eitaa logo
تجربیات خانوم خونه
22.8هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
10.5هزار ویدیو
155 فایل
سلام 😊 هرروز باکلی مطالب جديد #طب_سبک_زندگی__خانه_داری🏠 #ترفند_همسرداری👩‍❤️‍👨_آشپزی👩🏻‍🍳تربیت فرزند👨‍👩‍👧‍👧فرزند آوری 🤰🏻و..درخدمتتون هستیم مدیرکانال تبلیغات شبانه @yamahdeey8891 آیدی ادمین تبلیغات روزانه @SarbazeEemam
مشاهده در ایتا
دانلود
خواستم یکی از تجربه های خودمو دراختیارتون بذارم من وهمسرم چند ماه پیش دعوا کردیم یه دعوایی که هیچ وقت فکرشو نمیکردم که زندگیمون دوباره روبراه بشه تمام راه های پشت سرمون خراب کرده بودیم ...به همدیگه خیلی توهین وبی احترامی کردیم من 20 روز خونه  پدرم بودم بعد این مدت پدرشوهرم یه شب اومد دنبالم گفت وسایلتو جمع کن بریم از اونجایی که دلم برای پسرم تنگ شده بود دلو زدم به دریا رفتم خونه پدرشوهرم توی راه برگشت پدرشوهرم بهم گفت شوهرت هرچی بهت گفت تو هیچی نگو فقط هم بگو خودم اومدم سر زندگیم نگو که من اومدم دنبالت منم بهش اعتماد کردم واین حرفارو زدم ...شوهرم اومد خونه پدرش منو دید شوکه شد اولش گفت واسه چی اومدی ...منم گفتم دلم براتون تنگ شده بود..خودشم دلش خیلی تنگ شده بود ولی این غرورش اجازه نمیداد که دنبال من واون یکی پسرم بیاد الان بعد گذشت 8 ماه از اون جریان وقتی که صحبتش پیش میاد میگه هیچ وقت قهر نکن اگرم قهر کردی خونه رو ترک نکن من طاقت دوری تو وپسرامو ندارم ...الان خداروشکر باهم خوبیم دیگه میدونم چطوری رفتار کنم که ناراحتی ودلخوری پیش نیاد... خواستم بگم سر هیچ وپوچ زندگیتون به هم نزنید ...من همه ی زندگیمو مدیون پدرشوهر مهربونم هستم که اجازه نداد زندگیمون از هم بپاشه... خانوما اقایون خیلی غرور دارن مراقب غرورشون باشیم ... الهی که همگی خوشبخت بشید... ✍تجربیات خانوم خونه @Tagrobeyate
سلام این اولین و بزرگترین تجربه ای بود که بعد از ازدواج به دست آوردم.تجربه ای که با هزینه ی گران و برگشت ناپذیری و با خون دل خوردن های بسیار به دست اومد.و دارم این رو در اختیار شما قرار می دم تا شما هم مثل من نشید. اول یک مقدمه عرض کنم: همیشه با خودم می گفتم که این زن و شوهرای ازدواج کرده و به ظاهر خوشبخت چرا از خوشبختی خودشون حرفی به ما مجردها نمی زنند تا ماهم تشویق به ازدواج بشیم؟ چرا هیچ وقت نمیان از اسرار و رموز شوهرداریشون برای ما بگن؟ چرا عوامل خوشبختی شونو به ما نمی گن؟ چقدر خسیس و لووووس! من وقتی ازدواج کردم، همه چیزمو به همه می گم تا بقیه نقاط مثبت و منفی زندگیمو بدونن و یاد بگیرن و عبرت بگیرن!! ولی....هی..... زندگی خودمو با این طرز تفکر به مرز نابودی کشوندم یا داشتم می کشوندم! بازم خداروشکر می کنم که الان فهمیدم مشکل از کجا بود وگرنه تا الان از عشقم جداشده بودم. حالا خوب گوشاتونو باز کنید و بیایید نزدیکتر ، چون الان می خوام بزرگترین راز خوب زندگی کردن رو به شما بگم. و اون راز اینه: با هیچ کسی حرف نزن!هیچی نگو! درد و دل نکن.اعتراض نکن.جلوی کسی آه نکش. آخ هم نگو! خیلی خیلی خیلی که بهت فشار اومد، برو توی اتاقی که کسی نبینتت ، بعد فقط آه بکش، ومتوسل به خدا و اهل بیت عصمت و طهارت شو همین! راز بزرگ زنهای موفق هیچ چیز فلسفی و عمیق و پیچیده ای نبود.رازشون همین حرف نزدنشون بود.... حرف نزدن فواید زیادی داره که چند موردشو اینجا میگم:  یکیش اینکه هربار که مشکلو تکرار می کنی روحیه خودت خرابتر و بزرگی مشکل برات بیشتر میشه. دوم اینکه با یکی درد دل می کنی تو سبک می شی و شوهرتو می بخشی و اون فرد از شوهر تو که الان دوستش داری و بخشیدیش ناراحت میشه و احترام شوهرت در نظرش کم میشه.سوم اینکه تو دعواها لو می ری که با کی درددل کردی و دوباره با شوهرت دعوات میشه و دوباره میری درددل می کنی و این چرخه نابودگر همینطور ادامه پیدا می کنه! به خاطر داشته باشید که مشکلات یا تمام می شوند و یا فراموش می شوند و یا کم اهمیت می شوند و یا ما به آنها عادت می کنیم و قابل قبول می شوند. پس درد دل یا هر اسم خوبی که روی این پرحرفی هاتون می گذارید ممنوع،ممنوع،ممنوع! ✍تجربیات خانوم خونه @Tagrobeyate
