#داستان
#شیخ_مرتضی_زاهد
❌یک عمر ما تو را نگه داشتیم ‼️
🔸️مرحوم #حاج_آقا_فخر می فرمودند:
« یک روز، من و یکی از دوستان به نام مرحوم آقای انشایی در خدمت آقا #شیخ_مرتضی_زاهد بودیم.
آقا شیخ مرتضی، تسبیحش را گم کرده بود و با نگاه و با کشیدن دست با این طرف و آن طرف، به دنبال تسبیحش می گشت.
و به ما هم گفت:
شما این تسبیح مرا ندیدید؟
🔸️ما هم شروع به گشتن و پیدا کردن تسبیح ایشان در اتاق کردیم.
بعد از دقایقی آقا شیخ مرتضی با چشمانی اشک آلود و گلویی بغض کرده فرمود:
« ببنید این امر می تواند به این معنا باشد که مثلاً خداوند می خواهد به من بفرماید
که ای مرتضی! یک عمر است که ما تو را نگه داشته ایم والا تو خودت تسبیحت را هم نمی توانی نگه داری ‼️ »
✅ کانال #پندنامه
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
🌺 از امام صادق (ع) نقل شده که امیر المؤمنین (ع) فرمود:
💠 دعا را در چهار مورد غنیمت بدانید:
🔸️ هنگام خواندن قرآن،
🔸️ موقع گفتن اذان،
🔸️ هنگام #نزول_باران
🔸️ و زمانى که دو سپاه رو در روی هم برای جهاد قرار می گیرند.
🔷️عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع :
🔸️اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ أَرْبَعٍ
🔶️عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ
🔸️وَ عِنْدَ الْأَذَانِ
🔶️وَ عِنْدَ #نُزُولِ_الْغَیْثِ
🔸️وَ عِنْدَ الْتِقَاءِ الصَّفَّیْنِ لِلشَّهَادَةِ.
📚اصول الکافی . مجلد ۲، صفحه ۴۷۶
❌❌#داستان بارش #باران
و عنایت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
👇👇👇👇👇👇
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
#داستان
#شیخ_مرتضی_زاهد
بارش #باران و عنایت حضرت زهرا (س)
🔹️نقل کردهاند:
دریکی از سال ها،
مرحوم #شیخ_مرتضی_زاهد در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بربالای منبربود.
آن روز آقایان در داخل اتاق ها حضور داشتند وجمعی از خانم ها درگوشه ای از حیاط نشسته بودند.
🔺️در اواسط جلسه ناگهان #باران شدیدی شروع به باریدن کرد.
خانم هایی که درحیاط نشسته بودند می خواستند خودشان را جمع وجور کنند وهمهمه و سرو صدایشان بلند شد.
درهمین لحظه
❌ آقا #شیخ_مرتضی سرش را کمی به سوی آسمان بلند کرد وبه آرامی گفت:
«مگر نمی بینی ⁉️ نبار ‼️»
آقا شیخ مرتضی دوباره به ادامه ی صحبت هایش مشغول شد.
🔺️کم کم سروصدای خانم ها فرو نشست وما هم که داخل اتاق بودیم متوجه شدیم دیگر خبری از باران نیست.
🔹️جلسه به پایان رسید و مردم درحال رفتن بودند.
درموقع بیرون رفتن ازخانه، همه خیال می کردند باران دوباره شروع به باریدن کرده است، ولی من ناگهان به صورت تصادفی، به یک پدیده ی بسیار شگفت واقف شدم. ابتدا شک کردم ولی دوباره برگشتم و با دقت، داخل و خارج از خانه را نظاره کردم. آنچه را می دیدم بسیار واضح و آشکار بود!
بیرون از خانه ودرهمه جا باران می بارید و فقط در فضای آن خانه باران نمی بارید!
💠 ومن تازه متوجه شدم که بعد ازآن دعای آقا #شیخ_مرتضی_زاهد، درهمه این مدت باران درحال باریدن بوده است وفقط در فضای آنجا باران نمی باریده است!
آن روز به غیراز من، سه چهار نفر از دوستان نیز به این پدیده خارق العاده پی برده بودند!
📚آقا شیخ مرتضای زاهد ص69.
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
#داستان
#شیخ_عبدالکریم_حائری_یزدی
#سیل
🔺️وقتی شیخ با تربت #سیدالشهدا(ع)
از طغیان و #سیل آب رودخانه قم جلوگیری کرد.
🌺🌺🌺
#آیت_الله_بهجت درباره یکی از کرامات شیخ عبدالکریم حائری یزدی این گونه نقل میکنند:
" از کرامات حاج عبدالکریم حائری این بود که
زمانی که رودخانه قم در اثر #سیل طغیان کرده بود و آب تا لبه پل علی خانی رسیده بود،😱
به گونهای که عدهای از روی پل با آب رودخانه وضو میگرفتند 😬
و برای جلوگیری از نفوذ آب تمام فرش های مسجد امام را جمع کرده بودند.😬
🔺️مرحوم حاج شیخ روی پل رفت و مقداری تربت مزار سیدالشهدا(ع)را در دست گرفت و چیزی بر آن خواند و در آب انداخت.
💠پس از این کار مرحوم حائری، به تدریج آب پایین آمد و بعد از چند ساعت چندین متر آب پایینتر رفت.
