eitaa logo
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
178 دنبال‌کننده
11 عکس
9 ویدیو
13 فایل
اینجا برخی نوشته ها ونکات خود را درموضوعات اصولی، فلسفی، عرفانی، تفسیری، فقهی وغیره به اشتراک می گذارم؛ باشد که مورد قبول درگاه قدس ربوبی قرارگیرد وگامی کوچک درراستای فهم ونشرمعارف الهی وفرهنگ اهل بیت علیهم السلام به شمارآید. پل ارتباطی: @t_alizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ استاد عزیزترازجان ما علامه حسن زاده رحمت الله علیه می فرمودند: تنی چند از اساتید بزرگوارما رضوان الله علیهم که درنجف اشرف ازشاگردان نامداراعجوبه دهرآیت الله العظمی عارف عظیم الشان فقیه مجتهد عالی مقام شاعرمفلق وصاحب مکاشفات وکرامات جناب سیدمیرزا علی آقای قاضی تبریزی رحمت الله علیه بوده اند، برای ما ازآن مرحوم حکایت می کردند که آن جناب می فرمود بعد ازمقام عصمت وامامت، درمیان رعیت احدی درمعارف عرفانی وحقائق نفسانی درحد محیی الدین عربی رحمت الله علیه نيست وکسی به او نمی رسد. ونیز می فرمود که صدرالمتالهین رحمت الله علیه هرچه دارد ازمحیی الدین رحمت الله علیه دارد ودرکنار سفره او نشسته است. مرحوم استاد شهید مطهری رحمت الله علیه هم درکلمات خود از علامه طباطبایی رحمت الله علیه نقل می کند که ایشان می فرمود در اسلام (بعدازخاندان عصمت وطهارت علیهم السلام)هیچ کس نتوانسته است یک سطرمانند محیی الدین بن عربی رحمت الله بیاورد. https://eitaa.com/taher_alizadeh
"به نظر می رسد اگر تعمق وتتبع مطلوبی در صحف نفیسه عرفانی علی الخصوص درصحفی مانند رساله النصوص وکتاب الفکوک وکتاب مفتاح الغیب جناب صدرالدین قونوی رحمه الله(شاگرد بلافصل وپسرهمسر شیخ محیی الدین) و قواعد التوحید وتمهید القواعد ترکه های اصفهانی رحمهما الله والبته آثاراصلی خود شیخ عربی رحمه الله، صورت گیرد_که البته دقت وتامل وافی لازم دارد_ برخی نوآوری هایی که گاهی به علامه طباطبایی رحمه الله نسبت داده می شود_ خصوصا در ارائه یک نظام بدیع فلسفی _، ظاهرا نتوان ازچنین مدعاهایی دفاع نمود. وغالب آنها را از عدم توجه وافی به مطلب عنوان شده دانست." یکی از جهات اساسی در تحقیقات علمی این است که سهم بزرگان وارکان علمی عرصه های مختلف، درابواب و مسائل متعدد به دقت ملاحظه گردد؛ این مهم در روند شکل گیری نظام فکری وتولیدات محتوایی بسیار ارزشمند است. https://eitaa.com/taher_alizadeh
"تتمه" جناب شیخ صدرالدین قونوی رحمه الله حقیقتا یکی از اکابرومشایخ عرفان اسلامی است و همانطور که عرض شد شاگرد بلافصل وفرزند همسر شیخ اکبر محیی الدین بن عربی رحمه الله است وآثار بسیار غنی وژرفی دارد. وی درآثارخود ارادت عجیبی ازخود نسبت به ولی الله اعظم امام عصر ارواحنا فداه نشان می‌دهد. صدرالدین بسیار مورد علاقه وتمجید وستایش جناب خواجه نصیرالدین طوسی رحمه الله بود وجناب خواجه بسیار باعظمت ازاویادمی کند ومکاتبات زیادی بین این دو علم صورت گرفته است. ازسوی دیگر صدرالدین هم عصر وهم صحبت ملای رومی رحمه الله بود که مراودات بسیاری بین ایشان برقرار بود وشاید سرّ عمق عرفانی ومعنوی مولانا جلال الدین نیز ازهمینجا معلوم گردد. وآخراینکه هرسه شیخ الهی ربانی درحدودسال ۶۷۱هجری به سرای ابدی رحلت کردند. رحمت الله علیهم وقدس الله انفسهم ووفقنا الله لمرضاته ورزقنا الله معرفته وطاعته https://eitaa.com/taher_alizadeh
درادامه بررسی دیدگاه آیت الله مصباح رحمه الله و آیت الله فیاضی حفظه الله در خصوص فرع اول ودوم اصالت الوجود کتاب نهایه، اینک تبیین نگاه علامه طباطبایی رحمه الله(بعنوان بخش سوم این سلسله رساله ها) تقدیم می گردد باشد که مورد استفاده اهل علم واقع شود ومورد قبول رب العالمین عزاسمه قرارگیرد. خصوصیتی که این بخش از رساله دارد آن است که به جهت اختصارآن ونیزارائه یک فرایند کلی از مباحث مقدماتی، نیاز به تأمل بیشتر واعمال توجه مضاعفی در عبارات دارد. https://eitaa.com/taher_alizadeh
✍ اوراقی ازکتاب نفس براساس مبانی انسان شناسی اسلامی می توان گفت نفس انسانی لطیف ترین موجودات عالم است؛ لطافتی بسیار اعجاب آور اما واقعی؛ انسان بعنوان دردانه نشئه امکانی دارای نفسی است که صرف "توجّه" و" رو کردن" او به جهات متعدد الهی وغیرالهی می تواند حقیقت اورا در آنی الهی ویا غیرالهی کند! با صرف توجه؛ اساسا نفس آدمی که مظهر "کل یوم هو فی شان است "، هیچ گاه خالی از توجه نیست. اما اصلا چرا توجه می کنیم وچرا به چیزهایی که شبانه روز ازصحیفه جانمان می گذرند رو می کنیم وچرا به چیزهای دیگر توجه نمی کنیم، اینجا سخن فراوان است وفعلا مجال بسط این مساله بسیارمهم نیست. توجهات نفس انسانی دردووادی علم وعمل منعکس می شوند. "نفس" ازسویی مَصدرتوجهات واطوارواحوال خویش است وازسوی دیگر خودهمین "نفس" ازتوجهات علمی وعملی خود آرام آرام وبه تدریج در طول مسیرحیات دنیایی انسان به ضرب من البیان ساخته می شود وبازهمین "نفس" مصدرتوجهات بعدی علمی وعملی خود می شود؛ ازیک سو نفس انسان عمل را می سازد وازسوی دیگرعمل انسان نفس را! معادله ای بسیار عجیب، حیرت آور، دلهره آور ودرعین حال بسیارزیبا وتماشایی.. به یک اعتبار تو عاملِ اعمال واطوارواحوال خویشی وبه اعتباری دیگراعمال واطوارواحوال وافعال وشئون مُلکی تو عامل صورت بندی حقیقت وملکوت تو اند. به یک اعتبار توجهاتی که امروزداشتی وگذشت وتبدیل به حقیقت جانت شد را نمی توانستی نداشته باشی وبه یک اعتبارتوجهات فردا وپس فردای نفست را نیزبا همین توجهات امروزت رقم زدی. خود امروزت محصول کِشت سال ها وماه ها وروز های گذشته ات هستی و امروز درکشتزارجانت بذرافعال واحوال واطواروشئون روزها وماه ها وسال های پیش رویت را می کاری ومی پرورانی... به یک اعتباراین توجهات نفس تو ملکوت تو اند وبه اعتباری دیگراین تویی که ملکوت خودت را آرام آرام صورت بندی می کنی والبته به اعتباری دیگر"بیده ملکوت کل شئ" . وتو ای انسانِ دعوت شده به طیّ مسلک عبودیت وسعادت، بدان که تمام شئون حیاتت ملکوت دارد؛ توجهت ملکوت دارد، نگاهت ملکوت دارد، غذایت ملکوت دارد، گفت وشنودت ملکوت دارد وآن ملکوت، حقیقت توست والبته ابدی است وابدی وابدی وابدی وابدی...ملکوت تو دیر ودور نیست توهمین حالا هم ملکوتی وابدی هستی اگربتوانی ببینی؛ وحضرت ختمی مرتبت، شاهد کل، دردانه نشئه امکانی، اشرف کائنات، امام ملک وملکوت صلی الله علیه وآله فرمود "لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظرو الی ملکوت السماء" باید مراقب ملکوت اطوارواحوال وافعال وشئونت باشی که فرمود" اولم ینظرو فی ملکوت السموات والارض" که الهی وربانی شوی. وتو ای انسان، ای اعجوبه خلقت، باید مراقب باشی مراقب خودت جانت وکشتزارهستی خودت که بتوانی درمراحل پیش روی حیات ابدی ات با آنچه پرورانده ای سَرکنی. تو به هر چه رو کنی همان می شوی که هم علم با عالم متحد است وهم عمل باعامل؛ تا مورد توجهت چه باشد ودرچه مرتبه ای باشد؛ رو کردن های امروزت نیزبه اعتباری درگرو توجهات ومنازل ومراحلی است که تاکنون پیموده ای وبا آنها یکی شدی. حقیقت افعال واطوارِمُلک انسانی "توجه" است و افعال واطوار واحوال بی توجه حقیقت سازنیستند؛ هرچند به اعتباری افعال واطوارانسان خالی ازتوجه نخواهند بود. توای انسان، به کلمات نورانی قرآن عزیز وسفرای الهی علیهم السلام اعتنا کن وچون طبیبی دلسوز و شفیق با خودت رفتارکن واوراق کتاب وجود خویش را الهی بنویس تا کل کتاب جانت منصبغ به صبغه الله سبحانه وتعالی شود که دورنیست ندای " اقرا کتابک " به گوش رسد. خوشا آنان که کتاب جان خود را جلوه ای ازجلوات قرآن کردند که "انه لقرآن کریم،فی کتاب مکنون، لایمسه الاالمطهرون" وبدا آنان که قدرگوهرخویشتن ندانستند وبرخرمن جان خویش وتنها متاع خود آتش زدند که فرمود: "قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم" فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/ شرمنده رهروی که عمل برمجازکرد اعاذنا الله سبحانه وتعالی من شرور انفسنا وسیئات اعمالنا https://eitaa.com/taher_alizadeh
یکی از مباحث مهم علم اصول تصویرصحیح عموم واطلاق ونسبت بین این دو می باشد. تصویرصحیح این دوعنوان وتفکیک آنها فهم صحیح عناوین واحکام شرعی را هموارمی سازد. درنوشته پیش رو سعی شده است بطوراختصار نگاه حضرت امام دراین زمینه ارائه گردد. https://eitaa.com/taher_alizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ودرود بی پایان خداوند سبحان بردلاورمردان وغیورمردان الهی یمن اللهم انصرالاسلام واهله واخذل الکفر ومن تبعه اللهم انصرجیوش المسلمین وعساکرالموحدین واخذل الکفاروالمنافقین. https://eitaa.com/taher_alizadeh
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
https://eitaa.com/taher_alizadeh
"تنبیه" برخی دوستان درمورد قسمتی از متن مساله ای داشتند که لازم دانستم دراین زمینه توضیحی ارائه دهم؛ یکی از نکات مهمی که درفهم کلمات حضرت امام ره مؤثرمیباشد تفکیک بین مصادیق بالذات وبالعرض عناوین است. بدیهی است آنچه درمتن فوق در خصوص نظارت عام به افراد ومصادیق خود _درقبال مطلق_ آمده است، مقصود همان مصادیق بالذات عنوان عام می باشد. درادامه نظرشما را به عبارات حضرت امام ره درکتاب خلل معطوف می کنم؛ ایشان درکتاب خلل می نویسند: 《 ان اللفظ الموضوع لمعنى لا يعقل ان يحكى عن غيره في مقام الدلالة الا مع صارف وقرينة فقوله مثلا المؤمن يفى بنذره لا يحكى الا عن الطبيعة دون لو احقها الخارجية أو العقلية وكذا الحال في قوله يا ايها المؤمنون فان دلالته على الافراد ليست الا بمعنى الدلالة على المصاديق الذاتية لطبيعة المؤمن أي الافراد بما هم مؤمنون لا على الاوصاف والطواري الاخر إذ لا تحكى الطبيعة الا عمن هو مصداق ذاتي لعنوانها ولا تكون الات التكثير كالجمع المحلى والكل الا دالة على تكثير نفس العنوان ولا يعقل دلالتها على الخصوصيات الفردية فعموم الخطاب ليس في المثال الا للمؤمنين ..الخ》 https://eitaa.com/taher_alizadeh
1_8997560196.mp3
33.01M
▪️ حجت الاسلام و المسلمین علیزاده با موضوع مراتب انسان ومراتب عالَم 🔹 هیئت ام ابیها علیهاالسلام https://eitaa.com/taher_alizadeh
اگر موفق شدید و فایل صوتی بالا را استماع کردید، حال فکروجان خود را درآفاق برهانی که درادامه می آید سیر دهید و درلوازمی که که این برهان درپی دارد تامل وتعمق کنید: ۱.مراتب باطنی واعلای انسان نسبت به مراتب مُلکی وجسمانی ودنیوی انسان، حقیقی تروواقعی تر و خالص ترمی باشند. ۲.به جهت اینکه رابطه جنبه باطن وملکوتی انسان نسبت به جنبه مُلکی وطبیعی انسان رابطه محیط ومحاط است، لهذا حقیقت باطنی وملکوتی برای نفس انسانی بدیهی تر، واضح تر، روشن تر، قریب تر و حقیقی تراست. ۳. براساس ارجاع علیت به حقیقت ورقیقت، این روند ادراکِ واضح تر و وضوح درفهم، به یک اعتبار درچینش نظام هستی منتهی می شود به حقیقت الحقایق. ۴.حقیقت الحقایق در حقیقت و هستی خود هیچ نقصانی نداشته وجهات عدمی درساحتش راه ندارد. ۵. هرکمالی ازآن جهت که درذات خودهمه جهات وجودی خود را بالفعل داراست، لهذا چیزی ازوجودوهستی خودرا فاقد نیست. ۶.اگرچنانچه موجودی، مرتبه ای یا مراتبی ازآن کمال تام مفروض را فاقد بود دیگر نمی توان گفت دارای آن کمال است. ۷. حال اگر کمال مفروض ذکرشده دارای دوفرد ودومصداق وبه تعبیرادق دارای دوتعین باشد، نفسِ(به سکون فا) دوییّت اینها_بخاطردخالت جهات عدمی_ مستلزم سقوط ازمحوضت کمال مفروض می باشد. ۸. فتحصل: ذات کمال مفروض به ضرب من البیان دو رتبه دارد؛ رتبه ای درذات تام وتمام خود ورتبه ای در تعینات وافراد خود ۹. پس هریک ازتعینات وافراد آن کمال مفروض، هیچ جهت وجودی ازخود نخواهند داشت و وضعیت ونحوه هستی شان طوری است که اگرحقیقت آن کمال مفروض با آنها ملحوظ گردد آن کمالِ مفروض، محفوظ، ودرغیرآن جزحظّی ازوهم، فقدان ونیستی برای آنها باقی نخواهد ماند. https://eitaa.com/taher_alizadeh
عن أبي الحسن الرضا علیه السلام في قوله تعالى « عم يتساءلون * عن النباء العظيم * الذي هم فيه مختلفون  » قال : قال أمير المؤمنين صلوات الله عليه : 《مالله نبأ أعظم مني ، وما لله آية أكبر مني ..》 مولای متقیان امیرمومنان امام ملک وملکوت علیه السلام می فرمود: برای خدای سبحان خبری عظیم تر ازمن نیست وبرای خدای سبحان آیتی بزرگ ترازمن نیست.. بحارالانوار/ج۳۶ روحی لک الفداء یا حبیب قلب محمدالمصطفی صلی الله علیه وآله https://eitaa.com/taher_alizadeh
"من نیزچندان عقیده به علم فقط ندارم وعلمی که ایمان نیاورد حجاب اکبرمی دانم ، ولی تا ورود درحجاب نباشد خرق آن نشود. علوم، بذر مشاهدات است. گوکه ممکن است گاهی بی حجابِ اصطلاحات وعلوم به مقاماتی رسید، ولی این ازغیر طریق عادی وخلافِ سنت طبیعی است ونادراتفاق می افتد؛ پس طریقه خداخواهی وخداجویی به آن است که انسان درابتدای امر وقتش را صرف مذاکره حق کند، وعلم بالله واسمائ وصفات آن ذات مقدس را ازراه معمولی آن در خدمت مشایخ آن علم تحصیل کند؛ وپس ازآن، به ریاضات علمی وعملی معارف را وارد قلب کندکه البته نتیجه ازآن حاصل خواهد شد." امام خمینی رحمه الله https://eitaa.com/taher_alizadeh
سلام برتوای محمد (صلی الله علیه وآله) ای دردانه آفرینش، ای گل سرسبد نشئه امکانی، ای رحمت عالمیان؛ خوشا به حالت وخوشا آن لحظه های شیرین ونجوا های عاشقانه ای که درخلوت خود با آن جمال مطلق داشتی وداری؛ طوبی لک یا خیرخلق الله سبحانه وتعالی https://eitaa.com/taher_alizadeh
قال الله سبحانه وتعالی فی لیله معراج: یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْری أَىُّ عَیْش أَهْنـا وَأَیَّةُ حَیاة أَبْقى؟ قالَ: أَللّهُمَّ! لا. قالَ: أَمَّا العَیْشُ الهَنِىُّ، فَهُوَ الَّذی لا یَفْتُرُ صاحِبُهُ عَنْ ذِکْری، وَلا یَنْسى نِعْمَتى، وَلا یَغْفُلُ عَنّی، وَلا یَجْهَلُ حَقِّی، وَیَطْلُبُ رِضاىَ لَیْلَهُ وَنَهارَهُ. وَأَمَّا الحَیاةُ الباقِیَةُ، فَهِىَ لِلَّذی یَعْمَلُ لِنَفْسِهِ، حَتّى تَهُونَ عَلَیْهِ الدُّنْیا وَتَصْغُرَ فى عَیْنِهِ، وَتَعْظُمَ الآخِرَةُ عِنْدَهُ، وَیُؤْثِرَ هَواىَ عَلى هَواهُ، فَیَبْتَغی مَرْضاتی، وَیُعَظِّمَنی حَقَّ عَظَمَتی، وَیَذْکُرَ عِلْمی بِهِ، وَیُراقِبَنی بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عِنْدَ کُلِّ سَیِّئَة وَمَعْصِیَة، وَیَنْقى قَلْبَهُ عَنْ کُلِّ ما أَکْرَهُ، وَیُبْغِضَ الشَّیْطانَ وَوَسْواسَهُ، وَلا یَجْعَلَ لاِِبْلیسَ عَلى قَلْبِهِ سُلْطاناً وَسَبیلاً. فَإِذا فَعَلَ ذلِکَ، أَسْکَنْتُ قَلْبَهُ حُبّاً، حَتّى أَجْعَلَ قَلْبَهُ لی، وَفَراغَهُ وَاشْتِغالَهُ وَهَمَّهُ لی، وَحَدیثَهُ مِنَ النِّعْمَةِ الَّتی أَنْعَمْتُ بِها عَلى أَهْلِ مَحَبَّتی مِنْ خَلْقی، وَأَفْتَحُ عَیْنَ قَلْبِهِ وَسَمْعِهِ، حَتّى یَسْمَعَ بِقَلْبِهِ مِنّى، وَیَنْظُرَ بِقَلْبِهِ إِلى جَلالی وَعَظَمَتی، وَاُضَیِّقُ عَلَیْهِ الدُّنْیا، وَاُبَغِّضُ إِلَیْهِ ما فیها مِنَ اللَّذّاتِ، وَاُحَذِّرُهُ مِنَ الدُّنْیا وَما فیها، کَما یُحَذِّرُ الرّاعی غَنَمَهُ مِنْ مَراتِعِ الهَلَکَةِ; فَإِذا کانَ هکَذا، یَفِرُّ مِنَ النّاسِ فِراراً، وَیَنْقُلُ مِنْ دارِ الفَنآءِ إِلى دارِ البَقآءِ، وَمِنْ دارِالشَّیْطانِ إِلى دارِ الرَّحْمانِ. اى احمد! آیا مى دانى عیش گوارا و زندگى جاودانى چیست؟ پیامبر عرض کرد: نه! خداوندا نمى دانم. خداوند فرمود: عیش گوارا آن است که صاحب آن، هیچ گاه از یاد من خسته نشود و نعمت مرا فراموش نکند. از من غافل و بى خبر نشود. به حق من جاهل نباشد و شب و روزش در پى خشنودى من به سرآید. امّا زندگى جاودان، از آن کسى است که براى نفس خویش تلاش مى کند تا جایى که دنیا برایش خوار و در چشمش خُرد و آخرت در نزدش بزرگ گردد و خواست مرا بر خواسته خود برگزیند و در پى رضایت و خشنودى من باشد و آن گونه که باید و شاید مرا عظیم و بزرگ بشمارد و همواره آگاهى من به خودش را در یاد داشته باشد و شب و روز و هنگام پیش آمد بدى ها و گناهان، مرا مراقب باشد و قلبش از هر چه که من ناخوش دارم پاک شود و شیطان و وسوسه هایش را دشمن دارد و براى او هیچ راه نفوذ و تسلّطى بر دلش، باقى نگذارد. هنگامى که بنده چنین کند قلبش را با محبّت خویش آرامش بخشم تا این که آن را یک باره از آن خود گردانم و آسودگى، گرفتارى و تلاشش را همه از خود سازم و سخنش را بر بازگویى نعمت هایى که بر اهل محبّت مخصوص گردانیدم، باز کنم و دیده قلبش و شنوایى اش را بگشایم تا با دلش از ناحیه من به همه چیز شنوا گردد و با دیده دل به جلال و عظمت من بنگرد. دنیا را بر او تنگ کنم و لذّات و خوشى هاى دنیا را در نظرش مبغوض و ناپسند قرار دهم و او را از دنیا و آن چه در آن است بر حذر دارم; همان گونه که چوپان، گوسفندانش را از چراگاه هاى مرگبار بر حذر مى دارد. وقتى چنین شد، از مردم به شدّت مى گریزد و از سراى فانى به سراى جاوید سیر مى کند و از خانه شیطان به خانه رحمان منتقل مى شود. ارشادالقلوب/ج۱ ص۵۵۵ https://eitaa.com/taher_alizadeh
1_8374279831.mp3
7.18M
📢"صوت کمیاب" توضیح مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله درخصوص "ادراک وشعور ماده" تنبیه۱: شاید درنظره اولی ارتباط وثیقی بین پرسش وپاسخ حس نشود ولی باتامل بیشتر ارتباط پرسش وپاسخ کم کم نمایان می شود. تنبیه ۲: شاید بتوان گفت این پاسخ مرحوم علامه نظر نهایی ایشان نبوده وبراساس مبانی مستحکم تر عرفان اسلامی وحکمت متعالیه این مساله افق بالاتری پیدا کرده و پاسخ بسیار متفاوتی خواهد داشت. https://eitaa.com/taher_alizadeh
✍ یادداشت انتخاباتی 🔴رمزورازتخریب های انتخاباتی درچندماه اخیربانزدیک ترشدن ایام انتخابات شاهد برخی جبهه بندی های سیاسی مرسوم بودیم که امرغیرمعمولی درخصوص انتخابات نمی باشد اما اتفاق نامیمونی که دردوره های اخیرانتخاباتی شروع شد و دردوره کنونی بسیاررواج یافته "تخریب گسترده جریانات مدعی انقلابی گری توسط یکدیگراست"؛ حقیقتا رمز و راز این حجم از تخریب ها و زدوخورد های سیاسی را در میان جریانات منسوب به انقلاب نمی فهمم. درعین اینکه فضای سیاست وکشمکش های سیاسی یک فضای خاص وپیچیده ای است اما درعین حال محکمات مبانی اسلامی ازآغاز تا پایان فعالیت یک شخص یا جریان فرهنگی_سیاسی بایستی معیارحرکت وفعالیت وموضع گیری ها قرارگیرد. اگر این مهم مراعات نشود فعالیت اشخاص وجریان ها _ولو منسوب به جبهه انقلاب باشند_ یک کنش آلوده وظلمانی وشیطانی خواهد بود نه الهی وانقلابی. چند مطلب را درقالب سوال ازحاضران درعرصه انتخابات که خود را منسوب به جبهه انقلاب می دانند ومرتکب اقدامات وموضع گیری های ناشایست می شوند طرح می کنم؛ آیا احساس وتشخیص وظیفه حضوردرعرصه انتخابات بعنوان نامزد این قدر راحت است؟ اگرحضوردرعرصه انتخابات ازباب احساس وتشخیص وظیفه برای شما متعین نباشد این حرکت واین حضورشما چه اسمی دارد؟ چه مفهومی دارد؟ چه حکمی دارد؟ وچه تبعاتی دارد؟ اگربر فرض تشخیص وظیفه، تصمیم به حضور گرفتید،حدود وصغور این وظیفه تا کجاست؟ آیا شرع مقدس برشما تکلیف کرده است که به هرقیمتی ازجامعه هدف رای بگیرید؟ اگر به هردلیلی جامعه هدف به شما رای نداد، خوب طبیعتا تکلیف ازدوش شما برداشته می شود. شما ازاینکه تکلیف مهمی ازدوش شما برداشته شده ناراحت می شوید یا خوشحال؟ آیا شرع مقدس به شما تکلیف کرده با زدن سخنان نسنجیده ونامربوط و عوام فریبانه ازجامعه هدف رای بگیرید؟ برفرض با این اقدامات موفق به اخاذی رای شدید، آیا می دانید چه تبعات شرعی واخروی برایتان دارد؟ آیا شرع مقدس به شما تکلیف کرده که بخش زیادی از انرژی خود را صرف تخریب _نه انتقاد_رقیبان سیاسی بکنید؟ آن هم رقیبانی که درجبهه انقلابیون تعریف می شوند. آیا واقعا برخی هایتان ازحجم آلودگی رفتارها واقدامات غیرالهی تان نَفَستان بند نمی آید؟ این احساس تکلیف شما مجوزهمه این اقدامات غیرشرعی وغیراخلاقی را برایتان می دهد؟ شما که خودرا تابع امام ورهبری می دانید؟ کجای سیره امام ورهبری گویا وموید چنین اقدامات ناشایستی است؟ گیرم با چشم پوشی ازموارد ذکر شده توانستید پُستی ومنصبی اکتساب کنید، آیا می دانید اگر خود را درموقعیتی وجایگاهی قراردهید که متعین به شما نبود ومال شما نبود وحق شما نبودو شما شایسته آن جایگاه نبودید، لحظه لحظه حضوروفعالیت شما درآن جایگاه مشمول چه حکمی خواهد بود وچه تبعات اخروی خوفناکی درانتظارتان خواهد بود؟ شاید این حجم ازتخریب ها وتشتت های گسترده(هرچند اصل تعدد وتکثراعضا وجریانات جبهه انقلاب فی نفسه مذموم نیست)دربین برخی اعضا وجریانات منسوب به انقلاب بیش از آنکه ریشه در ضعف فکر وعقلانیت فرهنگی _سیاسی آنها داشته باشد ناشی ازضعف معرفتی واخلاق اجتماعی وسیاسی آنهاست. بدیهی است چنین اقدامات و رویکرد ها وموضع گیری هایی به تعبیر رهبرانقلاب موجب سلب برکت وعنایت الهی می شود. اگر واقعا محورکارشما خداوند سبحان، اسلام، امام ورهبری است، بدانید بسیاری از مواضع ورویکرد های شما با محکمات مبانی اسلام سازگاری ندارد ونه تنها موجب بی برکتی انتخابات جمهوری اسلامی که موجب ظلمانی شدن نفوس و آخرت خود نیز می شوید. https://eitaa.com/taher_alizadeh
"فلسفه" حرف می آورد و "عرفان" سکوت. آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کَند. آن نور است و این نار. آن درسی بود و این در سینه. از آن دلشاد شوی و از این دلدار. از آن خداجو شوی و از این خداخو. آن به خدا کشاند و این به خدا رساند. آن راه است و این مقصد. آن شجر است و این ثمر. آن فخر است و این فقر .… آن کجا و این کجا." علامه حسن زاده قدّس الله نفسه الزکیه ▫️▫️▫️ وحقیرگوید: آن راه نشان می دهد واین راه می برد. آن ارائه طریق است واین خود آن. آن رفع تحیّر می‌کند واین برآن می افزاید. آن مفهوم می افزاید واین درد. آن ساز است واین سوز. آن دانایی است واین دارایی. https://eitaa.com/taher_alizadeh
مولی الموحدین امیرالمومنین امام ملک وملکوت علیه الصلات و السلام فرمود: "مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِی الْیَوْمِ، وَ أَسْرَعَ الاَْیَّامَ فِی الشَّهْرِ، وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِی السَّنَةِ، وَ أَسْرَعَ السِّنِینَ فِی الْعُمُرِ..." "فَسَابِقُوا ـ رَحِمَکُمُ اللهُ ـ إِلَى مَنَازِلِکُمْ الَّتِی أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، فَإِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ." خطبه۱۸۸ "ساعتها در روز چه به شتاب مى گذرند و روزها در ماهها و ماهها در سالها. و سالهاى عمر چه تند و پرشتاب مى روند...   "خدا شما را بيامرزد، بر يكديگر پيشى گيريد به سوى منازلى كه به آباد كردنشان مامور شده ايد، كه فردا به امروز نزديك است."   🔹یک سال دیگر از سال های گرانقدرعمرشریف رفت ورفت که رفت ودیگر هیچ گاه بازنمی گردد... کلامم را اصلاح کنم اتفاقا نرفت وباقی ماند وچه باقی ماندنی؛ سال ۱۴۰۲ را نیزمانند دیگرسالهای گذشته مان باهمه احوال واطوار وافعالمان بخشی ازجانمان وحقیقتمان کردیم وچه حقیقتی. حقیقتی همیشگی وابدی.هست که هست که هست.. احوال واطوار وافعالی که در۱۴۰۲ برما گذشت وخودمان رقمش زدیم شدند ما؛ مای واقعی؛ شمارا نمی دانم ولی حقیروقتی برمی گردم وبه سال‌های ازدست داده ام نگاه می کنم میخواهم ازآن سال ها بهتر بگویم ازآن حقایقی که جزو من وهویتم شده اند فرارکنم "يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا"آل عمران/۳۰ بار الها من این جان واین حقیقت را نمی خواهم. من این "من" ی که برای خودم دست وپا کرده ام را دوست ندارم و نمی دانم با این همه احوال واطوار وافعالی که شئون وجودی مرا دراین سال‌های ازدست داده شکل داده اند چه کنم.. تلخی داستان اینکه این حقایقی که جان مارا شکل داده اند خود تاحدبسیارزیادی دررقم خوردن احوال واطواروشئون پیش روی ما نیز موثرند وچه تاثیری. مگرمی شود تاثیرنداشته باشند؟ فیوض الهی به تناسب جان ومن ی که برای خودمان دست وپاکرده ایم نازل می شوند که محتمل است یکی ازمعانی کلام حضرت وصی ع نیز همین باشد که فرمود:تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلى قَدْرِ الْمَؤُونَةِ.نهج البلاغه حکمت۱۳۹ بارالها من بلدنیستم ازلحظات باارزش و بی بدیل عمرشریف برای تعمیرابدیتم استفاده کنم هرچه که می گذرد بیشتروبیشتر ذره ذره آب شدن این سرمایه گرانبها را بانگرانی به نظاره می نشینم؛ توخود تدبیرمان کن وعنان مارا به دست گیروجان ما را بتکان واین گوهرشریف ولحظه لحظه های باقی عمرشریف را درراه خودت وبرای خودت مصروف بدار که خودت درقرآن شریف فرموده ای:"فاعلموا ان الله مولاکم نعم المولی ونعم النصیر"انفال/۴۰ https://eitaa.com/taher_alizadeh
سلام ودرود بی پایان خداوند سبحان بردلاورمردان وغیورمردان الهی ومجاهدان اسلام اللهم انصرالاسلام واهله واخذل الکفر ومن تبعه اللهم انصرجیوش المسلمین وعساکرالموحدین واخذل الکفاروالمنافقین
✍کلامی در معاد مثالی انسان درفلسفه اسلامی این مساله با بیانی متین تبیین شده است که شیئیت شئ به صورت آن است. وبه لحاظی این ماده است که حجاب شیئیت شئ است. به تعبیری اگرچنانچه به فرض، صورت بدن طبیعی انسان را ازماده آن تصفیه وتجرید نماییم، وماده که به یک اعتبار طفیلی و تفاله آن است ازحقیقت اوگرفته شود، بدنی خالص ومصفای ازتفاله می‌ماند؛ که بسیارراهواروخوش نشین وخوش سواروتیزپاوسبکبال وسبکباراست زیرا این ماده است که موجب سنگینی و گرانباری وبطئ است. واین بدن خالص ومصفا همان بدن طبیعی است باتفاوت درتیره گی وجلاء وبه تعبیر دیگر در نقص وتمام. باتصفیه شدن بدن طبیعی، صورت بدن نه زائل که کاملتر ولذیذتروخوشتر می شود. واین بدن تجرید شده ازماده به یک اعتبار بدن برزخی مثالی می باشد. یا بگوجسم راقی مثالی. اساسا به لحاظی صوربرزخیه ازتعلق به صور طبیعیه روییده اند و نفس ناطقه دروعاء خیال به وزان صورت طبیعی وبه تطابق آن صورت برزخی انشاء می کند. آری انشاء می کند. براین اساس صورت برزخی ومثالی را می توان جسم طبیعی تمام تر وکامل تر خواند. جسم ناسوتی انسانی که تلطیف شود و الطف شود عصاره آن، جسم مثالی شود که هردو جسم اند ولی این کجا وآن کجا؛ لذاست که گفته اند جسم برزخی همین جسم طبیعی است. هوهویت را در نسبت حقیقت ورقیقت محفوظ بدارکه درتصویراین مساله یاری رساند. حاصل آنکه توان گفت ناقص اگرازنقص خود نمیرد به حیات کاملترخود دست نمی یابد؛ هرچند درنگاه دقیق‌تر ناقص نه بمیرد که بدون مرگ زنده ترمی شود. آنچه گذشت درصورتگری صورت حقیقی انسان نقش کمی دارد هرچند این کم نیزدرحدخود زیاد است لکن درقیاس با منزلت و استعداد بی نهایت ابعاد متعالی نفس انسانی حقیقتا کم است. ساحت های نفس انسانی به پهنای مراتب بی نهایت هستی گسترانیده شده اند ومنتظر راکب ذوالهمم چابکی هستند که براین مرکب براق گونه بنشیند وبتازد. وبداند که هرغذایی که به قوای مختلف ومتعدد وجودی خود می خوراند حتی در طبیعی ترین ومادی ترین قالب آن، تاثیروجودی آن ضرب در بی نهایت می شود. آری ضرب دربی نهایت. خاصه غذاهایی که ازسنخ معرفت اند که الذ اغذیه و گواراترین شراب های لُبّ نفس انسانی اند که شاید بتوان گفت به یک اعتبار سنخ این مقوله دیگر درعداد ودرعدل برزخ ومثال نمی گنجد ومعادی دیگر باید. https://eitaa.com/taher_alizadeh