سلام اول از همه بگم که من یک شوهر ایدآلی دارم، خیلی دوستش میدارم و همیشه عاشقشم.پس لطفا خیال بد نکنید! این خصوصیات شوهر ایده آل رو بعد از ازدواج کشف کرده ام!  اون موقع ها فکر می کردم، زندگی عاشقانه توی این دنیا برای هر نفر فقط با یک نفر امکان پذیره.که البته هنوز هم همینطور فکر می کنم! ولی متفاوت.چطوری؟ اینطوری. یعنی اینکه خانمهایی که هنوز ازدواج نکردن، اگر عاشق کسی شدند، می تونن عوضش کنن، ولی اگر ازدواج کردید، شوهرتون میشه عشق نهایی تون.متوجه شدید؟ خوب، یک مرد خوب، کسی است که از روز اول از خانمش می پرسه: عزیزم، دوست داری چی صدات کنم؟ دوست داری شوهرت چطور آدمی باشه؟ و بعد جوابها رو یادداشت میکنه و به موقع اجرا می کنه! هر چند وقت یکبار هم می پرسه: عزیزم از چه خصوصیاتی در من راضی نیستی تا عوضشون کنم و بشم اونی که تو می خوای؟! البته همین جا بگم که شوهرم هم دوست داره من اونجوری باشم، که اون دوست داره. ولی من دوست داشتم، که شوهرم منو همینجوری که هستم دوست داشته باشه!!  پس، نتیجه چی شد: اینکه هر دومون همدیگه رو همینجوری که هستیم دوست داشته باشیم، ضمن اینکه سعی کنیم، خصوصیات مثبتی رو که شریک زندگیمون ازمون می خواد رو در خودمون ایجاد کنیم.اینجوریه که عشق بعد از ازدواج روز به روز قویتر میشه.ولی قبل از ازدواج ضعیفه. بله.عشق قبل از ازدواج هم وجود داره ولی ضعیفه.هیچ کاری هم که زن و شوهر برای همدیگه نکنن، باز هر روز بیشتر از دیروز همدیگر را می بینند و این یعنی افزایش عشق. خب، حالا من از شوهرم چه انتظاری دارم: وقتی منو می بینه بهم لبخند بزنه.همیشه منو با اسمهای محبت آمیزی مثل خانم گلم!صدا کنه.هر وقت ازش پول می خوام، نپرسه برای چی و نپرسه مگر پولهایی که بهت دادم تموم شده! و با خوشرویی بهم پول بده.هر دوهفته یک روز به خاطر من بمونه خونه و اگر دوست داشتیم با هم بریم بگردیم.یک ساعتی بچه رو نگه داره تا من هر کاری دلم می خواد بکنم.اگر خونه نا مرتب بود سرزنشم نکنه. هر غذایی رو که می پزم بخوره.با خونواده ام رابطه خوبی برقرار کنه.از زحمتهایی که می کشم تشکر کنه.هر روز بهم بگه دوستت دارم و با تموم دنیا عوضت نمی کنم.وقتی با هم میریم بیرون لباس شیک بپوشه.بیشتر اصلاح کنه! گاهی بهم زنگ بزنه و بگه عزیزم دلم برای شنیدن صدات تنگ شده! گاهی یک هدیه برام بخره! اون طلایی رو که دوست دارم برام بخره(راستش طلا بودنش فقط برای این مهمه که من عشق شوهرمو به همه نشون بدم.آبروداریه وگرنه هیچ)! بهم افتخار کنه و مرتب ازم تعریف کنه.مسخره نکنه و حرف زشت نزنه.شکر گزار خدا باشه. اون چیزی که شوهرم دوست داره من باشم:  تو اجتماع باشم(نفهمیدم منظورش چی بود، ولی گواهینامه گرفتم به خاطرش)،خونه رو مثل دسته گل مرتب کنم، مثل کوزت کار کنم، همیشه سرحال و شاد باشم و در خدمتش باشم، همیشه حوصله شو داشته باشم، هر چی میگه بگم چشم! هر جا دوست داره ببردم همراهش بیام، صبح بیدارش کنم، بچه رو همیشه تمیز و مرتب نگه  دارم، تنبلی رو بگذارم کنار،شارژ تبلتش رو تموم نکنم.کفشاشو واکس بزنم.لباساشو اتو بزنم، و ازش پول نخوام!! باید از همه زنها زرنگتر باشم تا بتونم راضیش کنم!گاهی به مادرش زنگ بزنم حالشو بپرسم.عقایدشو هم بپذیرم! ✍تجربیات خانوم خونه @Tagrobeyate
سلام به دلیل سابقۀ عمل قلب و کلیۀ بیمار  پزشک گفت که عمل سنگینی خواهد بود. به همین دلیل پزشک قلب هم حضور پیدا کرد. عمل جراحی کمی طولانی شد، و طبعا استرس ما هم بیشتر شد. کمی که گذشت، پرستاری از اتاق عمل بیرون آمد و گفت:« اینجا نایستید. بروید پایین.» وقتی علت را پرسیدیم، کمی طفره رفت و بعد با اصرار ما گفت:« بیمار نفس ندارد.» و با تاکید بر این که این جا نایستید و بروید پایین، رفت. همسر بیمار، گویی دنیا بر سرش خراب شده باشد؛ وا رفت. توان حرف زدن نداشت و فقط گریه می کرد. توسل ها به آقا امام زمان (عج) و دعاها و نذر و نیازها در خانه و بیمارستان ادامه داشت تا اینکه جراح اصلی بیرون آمد و با خنده گفت:« خدا را شکر. حالش خوب است.» کمی بعدتر به همسر بیمار گفته بود:« به عمرم چنین جراحی نداشتم.» و بعد شیشه ای دارای چند سنگ نسبتا درشت و یک سنگ بسیار درشت - که از مثانه اش درآمده بود و به گفتۀ پزشک یک سوم مثانه اش را گرفته بود- را به دستش داده بود و رفته بود. به گفتۀ پزشک گویا قلب بیمار مدتی ایستاده بود. من در اتاقم دعای فرج امام زمان (عج) را از کتاب «مفاتیح الحاجات» می خواندم که به عنایت خود آقا، لحظه ای دعا در اعماق قلبم نشست و قطراتی از چشمانم سرازیر شد. و به خدا قسم می خورم که همان لحظه بود که از طریق تلفن، خبر سلامتی بیمار به ما رسید. از خدا پنهان نیست، از شما چه پنهان که بخش بزرگی از نیت من هنگام خواندن این دعا، مربوط به حاجتی شخصی بود که فکر می کردم برآورده نمی شود و هیچ ربطی به بیمار نداشت. ممنون. ✍تجربیات خانوم خونه    @Tagrobeyate
نزدیک20 ساله که ازدواج کردم اندازه ی موهای سرم سختی کشیدم که 90 در صد آن از جانب مادر شوهرم است  وقتی تو حرم اهل بیت  دلم سنگ میشه واحساس میکنم راهم نمیدن برای مادر شوهرم دعا میکنم آن وقت یخ دلم باز میشه.......انگار امام نظر میکنه بنده های خدا براش خیلی عزیزند حتی اگر نا خواسته در حقمون خیلی بدی کنند انگار حالا میشم مهمون خصوصی امام وه که چه زیباست .گذشتم  از شخصی از امت جدتون  به اندازه ی خودم  وحالا شما هم اندازه ی خودتون مرا تحویل بگیرید . تجربه کنید ✍تجربیات خانوم خونه @Tagrobeyate
سلام یک روز داشتم کتاب شهید احمد علی نیری به نام عارفانه از انتشارات شهید ابراهیم هادی می خوندم که یک توصیه ای کرده بود گفته بود برای پاک کردن روح به شهید کربلا متوسل بشید دوستان تو راه که بودم می گفتم یا ابا عبدالله اغثنی یا ابا عبدالله ادرکنی و احساس می کردم سینم گشاد شد و نفسم تازه و سبک شدم و واقعا مجرب بود در ضمن کتاب این شهید رو توصیه می کنم بخونین که خیلی قشنگ و آموزنده هست ✍تجربیات خانوم خونه @Tagrobeyate
سلام.بعداز سخنرانی دهه اول محرم استاد پناهیان ،یک روز  تصمیم گرفتم  فقط یک روز برای خدا باشم وحتی هر نفسم رو توی اون روز برای خدا خالص کردم،باورتون نمیشه از اون روز مسیر زندگیم۱۸۰درجه عوض شد وانگار همینجوری پشت سر هم داره معجزه تو زندگیم رخ میده ولی دیگه نتونستم مثل اون یک روز رو تجربه کنم.شما هم امتحان کنید یک روز فقط و فقط وفقط برا خدا.. تجربیات_خانوم_خونه @Tagrobeyate
سلام دوستان عزیز در راستای مطالب پستهای قبل، به ذهنم رسید مطلبی در راستای تغییر در سبک زندگی بنویسم که مربوط به تغییرات در سیستم خرید خانواده هست. بعد از آشنایی خانواده ما با طب سنتی بتدریج تغییراتی در سبد خرید ما ایجاد شد که باعث شده ما برخی محصولات معمول موجود در سوپر مارکتها رو دیگه نخریم و برخی محصولات رو که در سبد خریدمون نبود یا بندرت بود به لیست خرید اصلی ماهانه ما اضافه بشه. شاید برای شما هم دیدن این تغییرات جالب باشه. این لیست سه قسمت داره: محصولاتی که دیگه نمی خریم، محصولاتی که قبلا نمی خریدیم و حالا میخریم و محصولاتی که دوست داریم که دیگه نخریم ولی هنوز موفق به حذفشون از زندگیمون نشدیم. قسمت اول: محصولاتی که از سبد خرید خانواده ما حذف شده است: ۱- رب گوجه فرنگی ( به جای خرید نوع کارخانه ای، از یکی از آشنایان مطمئن نوع خانگی تهیه می کنیم.) ۲- گوشت گوساله چرخ کرده و چرخ نکرده ۳- قند و شکر ۴- چای (برای مهمانانی که رومون نمیشه براشون توضیح بدیم که چای ضرر داره و نوع دیگه ای نوشیدنی ببریم، در خانه معمولا کمی چای داریم.) ۵- هر نوع روغن کارخانه ای اعم از روغن مایع، سرخ کردنی و جامد. ۶- خمیر دندان. ۷-انواع چیپس و پفک. ۸- نمک تصفیه شده. ۹- کاهو (و تا حد زیادی خیار و گوجه) ۱۰- شامپو (البته من شامپو استفاده نمیکنم اما همسر و فرزندم هنوز استفاده میکنند چون صابون رو زورشون میاد استفاده کنند. انصافا هم استفاده از شامپو خیلی راحت تره اما حقیقت اینه که شامپو ویران کننده ریشه مو در موهای ضعیف و کم بنیه هست.) ۱۱- انواع حبوبات و محصولات بسته بندی. ۱۲- انواع مام و ضد عرق شیمیایی. ۱۳- شیر، ماست و دوغ کارخانه ای.   قسمت دوم: لیست محصولاتی که قبلا نمیخریدیم یا به ندرت می خریدیم و حالا به لیست خرید ما اضافه شده: ۱- روغن کنجد. ۲- روغن زیتون. ۳- عسل. ۴- خرما. ۵- نمک دریا. ۶-گلپر. ۷- گل گاوزبان. ۸- گوشت شتر (برای چرخ کردن)  ۹- گوشت بوقلمون. ۱۰- حبوبات فله ای. ۱۱- زاج سفید (به عنوان ضد عرق) ۱۲- گل سرشور (به عنوان نرم کننده و تقویت کننده مو که البته استفاده از اون حال و حوصله ای می خواد که همیشه هم این حوصله در کار نیست.) ۱۳- شیر و لبنیات سنتی.   قسمت سوم: محصولاتی که خیلی خیلی دوست دارم به طور کلی از خرید خانواده حذف کنم اما هنوز موفق نشده ام: ۱- گوشت مرغ ۲- انواع سس کارخانه ای (متاسفانه پسرم عاشق همه نوع سس هست و ما مجبوریم برای اینکه وقتی جایی مثل عروسیها و مهمانیها با دیدن سس دست و پاشو گم نکنه و خلاصه آبروریزی راه نندازه گاهی برای خونه سس بخریم.)  
تجربیات خانوم خونه
#سوال_ارسالی_کاربر ✍ خانمهای فهیم وبا تجربه می خوام بدونم که برنامه تون برای تربیت بچه تون چیه چه ک
✍به نظر منم که یه کودک سه ساله دارم بچه ها مارو مو به مو کپی میکنن حتی اگه متوجه نباشیم پس لازمه اول رفتارای خودمون رو اصلاح کنیم 🌷دوما حضرت علی (ع) فرمودن فرزندان خود را واسه بیست سال آینده آماده کنین.. دیگه خودت ببین چه طوری 🌷یه جا هم خوندم راحتترین روش تربیت کودک اینه که همیشه فکر کنین که فرزندتون مثلا بچه همسایه است که چن ساعتی اومده مهمون شما.. جلو بچه همسایه چه جوری رفتار مبکننین یا اگه اشتباه کرد چی کار میکنین و بقیه دیگه.... @tagroobeyat
✍ در رفتار با کودکتان صبوری کنید و به جای عصبانی شدن دنبال راه حل بگردید. نتیجه ای که عایدتان می شود 🌷در صحبت خیلی اسونه ولی در عمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل خیلی سخته 🌷من دقیقا این جمله رو وقتی به یاد میارم که همه ی جیغ و داد و دعوا ها رو انجام دادم و تموم شده و بچه اشکاش و ریخته و خوابیده بعدش که اعصابم سر جاش میاد میگم ای باباا .....قرار بود صبور باشم ...ایشالله از شنبه 🌷وقتی که دستش و دراز میکنه و ماهیتانه ی داغ که داخلش پر روغن و ارد و از سر گاز بر میداره و بالای سر خودش نگه میداره و هر ان ممکنه زبونم لال روی سرش بریزه 🌷عکس العمل بنده جیغ و داده ..اینقدر که پدر خانواده ی به سرعت نور خودشو به خونه میرسونه واقعا تو اون زمان نمیتونم بگم ....اوا عزیزم ...چرا اینقدر شیطونی راه حل درست درمون ارائه بدید ....یه جمله ی طلایی ..که هر موقع با خودم مرور میکنم انگیزه ام برای صبوری بیشتر بشه ✍تجربیات خانوم خونه @tagroobeyat
تجربیات خانوم خونه
#سوال یکی از کاربران عزیز ✍سلام روزتون بخیر در مورد تربیت بچه یه موضوع که هست دخالت اطرافیان در تر
سلام دوست عزیز احترام مادر شوهرتونو داشته باشین ولی سعی کنین بچه هاتون زیر سایه پدر ومادر تربیت وبزرگ بشن تادر تربیت بچه ها دوگانگی پیش نیاد
من  خانمی هستم که ۵ فرزند دارم و فرزند ششم تو راهه  خواستم بگم وقتی یک یا دوتا بچه داری همش مجبوری تا بزرگ بشه، مواظبش باشی و چون مرکز توجه هست، همیشه کارهاشو خودت انجام میدی، من خودم حاصل همون تبلیغات "فرزند کمتر ..." هستم اما در چندفرزندی شرایط این طور نیست.  همیشه به من میگن تو خیلی بدبختی، همیشه باید مثل کوزت کار کنی، من میگم نه چون بچه‌ها کارهاشونو خودشون انجام میدن، من حتی دست به کشوی لباس های دختر ۵ سالم نمیزنم خودش مرتب میکنه تازه اونا کارهای من رو هم انجام میدن...  الان که فهمیدن دوباره قرار یه نی نی بیاد تو جمعشون، علاوه بر خوشحالی زیاد، من تو خونه فقط غذا درست میکنم. خودشون ظرف میشورن، خودشون جارو میکنند، تمام کارها با خودشونه  البته این رو هم بگم من یک برنامه ای از کارهای خونه براشون نوشتم که چه کسی چه کاری بکنه البته به اندازه توانشون، با خودم گفتم من که می خوام پول تو جیبی بهشون بدم چرا از این حربه استفاده نکنم البته خودشونم خیلی استقبال کردن...  شاید بگید که شرطی میشن دیدم این طور نیست، چون کاری بهشون محول میشه که خودشون انتخاب کردند که انجامش بدن. آخر هفته محاسبه میشه که چه کسی چه مقدار پول باید دریافت کنه به خاطر این گفتم محاسبه چون هر کدومشون کار اشتباهی انجام بده مثلا یکی را بزنه یا کاری که انتخاب کرده انجام نده، نمره منفی میگیره و از پولش کم میشه. این برنامه من برای کارهای بچه‌هاس که هم خودشون یاد میگیرن که چطوری اون کارو انجام بدن. (این رو هم بگم که ما در مشهد زندگی می کنیم و درآمد همسرم در بهترین شرایط بین ۲/۵ میلیون تا ۳ میلیون هستش، همسرم معتقده ما سر سفره این بچه ها نشستیم نه اونا سر سفره ما)  بعضی ها میگن ای بابا میرن خونه خودشون یاد میگیرن چرا الان انقدر اذیت شون کنیم. من خودم تا زمانی که ازدواج نکرده بودم، هیچ کاری بلد نبودم و یک سال اول زندگیم خیلی اذیت شدم  تا کارها رو یاد بگیرم و اون موقع با خودم تصمیم گرفتم که به بچه‌هام کارهای توی خونه را از همون بچگی یاد بدم. الان پسر ۱۳ سالم غذا هم بلده درست کنه گاهی وقتها که بیرونم بهش میگم من دیرتر میام مثلا کتلت درست کن، اون هم چون دوست داره برامون درست می کنه...  اگه شما بخواین میشه بچه‌ها رو طوری بار آورد که برای آینده خودشون بهتر باشن فقط باید کمی از دلسوزی های بی مورد مادرانه مون کم کنیم.  ✍تجربیات خانوم خونه @tagroobeyat
بسم الله الرحمن الرحیم فواید چندفرزندی: ۱_ بچه های قبلی خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو بکنی عاقل میشن. من از قدیمیا شنیده بودم اینو ولی باورم نمیشد. از وقتی بچه جدیدمون به دنیا اومده، دوقلوهام خیلی عاقل شدن. ازمدرسه که میان زود مشقاشونو می نویسن که بچه رو بدم بغلشون و منم از خدا خواسته میرم دنبال کارام. ۲_ مثل بچه های نسل جدید که یکسره آویزونِ موبایل و تبلت و تلوزیون ان، اینجوری نیستن، چون یکسره با هم بازی میکنن، فقط باید مراقب باشی بازی خطرناک نکنن. تازه بازیهای موبایل رو هم بِکر نگه میداری برای روضه ای مجلسی چیزی که تا دیدی دارن شلوغ میکنن سریع با موبایل جمع و جورشون کنی. ۳_ بچه های پشت هم مادرشون رو هم از خطر اعتیاد به فضای مجازی نجات میدن که اینهم نکته حائز اهمیتیه🤔. ۴_ سطح توقعاتشون هم خیلی خیلی کمتر از بچه های تک فرزند یا حتی دوتا بچه یا سه تا بچه‌ی با فاصله است. خیلی جالبه! بچه ها کاملا درک میکنن که مادر مشغول بچه دیگه است و نمیتونه خواسته شونو جواب بده و برا همین سریع کوتاه میان. بعضی وقتا بچه های تک فرزند رو میبینم که سر یک چیز کوچولو چطور اعصاب مادر پدر رو میریزن به هم . ولی الحمدلله بچه های من زود قانع میشن، در حالی که از نوزادی از خیلی بچه های دیگه بلا تر و زبل تر بودن ولی گفتم دیگه، عاقلن و شرایطو درک میکنن‌. ۵_ فایده بعدی اینه که مادر بچه ها هر خواسته ای داشته باشه میتونه خیلی طبیعی بچه های بزرگترو تحریک کنه و اونا هم طبعا بچه های کوچیکتر رو راه میندازن و در اینجا دیگه بابای بچه ها حریفِ جمعیت به این زیادی نیستن و اوامر اجرا میشه، تازه اگرم اجرا نشه، دیگه مادر بچه ها سبک نمیشه😁. ۶_ بچه های پشت هم خیلی زود مستقل میشن. کلا وقتی بچه جدید میاد، بچه های قبلی اگه یه ذره هندونه هم زیر بغلشون بذاری و کارای کوچیکه رو بهشون بسپاری، باورشون میشه بزرگ شدنو مستقل تر میشن. ۷_ یه فایده دیگه شم اینه که اگه کسی از اقوام و دوستان سفر زیارتی و یا سیاحتی رفتن، کیسه سوغاتی شما از همه پُر و پیمون تر و سنگین تره و تازه پر اسباب بازیم هست.  ۸_ فایده اصلیه رو گذاشتم آخر بگم که مزه شو بهتر بچشین: اینقدر لطف و رحمت الهی از در و دیوار خونه میریزه رو سرت که خدا بدونه. گاهی احساس میکنم خدا دو تا دستاشو گذاشته چفت هم و من و بچه ها و بابای بچه ها رو گذاشته توش و مواظبمونه و تازه گاهی نازمونم میکنه؛ خیلی قشنگه ... نه.... در ضمن اگه یه ذره سر سوزن هم به فکر اون دنیا و حضور در محضر الهی باشی دیگه خیالت جَمعه که وقتی طبق اون روایت که در قیامت ۴ تا سوال مهم می پرسن¹ ، وقتی ازت پرسیدن جوانی ات را در چه راهی صرف کردی؟ با افتخار سرتو میگیری بالا سینه تو میدی جلو، صداتو بلند میکنی و میگی نسل شیعه رو زیاد کردم. 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 این فقط یک تجربه اس  و هرکس نظر خودش رو داره که قابل احترامه  و هدف من فقط وفقط بازگو کردن تجربه دوست عزیزم بود  🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 ✍تجربیات خانوم خونه @tagroobeyat
من الان یه خانوم ۲۳ ساله هستم که تیرماه ۹۴ عقد کردم و تیرماه ۹۵ در سن ۱۸ سالگی عروسی کردیم. بخاطر مشکلات فرهنگی و ناپختگی های رفتاریم🙊 خیلی با هم دعوامون میشد و حتی بارها بحث طلاق توی خونه مون مطرح شده بود. چون تربیت خانوادگی خیلی خوبی نداشتم (ازجهت تشکیل زندگی مشترک)، رفته رفته خودم سعی کردم بار بی تجربگی هامو به دوش بکشم و با سمینارها و صوت های استادان و مشاوران در این زمینه، کم کم یه بانوی نمونه بشم و زندگیمو نجات بدم. و خداروشکر خیلیییی تاثیر داشت و زندگیم از طلاق حتمی نجات پیدا کرد. از همون ابتدا دوست داشتم بچه دار بشیم ولی وقتی وضع بین خودمو شوهرمو میدیدم، پشیمون میشدم. شوهرمم با اینکه عاشق بچه بود راضی نمیشد. واقعا اون زمان، آمادگی تربیت یه بچه رو نداشتم.😔 تا اینکه از طرفای سال ۹۷ به بعد با تلاش ها و صبوریا و افزودن اطلاعات در زمینه زندگی زناشویی الحمدلله زندگیمون خیلی بهتر شد و کم کم حرف بچه دار شدن به یه بحث جدی تبدیل شد. با اینکه تنبلی تخمدان و کیست داشتم اما زیر نظر دکتر با قرص اقدام کردم و در کمتراز یک ماه باردارشدم.. درست ۳ سال و ۳ماه بعد عروسیمون😍 باورم نمیشد خیلی خوشحال بودیم که خدا همچین عنایتی بهمون کرده. دعا میکنم که همچین خوشحالی نصیب تمام خانومای چشم انتظار بشه. من توی بارداریم پسرم رو نذر غدیر کردم تا ان شاءالله خدا در ترویج تشیع خرجش بکنه. و درست در روز ۱۳ رجب لگدهاشو واضح حس کردم😍 و در روز اول ذی الحجه که سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا س اول مرداد ۹۹ ، محمدرضام بدنیا اومد😍😭 با بارداری و زایمان خیلی خوبم، از پسرم واقعا راضیم. خداروشکر واقعا و من تمام این ها رو نشونه میدونم. از خدا خواستم که همینطور بارداری و زایمان های آسونی داشته باشم تا بتونم تعداد زیادی بچه تقدیم تشیع کنم. الحمدلله الان خیلی از زندگیم راضی هستم و بارها و بارها در روز خدا رو شکر میکنم که زندگیمو دارم و از همسرم جدا نشدم. چون مطمئنم تحمل تلخی های گذشته، چنین نتیجه شیرینی داده که کنار همسرم و پسر هشت ماه و نیمه ام لذت زندگی رو بچشم❤️ ما فرزند زیاد خیلی دوست داریم. من فقط یه خواهر دارم و خیلی از این کمی خانواده ام ناراحتم. مخصوصا که سادات هستم و معتقدم نسل سادات و شیعه باید زیاد بشه. همسرمم فرزند زیاد دوست داره چون خانواده پرجمعیتی داره و میدونه چه لذتی هست توی بازی با خواهربرادرا😌 از خدا میخوام حداقل ۴ فرزند سالم و صالح بهمون عنایت کنه و کمکمون کنه که با تربیت خوب اونها رو در راه امام زمان و ولایت خرج کنیم.. طوریکه خیلی ازخودمون بهتر باشن.. التماس دعا دارم از همگیتون، حتما اگر در توان تون هست نسل شیعه رو زیاد کنید🙏 ✍تجربیات خانوم خونه @Tagroobeyate
همیشه توهرلحظه اززندگی شاکرخداباشم بهش توکل کنم وهمچیزروبسپارم به خودش..نگرانی بیجادرباره مشکلاتم نداشته باشم خداانقدبزرگه که همیشه حواسش بهت هست وجایی دستتومحکم میگیره که فکرشم نمیکنی!بعده هامیفهمی چقدردوست داشته که فلان چیزوبهت نداده یا دیرداده!!یادگرفتم امیدم فقط وفقط به خداباشه وهمیشه بهتریناروازش بخوام اگرصلاح بدونه دونه دونه بهم میده واینکه ازهیچ‌بنده ای توقع نداشته باشم اگرلطف ومحبتی میکنم بخاطررضای خداباشه شک ندارم جوابشومیگیرم ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
تجربیات خانوم خونه
✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/498466950C3596fa864f
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 سلام ،من یکی از فارغ التحصیلان طرح مترجمی زبان قرآن هستم، به آموزش قرآن خیلی علاقه داشتم ،همه کلاس‌ها را رفته بودم (روخوان ، روانخوان ، تجوید ،ترتیل و گاه گاهی هم حفظ می‌کردم )وقتی قرآن را با ترتیل می خواندم لذت می بردم، اما هیچ درکی از معنای آیات و کلمات قرآن نداشتم😔 حدیثی شنیده بودم که می فرمود:هر وقت به آیات بهشت میرسید از خداوند در همان لحظه بهشت را طلب کنید و زمانی که به آیات عذاب و جهنم می رسید از خداوند بخواهید که عذاب و شکنجه ی جهنم را بر شما حرام کند... اما من ترجمه را نمیدانستم که چنین دعایی کنم...😔 تا اینکه با کلاس های مترجمی زبان قرآن آشنا شدم..🙂 ترم اول را که گذراندم موهبتِ الهی زیارت کربلا ( که حتی تصورش را هم نمی کردم) به برکت قرآن نصیبم شد..😍 با توجه به مشغله ای که داشتم ناامید بودم که بتوانم به دوره بعد برسم،😔 تا اینکه همانجا زیر بارگاه ملکوتی امام حسین علیه السلام با دلی شکسته ،بعد از دعای فرج امام زمان (عج) اولین دعایم این بود که : یا امام حسین(ع) کمکم کن که بتوانم ترجمه قرآن را کامل یاد بگیرم تا هنگام قرائت ،متوجه معنای آن بشوم🤲 بعد از بازگشت از کربلا خداوند آن چنان برکتی به وقتم داد که، با این که صبح‌ها سر کار بودم و چهار فرزند کوچک هم داشتم، کلاسهای مترجمی را هم می‌رفتم و با عنایت قرآن همه کارها به خوبی انجام می شد، اشتیاق من انقدر زیاد شده بود که از هر فرصتی استفاده می کردم تا بهتر ترجمه را یاد بگیرم ، در ترمهای عالی که باید ترجمه را با دست خودم می نوشتم چنان برایم لذت بخش بود که هنگام نوشتن، گذشت زمان را احساس نمی‌کردم... من دیگر متوجه معنای قرآن می‌شدم و دید دیگری نسبت به همه چیز داشتم،و هر آنچه که قرآن فرموده بود با تمام تلاشم، سعی در عملی کردن آنها داشتم. کلاس ها که تمام شد چهارعدد پایان نامه با دست خودم نوشته بودم :📖 اولی را به چهارده معصوم🌹 دومی را به شهدا 🌹 سومی را به اموات🌹 و چهارمی را هم به پدر و مادر و همسرم که در این راه همراهم بودند هدیه کردم🌹 ( انشالله که باقیات صالحاتی باشد) هر زمان شروع به قرائت قرآن می کنم به معنای آیات توجه کرده وبه آیات بشارت و بهشت و عذاب جهنم که میرسم برای خودم و عزیزانم دعا می کنم کلاسهای قرآن چنان تاثیری بر زندگی ما داشته است که همسرم همیشه تاکید می‌کند برکت زندگی و موفقیت خانواده‌ام را از قرآن و کلاس‌های قرآن می دانم‌...🌸 اکنون تقاضا می‌کنم از همه عزیزانی که دلنوشته بنده را می خوانند هر چند با وقت کم یاد گیری ترجمه قرآن را شروع کنند، چرا که خودِقرآن شما را کمک می کند و به جلو سوق می دهد و راهی از نور برایتان باز می شود🌸 موفق باشید و سربلند🌸 ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/498466950C3596fa864f
سلام علیکم بنده کرونا گرفتم برا تنگی نفسم جامعه امام رضا با مخلوط ابجوش و عسل برای تبم پاشویه اب نمک داروی امام کاظم هرشب برای تنگی نفس و گرفتگی بینی قطره نفازولین واقعا تاثیر گذار بود خیلی حالم و بهتر کرد سه تا توی هرکدام سوراخ های بینی روزی سه بار با این راهکار ها دوروزه حالم خوب شد با اینکه بدنم به شدت ضعیفه در کل ولی الان حالم خیلی خوبه ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/498466950C3596fa864f
خدمت خانم فرماني كلاس مي گذراندم، ايشان فرمودند: كودك در اتاقش مشغول بازي است، درب بزنيد بعد وارد شويد!! "عزيزم اجازه هست بيام تو" ما چنان در اتاق كودك رفت و آمد مي كنيم كه انگار نه انگار كه اين جا اتاق كودك است و هر كار دلمان مي خواهد مي كنيم. هيچ عيبي ندارد مي توانيم به كارمان ادامه دهيم و اصلاً هم از كودك اجازه نگيريم ولي كودك ما چگونه بايد حَرَم و حريم و حرمت ها را ياد بگيرد؟ وقتي خودش حريم ندارد؟!!! وقتي عصباني مي شويم و چشمانمان را مي بنديم و دهانمان را باز مي كنيم و  همه ي حريم ها را مي شكنيم چگونه مي توان انتظار داشت كه كودك احترام را ياد بگيرد؟؟؟ منظور ما از اين كه مي گوييم از دل سنت ها روش درآوريم همين است. در زندگي نامه آيت ا... قاضي طباطبايي از عرفاي صد سال پيش مي خواندم كه هر ووقت كودكي وارد مي شد به احترام آن كودك ايشان از جايشان بلند مي شدند و سلام مي كردند؛ هر چند دفعه كه كودكي وارد مي شد باز هم ايشان بلند مي شدند و به آن ها اداي احترام مي کردند. اطرافيان اعتراض كردن كه آخه شما بزرگتر هستيد و مقاماتي داريد چرا اين كار را مي كنيد، فرمودند: اگر من الآن اين احترام را به اين كودكان نگذارم، از كجا بايد اين ها ياد بگيرند كه به ديگران احترام بگذارند؟  (مباحث کودک متعادل) ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
سلام ،منم میخوام خاطره عقدم رو تعریف کنم 😊 دی ماه سال ۹۳ ، شب ولادت حضرت رسول ص و امام صادق ع ، به مسجد حضرت امیر در خ کارگر شمالی رفتیم و حاج آقا علوی تهرانی نزدیک اذان مغرب با مهریه ۱۴ سکه عقدمان را خواندند ،بدون هیچ سفره عقد و آرایش ...،لباس من یک کت سفید و یک شلوار که صبح روز عقد خریده بودیم یک جفت کفش مشکی بود ، همسرم هم چون چند ماه قبل کت و شلوار خریده بودن همان کت شلوار نو را پوشیدند. بلافاصله بعد از عقد اذان شد و به همراه پدر و مادرهایمان در مسجد نماز خواندیم، قرار بود ساعت ۸به محضر برویم و عقد را ثبت کنیم ، در این فاصله به منزل مادربزرگم که کوچه ی رو به روی مسجد بود رفتیم ، آرایش ملایم و خیلی کمی هم عمه جان زحمت کشیدند ،بعد از آن به دفترخانه رفتیم و کنار سفره عقد بسیار ساده ی آنجا چند عکس دو نفره و دسته جمعی با چادرسفید باخانواده ها گرفتیم ، و حلقه های ساده ی نقره مان را در دست کردیم ، سرویس طلای ساده ای هم مادر و پدر شوهر بعنوان هدیه عقد به بنده دادند.و شام ساده ای هم پدرم در رستوران نزدیک به محضر زحمت کشیدند. قرار بود بجای مراسم عروسی ، هر وقت داماد توانست سفر عتبات فراهم کند تا آغاز زندگی مان متبرک و منور به زیارت آقا امیرالمومنین ع و آقا اباعبدالله شود ،و بعد از سفر ولیمه ای بدهیم و راهی خانه دو نفره مان شویم . یک ماه بعد قسمت شد و به این سفر معنوی رفتیم .خانه هنوز آماده نبود ، بعد از سفر با هم خانه ای که خانواده همسر لطف کردن و در اختیارمان گذاشته بودند را تمیز و رنگ کردیم ، با همسرم موکت خریدیم وشب عید آن سال دو نفره خانه را موکت کردیم. قرآن و پرچم سبز متبرک به نام آقا ابوالفضل العباس که از کربلا آورده بودیم را بعنوان اولین چیزی که در خانه میآوریم روی طاقچه گذاشتیم ، با مادر همسرم پارچه خریدیم و با کمک خودم برای خانه پرده دوختیم ، نه آینه و شمعدان خریدیم و نه مبل، با مادر و پدرم وسایل را ساده و اکثرا ایرانی خریدیم ،خانه ی کوچک حدود ۴۰ متری ما ، عاری از هر گونه تجملات و وسایل اضافی چیده شد. و شب ولادت حضرت صدیقه طاهره س ، ولیمه را در رستوران تالار کوچکی نزدیک خانه برگزار کردیم من همان لباس و چادر عقد را پوشیده بودم ، با دسته گل کوچک در دست، با صلوات و استعانت از حق تعالی و حضرت فاطمه س و آقا امیرالمومنین ع و آقا امام زمان عج، با ماشین پدر همسر راهی خانه بخت شدیم. این جور مراسم و عقد و عروسی ساده اولین بار در هر دو طرف بود و با وجود مخالفت های شدید افراد مسن و بزرگتر ، با توکل بخدا و توسل به ائمه ع ،الحمدلله به خوبی و خوشی برگزار شد و ظاهرا همه راضی بودند ، اگر درست یادم باشه هزینه همه چیز از عقد تا عروسی (با سفرمون اگه اشتباه نکنم) نهایتا ۴/۵ تا ۵میلیون شد. : راستی چون تعداد مهمان ها کم بود، کارت عروسی هم ندادیم و تلفنی دعوتشان کردیم، شام هم دو نوع غذای مرسوم بود نه بیشتر . پدرم موقع خواستگاری میگفتند سنتان کم است (من۱۹ و همسرم ۲۴ ساله بودن) .پدر و مادرم موقع ازدواجشان ۲۷ و ۳۰ ساله بودن. در خانواده ما سالها بود هیچ جوان زیر ۲۶_۷ سال ازدواج نکرده بود... با مهریه ۱۴ سکه هم مخالف بودن ، با خیلی چیز ها هم مخالف بودن. نیتم (رضای خدا و امام زمان عج) بود و، خودشون همه چیز رو درست کردن. ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
بعضی از شب ها از همسرم می خوام از بیست به هم نمره بدیم به اخلاق و رفتارمون... اینجوری باعث میشه راجع به هامون با هم صحبت کنیم و حلش کنیم 😊 ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
اگر میخوای احترام ببینی احترام بذار. زندگی زناشویی یه رابطه دوطرفه است. بی حرمتی کنی توهین میشنوی. هیچ وقت گله خانواده همسرت رو به شوهرت نکن.خودت از چشم می افتی. غر نزن.با ملایمت حرفت رو پیش ببر.وقتی مرد از سرکار یا بیرون میاد خونه اول یه چیزی بده بخوره بعد شروع به صحبت کن ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
757.7K
تجربه های من در رابطه با اب برنج☺️🌿✨ یادم رفت بگم برنج اصل باشه مثل هندی ها نه ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
(مامان سه دختر ۹ساله، ۴ساله و نه ماهه) شما هم تو این اوضاع اقتصادی فکر خرید لباس ذهنتونو درگیر می‌کنه یا من انقدر درگیرم؟😅 راستش ریشه‌ی این درگیری برمی‌گرده به زمان دانشجویی آقای همسر و تولد بچه‌ی دوم و گرونی و آبروداری.🤕😁 خدایا چیکار کنم؟🤔 اصلا دلم نمیاد که لباسای بی‌کیفیت پلاستیکی تنشون کنم. پس با اطمینان تمام، از پول عیدی، چشم روشنی یا پس انداز، لباس با کیفیت پنبه‌ای خریداری می‌شه اما مشکل اینه که از بس استفاده می‌شه کهنه و پوست لباس کنده می‌شه.🤭 🔸 اولین راه‌‌حلی که به ذهنم رسید، این بود که لباسا به ویژه لباس بچه کوچیکه رو که دم به دقیقه کثیف می‌شه (اگه چهار دست و پا هم بره که دیگه هیچی) تو خونه که خودمون هستیم وارونه می‌پوشوندم؛ و موقع مهمونی روی دیگه‌ی لباس رو؛ انگار که همین الان از مغازه خریده بودم.😎 🔸 بعد اگه آستین بلند بود برای بهار و تابستون، آستین و پاچه‌ها چیده می‌شه و لبه‌اش تور دوزی می‌شه تبدیل به یه دست لباس تابستونی می‌شه.🎽 (اگه ارزش نگه داشتن برای بچه‌های بعدی رو نداشته باشه) 🔸 اگه لباسه هنوز رمقی داشته باشه، نزدیک محرم با یه پیمونه پودر قهوه یا رنگ مشکی جوشونده می‌شه و با چند ربان و گل سینه خوشگل تبدیل به لباس محرمی می‌شه.🖤 🔸 از شلوارهای جین بگم؟ اونا رم بعد یه مدت، تبدیل به دامن می‌کنم.😅 به این صورت که از زیر فاق چیده می‌شه بعد درز وسط باز می‌شه و پایین دامن دوخته می‌شه. 🔸 تبدیل شلوار به شلوارک هم که متداوله.😁 🔸 آخر سر هم ضایعات لباس‌ها، به لباس عروسک‌ها و دستمال گردگیری و دستگیره تبدیل می‌شن.☺️
سلام یه خاطره که شاید عبرتی هم باشه در داخل حرم امام رضا علیه السلام از نماز اول وقت دارم که شاید شما خانمهای عزیز هم بدونین خالی از لطف نباشه سالی که تازه با شوهرم عقد کردیم عید نوروز ساعت 11و نیم ظهر بود تقریبا ،شوهرم گفت :نماز ظهر و عصر رو توی حرم بخونیم به جماعت اما من که چادر مشکی خوشگل و گرون قیمتی سرم کرده بودم و تازه روز اول عید سرم کرده بودم ، یه نگاهی به قالیهای حرم کردم دیدم زیر آفتاب داغه ،به شوهرم گفتم تو برو بخون من خونه میخونم اما در ذهنم این گذشت که چادرم خراب میشه توی آفتاب و قالیها .. همونجا به یه دیوار تکیه دادم تا شوهرم نمازش رو به جماعت خوند و اومد تا رسیدم خونه دیدم به پشت چادرم یک آدامس گنده چسبیده خیلی ناراحت شدم نمی‌دونستم چطور جداش کنم زنگ زدم از زنداداشم پرسیدم که چطور آدامس رو پاک کنم ،🤔 اون گفت :یه پارچه بنداز اون قسمت و اتوی داغ بزار روش آدامس باز میشه و راحت کنده میشه ،🧐 منم همین کار رو کردم اما🙈پارچه رو که برداشتم چادر نوو خوشگلم مچاله شده بود ،😳و سوخته بود😭😭
‌ ‌ ‌ مادربزرگم خیلی سال پیش میخواس بره مشهد ولی پول نداشت پدر خدابیامرزم بهش پول کاروانشو داد رفته بود حرم گفته بود من میخوام برا نوه هاو عروسم سوغاتی بخرم خوشحالشون کنم ولی نگاه کیفم نمیکنم که چقد دارم خودت برکت بده بلاخره وقتی اومد برا هممون کلی سوغاتی گرفته بود کیفشو باز کرد ببینه پول داره یانه دید همون پولی که بابام بهش داده بود دست نخورده باقی مونده برا شادی روح پدرم ومادربزرگم تونستین یه صلوات بفرستین اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم