فقر و عدالت...
گاهی در ادبیات آنها که متولی مبارزه با فقرند یا منادی برقراری عدالت، این دو مفهوم خلط میشود. گاهی آنکه فقیری را به نوا میرساند، با تصور برقراری عدالت آرامش مییابد. اما رفع فقر متفاوت از برقرای عدالت است. فقر، معضلی است که باید رفع شود، اما آنچه عدالت میخواهد با آن مبارزه کند، استضعاف است. مستضعف کسی است که ضعیف نگه داشته شده، به هر دلیلی از امکانات و ضروریاتی که شرط لازم حرکت در مسیر پیشرفت است، بازمانده و از توان و امکان ایستادن و پیش رفتن محروم شده است. عدالت میخواهد مستضعف امکان برابر با دیگران برای پیشرفتن برای فراهم کردن یک زندگی مطلوب به دست خود و برای خود بیابند. این است که فقر شاید با توزیع خوراک و پوشاک و تبلت برطرف شود- و باید بشود- اما آن را نباید با برقراری عدالت اشتباه گرفت.
برقراری عدالت و خروج مستضعفان از استضعاف، مستلزم کمک نظام سیاسی و حرکت نظام سیاسی در این جهت است. لذا نباید کمک به مستضعفان محدود و منحصر به صدقات و کمکهای مردمی و خیریهها شود. اقتضای #عدالت این است که نظام سیاسی از محل #منابع_عمومی برای رفع استضعاف هزینه کند. و قاعدتا در این هزینهها، ضمن اینکه رفع فقر در دستور کار میگیرد، اما باید توجه به این شود که هدفی دیگر که بزرگتر و والاتر است، رفع استضعاف برای برقراری عدالت است.
@syjebraily