#دولت_سازندگی_و_طبقه_متوسط_جدید
🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایهداری
✍اندیشکده مطالعات یهود
1️⃣ آیا رئیسجمهور راه دیگری جز استقراض خارجی از #صندوق_بینالمللی_پول داشت یا میتوانست مجری اصلاحاتِ پیشنهادی آنان نباشد؟ مثلاً چنانکه تیم او در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری میخواستند یک توسعه لیبرال متوازن در اقتصاد و سیاست را همزمان پیش ببرد؟
2️⃣ چنین به نظر میرسد که #هاشمی_رفسنجانی بهتدریج در فکر پیادهسازی یک #فرهنگ_مدرن بود؛ مانند همان پروژهای که سیدمحمد #موسوی_خوئینیها در زمان او دنبال میکرد، با این فرق که ادبیات هاشمی رفسنجانی و شیوهی عملش با دیگر سیاستمداران تفاوتهای زیادی داشت.
3️⃣ میتوان با دستهای از دیدگاههای جدیدِ تحلیلگرانی مانند ولیرضا نصر یا فرید زکریا و ری تکیه همصدا گشت که: شخصیت سیاسی وی یک #عملگرا (پراگماتیست) است و به همین خاطر گزینه مقبول #تکنوکراتها و #بروکراتها است، زیرا با شیوهی مدیریتیاش منافع آن قشرها بیشتر تأمین میگشت، ولی غیر از این تحلیلگران آمریکایی عدهای دیگر از پژوهشگران امنیتی مانند کِنت پولاک [یهودی] هستند که نظریاتی رادیکال دارند.
4️⃣ مثلاً پولاک در کتاب «معمای ایرانی» پس از روانشناسی سیاسی #سردار_سازندگی، شخصیت او را هم یک «میانهروی لیبرال واقعی» و هم موجودی «جاهطلب» که: «سیاستهای وی همواره تابع منافع زندگی سیاسی حرفهایاش است» تشخص داده و مدعی است: «همواره از آشتی با ایالات متحده طرفداری میکند.»
5️⃣ #کنت_پولاک در کتابش لیستی از سیاستهای #دولت_سازندگی را برای نزدیکی به ایالات متحده آمریکا ارائه میدهد؛ لیستی که البته هاشمی رفسنجانی هیچگاه در مقام انکار اهداف آن برنیامده و خودش بارها اذعان کرده که در پی «بهبود و برقراری ارتباط با آمریکا» بوده است، اما «هربار #رهبر انقلاب اسلامی مانع از این کار شدهاند.»
6⃣از دل همین استراتژی، سیاستهای #مدرنیزاسیون كه شامل ایدههایی مانند «تمرکز دولت بر اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد رقابتی» یا «سرمایهگذاری بیرویهی کمپانیهای خارجی» و «کاهش یارانههای دولتی» در شرایط پس از جنگ تحمیلی و همچنین «واردات بیرویه کالا» بود، چندین بحران شدید مانند «تورم بیسابقهی 50 درصدی» و «بدهیهای سنگین خارجی» درآمد!
7⃣ مدیریت اصلاحات #هاشمی_رفسنجانی هم در دست کابینهای بود که به تدریج با «فرسایش ایدئولوژیک» دست و پنجه نرم میکرد و به قول #کنت_پولاک یهودی:
👈 رفسنجانی به محض دست گرفتن قدرت، کابینهای را روی کار آورد که «رادیکالهای کلیدی» در آن حضور نداشتند. این کابینه شامل «چهرههای جدیدی» بود که «انجام تغییرات» در سیاستهای ایران را وعده داده بودند و بیشتر به تواناییهای «تکنوکراتیک» باور داشتند تا به «وفاداری و پاسداری از انقلاب اسلامی».
8⃣ «چهرههای جدیدی» که کنت پولاک از آنان به عنوان #مدیران_تکنوکرات یاد میکند، همان طبقهی #یقه_سفیدها هستند و نمایندگان این «طبقهی جدید» را نیز میتوان حلقهی مدیران مشهور به #کارگزاران_سازندگی مانند: محمدتقی بانکی، غلامحسین کرباسچی، عطاءالله مهاجرانی، سیدحسین مرعشی، محمدعلی نجفی، محسن نوربخش، بهزاد نبوی، محسن سازگارا و… نامید.
9⃣ آنان در دولت، نزدیکترین فراکسیون به هاشمی رفسنجانی بودند و اولینبار پس از انقلاب اسلامی، همانها خود را #لیبرال_دموکراتهای_مسلمان! خواندند.
✅ مثالی واضح برای توضیح عملکرد آنان میتوان آورد: #رابین_رایت، نویسنده روزنامه لسآنجلس تایمز که برای نگارش کتاب «آخرین انقلاب بزرگ» ماههای متوالی را در ایرانِ دههی 1370 سپری کرده، مینویسد:
👈 آقای رفسنجانی پس از دست گرفتن قدرت، #غلامحسین_کرباسچی را به سمت «شهردار تهران» رساند تا این شهر را «زنده» کند و فرهنگسراهای جدیدی مانند #فرهنگسرای_بهمن «جایی بود که در آن ایران با غرب میآمیخت.»
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/Fb6xu
#کانال_تحلیلی_سیاسی_صراط
آدرسِ ما در #سروش_ایتا_تلگرام👇
@tahlilisiyasiseraat