کانون دختران طهورا
#قسمت_پنجم #مهمون_حبیب_خداست ...صدای مبهمی بود،گویی چند نفر همهمه می کردند. دقیقاً متوجه نشدم بحث
#قسمت_ششم
#مهمون_حبیب_خداست.
...شاید درست کردن یک افطاری دلچسب و یک سفره رنگین، حال پدر رو بهتر می کرد پس دست به کار شدم...
یک شله زرد طلایی هدیه من بود به پدر😍
صدای اذان توی کوچه پیچید دلگیری من با این صدا امسال بیشتر و بیشتر میشه خوشا به حال هر کی که میتونه روزه بگیره.😔
پدر طبق عادت همیشگی بعد از خواندن نماز افطار میکرد.چقدر این عادت پدر رو دوست داشتم اول روحش رو سیراب می کرد و بعد لبش رو🌸❤️
به حرف کشوندن پدر، فقط کار مادر بود و بس.
_میگم آقا، صدای بعد از ظهر توی کوچه کمی ما رو نگران کرد! اتفاقی افتاده بود؟!
پدر مکثی کرد و بعد از خوردن یک قاشق شله زرد گفت:
اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ
اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ
اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ
اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاكَ اللَّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِكَ
اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
_الهی آمین
+می گم فاطمه خانم اون پولی که دیروز برای خرید بهتون داده بودم رو هنوز پیشتونه؟
_بله آقا علی هنوز وقت نشده که خرید کنم چطور!!
+دوست داری توو یه کار خیر خرج کنی؟
_شما دستور بدین آقا وظیفه ما اطاعته😍
عاشق این گفتگوی پدر و مادرم همیشه با همین مهربونی...
نمی دونستیم پدر چه نقشه ای برای اون پول کشیده ولی حتماً خیره
مادر به اندازه من کنجکاو نبود!!!
ولی من دوست داشتم بدونم...
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d