت مى كنند آن گونه كه گلوگاه خود را بر زمين مى نهند) با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌺 🍃🌺 🌺 🍃 🌺 🍃🌺 🌺 حکمت7️⃣6️⃣4️⃣ ♦️شرح و تفسیر ✅پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آيين الهى را سامان بخشيد امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمعنى خويش اشاره به شخصى كرده كه نام او را نبرده و از خدمات او تعريف مى كند مى فرمايد: «يك والى (الهى) بر مسلمانان حكومت كرد و حق را برپا داشت و خود در جاده حق گام برداشت تا آن جا كه شتر دين گلوگاه خود را بر زمين نهاد و اسلام استقرار يافت (اين سخن اشاره زيبايى است به وضع شتران هنگامى كه به مقصد مى رسند و از پيمودن راه راحت مى شوند، استراحت مى كنند آن گونه كه گلوگاه خود را بر زمين مى نهند)» ◀️ در تفسير اين سخن و اين كه امام(عليه السلام) اشاره به چه كسى نموده نظرات مختلفى در ميان شارحان نهج البلاغه وجود دارد كه مى توان آن را در سه نظر خلاصه كرد: نخست اين كه منظور، پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) است كه بر مردم حكومت كرد و امور را سامان داد و خود در مسير صحيح الهى گام برداشت تا زمانى كه اسلام سراسر جزيرة العرب را فراگرفت و آرامشى پيدا شد آن گونه كه شتر هنگامى كه به مقصد مى رسد مى خوابد و گلوگاه خود را بر زمين مى نهد. محمّد عبده، دانشمند معروف مصرى در شرح نهج البلاغه خود مى گويد: ◀️منظور از والى در اين جا پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)است كه مردم را سرپرستى كرد و سياست شريعت را در ميان آن ها گسترش داد. آنگاه اضافه مى كند: بعضى گفته اند كه منظور از اين شخص، عمر بن خطاب است. ولى روشن است كه خود او نظريه دوم را نپذيرفته است. مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغه خود موسوم به فى ظلال نهج البلاغه همين نظريه را تأييد مى كند و مى گويد: منظور از والى در اين جا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است همانگونه كه در شرح شيخ محمّد عبده آمده و معنى كلام امام(عليه السلام) اين است كه اسلام در زمين مستقر شد و خداوند به بركت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آن را بر اديان ديگر برترى داد. ◀️نظريه ديگر اين است كه منظور از اين شخص، خليفه دوم مى باشد كه در زمان او اسلام گسترش فراوانى يافت و فتوحات زيادى براى مسلمين رخ داد به گونه اى كه اسلام قسمت عمده جهان متمدن آن روز را زير بالوپر خود قرار داد. ابن ابى الحديد از طرفداران سرسخت اين نظريه است. مشكل مهمى طبق عقايد شيعه ظاهر نمى شود چراكه امام(عليه السلام) گرچه كارهايى از خليفه دوم را ستوده اما اعمال ديگرى از او را نكوهش كرده و او را به خشونت و عدم اعتدال در پيمودن راه توصيف كرده است. ◀️نظريه سوم اين كه آنچه امام(عليه السلام) در تمجيد از خليفه اول و دوم ذكر كرده از باب تقيه و ملاحظه حال مردم بوده چراكه گروه زيادى تحت تأثير تبليغات پرشور طرفداران خلفاى نخستين بودند و مقاومت در مقابل اعتقادات آن ها موجب تنش فراوانى مى شد. ◀️امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان خود مصلحت را در آن ديده كه نخست خدمات آن ها را بستايد سپس به نقاط ضعف آن ها اشاره كند ولى در مورد خليفه سوم كه حتى مردم آن زمان اعتقاد چندانى به او نداشتند و از محبوبيت عامه برخوردار نبود تقيه را كنار گذاشته و با صراحت به اشتباهات او اشاره فرموده است. ولى با توجه به اين كه اصالت اين خطبه و نامه ثابت نيست تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🍃 حکمت8️⃣6️⃣4️⃣ ✅مسؤولیت سرمایهدارى يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ، يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِيهِ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذلِكَ، قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: «وَ لَاتَنْسَوا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ». تَنْهَدُ فِيْهِ الْأَشْرَارُ، وَ تُسْتَذَلُّ الْأَخْيَارُ، وَ يُبَايِعُ الْمُضْطَرُّونَ، وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله عَن بِيَعِ الْمُضْطَرِّينَ. امام عليه السلام فرمود: زمانى بر مردم فرا مى رسد كه ثروتمندان بر آنچه در دست دارند دندان مى فشارند در حالى كه چنين دستورى به آنها داده نشده است (بلكه به عكس) خداوند سبحان مى فرمايد: «احسان و بخشش را در ميان خود فراموش نكنيد» (و در آن زمان) اشرار و بدان بر مردم مسلط مى شوند و نيكان و پاكان را خوار مى كنند و مردم بينوا هستى خود را از روى اضطرار (به قيمت كم) مى فروشند در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از چنين معامله اى نهى فرموده است. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃 🌺 🍃🌺 🌺 🍃 🌺 🍃🌺 🌺 حکمت8️⃣6️⃣4️⃣ ♦️شرح و تفسیر ✅يك پيشگويى مهم ✳️امام در اين گفتار پرمعنا كه جنبه پيشگويى زمان آينده را دارد اشاره به زمانى مى كند كه مردم در فشار شديد قرار مى گيرند و ارزش هاى اسلامى به فراموشى سپرده مى شود مى فرمايد: «زمانى بر مردم فرا مى رسد كه ثروتمندان بر آنچه در دست دارند دندان مى فشارند در حالى كه چنين دستورى به آن ها داده نشده است (بلكه به عكس) خداوند سبحان مى فرمايد: «احسان و بخشش را در ميان خود فراموش نكنيد» (و در آن زمان) اشرار و بدان بر مردم مسلط مى شوند و نيكان و پاكان را خوار مى كنند و مردم بينوا هستى خود را از روى اضطرار (به قيمت كم) مى فروشند در حالى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از چنين معامله اى نهى فرموده است» ✳️امام(عليه السلام) درباره مشكلات و مصائب آن زمان به چهار نكته اساسى اشاره مى كند: نخست بخل و امساك ثروتمندان را مطرح مى كند. آن ها چنان درباره اموالشان سختگير مى شوند كه گويا با دندان گرفته و فشار مى دهند. آنگاه مى فرمايد: اين برخلاف دستور اسلام است. خداوند در آيات متعددى از قرآن با صراحت دستور به احسان و نيكى داده، ازجمله در سوره بقره، آيه 237 به اين معنى اشاره فرموده كه هرگز مسلمانان نبايد احسان و بخشش را فراموش كنند گرچه گاهى در مورد مهريه زنان مطلقه مى باشد ولى حكمى كه در پايان آن آمده عام است و مخاطب آن، همه مسلمانان هستند. ✳️ آنگاه به فساد اوضاع سياسى آن زمان اشاره كرده و سلطه اشرار را بر حكومت اسلامى بيان مى دارد سلطه اى كه عامل مهمى براى فساد تمام مسائل اجتماعى است. ✳️و به دنبال آن، انزواى نيكان و به خوارى كشيدن آن ها را مطرح مى فرمايد. بديهى است هنگامى كه اشرار زمام حكومت را به دست گيرند اخيار به اجبار منزوى مى شوند و از صحنه جامعه كنار مى روند. ✳️و درباره چهارمين مفسده آن زمان باز به مسائل اقتصادى برمى گردد و مى فرمايد: كار به جايى مى رسد كه افراد از روى اضطرار، اموال خود را به ثمن بخس مى فروشند در حالى كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از اين كار نهى فرموده و در واقع دستور داده است كه به اين گونه افراد كمك كنيد تا مجبور نشوند اموال خود را اينگونه بفروشند. درست است كه معامله مضطر مانند معامله مكره نيست، معامله مكره باطل است اما معامله مضطر صحيح است اما اگر متمكنان جامعه وظيفه شناس باشند كار به جايى نمى رسد كه افراد از روى اضطرار داروندار خود را بفروشند و ضروريات اوليه زندگانى خود را از دست بدهند. ✳️در واقع امام(عليه السلام) در اين پيش بينى، از دو فساد اجتماعى آينده خبر مى دهد: نخست فساد اقتصادى و فاصله شديد طبقاتى كه گروهى ثروتمند مى شوند و براى ثروت اندوزى تلاش مى كنند و اصرار دارند كه هيچ گونه كمكى به نيازمندان نكنند هر چند همه آن ثروت ها را نمى توانند مورد استفاده قرار دهند. و فساد ديگر فساد سياسى جامعه است كه گروهى از اشرار زمام امور را به دست گرفته و نيكان و پاكان و صالحان را به حاشيه مى رانند. ✳️و آنچه امام(عليه السلام) در اين پيشگويى بيان فرموده به زودى در حكومت بنى اميه بعد از آن حضرت ظاهر شد. معاويه با يارانش بر بيت المال مسلط شدند كاخ ها ساختند مجالس عيش و نوش درست كردند و گروه عظيمى از جامعه را به صورت بردگان خود درآوردند. تفاله هاى زمان جاهليت و فرزندان آن ها را در پست هاى مهم قرار دادند و صحابى راستين پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و فرزندان آن ها را خانه نشين ساخته و يا اگر اعتراضى مى كردند يا بيم اعتراضى بود به زندان مى انداختند و مى كشتند و خاموش مى كردند. ✳️اين ها همان چيزى است كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)نقل كرده كه فرمود: «زمانى بر مردم فرا مى رسد كه از قرآن چيزى جز خطش و از اسلام چيزى جز نامش باقى نمى ماند نامشان مسلمان است ولى از همه دورترند مساجد آن ها ظاهراً آباد و پرشكوه اما خالى از نور هدايت است فقهاى آن زمان (كه وابسته به حاكمان جورند) بدترين فقيهانى هستند كه در زير آسمان وجود دارد فتنه ها از آن ها برمى خيزد و به سوى آن ها بازمى گردد» با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha