🔴 #پدیده_آقازادگی، نتیجه اصلی #پیرسالاری است!
🔹مدیران اگر به موقع به مناصب بروند و به موقع هم منصب و صندلی را تحویل دهند و چرخش قدرت صورت بگیرد دیگر بچه ها و زنان شان فرصت آنچنانی برای نفوذ و سوءاستفاده از جایگاه پدر را نخواهند داشت.
🔸وقتی مدیری در سنین 50-60-70 سالگی، قریب 10 سال و 20 سال(کمتر و بیشتر) در یک جایگاه قرار دارد طبیعی است که کودکانش وقتی به جوانی می رسند کم کم در دم و دستگاه پدر نفوذ کرده و دخالت می کنند!
🔹وقتی مدیری، مسئول دفتر و زیردستانش را مجبور می کند که کارهای شخصی خانواده اش را انجام دهند، همسرش را جابجا کرده و بچه هایش را برای ثبت نام به مدرسه و دانشگاه ببرند، خرید خانه اش را انجام دهند، کارهای اداری همسر و بچه هایش را پیگیری کنند، معلوم است زن و فرزندان مدیر کم کم احساسی درونشان پیدا می شود که ما سرور و سالاریم و دیگران باید از دستورات ما اطاعت کنند و کم کم به #آقازدگی برسند!
🔸گاه می بینید فرزند یک عالم، یک مرجع، یک امام جمعه، یک وزیر، یک رئیس، یک مسئول، براحتی دلال پیمانکاران می شود! پیش پدر وساطت کرده و امضای پدر را با عشوه و ناز و محبت پدر- فرزندی می گیرد، این یعنی شروع آقازدگی! به اسم پدر به ادارات می رود، به اسم پدر به جلسات شبانه می رود، به اسم پدر بانک می رود و نهایت سوءاستفاده خود را از سادگی و غفلت پدر می کند! ثمره جهاد 40-50 ساله پدر و این همه اقدامات بزرگ پدر را به هدر می دهد! این یعنی پدیده آقازادگی!
🔹اما به نظر شاید مهم ترین عامل ایجاد آقازدگی، پیرسالاری و حضور طولانی مدتِ افراد در جایگاه هاست. یک مدیر تا زمانی که جوان است شاید خیلی اجازه نفوذ و سوءاستفاده را به فرزندان خود ندهد؛ ولی وقتی بجای 3-4 سال، 10 سال مدیرکل ماند، فرزندانش کم کم بزرگ شده، کم کم با این و آن ارتباط گرفته، دیگران کم کم از طریق فرزندانش نفوذ کرده و آقازدگی اتفاق می افتد!
🔸پدر تا زمانیکه جوان است و میتواند خود مدیریت کند، خود تماس بگیرد، خود در جلسات شرکت کند و به لحاظ جسمی و روحی، زورش بر فرزندان می چربد، می تواند سالم باقی بماند اما همینکه پیر شد، پا به سن گذاشت، نتوانست یکی دوجلسه را شرکت کند، نتوانست پاسخ تلفن مراجعین و سایر مسئولین را بدهد، نتوانست حضوری به ادارات زیردست برود، نتوانست بجای مرکزی نشینی، به استان های زیردست خود، یا به شهرهای زیردست خود برود، کم کم جایگزین و جانشین معتمد می خواهد و چه کسی معتمدتر از فرزند؟ وی با تمام اعتماد، فرزند خود را به عنوان معتمد به اینجا و آنجا می فرستد، به جلسات می فرستد و ...، و این یعنی پدیده آقازادگی!!
🔹حقیقتاً خیلی کم پیش می آید مدیری در سن پیری بتواند با نفوذ فرزندانش مبارزه کند؛ خیلی کم اند مدیران و مسئولینی که در سن پیری بتوانند بچه ها را کنترل کنند!
🔸پس بهتر است هم خود افراد تا زمانیکه «توان جسمی» دارند در جایگاه ها بمانند؛ اگر دلشان می خواهد فرزندانشان منحرف نشوند و بعد انگشت پشیمانی به دندان نگزند که چرا بعد از یک عمر جهاد و آبروداری، بچه هایم با آبرویم بازی کردند، اگر دلشان به حال گذشته خودشان می سوزد، بهتر است وقتی به لحاظ جسمی کم آوردند و دیدند نمی توانند همه کارهای –همه کارها!- خود را انجام دهند و احتیاج است دیگران کمک شان کنند، بهتر است کنار بروند!
🔹اما وقتی بالای 90 درصد افراد این تقوا و این فکر را ندارند که خود کنار بروند، سیستم باید آنها را کنار بگذارد! ولی سیستمی که در حال حاضر نمی تواند یک قاضی 70-80 ساله، یک مدیر 70-80 ساله، یک وزیر 70 ساله، یک مدیرکل یا استاندار 70-80 ساله را کنار بگذارد، یعنی سیستم بیمار است و سیستم نمی تواند به اهداف خودش برسد! باید برای تغییر این سیستم کاری کرد.
🔸مدیری که 6، 7 سال روی کار بود هر هنری داشته، اجرا کرده؛ دیگر توان مدیریت و نوآوری ندارد. هر چه بماند بیشتر فساد و ناکارآمدی به بار می آورد، باید برود! حرف بسیار است...
✅ #داود_مدرسی_یان