eitaa logo
تحلیل اقتصادی. علی محمدی
1.3هزار دنبال‌کننده
359 عکس
64 ویدیو
13 فایل
☆علی محمدی، پژوهشگر و کارشناس ارشد مسائل اقتصادی. ارتباط با مدیر کانال @Ali6399M
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل اقتصادی. علی محمدی
📊تحلیل و : 💰تتر در تایم فریم روزانه با شکست سقف الگوی مثلث توانست تا ۹۲۸۰۰ تومان رشد کند و این افزایش قیمت چندین بار در تحلیل های قبلی گفته شده بود. درحال حاضر در صورتی که قیمت موفق شود بالای محدوده شکسته شده و قیمت ۹۰هزار تومن تثبیت بدهد، رشدش تا ۹۸ هزار تومان می تواند اتفاق یابد. 🟡 طلای ۱۸ عیار هم طبق تحلیل قبلی با حفظ کف ناحیه رنج توانست خودش را به سقف قبلی یعنی ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برساند و با توجه به ساختاری که گرفته روندش کاملا صعودی است و با شکستن سقف فعلی می تواند تا تارگت ۸ میلیون و۳۰۰ هزار تومن هم رشد داشته باشد. [چارت از امید فدوی]. @tahlileghtesadi
چه خبر از بازار خودرو و مسکن تیر و مرداد ۱۴۰۴ را می‌توان دوره‌ی انجماد معاملاتی در دو بازار مهم دارایی‌های سرمایه‌ای کشور نام‌گذاری کرد. داده‌های رسمی و شواهد میدانی نشان می‌دهد بازار مسکن پس از چند ماه کاهش شتاب رشد قیمت، وارد مرحله رکود معاملاتی شده(۲۸درصد کاهش نسبت به مدت مشابه سال قبل) و بازار خودرو نیز با افت قابل‌توجه حجم دادوستد (۳۰درصد افت نسبت به مدت مشابه سال قبل)، عملاً در وضعیت توقف نسبی قرار گرفته است. هم‌زمانی این رکود با نوسانات معنادار نرخ ارز در طول ماه، فضای انتظارات اقتصادی را به سمت رویکردهای احتیاطی سوق داده و تمایل فعالان اقتصادی برای ورود به این بازارها را کاهش داده است. ریشه‌های این وضعیت را می‌توان در چند محور اصلی جست‌وجو کرد: ۱_ تضعیف قدرت خرید در اقتصاد. ۲_محدودیت‌های تامین مالی؛ تسهیلات خرید یا ساخت مسکن و وام‌های خودرو، علاوه بر کمبود منابع، با نرخ‌های بهره بالا عرضه می‌شوند که عملاً جذابیت آن‌ها را کاهش می‌دهد. ۳_ بی‌ثباتی انتظارات تورمی و سیاسی؛ ۴_ نوسان نرخ ارز باعث شده خریداران با رویکردی محتاطانه تصمیمات سرمایه‌گذاری عمل کنند. ۵_اختلالات سمت عرضه؛ از سیاست‌های قیمت‌گذاری در صنعت خودرو گرفته تا کندی اجرای پروژه‌های ساختمانی و انباشت واحدهای فروش‌نرفته، همگی فشار مضاعفی بر رکود ایجاد کرده‌اند. افزایش نرخ ارز، از یک سو، هزینه واردات قطعات خودرو و مصالح خاص ساختمانی را بالا برده و از سوی دیگر، جریان بخشی از سرمایه‌ها را به سمت دارایی‌های ارزی و طلا هدایت کرده است؛ مسیری که در نهایت منجر به کاهش بیشتر تقاضا در بازار خودرو و مسکن شده است. حتی برخی برآوردها، بعد از تخلیه کامل حباب قیمتی در بخش مسکن، حکایت از رکود در این بخش، طی دو سال آینده دارد. برآیند این تحولات، شکل‌گیری رکود در هر دو بخش تولید و معاملات این بازارهاست. ترکیب رکود و رشد هزینه‌ها، تصویری از رکود تورمی بخشی را ترسیم می‌کند که احتمالا در آینده نزدیک به بخش های دیگری تسری خواهد یافت. @tahlileghtesadi
اولویت فوری اقتصاد در مسیر برون‌رفت اقتصاد ایران از چالش‌های فراوان، نمی‌توان موضوعی را مهم‌تر از دیگر مسائل دانست؛ چرا که همه این مشکلات در رابطه‌ای علت و معلولی با هم قرار دارند. بحث‌هایی مانند ارز، تورم، نقدینگی و نظام بانکی همگی مهم هستند و باید در قالب یک اصلاحات بزرگ اقتصادی ذیل نظارت، کنترل و هدایت منابع، به‌طور هم‌زمان مورد توجه قرار گیرند. اما در میان این مسائل، یک پرسش اساسی وجود دارد: اولویت‌دارترین و فوری‌ترین چالش اقتصادی کشور کدام است؟ پاسخ این سؤال را باید در ساختار تولید بنگاه‌های اقتصادی جستجو کرد. برای یک بنگاه تولیدی، ارز،نقدینگی و تامین مالی مثل خون در رگ های کارخانه هستند اما آنچه حکم تنفس و اکسیژن برای بنگاه دارد، انرژی و آب است. بنگاه ممکن است با شوک ارزی، تورم و کمبود نقدینگی، با افزایش قیمت محصول نهایی تلاش کند زنده بماند، اما اگر انرژی و آب نباشد، اساساً چیزی برای حفظ کردن وجود ندارد. بدون انرژی، چرخ کارخانه حتی یک روز هم نمی‌چرخد. چنانچه انسان بدون اکسیژن، دقیقه ای زنده نمی ماند. در اینجا از بیان جزئیات و روند تأثیر منفی ناترازی ها بر اقتصاد کشور عبور میکنم و فقط به همین آمار اکتفا می نمایم که برخی داده ها حکایت از خسارت ۲۰ میلیار دلاریِ ناترازی ها به اقتصاد کشور در سال۱۴۰۳ دارد. اما اجازه بفرمایید یک گام از اقتصاد جلوتر برویم و نگاهی کوتاه و گذرا به ابعاد دیگر ماجرا بپردازيم. واقعیت این است که بحران ناترازی فقط ابعاد اقتصادی ندارند؛ بلکه پیامدهای اجتماعی، روانی و امنیتی بسیار جدی نیز دارند. خاموشی‌ها و کمبود سوخت، فشار روانی و بی‌اعتمادی نسبت به کارآمدی نظام سیاسی را افزایش می‌دهد و سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد عمومی، همچون یخی در گرما، ذوب می‌شود. بیکاری ناشی از توقف تولید، احساس ناامنی شغلی و بی‌ثباتی درآمد خانوار را تشدید می‌کند و جامعه را به سمت ناآرامی و آسیب‌های بیشتر سوق می‌دهد. ناترازی آب و انرژی، قلب اقتصاد ایران را یعنی تولید، هدف گرفته است. بدون حل این بحران، هر تلاش دیگری برای مهار تورم یا اصلاح ساختار مالی کشور، موقتی و شکننده خواهد بود. آنچه موتور تولید کشور را روشن نگه می دارد تا سرمایه اجتماعی حفظ و امنیت ملی تقویت شود، اقدام فوری، جهادی، علمی و هماهنگ در این مقوله راهبردی می باشد. @tahlileghtesadi
پنج نکته مهم از روابط نفتی ایران_چین ۱_ با وجود فشارهای شدید آمریکا علیه شرکت‌های چینی و تحریم‌های گسترده علیه ایران، چین همچنان به خرید نفت از این کشور ادامه می‌دهد. سهم چین از نفت ایران از حدود ۲۵ درصد در سال ۲۰۱۷ به نزدیک ۹۵ درصد در سال ۲۰۲۴ رسیده است. این رفتار پکن را نمی‌توان صرفاً در قالب یک معامله اقتصادی تحلیل کرد، بلکه نشان‌دهنده اراده سیاسی چین برای مقابله با هژمونی آمریکا و مقاومت در جنگ اقتصادی است که دولت ترامپ علیه این کشور به راه انداخته است. ۲_ اما چرا چین این‌گونه مصمم است؟ نخست، تنوع در مبادی تأمین انرژی و کاهش وابستگی به منابع نفتی تحت کنترل آمریکا و متحدانش( دول عربی) برای چین ضروری است. دوم، چین با ادامه روابط نفتی با ایران پیامی تلافی‌جویانه به واشنگتن ارسال می‌کند که قصد ندارد تحت فشارهای آمریکا تسلیم شود. سوم، همکاری‌های اقتصادی و سیاسی میان ایران و چین، به‌ویژه با توجه به جایگاه ژئوپلیتیک ایران اهمیت بالایی دارد. چهارم، قیمت پایین‌تر نفت ایران و روسیه، ریسک‌های اقتصادی ناشی از تحریم‌ها را تا حدی کاهش می‌دهد. ۳_ بر این اساس می توان ادعا کرد که حتی پس از فعال‌سازی مکانیسم ماشه، احتمالا چین در همین سطح، همچنان به خرید نفت از ایران ادامه می‌دهد. ۴_ با این حال، تعامل با چین را باید به عنوان یک استراتژی اقتصادی در شرایطی از تحریم و جنگ اقتصادی فهم کرد که در آن، گزینه‌های پیش‌روی ایران محدودند اما سنجیده. در عین حال وابستگی ایران به یک شریک تجاری، به ویژه در شرایط تحریم و فشارهای بین‌المللی، مضررات و ریسک‌هایی را به همراه دارد. ۵_ از طرفی شکاف‌ها و تنش‌های ژئوپلیتیکی بین آمریکا و کشورهایی مثل چین، روسیه، برزیل و… که به دلیل سیاست های اقتصادی دولت ترامپ حاصل شده، فرصتی برای ایران ایجاد کرده تا بتواند از این فضا برای کاهش تأثیر تحریم‌ها بهره ببرد. این فرصت‌ زمانی فعلیت می یابد که کشور معطل مذاکرات ( هسته ای) نشود. @tahlileghtesadi
تحلیل اقتصادی. علی محمدی
توهم قیمتی!... دلار ۱۴ هزار، ۲۰ هزار و ۷۳ هزار تومانی، همگی توهمی است. پیش فرض تعیین این نوع قیمت
💵 چرا شناورسازی نرخ ارز توهم و دلار 20 هزار تومانی رویاپردازی است؟ 🔖 این مواردی که عرض میکنم فقط حرف ما نیست، حتی اقتصاددانان متعارف هم از فردریک میشیکین تا هایمن مینسکی این بحث بازارهای مالی(ارز و اعتبارات و ...) که «وقتی به دلیل کسری مزمن تراز پرداخت ها بازارهای مالی مثل بازار ارز توان تخصیص بهینه منابع را ندارند و ناگزیر به اتخاذ سیاست های ترجیحی چند نرخی هستیم» را توضیح دادند، چه رسد به اقتصاددان های دگر اندیش و توسعه گرا که ضد مکاتب متعارف نئوکلاسیکی هستند و شدیدتر و مفصل تر به این موارد تأکید دارند. 🔖 خلاصه بحث اینکه یا مثل منطقه یورو و آمریکا باید پول جهان روا داشته باشیم تا نرخ ارز را تک نرخی شناور یا تثبیت کنیم یا مثل کویت و عراق باید از محل حساب جاری(درآمدهای صادراتی) عظیم نفتی، تراز پرداخت را تأمین مالی کنیم که بشود به سمت تک نرخی شدن یا تثبیت رفت یا مثل پاکستان و هند از محل درآمدهای ثانویه و انتقالات جاری باید تراز پرداخت را تأمین مالی کرد(مثلا از محل حواله های کارگری عظیم ورودی به کشور) و به سمت تک نرخی شدن یا تثبیت رفت یا مثل ترکیه با جریان استقراض خارجی همراه با حساب سرمایه باز قوی(ورود سرمایه ارزی از محل اوراق و سهام، سرمایه گذاری خارجی، استقراض خارجی و ...) چندین ساله مزمن مواجه باشیم که این هم کلی نوسانات ارزی ایجاد میکند، یا مثل چین باید اقلا دو دهه با نظام ترجیحی چند نرخی ارزی به سمت اجرای نقشه توسعه صنعتی مشخص رفت تا شاید بشود نظام ارزی را از محل تأمین تراز پرداخت صادرات ساخت محور تک نرخی و یا شاید تثبیت کرد. 🔖 حتی با وجود همین شرایط، همین چین هم در همین چند فصل اخیر به دلیل اختلال در حساب مالی اش از محل FDI (سرمایه گذاری مستقیم خارجی در چین) دچار ریسک ارزی شده(هنوز محقق نشده)، همین عربستان از محل کاهش قیمت نفت و افزایش واردات برای طرح های بعضا تخیلی‌اش دچار ریسک حساب جاری شده و ریسک بروز اختلال ارزی بیخ گوشش است، همین روسیه نرخ ارز را اگر شناور کرده بابت مداخلات سنگین غیررسمی از محل بازگشت سنگین ارزی از حساب سرمایه مقیمش توسط بانک مرکزی و دولت است.(ورود حجم بالای ارز توسط دولت و بانک مرکزی از خارج روسیه به روسیه) 🔖 به هر حال ما این شرایط را نداریم و باید از توهم تک نرخی شناور و یا رویاپردازی تثبیت روی 20 هزار تومان فاصله بگیریم، بدیهتا نه با سرکوب رشد نقدینگیِ حقیقی(که الان در کف حدود 40 ساله هستیم و اقتصاد را خفه کردیم) و نه با حرفهای شعاری دلار 20 هزارتومانی نه با فانتزیاتی مثل بازار توافقی نمیشود ارز را تک نرخی کرد... 🔖 چاره ای جز بهینه سازی همین نظام چند نرخی و ترجیحی فعلی نداریم، حالا دولت توسعه گرا این را ابزار توسعه میکند و دولتی هم مثل دولت ما ... @Economics_Finance @tahlileghtesadi
♨️پیوند تعرفه،دلار و ریال 🔴با اجرای تعرفه‌های ترامپ، تورم تولیدکننده در آمریکا شتاب گرفته. تعرفه‌‌ها یک شوک هزینه‌ای به بنگاه‌ها وارد می‌کنند؛ هزینه نهاده‌ها بالا می‌رود و فشار قیمتی در زنجیره تولید تقویت می‌شود. در سه تا چهار ماه اخیر، شاخص تولیدکننده رشد زیادی داشته، اما تورم مصرف‌کننده هنوز واکنش کامل نشان نداده. این یعنی مرحله اول — فشار بر تولید — کامل شده و مرحله دوم — انتقال به مصرف‌کننده — در راه است. به‌احتمال زیاد، CPI نیز به‌زودی هم‌مسیر با PPI بالا می‌رود. نکته مهم اینکه سیاست های تعرفه ای زمانی موفق خواهند شد که قیمت انرژی، در آمریکا مقرون‌به‌‌صرفه باشد. لذا ترامپ تلاش می کند قیمت نفت متعادل باشد. 🟡اگر تورم بالا برود ( سناریوی محتمل‌تر)، فدرال رزرو احتمالاً نرخ بهره را افزایش می‌دهد و دلار جهانی قوی‌تر می‌شود. دلار قوی معمولاً قیمت طلا و انس جهانی را پایین می‌آورد و در ایران باعث گرانی دلار، فشار بر ریال و کاهش درآمد ارزی از کالاهای پایه می‌شود. البته در شرایط فعلی که فروش نفت ایران به اراده سیاسی چین وابسته است، تغییرات دلار جهانی مستقیماً صادرات نفت را کم نمی‌کند، اما می‌تواند فرصت یا تهدیدی برای صادرات غیرنفتی باشد. در بازار داخلی نیز این نوسانات معمولاً بر انتظارات و قیمت‌ها اثر روانی می‌گذارد. 🔺اما اگر تورم آمریکا کنترل و تعرفه ها موفق شوند، فدرال رزرو می‌تواند نرخ بهره را کاهش دهد و دلار جهانی تضعیف شود. دلار ضعیف معمولاً قیمت طلا و انس جهانی را بالا می‌برد و برای ایران فشار ارزی کمتری ایجاد می‌کند، به‌ویژه اگر قیمت نفت هم رشد کند. @tahlileghtesadi
🔰آیا حجم دولت در ایران کوچک است؟ 🔰 نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایران حدود ۱۲/۹٪ است، که در مقایسه با بسیاری از کشورها بسیار پایین‌تر است. بر این اساس آیا می‌توان نتیجه گرفت که دولت ایران کوچک است؟ پاسخ ساده نیست و ابتدا باید موارد دیگری هم بررسی شود: ابتدا باید بدانیم که بزرگی دولت فقط به معنای سهم مخارج دولت از GDP نیست و معیارهای دیگری هم اهمیت دارند: 🔺اندازه‌ی بخش عمومی (تعداد کارمندان و سازمان‌ها).تعداد کارمندان و سازمان‌ها در ایران نسبت به بعضی کشورهای توسعه‌یافته زیاد است.( بهره‌وری پایین و تودرتوی نهادی ). 🔺میزان تصدی‌گری و مالکیت دولت در اقتصاد (شرکت‌های دولتی، نهادها، بانک‌ها، صنایع بزرگ). که در ایران زیاد است. 🔺قدرت تنظیم‌گری و میزان مداخله‌گری دولت (کنترل قیمت‌ها، سیاست‌های ارزی و تجاری) نیز به دلایل متعددی در ایران بالا می باشد. 🔶با لحاظ جمیع شرایط، دولت ایران، حجیم و مداخله‌گر است. حتی اگر مخارج مستقیم آن در بودجه ( شاخص GE/GDP) پایین باشد. 🔸اما واقعا چرا نسبت مخارج دولت به GDP در ایران پایین است؟ اولا بخش بزرگی از اقتصاد ایران در آمار رسمی بودجه منعکس نمی‌شود. مثل شرکت‌های دولتی، نهادهای عمومی غیردولتی، صندوق‌ها و بنیادها سهم بالایی دارند اما در این نسبت حساب نمی‌شوند. ثانیا بخشی از هزینه‌ها مستقیماً از محل فروش نفت و صندوق‌ها تأمین می‌شود و لزوماً در قالب مخارج دولت در بودجه عمومی ثبت نمی‌شود. مثل تخصیص ارز ترجیحی یا بخش هایی از تبصره ۱۴. ثالثا سهم بالای اقتصاد غیررسمی و یارانه‌ها باعث می‌شود مخارج واقعی دولت در ظاهر کوچک دیده شود. رابعا در ایران ، به نسبت، دولت کمتر از کشورهای اروپایی خرج آموزش، بهداشت و خدمات اجتماعی می‌کند، بنابراین سهم هزینه‌های رفاهی در GDP پایین است. مثلا وقتی فنلاند یا فرانسه بالای ۵۰٪ GDP را صرف مخارج دولت می‌کنند، بخش عمده‌ای از آن در قالب خدمات عمومی باکیفیت و رفاه اجتماعی به مردم برمی‌گردد. اما در ایران، با اینکه نسبت پایین است، دولت همچنان کنترل گسترده بر اقتصاد دارد، و خدمات عمومی و رفاه اجتماعی متناسب با آن کنترل گسترده، ارائه نمی‌دهد. 🔚دولت ایران از نظر هزینه‌های ثبت‌شده در بودجه کوچک به نظر می‌رسد (۱۲/۹٪ GDP). اما تاکید صرف بر این شاخص، ما را به اشتباه می اندازد. چراکه از نظر حجم واقعی، مداخلات، تصدی‌گری و نفوذ بر اقتصاد، دولت ایران بزرگ و گسترده می باشد. @tahlileghtesadi
اربعین؛ الگویی از مردمی سازی اقتصاد 1⃣مراسم اربعین، فراتر از یک رویداد مذهبی_سیاسی، به صحنه‌ای برای نمایش ظرفیت‌های مردمی در حل مسائل بزرگ است. میلیون‌ها نفر از داخل و خارج کشور در این رویداد شرکت می‌کنند و بخش عمده هزینه‌ها، خدمات و پشتیبانی آن از همت و سرمایه اجتماعی مردم تأمین می‌شود. 2⃣هم‌افزایی بین مردم و کسب‌وکارهای خرد در اربعین، از طریق تقویت بخش واقعی اقتصاد( مصرف)، رونق موقتی اما گسترده‌ای