"تتمه"
جناب شیخ صدرالدین قونوی رحمه الله حقیقتا یکی از اکابرومشایخ عرفان اسلامی است و همانطور که عرض شد شاگرد بلافصل وفرزند همسر شیخ اکبر محیی الدین بن عربی رحمه الله است وآثار بسیار غنی وژرفی دارد. وی درآثارخود ارادت عجیبی ازخود نسبت به ولی الله اعظم امام عصر ارواحنا فداه نشان میدهد. صدرالدین بسیار مورد علاقه وتمجید وستایش جناب خواجه نصیرالدین طوسی رحمه الله بود وجناب خواجه بسیار باعظمت ازاویادمی کند ومکاتبات زیادی بین این دو علم صورت گرفته است. ازسوی دیگر صدرالدین هم عصر وهم صحبت ملای رومی رحمه الله بود که مراودات بسیاری بین ایشان برقرار بود وشاید سرّ عمق عرفانی ومعنوی مولانا جلال الدین نیز ازهمینجا معلوم گردد.
وآخراینکه هرسه شیخ الهی ربانی درحدودسال ۶۷۱هجری به سرای ابدی رحلت کردند. رحمت الله علیهم وقدس الله انفسهم ووفقنا الله لمرضاته ورزقنا الله معرفته وطاعته
https://eitaa.com/taher_alizadeh
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
https://eitaa.com/taher_alizadeh
1_8214088767.pdf
حجم:
215.5K
آراء درفرعین، تبیین دیدگاه علامه طباطبایی ره.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
درادامه بررسی دیدگاه آیت الله مصباح رحمه الله و آیت الله فیاضی حفظه الله در خصوص فرع اول ودوم اصالت الوجود کتاب نهایه، اینک تبیین نگاه علامه طباطبایی رحمه الله(بعنوان بخش سوم این سلسله رساله ها) تقدیم می گردد باشد که مورد استفاده اهل علم واقع شود ومورد قبول رب العالمین عزاسمه قرارگیرد.
خصوصیتی که این بخش از رساله دارد آن است که به جهت اختصارآن ونیزارائه یک فرایند کلی از مباحث مقدماتی، نیاز به تأمل بیشتر واعمال توجه مضاعفی در عبارات دارد.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
✍ اوراقی ازکتاب نفس
براساس مبانی انسان شناسی اسلامی می توان گفت نفس انسانی لطیف ترین موجودات عالم است؛ لطافتی بسیار اعجاب آور اما واقعی؛ انسان بعنوان دردانه نشئه امکانی دارای نفسی است که صرف "توجّه" و" رو کردن" او به جهات متعدد الهی وغیرالهی می تواند حقیقت اورا در آنی الهی ویا غیرالهی کند! با صرف توجه؛
اساسا نفس آدمی که مظهر "کل یوم هو فی شان است "، هیچ گاه خالی از توجه نیست. اما اصلا چرا توجه می کنیم وچرا به چیزهایی که شبانه روز ازصحیفه جانمان می گذرند رو می کنیم وچرا به چیزهای دیگر توجه نمی کنیم، اینجا سخن فراوان است وفعلا مجال بسط این مساله بسیارمهم نیست.
توجهات نفس انسانی دردووادی علم وعمل منعکس می شوند. "نفس" ازسویی مَصدرتوجهات واطوارواحوال خویش است وازسوی دیگر خودهمین "نفس" ازتوجهات علمی وعملی خود آرام آرام وبه تدریج در طول مسیرحیات دنیایی انسان به ضرب من البیان ساخته می شود وبازهمین "نفس" مصدرتوجهات بعدی علمی وعملی خود می شود؛ ازیک سو نفس انسان عمل را می سازد وازسوی دیگرعمل انسان نفس را!
معادله ای بسیار عجیب، حیرت آور، دلهره آور ودرعین حال بسیارزیبا وتماشایی..
به یک اعتبار تو عاملِ اعمال واطوارواحوال خویشی وبه اعتباری دیگراعمال واطوارواحوال وافعال وشئون مُلکی تو عامل صورت بندی حقیقت وملکوت تو اند.
به یک اعتبار توجهاتی که امروزداشتی وگذشت وتبدیل به حقیقت جانت شد را نمی توانستی نداشته باشی وبه یک اعتبارتوجهات فردا وپس فردای نفست را نیزبا همین توجهات امروزت رقم زدی. خود امروزت محصول کِشت سال ها وماه ها وروز های گذشته ات هستی و امروز درکشتزارجانت بذرافعال واحوال واطواروشئون روزها وماه ها وسال های پیش رویت را می کاری ومی پرورانی...
به یک اعتباراین توجهات نفس تو ملکوت تو اند وبه اعتباری دیگراین تویی که ملکوت خودت را آرام آرام صورت بندی می کنی والبته به اعتباری دیگر"بیده ملکوت کل شئ" .
وتو ای انسانِ دعوت شده به طیّ مسلک عبودیت وسعادت، بدان که تمام شئون حیاتت ملکوت دارد؛ توجهت ملکوت دارد، نگاهت ملکوت دارد، غذایت ملکوت دارد، گفت وشنودت ملکوت دارد وآن ملکوت، حقیقت توست والبته ابدی است وابدی وابدی وابدی وابدی...ملکوت تو دیر ودور نیست توهمین حالا هم ملکوتی وابدی هستی اگربتوانی ببینی؛ وحضرت ختمی مرتبت، شاهد کل، دردانه نشئه امکانی، اشرف کائنات، امام ملک وملکوت صلی الله علیه وآله فرمود "لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظرو الی ملکوت السماء"
باید مراقب ملکوت اطوارواحوال وافعال وشئونت باشی که فرمود" اولم ینظرو فی ملکوت السموات والارض" که الهی وربانی شوی.
وتو ای انسان، ای اعجوبه خلقت، باید مراقب باشی مراقب خودت جانت وکشتزارهستی خودت که بتوانی درمراحل پیش روی حیات ابدی ات با آنچه پرورانده ای سَرکنی.
تو به هر چه رو کنی همان می شوی که هم علم با عالم متحد است وهم عمل باعامل؛ تا مورد توجهت چه باشد ودرچه مرتبه ای باشد؛ رو کردن های امروزت نیزبه اعتباری درگرو توجهات ومنازل ومراحلی است که تاکنون پیموده ای وبا آنها یکی شدی.
حقیقت افعال واطوارِمُلک انسانی "توجه" است و افعال واطوار واحوال بی توجه حقیقت سازنیستند؛ هرچند به اعتباری افعال واطوارانسان خالی ازتوجه نخواهند بود.
توای انسان، به کلمات نورانی قرآن عزیز وسفرای الهی علیهم السلام اعتنا کن وچون طبیبی دلسوز و شفیق با خودت رفتارکن واوراق کتاب وجود خویش را الهی بنویس تا کل کتاب جانت منصبغ به صبغه الله سبحانه وتعالی شود که دورنیست ندای " اقرا کتابک " به گوش رسد.
خوشا آنان که کتاب جان خود را جلوه ای ازجلوات قرآن کردند که "انه لقرآن کریم،فی کتاب مکنون، لایمسه الاالمطهرون"
وبدا آنان که قدرگوهرخویشتن ندانستند وبرخرمن جان خویش وتنها متاع خود آتش زدند که فرمود:
"قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم"
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/
شرمنده رهروی که عمل برمجازکرد
اعاذنا الله سبحانه وتعالی من شرور انفسنا وسیئات اعمالنا
https://eitaa.com/taher_alizadeh
یکی از مباحث مهم علم اصول تصویرصحیح عموم واطلاق ونسبت بین این دو می باشد. تصویرصحیح این دوعنوان وتفکیک آنها فهم صحیح عناوین واحکام شرعی را هموارمی سازد.
درنوشته پیش رو سعی شده است بطوراختصار نگاه حضرت امام دراین زمینه ارائه گردد.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
1.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام ودرود بی پایان خداوند سبحان بردلاورمردان وغیورمردان الهی یمن
اللهم انصرالاسلام واهله واخذل الکفر ومن تبعه
اللهم انصرجیوش المسلمین وعساکرالموحدین واخذل الکفاروالمنافقین.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
https://eitaa.com/taher_alizadeh
"تنبیه"
برخی دوستان درمورد قسمتی از متن مساله ای داشتند که لازم دانستم دراین زمینه توضیحی ارائه دهم؛
یکی از نکات مهمی که درفهم کلمات حضرت امام ره مؤثرمیباشد تفکیک بین مصادیق بالذات وبالعرض عناوین است. بدیهی است آنچه درمتن فوق در خصوص نظارت عام به افراد ومصادیق خود _درقبال مطلق_ آمده است، مقصود همان مصادیق بالذات عنوان عام می باشد.
درادامه نظرشما را به عبارات حضرت امام ره درکتاب خلل معطوف می کنم؛ ایشان درکتاب خلل می نویسند:
《 ان اللفظ الموضوع لمعنى لا يعقل ان يحكى عن غيره في مقام الدلالة الا مع صارف وقرينة فقوله مثلا المؤمن يفى بنذره لا يحكى الا عن الطبيعة دون لو احقها الخارجية أو العقلية وكذا الحال في قوله يا ايها المؤمنون فان دلالته على الافراد ليست الا بمعنى الدلالة على المصاديق الذاتية لطبيعة المؤمن أي الافراد بما هم مؤمنون لا على الاوصاف والطواري الاخر إذ لا تحكى الطبيعة الا عمن هو مصداق ذاتي لعنوانها ولا تكون الات التكثير كالجمع المحلى والكل الا دالة على تكثير نفس العنوان ولا يعقل دلالتها على الخصوصيات الفردية فعموم الخطاب ليس في المثال الا للمؤمنين ..الخ》
https://eitaa.com/taher_alizadeh
حجّت الاسلام والمسلمین علیزاده1_8997560196.mp3
زمان:
حجم:
33.01M
#گزارش_صوتی
#سخنرانی
▪️ حجت الاسلام و المسلمین علیزاده با موضوع مراتب انسان ومراتب عالَم
🔹 هیئت ام ابیها علیهاالسلام
https://eitaa.com/taher_alizadeh
اگر موفق شدید و فایل صوتی بالا را استماع کردید، حال فکروجان خود را درآفاق برهانی که درادامه می آید سیر دهید و درلوازمی که که این برهان درپی دارد تامل وتعمق کنید:
۱.مراتب باطنی واعلای انسان نسبت به مراتب مُلکی وجسمانی ودنیوی انسان، حقیقی تروواقعی تر و خالص ترمی باشند.
۲.به جهت اینکه رابطه جنبه باطن وملکوتی انسان نسبت به جنبه مُلکی وطبیعی انسان رابطه محیط ومحاط است، لهذا حقیقت باطنی وملکوتی برای نفس انسانی بدیهی تر، واضح تر، روشن تر، قریب تر و حقیقی تراست.
۳. براساس ارجاع علیت به حقیقت ورقیقت، این روند ادراکِ واضح تر و وضوح درفهم، به یک اعتبار درچینش نظام هستی منتهی می شود به حقیقت الحقایق.
۴.حقیقت الحقایق در حقیقت و هستی خود هیچ نقصانی نداشته وجهات عدمی درساحتش راه ندارد.
۵. هرکمالی ازآن جهت که درذات خودهمه جهات وجودی خود را بالفعل داراست، لهذا چیزی ازوجودوهستی خودرا فاقد نیست.
۶.اگرچنانچه موجودی، مرتبه ای یا مراتبی ازآن کمال تام مفروض را فاقد بود دیگر نمی توان گفت دارای آن کمال است.
۷. حال اگر کمال مفروض ذکرشده دارای دوفرد ودومصداق وبه تعبیرادق دارای دوتعین باشد، نفسِ(به سکون فا) دوییّت اینها_بخاطردخالت جهات عدمی_ مستلزم سقوط ازمحوضت کمال مفروض می باشد.
۸. فتحصل: ذات کمال مفروض به ضرب من البیان دو رتبه دارد؛ رتبه ای درذات تام وتمام خود ورتبه ای در تعینات وافراد خود
۹. پس هریک ازتعینات وافراد آن کمال مفروض، هیچ جهت وجودی ازخود نخواهند داشت و وضعیت ونحوه هستی شان طوری است که اگرحقیقت آن کمال مفروض با آنها ملحوظ گردد آن کمالِ مفروض، محفوظ، ودرغیرآن جزحظّی ازوهم، فقدان ونیستی برای آنها باقی نخواهد ماند.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
عن أبي الحسن الرضا علیه السلام في قوله تعالى « عم يتساءلون * عن النباء العظيم * الذي هم فيه مختلفون »
قال : قال أمير المؤمنين صلوات الله عليه : 《مالله نبأ أعظم مني ، وما لله آية أكبر مني ..》
مولای متقیان امیرمومنان امام ملک وملکوت علیه السلام می فرمود: برای خدای سبحان خبری عظیم تر ازمن نیست وبرای خدای سبحان آیتی بزرگ ترازمن نیست..
بحارالانوار/ج۳۶
روحی لک الفداء یا حبیب قلب محمدالمصطفی صلی الله علیه وآله
https://eitaa.com/taher_alizadeh