و به برکت این کار وی از طغیان بیش از حد رودخانه جلوگیری به عمل آمد.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۴۸
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
پند نامه
#داستان #شیخ_عبدالکریم_حائری_یزدی #سیل 🔺️وقتی شیخ با تربت #سیدالشهدا(ع) از طغیان و #سیل آب رودخانه
❌در ادامه این داستان ...
🌷 #آیت_الله_بهجت میفرمایند :
ما نه ایمان اهل ایمان را داریم و نه یقین اهل یقین را. ...
بزرگان ما مقامات عالیه علمی را دارا بودند و در مقام عمل نیز
چه عبادتهایی،
چه نمازهایی داشتند.
با خود میگویم:
با اینکه آنها را دیدی، باز چرا این جوری؟! آنها آنگونه خوب، و تو اینگونه ؟!
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۴۸
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
❌ ماه #رجب هم رو به پایان است و کمتر از ۱۰ روز دیگه مونده،
یعنی فقط ۱۰ روز دیگه مهمون سفره،
💠 يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ ... هستیم .
🌺 اگه تا اینجا کار، تو روزمرگی و دید و بازدیدهامون خودمون رو فراموش کردیم ؛ یه سری هم به خودمون بزنیم.
🌺 به قول شاعر؛
باید یک دم مهمان دل خود باشم
گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم
(قیصر امین پور)
(البته یکم تغییرش دادیم🙂)
🔹️خودمون رو فراموش نکنیم ‼️
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
پند نامه
❌ ماه #رجب هم رو به پایان است و کمتر از ۱۰ روز دیگه مونده، یعنی فقط ۱۰ روز دیگه مهمون سفره، 💠 يَا
#اخلاق
#توصیههای_کاربردی
🔺️بزرگان می فرمایند:
ماه #رجب ماه تخلیه است
ماه #شعبان ماه تجلیه است
ماه #رمضان المبارک هم ماه تحلیه است.
🌺🌺🌺
💠مثال حوض :
مثل حوض کثیفی که چند وقت در آن آب زلال نبوده،
و انواع و اقسام سنگ و خاک وبرگ و جلبک ریخته شده است.
🌷اول باید آنچه در آن هست را خالی کرد، (تخلیه)
🌷بعد باید آن را شست و تمیز کرد، (تجلیه)
🌷و در آخر می توان درون حوض آب زلال ریخت (تحلیه)
🔸️اگر با همان آلودگی قبلی آب درون حوض بریزیم
دیگر آب زلال نخواهد بود و فایده ای هم ندارد.
🖇 توضیح:
(تخلیه : خالیکردن
تجلیه: جلا دادن
تحلیه: زینتکردن)
▫بیانات #استاد_ادیبی (زید عزه)
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
💠السلام علیک یا اباعبدالله
💠السلام علی الحسین
💠و علی علی بن الحسین
💠و علی اولاد الحسین
💠و علی اصحاب الحسین
💠شب جمعه است ،
شب زیارتی آقامون
خوش به حال اونایی که الان کربلاند،
یا دلهاشون کربلاییه !!!
هر شب و روزی که از زندگی هر کدوم از ما میاد و میره ،
یه #فرصت_دیگه است برای بندگی کردن و خدایی شدن !!!
❌این #فرصتها رو از دست ندیم .❌
ادامه ...
#داستان
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
#داستان
#شیخ_عبدالکریم_حائری_یزدی
#فرصتی_دیگر
🌺ماجرای حالت احتضار آیت الله
و شفاعت #امام_حسین (علیه السلام)
🔺️بنابر گفته بزرگان:
آیت الله حائری یزدی، علاقه شدیدی به امام حسین(ع) داشتند.
و به شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی فرمودند:
هر روز قبل از درس فقه چند دقیقه ای ذکر مصیبتی بکنند.
🔺️از علت عشقش پرسیدند، فرمود:
در کربلا بودم، شب چهارشنبه ای بود که خواب دیدم سه روز دیگر می میرم.
وقتی بیدار شدم با خود گفتم، خواب بود، اهمیت ندادم.
🔺️سه روز گذشت،
روز جمعه با دوستان به باغ اطراف شهر رفتیم.
بعد از نهار، تب کردم، هر لحظه حالم بدتر میشد، به یاد خواب افتادم.
🔹️به دوستانم گفتم:
مرا به منزل ببرید!
در منزل دیدم دو ملک برای قبض روح آمدند،😬
با تمام قلبم متوجه امام حسین(ع) شدم، عرض کردم:
🙏مولای من، از مرگ نمی ترسم، ولی از اینکه #دستم_خالی است می ترسم، شما را به حق مادرت شفاعت کنید که خداوند مرگم را تأخیر بیندازد!!!🙏
🌷ملک سومی آمد و به آنها گفت:
امام حسین(ع) شفاعت کرد، خداوند پذیرفت، مرگش تأخیر افتاد.
آنها رفتند، حالم بهتر شد. 🙂
گریه و ناله خانواده را شنیدم.
دستم را تکان دادم، یکی گفت:
ساکت باشید حرکت کرد.
اشاره کردم، چشمم را باز کردند، پایم را باز کردند، پنبه از دهانم برداشتند، آبی خواستم و...
❌من هر چه دارم از #امام_حسین (علیهالسلام) است.❌
( #شیخ_عبدالکریم_حائری_یزدی ، موسس حوزه علمیه قم )
✅کانال #پندنامه
@taghriraterozaneh
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed