eitaa logo
طاها
3.7هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
47.7هزار ویدیو
633 فایل
ارتباط با ادمین کانال طاها @Ya_hossein_88 @Zaherahe70
مشاهده در ایتا
دانلود
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ نوجوان سنی مذهب که در جمکران شفا گرفت و بدست وهابیون به شهادت رسید « ماجرای سعید چندانی، نوجوان سنّی مذهب که بیماری لاعلاجی داشت. او در شب شهادت حضرت زهرا (س) در مسجد مقدس جمکران بدستان مبارک امام زمان أرواحنا فداه، شفا یافت؛ سپس شیعه شد؛ و در نهایت، بدست وهابیت ملعون، مسموم و مضروب شد و در شب ۲۱ رمضان، شب شهادت امیرالمؤمنین (ع)، سال ۱۳۷۵ به شهادت رسید.» 🏷 سلام الله علیها ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
❇️ تشرف ملا ابوالقاسم قندهاری و جمعی از اهل سنت 🗂 قسمت اول: ☑️ فاضل جلیل ملا ابوالقاسم قندهاری فرمود: ▫️ در سال ۱۲۶۶، هجری در شهر قندهار، خدمت ملا عبدالرحیم (پسر مرحوم ملا حبیب اللّه افغان) کتاب هیئت و تجرید را درس ‌می‌گرفتم (این دو کتاب از دروسی است که سابقا در حوزه خوانده ‌می‌شد و الان هم کم و بیش آنها را می‌خوانند). عصر جمعه ای به دیدن ایشان رفتم. در پشت بام شبستان بیرونی او، جمعی از علماء و قضات و خوانین افغان نشسته بودند. بالای مجلس، پشت به قبله و رو به مشرق، جناب ملا غلام محمد قاضی القضات، سردار محمد علم خان و یک نفر عالم عرب مصری و جمعی دیگر از علماء نشسته بودند. بنده و یک نفر از شیعیان که پزشک سردار محمد بود، و پسرهای مرحوم ملاحبیب اللّه، پشت به شمال و پسر قاضی القضات و مفتی‌ها برعکس ما، یعنی رو به قبله و پشت به مشرق که پایین مجلس ‌می‌شد، به همراه جمعی از خوانین نشسته بودند. سخن در مذمت و نکوهش مذهب تشیع بود، تا به این جا کشید که قاضی القضات گفت: 🔹 از خرافات شیعه آن است که ‌می‌گویند: [حضرت ] م ح م د مهدی پسر[حضرت ] حسن عسکری [ (ع) ] سال ۲۵۵ هجری در سامرا متولد شده و در سال ۲۶۰ در سرداب خانه خود غایب گردیده و تا زمان ما هم هنوز زنده است و نظام عالم بسته به وجود او است. ▫️ همه اهل مجلس در سرزنش و ناسزا گفتن به عقاید شیعه هم زبان شدند، مگر عالم مصری، که قبل از این سخن قاضی القضات بیشتر از همه، شیعه را سرزنش ‌می‌کرد. او در این وقت خاموش بود و هیچ نمی‌گفت، تا این که سخن قاضی القضات به پایان رسید. در این جا عالم مصری گفت: 🔸 سال فلان، در مسجد جامع طولون، پای درس حدیث حاضر ‌می‌شدم. فلان فقیه حدیث ‌می‌گفت. سخن به شمایل [حضرت] مهدی [(ع)] رسید. قال و قیل برخاست و آشوب بپا شد. ناگهان همه ساکت شدند، زیرا جوانی را به همان شکل و شمایل ایستاده دیدند، در حالی که قدرت نگاه کردن به او را نداشتند. ▫️ چون سخن عالم مصری به این جا رسید، ساکت شد. بنده دیدم اهل مجلس ما همگی ساکت شده‌اند و نظرها به زمین افتاده است و عرق از پیشانی‌ها جاری شد! از مشاهده این حالت حیرت کردم. ✨ ناگاه جوانی را دیدم که رو به قبله در میان مجلس نشسته است. به مجرد دیدن ایشان حالم دگرگون شد. توانایی دیدن رخسار مبارکشان را نداشتم و مانند بقیه اهل جلسه بی حس و بی حرکت شدم. تقریبا ربع ساعت همه به این حالت بودیم و بعد آهسته آهسته به خود آمدیم. هر کس زودتر به حال طبیعی بر ‌می‌گشت، بلند ‌می‌شد و ‌می‌رفت. تا آن که همه جمعیت به تدریج و بدون خداحافظی رفتند. من آن شب را تا صبح هم شاد و هم غمگین بودم: شادی برای آن که مولای عزیزم را دیدار کرده‌ام، و اندوه به خاطر آن که نتوانستم بار دیگر بر آن جمال نورانی نظر کنم و شمایل مبارکش را درست به ذهن بسپارم. (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحه ۷۳ 🏷 ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
🗡🩼 آیا نمی‌بینی که اگر بگویی شمشیر از عصا برّنده‌تر است؛ شمشیر با برّندگی‌اش تو را به‌خاطر این مقایسه سرزنش خواهد کرد؟ ( تشرّف ابو القاسم حاسمی با رفیع الدین حسین‌ ) 🗂 بخش اول: ▫️ عالم جلیل، شیخ ابو القاسم محمّد بن ابی القاسم حاسمی با یکی از علمای اهل سنّت به نام رفیع الدین حسین رفاقتی قدیمی داشت؛ به‌طوری‌که در اموال شریک و اکثر اوقات حتّی در سفر باهم بودند و هیچیک مذهب و عقیده خود را از دیگری مخفی نمی‌کرد و گاهی به شوخی‌ یکدیگر را ناصبی و رافضی می‌گفتند؛ امّا در این مدّت بین آنها بحث مذهبی نشده بود. تا آن‌که اتّفاقا در مسجد شهر همدان، که آن را مسجد عتیق می‌گفتند، بحث مذهبی میان این دو پیش آمد. در اثنای صحبت، رفیع الدین فلان و فلان (=ابوبکر و عمر) را بر امیر المؤمنین علیه السّلام برتری داد. ابو القاسم، رفیع الدین را ردّ کرد و حضرت علی علیه السّلام را بر فلان و فلان برتری داد. او برای مذهب خود به آیات و احادیث بسیاری استدلال کرد و مقامات و کرامات و معجزات بسیاری را که از امیر المؤمنین علیه السّلام صادر شده است، ذکر نمود؛ ولی رفیع الدین، مطلب را عکس نمود و برای برتری ابی بکر، به مصاحبت او با پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در غار استدلال کرد و همچنین گفت: 🔹 ابو بکر از بین مهاجرین و انصار این ویژگیها را داشت که: اوّلا پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله داماد او بود؛ ثانیا خلیفه و امام مسلمانان شد. ▫️ و باز ادامه داد و گفت: 🔹 دو حدیث از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله در شأن ابی بکر صادر شده است: یکی آن‌که، تو به منزله پیراهن منی الی آخر. دوم این‌که، پیروی کنید دو نفری را که بعد از من هستند، ابو بکر و عمر را! ▫️ ابو القاسم حاسمی بعد از شنیدن این سخنان گفت: 🔸 به چه دلیل ابو بکر را برتری می‌دهی بر ❇️ سیّد اوصیاء ❇️ و سند اولیاء ❇️ و حامل لواء (صاحب پرچم هدایت) ❇️ و امام انس و جنّ ❇️ و تقسیم کننده جهنّم و بهشت ✳️ و حال آن‌که تو می‌دانی ایشان ❇️ صدّیق اکبر (راستگوی بزرگ) ❇️ و فاروق ازهر (جدا کننده حقّ از باطل) است ❇️ و برادر رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله ❇️ و همسر حضرت زهرا علیها السّلام می‌باشد. ✳️ و نیز می‌دانی که ❇️ هنگام هجرت رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله به سوی مدینه، امیر المؤمنین علیه السّلام در جای ایشان خوابید. ❇️ او با آن حضرت در حالات فقر و فشار شریک بود ❇️ و رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله در خانه صحابه به مسجد را بست، جز در خانه آن جناب ❇️ و علی علیه السّلام را برای شکستن بتهای کعبه بر کتف شریف خود گذاشت. ❇️ و پروردگار متعال او را با صدّیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السّلام در آسمانها تزویج فرمود. ❇️ با عمرو بن عبدود جنگ کرد ❇️ و خیبر را فتح نمود. ❇️ به خدای تعالی به قدر چشم بهم‌زدنی شرک نیاورد به خلاف آن سه نفر. (که به تصریح خود اهل سنّت دهها سال بت‌پرستی کرده‌اند.) ❇️ رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله، علی علیه السّلام را به چهار نفر از پیامبران تشبیه نمود آن‌جا که فرمود: 🔶 هرکه می‌خواهد به آدم در علمش و نوح در حلمش و موسی در شدّتش و عیسی در زهدش نظر کند، به علی بن ابیطالب علیه السّلام بنگرد. ✳️ با وجود این همه فضایل و کمالات آشکار و با نسبتی که با رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله داشت و همچنین با برگردانیدن آفتاب برای او، چطور برتری دادن ابی بکر بر علی علیه السّلام جایز است؟ (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۲۰ 🏷 ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr