🔻در وصف شهدای مظلوم انتظامی
برای تو مینویسم برای تویی که دور از منی، دور از شهر و هزاران کیلومتر آن سوتر از من، نزدیک کشور همسایه ایستادهای و من در کمال امنیت و سلامت روزگار میگذرانم.
چه مظلومانه در گرمای تابستان و سرمای زمستان اسلحه به دست و با پوتین های خاکی بی ادعا ایستاده ای و من می دانم به چه می اندیشی به کودکت که شاید چند ماهی می شود که او را ندیده ای، به همسرت که یک تنه بار زندگی را به دوش می کشد، به مادرت و پدرت که برف سفیدی بر موهایشان نشسته و دستان پر مهر و چروکیده شان گرمای دستانت را می طلبد.
چه روزها و شب ها، طلوع و غروب ها را نظارهگر بودی و به انتظار نشستی تا برای استراحت که نه، برای دیدار خانواده ات بروی اما گویا تقدیر با تو یار نبود و خونت در خاک سرزمینت و برای پاسداری از این خاک به زمین ریخته شد، چه غریبانه فرزندت، همسرت، پدر و مادرت به سوگت نشستند، هر چند به بهترین جا رفته ای و بهترین ها برایت رقم خورده است اما کودک خردسالت بی تاب پدر است، بی تاب نگاه گرم تو...
زمانی که برای دفاع از وطنت، اسلحه بر دست گرفتی و در مقابل اشرار ایستادی، نمیدانستی که کام شهادت را خواهی نوشید و چه سعادتی بالاتر از این که شهید وطن و امنیت کشورت شده ای و چه زیبا تابوتت را همرزمانت بر دوش کشیده اند و چه جماعتی برای بدرقه ات آمده اند، خوشا به سعادتت که اینگونه جامه مرگ را برتن کرده ای و چه افتخار بالاتر از این که فرزندنت در آینده بگوید، پدرم شهید امنیت وطن بود.
شاید در طول روز، هفته و ماه، شماری از سبزپوشان انتظامی در بخش های مختلف خدمتی خود، جام شهادت را می نوشیدند اما کمتر از رشادت هایشان یادی می شود، هر چند یاد و خاطره آن ها دردل مردم همیشه زنده و ماندگار است اما نوشتن برای آن ها باید به رسالتی مستمر تبدیل شود.
#شهدای_مظلوم_انتظامی🌹
#تولیدی_عس_دانشگاه