eitaa logo
تحلیل استراتژیک سینما
85 دنبال‌کننده
158 عکس
26 ویدیو
5 فایل
در این کانال سینما مورد بررسی تحلیلی قرار می‌گیرد ارسال پیام @Choopanianma
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل استراتژیک سینما
در فیلم سولو داستان جنگ ستاره‌ای یک ابرقدرت نیاز به کواکسویم داره که نوعی ماده انرژی آفرین اتمی هست به نوچه اش میگه تهیه کنه نوچه به نوچه کوچکتره میگه براش بیاره اونم میره دزدی نوچه کوچکتره کواکسیومها رو سر صحنه دزدی به فنا میده برمیگرده پیش نوچه بزرگه میگه شرمنده ولی یکجایی هست کواکسویم ناپایدار دارن ما چون متحد شما نیستیم ما رو راه میدن میریم یکجورایی میاریم خلاصه تحت عنوان نماینده سازمان تخصیص و اعتباریابی اتحادیه تجارت نفوذ میکنند و کواکسویم ناپایدارشون رو صاحب میشن عینهو برجام و آژانس انرژی اتمی گوگول‌مگولی خودمون جالب اینجاست که این یکی فیلم جنگ ستارگان که اتفاقاً در سال 2018 در بحبوحه برجام ساخته شده در ردیف سری جنگ ستارگان شماره گذاری نشده این فیلم رو که دیدم باعث شد بقیه جنگ ستارگان رو هم بشینم تماشا کنم ان‌شاءاللّه موارد دیگه‌ی شباهتهای جنگ ستارگان با واقعیتها ارائه خواهد شد
تحلیل استراتژیک سینما
در زمانه‌ای که سینمای هالیوود به وحدت معنا در نمایش سرانجام خوش بشریت می‌رسد سینمای ایران و کره‌جنوبی وارد ماشین زمان شده و به بیش از نیم قرن قبل برمی‌گردد و دوران پوچ‌گرایی و خدازدایی از ادبیات دراماتیک را استفراغ می‌کند زبانِ بخش پرکار سینمای هم‌اکنونِ ایران و کره‌جنوبی زبان  از نوع صادق‌هدایت‌ است که مترادف نیست با سیستم عدالت‌محور خالق_مخلوقی در این نوع سینما آدمها همدیگر را بازیچه قرار می‌دهند و تعقیب و گریزهای پلنگ‌صورتی‌گونه تنها جذابیت سینمایی این‌گونه آثار است در فاصله بیست و چهارساعت از زندگی سیر می‌شوی آن هم با تماشای دو فیلم ایرانی  و  در هر دو فیلم رد پایی از خداوند و عدالتش وجود ندارد در فیلم استراحت مطلق شما به تماشای یک آکواریوم می‌نشینید که ماهی‌هایش دارند همدیگر را به هر نحوی گاز میگیرند و می‌خورند و زمانی آرام می‌نشینند که ضعیف‌ترین‌شان از بین می‌رود و در فیلم نیمه شب اتفاق افتاد هم خدا وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد یک خدای عقده‌ای است که قاتل‌زاده را قاتل می‌کند و از عشق و عاشقی هم متنفر است و دلش نمیخواهد لیلی به مجنون برسد خدای فیلم نیمه شب اتفاق افتاد خدای ادبیات تلخ و پوچ‌گرای  و خدای رباعیات منتسب به خیام است این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش حال آنکه خداوند جمیل در احسن‌القصص قرآن‌ خود یعنی داستان يوسف سبک داستانگویی جذاب و مبتنی بر عدالت را آموزش داده است سبک داستانگویی سوره یوسف را دو دسته خوب رعایت کرده‌اند هالیوودِ آمریکا و بالیوودِ هندوستان سینمای قصه‌گوی آمریکا و هند به درک کاملی از روایت دراماتیک رسیده‌اند و آن چیزی نیست جز عاقبت خوش برای قهرمانان فیلم و جزای عادلانه برای آدم‌بدهای فیلم و پشیمانی و توبه قابل پذیرش برای آدمهای خاکستری شهید سید مرتضی آوینی نیز دقیقا بر همین مبانی سینمایی تأکید می‌کرد و اصرار داشت که سینما را زمانی می‌توانیم سینما بنامیم که بتواند اصول صنعت یعنی جذابیت برای مشتری یا مخاطب و فروش بیش از هزینه را تأمین کند سینمای غیراقتصادیِ کنونیِ ایران و کره‌جنوبی نه بر فطرت خداجوی انسان تکیه کرده است و نه بر غریزه‌ی تفریح‌طلب سینمای فعلی ایران و کره‌جنوبی خودش را بر روی درگاه‌های دانلود رایگان به زور زنده نگاه می‌دارد آن‌هم به مدد ابهام‌سازی و ترس‌آفرینی در داستانهایی پوچ‌گرا باید سینمای ایران صنعتی شود همان‌گونه که شهید‌آوینی یادمان می‌داد
تحلیل استراتژیک سینما
انسان در دنیای داستان و سینما سعی در تعریف موجوداتی برتر و هوشمندتر از انسان در کیهان لایتناهی کرده‌ است در سری فیلمهای بیگانه و غیر‌آن مانند سولاریسِ تارکوفسکی ما شاهد موجودی سیال در فضای کیهانی و البته نامرئی هستیم موجود نامرئی با قدرت تسخیر و تسلط بر آدمها و تکنولوژی‌های بشری تلاش میکند ساکنین زمین را وادار به اصلاح رفتارشان بکند تا زمین از هم نپاشد و الا خودش زمین و ساکنانش را نابود می‌کند موجودات فرازمینی در ادبیات و سپس در سینما یکی از جایگزین‌های عالم غیب است همان عالمی که تقوا‌پیشگان به آن ایمان دارند لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ پرهیزكارانْ آنان كه به غیب ایمان دارند (سوره بقره آیات ٢ و ٣) عالم غیب شامل خدا و فرشتگان و ارواح و برزخ و روز داوری و دوزخ و بهشت می‌باشد و اولین معرف این‌ همه کتابهای آسمانی و رسولان الهی بوده‌اند وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و كتاب‌ها و پیامبرانش، ایمان آورده‌اند (سوره بقره آیه ٢٨۵) وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا و هر كه به خدا و فرشتگان و كتاب‌های آسمانی و پیامبران او و روز قیامت كافر شود، یقیناً به گمراهیِ دوری دچار شده است. (سوره نساء آیه ۱۳۶) اما یک چالش بزرگ برای ذهن بشر وسوسه‌های شیطان است که می‌گوید جهان خالق ندارد و خود به خود به وجود آمده است انسانهای اهل اندیشه و تفکر وقتی دست شیطان را در ارائه استدلال محکم در عدم وجود خدا و عالم غیب دیدند شروع کردند به نوشتن نظریات خداجویانه‌شان در قالب رمان و بعدها در شکل فیلم تا بگویند اتفاقاً انسان خالقی هوشیار و هوشمند دارد در فیلم بیگانه‌ی نامرئی هم این نظریه در دقایق پایانی ظهور می‌کند که همه‌ی ما مخلوق کیهان هستیم این یعنی ما خالق داریم
تحلیل استراتژیک سینما
مکاتب جدید و مدرن روانشناسی زیگموند فروید را متهم می‌کنند که با ابداع روانکاوی تحلیلی باعث یک عقب ماندگی صدساله در روانشناسی شده است فیلم ستوده‌شده و کاندیدشده برای اسکار کوچه کابوس تلاش می‌کند دو روی چهره روانشناسی کلاسیک را به تماشا بگذارد چهره‌ای که یک رخ آن صنعت پولساز روانشناسی تحلیلی است و روی دیگرش صنایع سرگرمی ساز همچون شعبده بازی و رمّالی می‌باشد گیرمودل‌تورو کارگردان چیره‌دست فیلم کوچه کابوس رمان انتقادی ویلیام لیندزی‌گرشام را از دهه ۴۰ میلادی با هنرمندی تمام به تصویر کشیده است بطوریکه مخاطب فیلم مبهوت می‌شود از روایت شفاف و صریحی که شباهت بین رمّالِ شعبده باز و روانکاو فرصت‌طلب را به هنرمندی تمام بیان می‌کند ما می‌دانیم که در دهه چهل میلادی آموزه‌های فروید با عنوان مکتب وین در اوج پرستش توسط روانشناسان و جامعه شناسان و پزشکان بوده است لذا می‌توان اصل داستان را یک نگارش انتقادی نسبت به روان‌شناسان دوران نویسنده تلقی کرد در فیلم کوچه کابوس محور اصلی یا ستون اصلی قصه مسئله اعتراف به گناهان گذشته یا افکار گناه آلود فعلی است جمع‌بندی سخنان رمال کلاهبردار داستان این می‌شود که مگر نه این است که افراد یکشنبه‌ها نزد کشیش‌ها به گناهانشان اعتراف می‌کنند من نیز همانگونه به آنها آرامش هدیه می‌کنم امروزه روانشناسان مکتب شناختی می‌گویند هیچ دلیلی وجود ندارد که بیمار را وادار به تعریف قصه های سیاه دوران کودکی و نوجوانی اش کنیم و اصولاً چه لزومی دارد مُراجع کارهای نابه‌هنجارش را برای روانشناسش بازگو کند بلکه باید رفتار غلط فعلی اش را با توسعه آگاهی‌ها و شناخت هایش تغییر دهیم قطعاً فروید و پیروانش میراث‌دار کشیشان مسیحی‌ای بوده‌اند که با اعتراف کشیدن از مردم و بخشیدن گناهانشان وجدان آزرده‌شان را تخدیر کرده و احساس آرامش و آسودگی وجدان جهت تداوم زندگی غلط به آنها می‌داده‌اند شایسته است بدانیم درمکتب اسلام اعتراف به گناه از کارهای مذموم و نهی شده می باشد
تحلیل استراتژیک سینما
آرماگدون اصطلاحی است که برای جنگ آخرالزمان انتخاب شده است که در این جنگ پاره های آتش کشور آمریکا را نابود میکند حال آنکه کارگردان چیره دست فیلم زمان آرماگدون اذعان میکند که پاره های آتش چیزی جز نفرت کاشته شده در دلهای مردم آمریکا نمی باشد همان نفرتی که بر اثر تبعیض و بی عدالتی توسط صاحبان قدرت در آمریکا بر مردم این کشور تحمیل شده است فیلم زمان آرماگدون روایتی آرام از تبعیض نژادی و بی‌عدالتی ریشه دار جامعه آمریکا است فیلم زمان آرماگدون روایت دو دانش آموز سفیدپوست و سیاه پوست است که در خلاف جهت هم یکی به سوی پیشرفت و ترقی هدایت میشود و دومی یعنی پسر سیاه پوست توسط ساز و کارهای اجتماعی جامعه لیبرالی یا سرمایه داری به عمق چاه محرومیت و سلب آزادی پرتاب میشود به تعبیر کارگردان این فیلم آشوبهای مردمیِ این روزها در کل جهان که به اغتشاشات جوکری معروف شده است عصیانگری بشر امروزی در مقابل سیستم ظالمانه لیبرالیسم است جنگ آرماگدون پیشگویی همین قیام مردمی بر علیه حکومتهای سرمایه داری است آرماگدون حرکت عدالتخواهی جهانی است بر علیه قصرهای برافراشته بر استخوانهای خوردشده مردان و زنان به استضعاف کشیده شده است همچنین فیلم زمان آرماگدون به جایگاه و امکانات ویژه یهودیان مهاجر نسبت به سیاه پوستان که قرنها قبل از یهودیان به آمریکا آمده اند انتقادی تند و تیز دارد بطوری که با کمی تامل میتوان این فیلم را ضد یهود دانست
تحلیل استراتژیک سینما
فیلم دکتر استرنج در دنیاهای چندگانه جنون آمیز اعلام و اعتراف می‌کند به اینکه اگرچه در لیبرالیسم و در دنیای غرب به زنان قدرت های به ظاهر فوق تصور یا جادویی داده شده است ولی بزرگترین آرزوی زنان مادر شدن است و این اعترافی بزرگ و البته دیرهنگام است لیبرالیسم به بهانه آزادی زنان و با ابزار شبیه ساختن قوانین کار زنان به قوانین کار مردان آنان را تبدیل به کارگرانی ارزان قیمت و مطیع ساخت که احساس کنند قادر به مدیریت سرنوشت خودشان هستند این اهدای آزادی و استقلال به وسیله اشتغال زنان در مشاغل سخت مردانه در حالی است که زنان را از بزرگترین قدرت بشری یعنی تربیت انسان خلع کرده است قدرتی که خداوند در میان مردان فقط به انبیا و اولیا داده است فیلم دکتر استرنج در دنیاهای چندگانه جنون آمیز اعتراف می‌کند که زنان حتی اگر قدرت های عظیم جادویی داشته باشند باز حاضرند این قدرت و جایگاه را برای داشتن یک زندگی ساده به شرط مادری کردن و فرزند داشتن فدا کنند این فیلم الحق و الانصاف این واقعیت که زنان عاشق مادری هستند را به زیبایی و جذابیت به تصویر کشیده است این فیلم راه حل بازگشت زنان و خانواده را الگوگیری از نزدیک ترین سبک زندگی دم دست آمریکایی‌ها یعنی آمریکای لاتین معرفی می کند کاراکتر آمریکا چاوز که از اسم هوگو چاوز رئیس جمهور فقید ونزوئلا به عاریت گرفته شده دختری جوان از نژاد آمریکای جنوبی است که قادر به رفت و آمد بین دنیا های مختلف است این زن جوان کسی است که در پایان فیلم الگوی رویایی از یک زن سالم و یک مادر را در معرض چشم زن صنعتی شده غربی قرار میدهد در انتهای فیلم زن قدرتمند داستان ترجیح می دهد که کتاب گناهان را نابود کند همان کتابی که میتوان گفت در واقع قوانین فمینیستی برای بهره کشی از زنان در جوامع صنعتی لیبرال شده است که ظاهراً زنان را قدرتمند و جادوگر میکند خود شخصیت دکتر استرنج نیز در رفت و آمد میان دنیاهای موازی زن مورد علاقه خودش را از دل آزمایشگاه‌های بتونی خارج کرده و برای تشکیل خانواده به دنیای خودش می آورد دکتر استرنج قبلاً از طرف همین زن متهم شده بود دیکتاتوری است که می‌خواهد تیغ جراحی یعنی مدیریت همه چیز فقط در دست خودش باشد در واقع دیکتاتوری مردان نسبت به زنان همان ظلمی سیستماتیکی است که در جوامع سرمایه داری نسبت به زنان روا می‌دارند و آنها را در تصمیمات حساس زندگی و اجتماع وارد نمی‌کنند حتی اگر بیشترین استقلال اقتصادی را به زنان داده باشند