✳ حضرت علامه حسنزاده آملی (رضوان الله تعالی علیه)
🍀 انسان در نسبت و اِسناد و رابطهی فروع و کیفر و پاداش به اصول و علل وموجبات آنها را به اصلش اِسناد میدهد، و میداند از اوست. امّا نمیداند که چگونه از او پدید آمده است و از اِدراک سِرّ و حقیقتِ آن ناتوان است.
🍂 مثلاً اگر نشنیده و یا ندیده بود که در نظام تکوین خوشهی انگور از رَز میروید، چگونه آن را به تاک نسبت میداد؟
🍀 به راستی خوشهی انگور با مو چه سنخیّت دارد؟ با این که میدانیم این میوه از آن به ظهور آمده است و این فَرع بر آن اصل مُتَفرّع است.
🍂 اگر یکی از ما فرضاً به طور ابداع در این نشئه خلق میشد و اینهمه اَلوان میوهها جدای از درختها و بوتهها را میدید، چگونه میتوانست مثلاً هر یک از خوشهی موز و خرما و انگور و توت را به درختش نسبت دهد و بگوید هر یک از این چهار خوشه از هر یک از آن چهار درخت پدید آمده است؟!
☘ همچنین در جزای اَفعال و احوال و نیّات انسان، میدانیم به حُکم محکمِ برهان و منطقِ حقّ قرآن جزای وفاق است. یعنی بین هر فعل و جزایش موافقت و مناسبت است و روی حساب است.
📗 خداوند سبحان در سورهی نَباء فرموده است: "جَزاءً وِفاقاً" و فرموده:"جَزاءُ مِن رَبِّکَ عَطاءً حِساباً" و فرموده: "وَ ما اصابکُمُ مِن مُصیبَه فَبِما کَسَبَت أیدیکم"
📚 رساله سِرّ استجابت دعا / ص٣ الی۴
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
🔲 حضرت علامه حسن زاده آملی (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند:
🔘 بدان که قلبی که گنجینهی حقایق و بُطون آیات قرآنی است آن قلب، لیلةُالْقدر است.
🔘 و زُجاجهی وحی و ثمرهی نبوّت، فاطمهی عارفه به اشیاء فرموده است: حمد خدای را که به نعمتِ او بدین مرتبهی علم و عمل و رغبت به او و اطاعتِ اَمر او رسیدهام.
🔘 و حمد خدای را که مرا مُنکر هیچ چیزی از کتابش نگردانیده است، و در هیچ چیزی از اَمر آن مرا سرگردان ننموده است. و حمد خدای را که مرا به دینش هدایت فرموده است، و مرا کسی قرار نداد که جز او را پرستش کنم.
🔘 پس در این فرمودهی آن حضرت که: "مرا منکر هیچ چیزی از کتابش نگردانیده است" رَوَیّت (=معرفت، بینش) و فکرت خود را بکار بَر، و حال این که از پیغمبر خدا (صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ وَ سَلّم) روایت شده است که هیچ حرفی از حروف قرآن نیست مگر این که او را هفتاد هزار معنی است.
🔘 و همچنین فکرت و رَویّت خود را در مُفاد حدیث یاد شده در فصل دوازدهم بکار ببر که امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس فاطمه را آنسان که حقّ معرفت اوست شناخت، همانا که لیلةُالْقدر را ادراک کرده است.
📚فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة (علیها السّلام) / ص ۲۰۳
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
NAHJ 23-402-1-27.mp3
22.89M
🔰 فایل صوتی افاضات استاد صمدی آملی
🔶 ماه مبارک رمضان 1402ش (1444 ق)
🔷 جلسه 23-27/ 1402/1 (شب بیست ششم ماه مبارک رمضان)
✅ موضوع : شرح رساله نهج الولایه
💠 آمل - حسینیه کوثر
................................
🌐مجموعه فرهنگی قائم آمل 🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/4169334897C0926095398
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه نوزدهم - شبِ بیست و دومِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۲
🔸 خدای متعال بر سِعهی وجودیتان بیفزاید که به برکت وجود شما، این توفیق را به ما عطا فرمود تا واسطهای برای القاء حقایق به شما شویم.