به مشاغل محلی و برخی بنگاه های اقتصادی می‌دهد و چرخه مالی قابل توجهی را بدون نیاز به سرمایه‌گذاری دولتی به حرکت درمی‌آورد. 3⃣این رویداد نمونه‌ای زنده از اقتصاد مقاومتی در عمل است؛ جایی که وابستگی به منابع دولتی به حداقل می‌رسد و اتکای اصلی به توان داخلی مردم است. 4⃣البته این مدل بدون آسیب نیست. نبود برنامه‌ریزی هماهنگ می‌تواند باعث هدررفت منابع مردمی، تکرار خدمات موازی و اسراف شود. اگر این مشارکت‌ها فقط به صورت مقطعی و هیجانی باقی بماند و الگوی حاصل از آن، در سایر حوزه‌ها تعمیم نیابد، فرصت طلایی مردمی‌سازی از دست می‌رود. با این وجود آسیب ها، در مقابل فرصت های حاصله از اربعین، به مثابه قطره در برابر دریا هستند. 5⃣اقتصاد اربعین به ما می‌آموزد که دولت‌ها می‌توانند با تسهیلگری و جلب اعتماد، ظرفیت‌های مردمی را در مدیریت پدیده‌های بزرگ اقتصادی فعال کنند. 6⃣این مدل می‌تواند برای مقابله با بحران‌های ملی مانند کمبود منابع و تامین مالی پروژه‌های کلان عمرانی به‌کار گرفته شود. آن هم در شرایطی که رهبر انقلاب تأکید بر مردمی سازی اقتصاد دارند. 7⃣مراسم اربعین نمونه‌ای موفق از مردمی‌سازی اقتصاد است که می‌تواند الگویی برای سایر چالش ها باشد. با تقویت این مدل، می‌توان به توسعه پایدار و مقاوم در برابر بحران‌ها دست یافت. @tahlileghtesadi
♨️ آزمون پارادایم ها در بستر جنگ تحمیلی 🔸در سه دهه اخیر، دو نسخه‌ توسعه در ایران مطرح بوده است: نخست، نظریه تعامل‌گرای توسعه که بر اولویت مذاکره و همکاری با غرب ـ به‌ویژه آمریکا ـ استوار بود و از ظرفیت‌های داخلی غفلت می‌کرد؛ و دوم، الگوی مبتنی بر اقتصاد مقاومتی که بر پیشرفت درون‌زا و برون‌نگر تأکید دارد. 🔸جنگ تحمیلی ۱۲روزه و تحولات منتهی به آن، یک آزمایش راهبردی برای سنجش این دو الگو و پارادایم بود. این جنگ درست در اوج مذاکرات و در زمان حضور جریان نماینده تعامل‌گرایی( منفعلانه) بر دولت، رخ داد؛ و نشان داد که غرب، رابطه خود با ایران را نه بر پایه نوع پارادیم‌ها، بلکه بر پایه متوقف‌سازی ایران مستقل، معنوی و پیشرفته تنظیم کرده است. دقت در این گزاره، نشان می دهد که نظریه تعامل‌گرایی منفعلانه در میدان عمل، دچار فروپاشی اساسی شده است. 🔸با این حال، پس از جنگ، جریان اصلاحات به‌جای پذیرش شکست رویکرد گذشته، دوباره در پی بحث بر سر تغییر پارادایم برآمده است. چهره‌هایی از این جریان با عناوین متعدد، در حال بازنویسی همان نسخه شکست‌خورده هستند. به هر حال این تلاش برای تغییر پارادایم، در حقیقت تکرار همان مسیر خطای گذشته است که شکست خود را در میدان عمل بارها تجربه کرده است. نتیجه این پارادایم، بر زمین ماندن اقتصاد، "افزایش فشار"، "کورتر شدن گره تحریم ها" و جنگ خواهد بود. 🔸تجربه اکراین، سوریه،لیبی و ...نشان می دهد که راه نجات ملت‌های منطقه از اراده‌‌ی ساختن بر پایه نظریه مقاومت می‌گذرد نه بر پایه تغییر پارادایم‌ها‌. واقعیتی که در جنگ تحمیلی ۱۲روزه اثبات شد. @Tahlileghtesadi