🔹 به هر مقداری که شما عزیزان، طالب و خواهان حقایق باشید، خدای متعال، همان مطلوبِ شما را از ناحیهی جان و سِرّ و ذهن و زبانِ ما، به محضر شما میرساند.
🔸 مُعطی، خداست. عالِم، خداست. "وَ عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلَّها". همه چیز، اوست. کتاب و استاد و منبر و درس و بحث، همه و همه، وسائطِ فیضِ الهیاند. اصل، شما و خدای شماست.
🔹 خدای متعال، ما را به صورت بِالْفعل نیافرید یعنی تمام آنچه را که فعلیتِ مطلقهی ماست، به ما نداد بلکه به صورت بِالْقُوّه آفرید و ما این ظرفیّت را داریم که اگر در مقام تعلّم قرار گرفتیم، حق متعال که مُعلِّم حقیقی است، از طریق وسائط فیضش، به ما تعلیم دهد که البته گاهی، واسطه هم نیاز نیست و خودِ حق متعال، مستقیماً مُعلِّم ما میشود.
🔸 همانند جناب خاتم انبیاء (ص) که بیواسطه، قرآن را از محضر حق متعال تلقّی کردند که "اِنَّکَ لَتُلَقَّی القُرآنَ مِن لَدُن حَکیمٍ عَلیمٍ". ضمیر کاف در این آیه، اشاره به ذاتِ جناب خاتم انبیاء دارد که نشان میدهد خودِ حضرت، بدون هیچ واسطهای، قرآن را مستقیماً از نزد حق متعال تلقّی فرمودند.
🔹 حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) در کتاب "مُمِدُّ الهِمَم در شرح فصوص الحکم"، مطلبی را دربارهی انواع قُرب، از بزرگواری نقل کردند و فرمودند که قُربِ چهارم، مختصّ جناب خاتم انبیاست و حتّی هیچ یک از مُرسَلین هم به آن رُتبه نرسیدند و حضرت، در آن مقام قُرب، قرآن را مستقیماً از حق متعال تلقّی فرمودند.
🔸 لذا اصل، شما هستید. هر چه را که بخواهید، برایتان میفرستند. اگر در جلسهای، طالب آن هستید که حقایقی از قرآن، نظام هستی و اَسرار کائنات برایتان حاصل شود، با سِرِّتان و با تمام وجودتان، از حق متعال طلب کنید که در این صورت، خدای متعال، از طریق گویندهی آن جلسه، به شما القاء میکند که شاید اگر گویندهی جلسه، هزاران سال هم مطالعه و تحقیق میکرد، هرگز چنین مطالبی که در آن جلسه به شما فرمود، به ذهنش نمیرسید
🔹 زیرا آن حقایق را شما با سِرّتان و با جانتان، از حق متعال طلب کردید و خداوند هم هرگز دهان تشنه را بی آب نمیگذارد. قابل اگر بخواهد، فاعل باید بدهد. این یک قاعدهی حِکمی است که فاعل باید مطابق با قابلیّت قابل، به او عطا کند.
🔸 روزی به محضر حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) تشرّف داشتیم و به ایشان عرض کردیم که گاهی در جلسات، مطالبی را بیان میکنیم که نه با مطالعه به دست آمد و نه با شنیدن و درس خواندن و امثال آن. حضرت علّامه (ره) فرمودند، آن مطالب، زیرِ سرِ مُستَمِعینِ آن جلسه است که با جان و نهانِ خود، حقایقی را از حق متعال طلب کردند.
🔹 ما از سِرّ شما چه خبر داریم؟ خودتان را دست کم نگیرید. انسان آفریده شُدید. الهی هستید. میتوانید با سِرّتان، حقایقی را که میخواهید، از حق متعال طلب کنید و خداوند هم از مَجرای گوینده، به شما القاء میکند.
🔸 گویندهی جلسه هم باید بداند که آن مطالب، از خودش نیست بلکه به قابلیّتِ مُستَمِعین و طلبِ آنها از حق متعال بر میگردد و خداوند هم از کانال و مَجرای او، این حقایق را به مُستمعِین القاء فرمود.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه نوزدهم - شبِ بیست و دومِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۲ تا دقیقه ۲۸
🔸 تمام نظام هستی، وسائط فیض حقّاند. گویندهی یک جلسه نیز واسطه است. اصل، شمایید که با سِرّ و نهانتان، حقایقی را از حق متعال طلب میکنید.
🔹 لذا هر چه میتوانید، جلساتتان را منظّمتر برگزار کنید. سَرِ آسوده داشته باشید. قلب فراغ داشته باشید و ذهنتان به هیچ چیز مشغول نباشد تا انشاءالله بتوانید در مقام تَعلُّم، از حق متعال که معلِّم حقیقی است، تعلیم بگیرید.
🔸 هر چه جلسات منظّمتر باشد، بهرهی شما هم بیشتر است. این طور نباشد که وقتی گویندهی جلسه، در حال صحبت کردن است، هر یک از افراد حاضر، مشغولِ کاری باشند. با این روش، اگر انسان، پانصد سال هم پای منبر بنشیند، به اندازهی کودکی که یک سال به مکتب رفته و زحمت کشیده، عایدش نمیشود چرا که خواهان علم نیست و مثلاً تنها برای بدست آوردن ثواب و رفتن به بهشت و امثال آن در جلسه شرکت کرده است.
🔹 مرحوم آقای ولایی (ره) میفرمودند اوّلین باری که پای منبر حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) حاضر شدم، ایشان، طلبهی جوانی بودند و تازه در آمل منبر میرفتند و من ایشان را نمیشناختم.
🔸 در آن جلسه، حضرت علّامه (ره) از ابتدای منبرشان تا انتها، هیچ کسی را نگاه نکردند و تنها پیش پای خود را میدیدند. در بین جلسه، یکی از دوستان به آرامی در گوشم گفت گویا ایشان تازه منبری شده و چون مطالب را حفظ کرده و میترسد که از یادش برود، به هیچ جا نگاه نمیکند.
🔹 بنده به او گفتم احتمالاً موضوع، چیز دیگری است زیرا مطالب ایشان از ابتدا تا انتها، بسیار منسجم و حساب شده است.
🔸 زمانی که منبر حضرت علّامه (ره) تمام شد، از روی کنجکاوی به محضر ایشان رفتم و پرسیدم آقا شما امروز از ابتدا تا انتهای منبر، هیچ کس را نگاه نکردید. ماجرا از چه قرار است؟ حضرت علّامه (ره) هیچ جوابی ندادند.
🔹 بعد از گذشتِ حدود هفتاد سال از این ماجرا، روزی بنده به همراه مرحوم آقای ولایی (ره) به محضر حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) تشرّف داشتیم. آقای ولایی (ره) به حضرت علّامه (ره) فرمودند اولّین بار که پای منبر شما حاضر شدیم، هیچ کس را نگاه نمیکردید. میتوانید دلیلش را بفرمایید؟
🔸 حضرت علّامه (ره) رو به مرحوم آقای ولایی (ره) فرمودند آن روز که شما این سوال را پرسیدید، آن چنان قوی نبودید که دلیلش را برایتان بگویم امّا الحمدلله امروز که بالا آمدید و حرف شنیدید، برایتان میگویم. من آن روز در آن جلسه، آدمی نمیدیدم تا بخواهم به او بنگرم. کسی در آنجا نبود که او را ببینم.
🔹 عزیزان! هر چه بخواهید، به شما میدهند البته گاهی بزرگان، از سرِ دلسوزی و اینکه دوست دارند به کمال برسیم و بالا بیاییم، حقایقی را به ما میدهند که نباید میدادند و به خاطر همین باید کفّاره بدهند.
🔸 در این رابطه، حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) واقعهای را نقل کردند و فرمودند شبی در منزل قم، در اتاقم نشسته بودم که ناگهان چند نفر وارد اتاق شدند و حال اینکه تمام درهای منزل بسته بود.
🔹 بعد از اینکه وارد شدند، به طرف من آمدند. یکی، دو نفر از آنها، از پشت سر، شانههایم را محکم گرفتند و شخصِ دیگری، با سوزن بلندی که شبیه سوزنهای لحاف دوزی بود، لبهایم را به هم میدوخت که این لحظهها بسیار دردناک بود. در پایان، به من گفت: آقای حسنزاده! اینها به خاطر حرفهایی است که نباید میگفتی امّا گفتی.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)